eitaa logo
دختران حاج قاسم
26 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
435 ویدیو
2 فایل
لطفا زیادمون کنید💜 پی وی بنده اگر کاری داشتید در خدمتم🌚 @Fatemh_ansari
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز یک شنبه»
با ببخشید کوتاهی رفتم حیاط که با دیدن آرین عصبی خواستم برگردم که مچ دستم رو گرفت به معنای واقعی کلمه آتیش گرفتم دستش خیلی گرم بود نگاهی کردم زیر بارون و لرز گرفته بود دستش رو که کشید کمی خنک شدم. ارین: ریحانه... من دارم نکن این کار رو با من! ریحانه: برو دنبال زندگیت آقای علی حامد هیچ وقت و هیچ کجا نمیخوام ببینمت! نخواستم بببنم چطور خواهش میکرد نخواستم ببینم چطور زیر بارون اشک میریخت نخواستم تب و لرزش رو ببینم و جلوی چشمش با بی رحمی جواب به سامان دارم💔 صیغه محرمیت باطل شد و اتمام هرگونه نسبت با آرین! https://eitaa.com/joinchat/1009385788Cf9d67b6ae2 پارت واقعی‼️
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز یک شنبه»
❤️بهترین کانال برای سرگرمی❤️ اینجا کلیپ و پروف و اهنگ، کارتون هرچیزی که باعث میشه حوصلت سر نره هست😉🥰 پس بپره تو این لینکی که اینجا گذاشتم😘👇🏻👇🏻👇🏻 https://eitaa.com/xukdtjmko
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز یک شنبه»
اگر شماهم میخواید که از کانالتون همینجوری تبلیغ بشه در کانال تبادلات عضو بشید توضیحات بیشتر اونجا سنجاقه🖇👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/443613348C1213ff3558 مدیر های محترم حتما در کانال تبادلات عضو باشید و حتما جذبتون رو پیوی بگید💫 بعد از یک ساعت همه بنر هارو پاک کنید✅
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز یک شنبه»
ای کاش میتونستم حرف دلمو بهش بزنم.. دیالوگ هایی از رمان 👇🏻 _هرچی بین ما بود سال ها پیش تموم شده.. _چند سال گذشته اما هنوز نتونستم فراموشش کنم... _وانمود میکنم عین خیالم نیست ولی از درون نابودم... _هرروز دارم بهش فکر میکنم... _شبا با فکر اون میخوابم.. صبحا با فکر اون بیدار میشم.. _خداروشکر تو رابطه ما یه ذره اعتماد نیست.. _دیگه بهت علاقه ندارم.. _زود قضاوتم کردی.. _تا الان اینجوری با احساساتم بازی نشده بود... _همیشه فکر میکردم این اتفاقا فقط تو فیلما و داستانا میوفته ولی الان دیدم زندگیم مث همون فیلماست... _باید با عکسات روزامو شب کنم... _ای کاش میتونستم حرف دلمو بهش بزنم.. _هیچوقت فکر نمیکردم دل کندن از یه عشق قدیمی انقدر میتونه سخت باشه.. _این غرور لعنتی رو بزار کنار حرف دلتو بزن.. @rooman_gando_1400 @rooman_gando_1400 تازه شروع به نوشتن کرده بدووو عضو شو تا جا نموندییی😍👌🏻
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز جمعه»
اگر شماهم میخواید که از کانالتون همینجوری تبلیغ بشه در کانال تبادلات عضو بشید توضیحات بیشتر اونجا سنجاقه🖇👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/443613348C1213ff3558 مدیر های محترم حتما در کانال تبادلات عضو باشید و حتما جذبتون رو پیوی بگید💫 بعد از یک ساعت همه بنر هارو پاک کنید✅
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز جمعه»
ای کاش میتونستم حرف دلمو بهش بزنم.. دیالوگ هایی از رمان 👇🏻 _هرچی بین ما بود سال ها پیش تموم شده.. _چند سال گذشته اما هنوز نتونستم فراموشش کنم... _وانمود میکنم عین خیالم نیست ولی از درون نابودم... _هرروز دارم بهش فکر میکنم... _شبا با فکر اون میخوابم.. صبحا با فکر اون بیدار میشم.. _خداروشکر تو رابطه ما یه ذره اعتماد نیست.. _دیگه بهت علاقه ندارم.. _زود قضاوتم کردی.. _تا الان اینجوری با احساساتم بازی نشده بود... _همیشه فکر میکردم این اتفاقا فقط تو فیلما و داستانا میوفته ولی الان دیدم زندگیم مث همون فیلماست... _باید با عکسات روزامو شب کنم... _ای کاش میتونستم حرف دلمو بهش بزنم.. _هیچوقت فکر نمیکردم دل کندن از یه عشق قدیمی انقدر میتونه سخت باشه.. _این غرور لعنتی رو بزار کنار حرف دلتو بزن.. @rooman_gando_1400 @rooman_gando_1400 تازه شروع به نوشتن کرده بدووو عضو شو تا جا نموندییی😍👌🏻
وقت همگی بخیر🌹🍃 هدف ما پیشرفت شماست✅ جذب بالای 80 هم داشتم💫 شرایط تبادلاتمون👇🏻 1_کانالتون حتما حتما گاندویی باشه 2_آمارتون بالای 50 باشه 3_حتما در کانال تبادلات عضو باشید جذبتون بستگی به بنرتون داره👌🏻 تا نیم ساعت بعد از ارسال تمومی بنر ها هیچ پیامی ندید❌ اطلاعات بیشتر از نحوه کاری در کانال زیر سنجاقه🖇👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/443613348C1213ff3558 اگر شرایط رو داشتید تشریف بیارید پیوی...
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز شنبه»
فاطمه شانظری🧕♥️: ولۍ اگه شهید بشین تابوتتون بھ بوسه آسید علۍ متبرک میشھ ...! (: سلام‌دوست‌عزیز.... یه سوال ؟!!!! شهید ارمان علی وردی یا شهید احمد مشلب رو میشناسی؟ رفیق شهیدته؟؟ دنبال رفیق شهید میگردی؟ بیا تو این کانال با شهید های باحال اشنا شو و برادر های شهیدت کن😍... کــانال «دختران حاج قاسم»: .... و......... میباشد . پس‌سریع‌بیااینجاکه‌جات‌خیلی‌خالیه...😍 «این کانال خیلی خفنه» 👇🏻👇🏻 ╔═════ஜ۩۞۩ஜ═════╗ https://eitaa.com/solimani_sarddar ╚═════ஜ۩۞۩ஜ═════╝
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز شنبه»
همه‌آزادی‌میخواهند‌ بی‌آنکه‌بدانند‌اسارت‌چیست...! منبع حرف های حق🕶' - @rafighshahidm1 ؛ پر از متن های چریکی👀.. _به‌قول‌دایی‌جان‌لازم‌نیست‌دیگه‌خارج‌بریم! خارج‌داره‌میاد‌اینجا....|: _چه‌کسی‌خواهد‌دانست‌مرا...!؟ - @rafighshahidm1 ؛ همه گنگسترا اینجا عضون میخوای توعم ب جمعشون اضافه بشی عضو کانالمون شو .
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز شنبه»
کانال هوادارن گاندویی💪🇮🇷 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ بدو عضو شو اینجا همچی میگذارن.. مثل👇🏼 .. .. .. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ یه رمان میزارن عااالیه.. اینم یه تیکه از رمان..👇🏼♥️ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ بسم الله الرحمن☘ رمان پارت ⁵² ـــــــــــــــــــــــــــــــــ توی خیابون بودم.. تا میتونستم میدویم.. ‌ نفس نفس میزدم خواستم خودمو برسونم اونور خیابون تا ماشین بگیرم و حداقل من و تذ نزدیگ اداره ببره... نگاهم فقط به جلو بود.. که یهو یه ماشین محکم بهم زد.. احساس کردم همزمان تمام استخونای بدنم خورد شد محکم خوردم به ماشین و پرت شدم وسط خیابون.. هیچی نمی فهمیدم.. از سر و بینیم خون میومد... چشام داشتن بسته میشدن.. چند نفر بالا سرم بودن که یهو یکی بازوم و گرفت و بلندم کرد.. یکی دیگم اومد کمکش.. انگار همون ماشینی بودکه بهم زد.. فقط شنیدم یکی داد زد.. ــــ چیکار میکنین اقا..این حالش بده باید زنگ برنین امبولانس دارین کجا میبرینش.. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ یکی از اونا گفت.. +به تو چه فضول.. پرتم کردن تو ماشین.. حالم اصلا خوب نبود ..هیچ جونی برای دفاع از خودم نداشتم.. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کلی اتفاق های جالب افتاده.. یه رمان هیجاااانی..وطنز https://eitaa.com/joinchat/1083703424Cb094c8526c منتظریم..👆🏼
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز شنبه»
رمان جدید داریم. بفرمایید عضو شید ✨دوراهی شجاعت ✨ با رمانی جذاب و دیدنی و هیجانی با شخصیت های معروف که به رمان اضافه شدن پس اینجا رو کلیک کنید و عضوشید حمایت کنید رمانمون 🖤هیجانی 💗 عاشقانه ،🖤پلیسی 💗تلخی و شیرینی ✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨ @romangando @romangando @romangando
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز شنبه»
‹ رمانِ مدافعِ عشق › ژانر: 👩🏻‍💻نویسنده: افسران جنگ نرم خلاصه رمان: سرگذشت دو دخترجوان، دوست که علاقه مند به فعالیت درسازمان های امنیتی واطلاعاتی هستند ، و در راه رسیدن به اهدافشون با موانعی مواجه میشن گاهی دلسرد می شوند اما امیدشان را از دست نمی دهند ، گاهی عاشق میشوند اما به پاکی عشقشان خیانت می کنند . کی میداند آخر سرنوشت زندگانی شان چه می شود ...(: _______________________ - من میخوام برمم چرا نمیذاری رسول آخههه! ... - چرا این بازی کثیفو راه انداختی؟! ... - یعنی باید به عنوان دوتا نفوذی بریم تو سازمانشون؟ ... - وقتی خیلی بچه بودیم با هم نامزدمون کردن ... - نباید از خواهرت دفاع کنی؟! ... - از فرزند ناخلفی مثل تو کمتر از اینم توقع نداشتم ... -کما برای چی؟؟؟ یه گلوله خوردن چی داره مگه که ... - با دستای خودم میکشمت! ... - هر بلایی سرش بیاد خونش گردن توئه ... - من این قاتل زنجیره ای رو که جلوم وایساده نمیشناسم ... - خواهر من به تو چه ربطی داره که ازش دفاع میکنی؟ ... - دختره ی لوس بی دست و پا ... -تموم شد...دیگه همه چی تموم شد...راه برگشتی وجودنداره... -داری زودقضاوتم میکنی... -ما...ما...ن به قلم: افسران جنگ نرم https://eitaa.com/Qarar_hemishhgi