📖 السلام علیک فی آنآء لیلک و اطراف نهارک...
سلام بر تو ای مولایی که در شب تیره غیبت، همه از تو نور می جویند؛
و در روز ظهورت، همه با آفتاب تو راه بندگی را میپویند.
📚زیارت آل یاسین
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰جاذبه های جذب جوان از نگاه حضرت آقا با بیان طنز😊
#رهبرم_سیدعلی💖
🍃🌹🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 رئیس پیشین سازمان اطلاعات نظامی ارتش رژیم صهیونیستی:
🔹میترسیم اصرارهای ایران باعث کوتاه آمدن جامعه جهانی شود، تحریم ها رفع شده، ایران به پول دست پیدا کند و این باعث برتری این کشور نسبت به ما در منطقه شود
🔹فعلا توانایی حمله به ایران را نداریم اما تمام سعی ما فشار به اروپا و آمریکا است تا توافقی حاصل نشود...
🍃🌹🇮🇷
🔴 ارزش انسان به #بصیرت اوست
♦️انسان با روح انسان است، با بصیرت انسان است. ما همه با همه حیوانات شرکت داریم در اینکه گوش داریم، چشم داریم، پا داریم و ما دست داریم چه، اما این مناط و انسانیت نیست، آنی که انسان را از همه موجودات جدا می کند، از همه موجودات طبیعی جدا می کند، آن قلب انسان است، آن بصیرت انسان است.
♦️شما بصیرت داشته باشید، انسانید. اگر بصیرت نداشته باشد، ابوجهل چشم داشت اما انسان نبود، بعضی از انبیا هم چشم نداشتند و نبی بودند. میزان در انسانیت معنویت انسان است.
❇️ در روایت است که بعضی از انبیاء بودند که عضوی را نداشتند، دست و پا هم حتی نداشتند....
📍ادامه این مطلب را در لینک زیر بخوانید:
👉 https://hawzah.net/fa/Article/View/94529
📚صحیفه نور جلد ۸ صفحه
#جهاد_تبیین 📣📣
🍃🌹🇮🇷
❤️🍃رهبر معظم انقلاب:
💢 خیلیها هستند که ممکن است موضوع تفریحات را جدی نگیرند و فکر کنند که یک زندگی خشک و بیلبخند، میتواند زندگی موفقی باشد.
❌💯اما چنین نیست.
🔮 مرجع گفتمان
#سبک_زندگی
🌷🍃🇮🇷
یاران امام زمان عج_۲۰۲۱_۱۲_۰۷_۰۷_۴۹_۴۱_۲۴۹.mp3
2.9M
⚠️من میخواهم امامم
ڪارها و نیازهاۍمهمش را به من بسپارد!
💚😍همین الان امام زمان یار میگیرن ها....
یڪیشون ڪه میمیره آقا از یڪے دیگه بین ما یار انتخاب میکنه...
🌷🍃🇮🇷
#طنز
توجبهه
وقتی می رفتند پیش حاجی برای مرخصی، میگفت:
«من پنج ساله پدر و مادرم رو ندیدم..شما هنوز نیومده کجا میخواین برین؟!»😢😅
کلی سرخ و سفید می شدند و از سنگر می آمدند بیرون.ما هم می خندیدیم بهشان.😂😂😂
بنده های خدا نمی دانستند پدر و مادر حاجی پنج سال است فوت شده اند!!😅☺️😢
🌹🍃🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 سخنان کمتر شنیده شده رهبری درباره ماهواره!
🔹 این کلیپ رو بفرستید برای اونهایی که میگن قراره اینترنت ماهواره ای بیاد، پس برای فضای مجازی کشور قانون نذارید و بذارید رها بمونه!
🌹🍃🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ افزایش انسانهای سگ نما در غرب
👈افول فرهنگ غرب
#غرب_بدون_روتوش
🍃🌹
📚 #بخوانید | حُر انقلاب اسلامی
🔶 برخی کارها باعث #عاقبت_به_خیری میشوند، مثل احترام به مقدسات، کمک به فقرا، نفرت از ستمگر، حفظ حرمت عزاداری امام حسین علیهالسلام و...
🔸 و شاهرخ؛ اینگونه عاقبت بخیر شد مثل حُر...
🔰 برشی از سخنرانی #حجت_الاسلام_راجی به مناسبت ۱۷ آذر، سالگرد #شهادت شهید #شاهرخ_ضرغام
🍃🌹🇮🇷
▪️▪️السّلام علیکِ یا فاطمه الزّهرا▪️▪️
☑️ مراسم عزاداری ایام شهادت مظلومانه حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها برگزار می گردد :
🎤 سخنران ویژه : جناب آقای دکتر احمدی ، روانشناس و مشاور عالی خانواده (از استان گلستان)
🔘 همراه با قرائت زیارتنامه حضرت زهرا سلام الله علیها و مداحی مداحان اهل بیت علیهم السّلام
🕢 زمان : از یکشنبه مورخ ۱۴۰۰/۰۹/۲۱ بمدت ۷ شب راس ساعت ۱۹:۳۰
📍مکان : مجتمع فرهنگی معارفی الزهرا سلام الله علیها مبارکه
📌 روابط عمومی دفتر امام جمعه شهرستان مبارکه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️هم میشه #ازدواج کرد و فرزند آورد و هم میشه نخبه شد و ادامه تحصیل داد!
🌹🍃🇮🇷
▫️هفت روش درمانی برای #فحاشی #کودکان
1- والدين بايد به طور کلی ناسزاگویی را ترک کنند همچنين به کودک توضيح دهند که رفتار قبلی آن ها صحيح نبوده است.
2- کنترل محيط و تعاملات کودک بسيار حائز اهميت است بايد با دور کردن کودک از #محيط_های #ناسالم، دوستان و رفت و آمدهای مناسبی را نيز جايگزين کرد. مناسب تر است که والدين به طور ويژه از دو سالگی يعنی زماني که کودک تقليد کلامی رو به پيشرفتی را نشان مي دهد به اين نکته توجه داشته باشند.
3- والدين با دقت بيشتری کارتون ها، فيلم ها و بازی های رايانه ای را برای کودکانشان انتخاب کنند.
4- روش های #سختگيرانه والدين، رفتارهای پرخاشگرانه به خصوص ناسزاگويي کودک را افزايش می دهد، تغيير شيوه های تعامل با کودک از تثبيت اين رفتار جلوگيری می کند.
5- در مقابل فحاشی کودک هيچ گونه واکنشی نشان ندهيد و کاملا حرکات او را ناديده بگيريد تا حس کنترل کردن ديگران در او تقويت نشود.
6. با شنيدن حرف های زشت کودک نخنديد، بلکه با او صحبت کنيد و برايش توضيح دهيد هر روزی که حرف های ناپسند نزند يا درمهمانی ها اين رفتار را نداشته باشد #پاداش خواهد گرفت.
7. بايد در پی ايجاد کردن موقعيت هایی باشيد که کودک احساس نشاط و دوست داشتنی بودن را تجربه کند. در چنين مواردی بايد به درمان حالات افسرده وار او نيز بپردازيم. اين حس را بايد در تمامی تعاملات بگنجانيد تا از افسردگی و اضطراب او بکاهيد.
🌹🍃🇮🇷
⭕️هشدار آیت الله مکارم نسبت به نفوذ فرهنگ غرب در مدارس
🔹روح حاکم بر نظام آموزشی ما، باید روح اسلامی باشد و هیچ نشانه ای از فرهنگ غرب در آن وجود نداشته باشد.
🔹باید دستاوردهای علمای بزرگ شیعه در کتب درسی دانش آموزان و دانشگاهیان گنجانده شود تا آنها نسبت به مواریث مهم پیشینیان خود و سابقۀ عظیم علمی آگاه گردند.
🌹🍃🇮🇷
✍️ #دمشق_شهرِ_عشق
#قسمت_چهل_و_هفتم
💠 از چشمانشان به پای حال خرابم خنده میبارید و تنها حضور حرم #حضرت_زینب (علیهاالسلام) دست دلم را گرفته بود تا از وحشت اینهمه نامحرمِ تشنه به خونم جان ندهم که در حلقه تنگ محاصرهشان سرم پایین بود و بیصدا گریه میکردم.
ایکاش به مبادلهام راضی شده بودند و هوس تحویلم به ابوجعده بیتابشان کرده بود که همان لحظه با کسی تماس گرفتند و مژده به دام افتادنم را دادند.
💠 احساس میکردم از زمین به سمت آسمان آتش میپاشد که رگبار گلوله لحظهای قطع نمیشد و ترس رسیدن نیروهای #مقاومت به جانشان افتاده بود که پشت موبایل به کسی اصرار میکردند :«ما میخوایم بریم سمت بیمارستان، زودتر بیا تحویلش بگیر!»
صدایش را نمیشنیدم اما حدس میزدم چه کسی پشت این تماس برای به چنگ آوردنم نرخ تعیین میکند و به چند دقیقه نکشید که خودش را رساند.
💠 پیکرم را در زمین فشار میدادم بلکه این سنگها پناهم دهند و پناهی نبود که دوباره شانهام را با تمام قدرت کشید و تن بیتوانم را با یک تکان از جا کَند.
با فشار دستش شانهام را هل میداد تا جلو بیفتم، میدیدم دهانشان از بریدن سرم آب افتاده و باید ابتدا زبانم را به صلّابه میکشیدند که عجالتاً خنجرهایشان غلاف بود.
💠 پاشنه درِ پشت بام مقداری از سطح زمین بالاتر بود و طوری هلم میدادند که چشمم ندید، پایم به لبه پاشنه پیچید و با تمام قامتم روی سنگ راهپله زمین خوردم.
احساس کردم تمام استخوانهایم در هم شکست و دیگر ذکری جز نام #حضرت_زینب (علیهاالسلام) به لبهایم نمیآمد که حضرت را با نفسهایم صدا میزدم و میدیدم خون دهانم روی زمین خط انداخته است.
💠 دلم میخواست خودم از جا بلند شوم و امانم نمیدادند که از پشت پیراهنم را کشیدند و بلندم کردند. شانهام را #وحشیانه فشار میدادند تا زودتر پایین روم، برای دیدن هر پله به چشمانم التماس میکردم و باز پایم برای رفتن به حجله ابوجعده پیش نمیرفت که از پیچ پله دیدم روی مبل کنار اتاق نشسته و با موبایلش با کسی حرف میزند.
مسیر حمله به سمت #حرم را بررسی میکردند و تا نگاهش به من افتاد، چشمانش مثل دو چاه از آتش شعله کشید و از جا بلند شد.
💠 کریهتر از آن شب نگاهم میکرد و به گمانم در همین یک سال بهقدری #خون خورده بود که صورتش از پشت همان ریش و سبیل خاکستری مثل سگ شده بود.
تماسش را قطع کرد و انگار برای جویدن حنجرهام آماده میشد که دندانهایش را به هم میسایید و با نعرهای سرم خراب شد :«پس از #وهابیهای افغانستانی؟!»
💠 جریان خون به زحمت خودش را در رگهایم میکشاند، قلبم از تپش ایستاده و نفسم بیصدا در سینه مانده بود و او طوری عربده کشید که روح از بدنم رفت :«یا حرف میزنی یا همینجا ریز ریزت میکنم!»
و همان #تهدیدش برای کشتن دل من کافی بود که چاقوی کوچکی را از جیب شلوارش بیرون کشید، هنوز چند پله مانده بود تا به قتلگاهم برسم و او از همانجا با تیزی زبان جهنمیاش جانم را گرفت :«آخرین جایی که میبرّم زبونته! کاری باهات میکنم به حرف بیای!»
💠 قلبم از وحشت به خودش میپیچید و آنها از پشت هلم میدادند تا زودتر حرکت کنم که شلیک #گلوله پرده گوشم را پاره کرد و پیشانی ابوجعده را از هم شکافت.
از شدت وحشت رمقی به قدمهایم نمانده و با همان ضربی که به کتفم خورده بود، از پله آخر روی زمین افتادم. حس میکردم زمین زیر تنم میلرزد و انگار عدهای میدویدند که کسی روی کمرم خیمه زد و زیر پیکرش پنهانم کرد.
💠 رگبار گلوله خانه را پُر کرده و دست و بازویی تلاش میکرد سر و صورتم را بپوشاند، تکانهای قفسه سینهاش را روی شانهام حس میکردم و میشنیدم با هر تکان زیر لب ناله میزند :«#یا_حسین!» که دلم از سوز صدای مظلومش آتش گرفت.
گرمای بدنش روی کمرم هر لحظه بیشتر میشد، پیراهنم از پشت خیس و داغ شده و دیگر نالهای هم نمیزد که فقط خسخس نفسهایش را پشت گوشم میشنیدم.
💠 بین برزخی از #مرگ و زندگی، از هیاهوی اطرافم جز داد و بیدادی مبهم و تیراندازی بیوقفه، چیزی نمیفهمیدم که گلوله باران تمام شد.
صورتم در فرش اتاق فرو رفته بود، چیزی نمیدیدم و تنها بوی #خون و باروت مشامم را میسوزاند که زمزمه مصطفی در گوشم نشست و با یک تکان، کمرم سبک شد.
💠 گردنم از شدت درد به سختی تکان میخورد، بهزحمت سرم را چرخاندم و پیکر پارهپارهاش دلم را زیر و رو کرد. ابوالفضل روی دستان مصطفی از نفس افتاده بود، از تمام بدنش خون میچکید و پاهایش را روی زمین از شدت درد تکان میداد...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد