eitaa logo
سردار سلیمانی
438 دنبال‌کننده
19.2هزار عکس
17.5هزار ویدیو
301 فایل
این محبت سردارِ عزیزِ که ما را دورهم جمع کرده،لطفا شما هم بیاین تو دورهمی مون😊 استفاده از مطالب مانعی ندارد مدیر کانال @Atryas1360 @Abotorab213 ادمین ۱ ارتباط با مشاوره و پاسخگوی سوالات دینی @pasokhgo313
مشاهده در ایتا
دانلود
۱ 🌷شهید جلال افشار 🔸شهید جلال افشار از شاگردان خاص آیت الله بهاءالدینی بود؛ یک بار ایشان به جمع طلبه ها وارد شدند و فرمودند: « بین شما یکی از سربازان عجل الله است و به زودی از میان شما می رود.» 🔸 بعدها که جلال افشار شهید شد عکسش را بردند خدمت استادش، آیت الله بهاءالدینی بی اختیار گریه کردند و طوری که اشک هایشان از گونه سرازیر می‌شد و روی عکس جلال می افتاد. فرمودند: امام زمان عجل الله از من یک سرباز می خواستند من هم آقای افشار و معرفی کردم، اشک من اشک شوق است... از مزار جلال نور خاصی به سوی آسمان ساعد است... هدیه به روح این بزرگوار صلوات🌷
۲ 🌷شهید عبدالحسین مغفوری 🔸در یکی از روزهای اعزامِ نیرو از پادگان امام حسین علیه السلام که هوا هم بشدت بارانی بود ؛ دیدم شهید عبدالحسین مغفوری خم شد و پیشانی بندی را از میان گل‌ولای برداشت! روی پیشانی بند عبارت « یا مهدی عجل الله» نوشته شده بود گفتم حاج آقا از این پیشانی بند ها زیاد داریم![خب غافل بودم و نمی‌دانستم] چنان نگاهی به من کرد که جا خوردم! گفت:« غفوری زنده باشد و نام امام زمان زیر پا و میان گل‌ولای افتاده باشد؟!» فوری رفت و پیشانی بند را شست و نزد خود نگه داشت. هدیه به روح این بزرگوار صلوات🌷
۳ 🌷شهید شیرعلی سلطانی 🔸 یکی از زمین های خود را به ساخت «مسجد المهدی عجل الله» اختصاص داد. در اواخر سال ۶۰ وقتی برای مرخصی آمده بود در گوشه‌ای از مسجد برای خود قبری ساخت؛ اما این قبر کوچکتر از قامت رشید او بود! وقتی از او علت را سوال کردند، گفت: نه ، همین اندازه خوب است. 🔸شب عملیات فتح المبین در سنگر نشسته بود؛ بچه ها مشغول صحبت بودند که یک دفعه گفت: بچه ها! ساکت باشید! ناگهان بوی عطر دل انگیزی در فضای سنگر پیچید. آن شب پس از اصرار مکرر بچه ها به شهید ملک پور گفت: وقتی داخل سنگر بودیم عنایتی از طرف عجل الله به من و دو نفر دیگر شد! روز بعد شیرعلی سلطانی و آن دو نفر که نام برده بود به درجه رفیع شهادت رسیدند. عجیب بود! مزار کوچک او درست اندازه اش بود! پیکر شیرعلی بدون سر بازگشته بود! هدیه به روح این شهید بزرگوار صلوات🌷
۴ 🌷شهید حاج حسین بهمنی 🔸زمانی که شهید حاج حسین بهمنی مجروح شد و در بیمارستان بستری بود کنار حاجی بودم. شب دوم تقریباً ساعت ۲ بامداد بود که شروع کردم به خواندن دعای توسل، حاجی هم بیهوش بود. آرام آرام دعا را می‌خواندم زمانی که رسیدم به اسم آقا عجل الله, حسین با دست به من زد دعا را قطع کردم. گفت:« دستت را به گردن من بیانداز، من را بلند کن و نیم خیز کن.» من گمان می‌کردم حاجی بیهوش است غافل از آنکه او به هوش آمد و دعا را گوش می‌کرد . بلند شدم و ایشان را به حالت نیم خیز نشاندم. تا این اندازه برای ائمه احترام قائل بود که حاضر نشد در آن شرایط سخت بیماری به آقا ادای احترام نکند. هدیه به روح این شهید بزرگوار صلوات🌷
۵ 🌷شهید محمدرضا تورجی زاده 🔸شهید محمدرضا تورجی زاده در یکی از نوارهای مصاحبه اش می گوید: «راه را گم کرده بودیم، همه‌ی ابزارهای مادی از کار افتاده بود! دیگر هیچ امیدی نداشتیم... بچه ها مضطرب به سمت من آمدند، پرسیدند تورجی! راه را پیدا کردی؟کمی نگاهشان کردم، چیزی نگفتم اما گویی کسی در درونم حرف میزد! کسی راه درست را نشان میداد! گفتم : «بچه ها ! فقط یک راه وجود دارد.» همه‌ی نگاه‌ها به من بود، بعد ادامه دادم ما یک امام غائب داریم ایشان فرمودند: در سخت‌ترین شرایط به داد شما میرسم. فقط باید از همه جا قطع امید کنیم با خلوص کامل حضرت را صدا بزنیم مطمئن باشید حضرت ما را کمک می‌کنند شک نکنید!» بعد مکثی کردم و گفتم:« الان هر کسی به سمتی حرکت کند همه فریاد بزنیم: یا صاحب الزمان ادرکنی!» بیشتر بچه ها حرکت کردند همه اشک می‌ریختند و از عمق جان را صدا میزدند... یکدفعه دیدم چند نفر از دور با لباس پلنگی به سمت ما می آیند! ما سریع پشت درختان و صخره‌ها مخفی شدیم؛ دقایقی بعد سرم را کمی بالا آوردم، آنها را می‌شناختم با خوشحالی از جا بلند شدم ، فریاد زدم و صدایشان کردم! آنها هم با خوشحالی به سمت ما آمدند. گفتم :«بچه‌ها دیدید امام زمان ما را تنها نگذاشت؟!» هدیه به روح این شهید بزرگوار صلوات🌷
۶ 🌷شهید صمد اسودی 🔸چند روز بعد از ازدواج، شهید صمد اسودی قصد جبهه کرد. گفتم: تازه ازدواج کرده ای،چرا جبهه می روی؟ گفت:با امام زمان عجل الله عهد کرده ام تا آخرین قطره ی خون،سرباز ایشان باشم. 🔸مادرش گفت:همسر و خواهرانت را به چه کسی می سپاری؟ گفت:"هروقت مشکل داشتید،امام زمان عجل الله را صدا بزنید و او را بخوانید...." بعد،ماجرای عهد خود با امام زمان عجل الله را برایشان تعریف کرد: "در عملیاتی،تمام بچه ها شهید شدند و من و یک پیرمرد زنده ماندیم، نزدیک بود اسیر شویم. متوسل به امام زمان عجل شدیم و از ایشان خواستیم تا نجات‌مان دهد. من هم گفتم:اگر نجات پیدا کردم،تا آخرین نفس و آخرین قطره ی خون،سرباز ایشان باشم و در جبهه بمانم". هدیه به روح این شهید بزرگوار صلوات🌷
۱۳ 🌷سردار شهید حاج قاسم سلیمانی 🔸بچه ها با دیدن شهید حاج قاسم سلیمانی، با شعار"صل علی محمد،سرباز مهدی آمد" از او استقبال کردند. برخلاف تصور،از شنیدن این شعار ناراحت شد و با چهره ای برافروخته اما مهربان و عاشق،گفت: "سرباز مهدی عجل الله شما بسیجیان هستید که همه جوانی و جان خود را وقف رضایت عجل الله کرده اید. من لیاقت این شعار مقدس را ندارم." هدیه به روح این شهید بزرگوار صلوات🌷
۱۵ 🌷شهید مصطفی یوسفی 🔸شهید مصطفی یوسفی حال دیگری داشت، زیر نخل نیم سوخته ای نشسته بود به تنه‌ی زخمی آن تکیه داده و زیر لب می خواند: اللهم کن لولیک الحجة بن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه... اشک مثل باران از چشم‌هایش سرازیر بود و روی کتابچه‌ی دعا می‌چکید.در همین حین خمپاره‌ ای زدند و او به سوی حضرت دوست ،پرواز کرد. هدیه به روح این شهید بزرگوار صلوات🌷
۱۳ 🌷سردار شهید حاج قاسم سلیمانی 🔸بچه ها با دیدن شهید حاج قاسم سلیمانی، با شعار"صل علی محمد،سرباز مهدی آمد" از او استقبال کردند. برخلاف تصور،از شنیدن این شعار ناراحت شد و با چهره ای برافروخته اما مهربان و عاشق،گفت: "سرباز مهدی عجل الله تعالی فرجه الشّریف شما بسیجیان هستید که همه جوانی و جان خود را وقف رضایت عجل الله کرده اید. من لیاقت این شعار مقدس را ندارم." هدیه به روح این شهید بزرگوار صلوات🌷
۱ 🌷شهید جلال افشار 🔸شهید جلال افشار از شاگردان خاص آیت الله بهاءالدینی بود؛ یک بار ایشان به جمع طلبه ها وارد شدند و فرمودند: « بین شما یکی از سربازان عجل الله است و به زودی از میان شما می رود.» 🔸 بعدها که جلال افشار شهید شد عکسش را بردند خدمت استادش، آیت الله بهاءالدینی بی اختیار گریه کردند و طوری که اشک هایشان از گونه سرازیر می‌شد و روی عکس جلال می افتاد. فرمودند: امام زمان عجل الله از من یک سرباز می خواستند من هم آقای افشار و معرفی کردم، اشک من اشک شوق است... از مزار جلال نور خاصی به سوی آسمان ساعد است... هدیه به روح این شهید بزرگوار صلوات🌷
۱۳ 🌷سردار شهید حاج قاسم سلیمانی 🔸بچه ها با دیدن شهید حاج قاسم سلیمانی، با شعار"صل علی محمد،سرباز مهدی آمد" از او استقبال کردند. برخلاف تصور،از شنیدن این شعار ناراحت شد و با چهره ای برافروخته اما مهربان و عاشق،گفت: "سرباز مهدی عجل الله شما بسیجیان هستید که همه جوانی و جان خود را وقف رضایت عجل الله فرجه کرده اید. من لیاقت این شعار مقدس را ندارم." هدیه به روح این شهید بزرگوار صلوات🌷