eitaa logo
⌟حافظان‌ِامنیت⌜
370 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
1هزار ویدیو
11 فایل
. . ﷽ . . ماراهی‌نداریم‌جزاینکه‌دراین‌عصر یك‌شھیدِ‌زنده‌باشیم‌وتمام! «شهیدحاج‌احمدکاظمی» ↫شروعِ‌خدمت‌مون؛ ¹⁴۰¹٫⁷٫⁵ ↫کانال‌وقف‌آقا‌صاحب‌الزمانﷻمی‌باشد. شرایطِ‌کپی‌،تبادل‌و‌اطلاعات؛↶ https://eitaa.com/Information_hafezanehamniat
مشاهده در ایتا
دانلود
إِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعِيداً وَ نَراهُ قَرِیباً که دیگران ظهورش را دور می‌بینند و ما نزدیک می‌بینیم ... 📿 「حافظان‌ امنیت」
هدیه به روح پاک و مطهر شهیدسرلشکر فرمانده نیروی هوایی ۱۵ دی ماه سالروز شهادت💔
سالروز شهادت سرلشکر 💔 شهید منصور ستاری در سال ۱۳۲۷در قرچک ورامین به دنیا آمد او پس از طی تحصیلات متوسطه، وارد دانشکده افسری شد. پس از طی مدارج علمی از جمله رادار کنترلی، دوره کنترلر شکاری را ، در آمریکا و اخذ لیسانس برق و الکترونیک از دانشگاه تهران، به خدمت ارتش درآمد و در شمار افسران خوش فکر و مدیر نیروی هوایی قرار گرفت. شهید ستاری پس از پیروزی انقلاب اسلامی و در طول هشت سال دفاع مقدس، با قبول مسؤلیت های مهم فرماندهی، معاون عملیاتی، فرماندهی پدافند هوایی و معاون طرح و برنامه، خدمات شایانی به نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران ارائه داد. وی در بهمن ۱۳۶۵به واسطه شایستگی و لیاقت، به سمت فرماندهی نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران منصوب شد و در طی هشت سال مسئولیت فرماندهی این نیرو، با اجرای ده ‌ها برنامه و طرح مختلف، توان رزمی نیروی هوایی ارتش را افزایش داد. شهید ستاری سرانجام در تاریخ 15/10/ ۱۳۷۳به همراه چند تن از مسئولان نیروی هوایی، در مسیر برگشت از کیش به تهران، در مراسم فارغ التحصیلی گروهی از دانشجویان دوره خلبانی در پایگاه هوایی شهید بابایی اصفهان شرکت کردند. پس از اقامت دو ساعته در اصفهان در راه بازگشت، هواپیما، دچار سانحه شده پس از آتش گرفتن سقوط کرد. در این حادثه، شش امیر نیروی هوایی ارتش از جمله سرلشکر خلبان مصطفی اردستانی (فرمانده عملیات نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران) به همراه سرلشکر ستاری و شش تن از خدمه پروازی به درجه رفیع شهادت نائل شدند. شهید ستاری هنگام شهادت، چهل و شش ساله بودند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بگذارکه‌درمعرکه،بی‌سَرگردیم... بالشکرِ‌آفتاب،برمیگردیم... هنگامِ‌شهادت‌است‌آغازِحیات... مارابکشید،زنده‌ترمیگردیم... مامنتظرِ‌توییم‌آقا،نکنَد، یک‌جمعه‌غروب،بیخبربرگردی... وقتَش‌نرسیده‌است،ای‌مردِظهور... باسیصدوسیزده‌نفر،برگردی؟! "الّلهُــــــمَّ‌عَجِّــــــل‌لِوَلِیِّکَـــــ‌ الْفَـــــــــرَجْ" ‌ تعجیل‌درفرج‌آقاامام‌زمان‌‌صلوات ‌ ‌التماس‌دعا 「حافظان‌ امنیت」
🔹با سید رفته بودیم حمام عمومی. سید انگشترهای دستش را در آورد و کنار حوض گذاشت. آب را پاشیدم سمت حوض. رنگ از چهرهٔ سید پرید. او به دنبال انگشترش می گشت. انگشترش را آب برده بود داخل چاه. دیگه کاری نمی شد کرد. به شوخی به سید گفتم: تو نباید به مال دنیا دلبسته باشی. 🔸گفت: «راست میگی ولی این هدیهٔ همسرم بود؛ خانمی که ذریهٔ حضرت‌زهرا (س) است. اگر بفهمد همین اوایل زندگی هدیه اش را گم کردم بد می شود.» روز بعد به همراه سید راهی مازندران شدیم در حالی که ناراحتی در چهره اش موج می زد. 🔹دو روز مرخصی ما تمام شد. سوار بر خودروی سپاه راهی تهران شدیم. ناخودآگاه نگاهم به دست سید افتاد. خواب از چشمانم پرید. دستش را در دستانم گرفتم. با تعجب گفتم: «سید این همون انگشتره!!» خیلی آهسته گفت آروم باش. انگشتر خود خودش بود. من دیده بودم که سید یه بار به زمین خورد و گوشه نگین این انگشتر پرید. خودم دیدم که همان انگشتر به داخل فاضلاب حمام افتاد. حالا همان انگشتر در دست سید بود. 🔸با تعجب گفتم تو رو خدا بگو چی شده؟ اما سید حرفی نمی زد و بحث را عوض می کرد. اما این موضوعی نبود که به سادگی بشود از کنارش گذشت. سید را حق مادرش قسم دادم. گفت چیزی را که می گویم تا زنده ام جایی نقل نکن و حتی اگه تونستی بعد از من هم به کسی نگو چون تو را به خرافه گویی متهم می کنند. 🔹سید گفت: «من آن شب به خانه رفتم. مراقب بودم همسرم دستم را نبیند. قبل از خواب به مادرم متوسل شدم. گفتم مادر جان بیا و آبروی من را بخر. بعدش طبق معمول سوره واقعه را خواندم و خوابیدم. 🔸نیمه شب بود که برای نمازشب بیدار شدم. مفاتیح من بالای سرم بود. مسواک و انگشترم روی مفاتیح بود. رفتم وضو گرفتم و آماده نماز شب شدم. رفتم سمت مفاتیح تا انگشترم را دستم کنم . یکباره با تعجب دیدم دو تا انگشتر روی مفاتیح هست. با تعجب دیدم همان انگشتری که در حمام دانشکده تهران گم شده بود روی مفاتیح قرار داشت. با همان نگینی که گوشه اش پریده بود، نمی دانی چه حالی داشتم.» 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⌟حافظان‌ِامنیت⌜
- كسے كه از خود حساب كشد، سود مۍبرد، و آن كه از خود غفلت كند زيان مۍبيند، و كسے كه از خدا بترسد اي
- دنيا پس از سركشے، به ما روۍ مۍكند، چونان شتر مادّه بد خو كه به بچه خود مهربان گردد. (سپس اين آيه را خواند): «وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِينَ». « و اراده كرديم كه بر مستضعفين زمين، منّت گذارده آنان را امامان و وارثان حكومت ها گردانيم». |مولاعلے ، حکمت۲۰۹ | 「حافظان‌ امنیت」
📸کاپشن صورتی با گوشواره‌های قلبی به آغوش عمو قاسم رسید 「حافظان‌ امنیت」
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 نماهنگ | کار بزرگ شهید ستاری 👆روایت رهبر انقلاب از کار بزرگ شهید ستاری در والفجر۸ که دنیا را تکان داد 🌷 شهید منصور ستاری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🥀چه رفیق حاج قاسم باشی، چه زائرش، فرقی نمیکند... چون عاقبتت بخیر میشوی🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لبخند تو را چند صباحیست ندیدم ... یک بار دگر خانه‌ات آباد بگو سیب ... 「حافظان‌ امنیت」
🌹با لباسِ جهاد ؛ هر کاری عبادت است و چه زیبا روزهایتان وقفِ خدا بود ... . 「حافظان‌ امنیت」
حاج حسین یکتا می گفت: برا خدا ناز کنید ؛ شهدا برا خدا ناز می کردن. گناه نمی کردن ولی عوضش برا خدا ناز می کردن ، خدا هم نازشون رو می خرید! حاج احمد کریمی تیر خورد ، وقتی رسیدن بالا سرش. می‌گفت: من دلم نمی خواد شهید بشم! با تعجب گفتن: یعنی چی نمی‌خوای شهید بشی؟ برا خدا داری ناز میکنی؟ گفت: آره من نمی‌خوام اینجوری شهید بشم ، میخوام مثل اربابم امام حسین ارباً اربا بشم... حاج احمد رفت به سمت آمبولانس، بیسیم چی هم حرکت کرد ، علی آزاد پناه هم حرکت کرد ... یکدفعه یه خمپاره اومد خورد وسطشون، دیدم حاج‌ احمد ارباً اربا شده. همه‌ حاج احمد کریمی شد یه گونی پلاستیکی! دوست داری برا خدا ناز کنی؟ خدا هم بخرتت؟ تو بخوای معشوق باشی ، خدا هم عاشقت میشه ... 「حافظان‌ امنیت」
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔺 جمع آوری امضا برای برخورد قاطع با هتاکان به شهدای کرمان در فارس من - لطفا همه شرکت کنید تا یکبار برای همیشه این قضایا رو تموم کنیم . https://www.farsnews.ir/my/c/226205 ♻️ ✅ کانال @phonemotalebe
از شهید آوینی پرسیدند:شهدا چه ویژگی خاصی داشتند که به این مقام رسیدند؟؟ گفت:یکی را دیدم سه روز در هوای گرم خط مقدم جبهه روزه گرفته بود؛ هرچه از او سوال کردم برادر روزه مستحبی در این شرایط واجب نیس خودت را چرا اذیت میکنی؟!جواب نداد... وقتی شهید شد دفترچه خاطراتش را ورق میزدم نوشته بود: خب اقا مجید یک سیب اضافه خوردی جریمه میشی سه روز، روزه بگیری تا نفس سرکش را مهار کرده باشی...! شهید🕊🌹 「حافظان‌ امنیت」
: ●خدایا در دفاع از دینت دویدم، جهیدم، خزیدم گریستم، خندیدم خنداندم و گریاندم افتادم و بلند شدم کریم حبیب، به کَرَمت دل بسته ام..‌‌. 「حافظان‌ امنیت」
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
_پـروردگـارـا وـاژه شهـیـد چیست..؟! ڪہ روے هر جـوانے میگذاری این چنین زیـبا مےشود...!) "🚶🏻‍♂ https://eitaa.com/solimani_sardar
⌟حافظان‌ِامنیت⌜
- دنيا پس از سركشے، به ما روۍ مۍكند، چونان شتر مادّه بد خو كه به بچه خود مهربان گردد. (سپس اين آي
- از خدا بترسيد، ترسيدن انسان وارسته اۍ كه دامن به كمر زده و خود را آماده كرده، و در بهره بردن از فرصت ها كوشيده، و هراسان در اطاعت خدا تلاش كرده، و در دنياۍ زودگذر، و پايان زندگے و عاقبت كار، بدرستۍ انديشيده است. |مولاعلے ، حکمت۲۱۰ | 「حافظان‌ امنیت」
خندیدند و رد شدند، اما خنده هایشان، عجیب اثر گذار بود .. این حکایت زندگی آدم‌ هایی بود ‌که عاشق ِخدا بودند . 「حافظان‌ امنیت」