eitaa logo
مکتب سلیمانی
355 دنبال‌کننده
34.6هزار عکس
5.6هزار ویدیو
8 فایل
⚘امام زمان (عج): ما در رعایت حال شما کوتاهی نمی کنیم و یاد شما را از خاطر نبرده ایم ، که اگر جز این بود گرفتاریها به شما روی می آورد و دشمنان شما را ریشه کن می کردند.💞
مشاهده در ایتا
دانلود
حججی 🆔️ @soliemani_313
همت✍... 🌷علی وار زیستن و علی وار شهید شدن وحسین وار زیستن و حسین وار شهید شدن را دوست دارم. 🆔️ @soliemani_313
✨🌷 حواستان هست ؛ این‌ها استخوان‌های آن شهیدی‌ست که پای امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف خود ایستاد مبادا جا بمانیم ..... گمنام هدیه دسته گلی ازجنس صلوات نثارشان ╭━━⊰•🍃🌷🍃•⊱━━╮ @soliemani_313 ╰━━⊰•🍃🌷🍃•⊱━━╯
✨🌷 # یکی از مصیبت‌ها این است که اشخاص دارند جانشین ارزش‌ها می‌شوند حق✋🏻 بهشتی ╭━━⊰•🍃🌷🍃•⊱━━╮ @soliemani_313 ╰━━⊰•🍃🌷🍃•⊱━━╯
🌷 مهدی_ زین الدین: من آن چیزی را می خواهم و به آن راضی هستم که خدا دوست دارد و به آن راضی است... ╭━━⊰•🍃🌷🍃•⊱━━╮ @soliemani_313 ╰━━⊰•🍃🌷🍃•⊱━━╯
خدایا! از کاروان دوستانم جامانده‌ام خداوند، ای عزیز! من سال‌ها است از کاروانی به‌جا مانده‌ام و پیوسته کسانی را به‌سوی آن روانه می‌کنم، اما خود جا مانده‌ام، اما تو خود می‌دانی هرگز نتوانستم آنها را از یاد ببرم. پیوسته یاد آنها، نام آنها، نه در ذهنم بلکه در قلبم و در چشمم، با اشک و آه یاد شدند. عزیز من! جسم من در حال علیل شدن است. چگونه ممکن [است] کسی که چهل سال بر درت ایستاده است را نپذیری؟ خالق من، محبوب من، عشق من که پیوسته از تو خواستم سراسر وجودم را مملو از عشق به خودت کنی؛ مرا در فراق خود بسوزان و بمیران. قسمتی از وصیت نامه حاج_ قاسم _سلیمانی ╭━━⊰•🍃🌷🍃•⊱━━╮ @soliemani_313 ╰━━⊰•🍃🌷🍃•⊱━━╯
شهید ... نظر می‌کند به وجهِ الله اینان نظر کَرده‌ی الهی‌ اند خدمت بهترين رفيقم سلام عرض می‌كنم رفيقی كه در تمام حالات و در تمام توبه‌های زندگيم در كنار من بودی و كمك می‌كردی و منِ بی وفا نمی دانستم خدايا دوستت دارم ... خدايا دوست دارم فدايت بشوم، دوست دارم عاشقت شوم ... دوست دارم تمام وجودم تو باشی ... دوست‌دارم بيايم بهشت و نظر كنم به وجه‌ِالله امّا مانعی وجود دارد كه به معشوقم برسم و آن مانعی نيست جز نَفْس ! خدايا ! ممنونم، معشوقم ! كمكم كن تا بر اين نَفْس مسلّط شوم .. ╭━━⊰•🍃🌷🍃•⊱━━╮ @soliemani_313 ╰━━⊰•🍃🌷🍃•⊱━━╯
💔 پدر حامد رفت بیمارستان و رسید بالای سر حامد ؛ دید که حامد چشم‌هایش را، دست‌هایش را همانجا در لاذقیه جا گذاشته...دید تن پسرش جابه‌جا پر از ترکش است:« بعد از آن هرکسی از ایران زنگ می‌زد و از من می‌پرسید وضعیت حامد چطور است، می‌گفتم برو مقتل حضرت ابوالفضل را بخوان.» جانبازی حامد اما یک خاطره قدیمی را در ذهن پدر زنده ‌کرد ، یاد روزهایی افتاد که حامد می‌گفت:«دوست دارم مثل حضرت عباس(ع) از خواهرش دفاع کنم.» حالا حامد هم، دستهایش را داده بود، تا بال دربیارود و بپرد سمت آسمان ... همان دست‌هایی که قطع شدن‌شان او را در سوریه و بین غیرایرانی‌ها معروف کرده بود به شهید ابوالفضلی. ╭━━⊰•🍃🌷🍃•⊱━━╮ @soliemani_313 ╰━━⊰•🍃🌷🍃•⊱━━╯