قدم اول برایِ ساختن خود ؛ خوندن نماز اولِ وقت پس مؤمن باید اول از همه چیز نمازش رو درست کنه ، حتی اگه گناه کردی نمازت رو ترك نکن ! حتی اگه بی حوصله بودی بازم ترك نکن اصلاً نمازت خطِ قرمزت باشه .. و بدون كِ راهِ نجاتِ تو ؛ نمازتِ :)

اولین گام برایِ فکر نکردن به گناه ! یادِمرگِ همون طور كِ آقا امیرالمومنین گفت : بر هم زننده لذّتها، و تیره کننده شهوت‌ها و بُرنده آرزوها را به‌یادآرید آن‌گاه که به کارهای زشت شتاب‌می‌آرید خطبه ۹۹

در صورتی كِ نمازِ ظهر و مغرب رو اول وقت نخونی مطمئن باش لیاقت خوندن نماز صبح رو نیز ازت میگیرن ! نخوندن نماز شامل تنبل بودن ما نیز میشه ، نماز اگه اول وقت نباشه کم‌کم آدم سست میشه ؛ نه فقط‌نماز بلکه‌توی درس هاش تویِ کارهاش کلاً کم‌کم غرق تنبلی و بعد راه به گناه هایِ بزرگ ..

هر جوری هستی هر گناهی کردی اول از نماز شروع کن شك نکن كِ ؛ درست میشی نمازت تورو درست میکنه همون طور كِ شیطون ما رو کم کم و آهسته آهسته به سمتِ گناه می بره همون طور هم نماز مارو کم کم به سمتِ عاقبت بخیری میبره‌خدا هیچوقت بندش رو رها نمیکنه‌حتی اگه‌مرتکب بدترین گناهاشده باشه به خدا اعتماد کن !(:

البته تو این راه به محاسبه نفس نیز محتاجیم.. هستن بین ما خیلیا كِ اطلاعاتشون خیلی زیاده و در کانال هاشون هم این اطلاعات رو نشر می دن ولی نوبت به خودشون كِ میرسه نمیتونن رو خودشون عمل کنن یا سختشونه..

یا به قولی اگه : دانسته هاتون خیلی زیاده ولی در عمل در حد جلبك عمل میکنید بدونید دلیل اصلیش نداشتنِ محاسبه نفسِ اگه خودتو محاسبه میکردی قشنگ گیر کارتوهم پیدا میکردی و درستش میکردی اینجوری باعث میشه نه غیبت کسی رو بکنی و نه سرت توعیب دیگران باشه...

قدم دوم برایِ ساختن خود ؛ احترام به پدر و مادرِ

‌در‌ سکوتی که دلت دستِ دعا‌ با‌ز نمود ، یادِ‌ ما‌ باش که محتاجِ دعاییم هنوز !(: دعا یاد تون نره بنده های خوبِ خدا

قرائت دعای "عهــــد" بعد از نماز صبح گوش بدین !

مشکل ما اینه كِ تو زمانی زندگی میکنیم كِ حاضر جوابی یعنی قوی بودن یعنی شاخ بودن!!

و برایِ همینِ كِ واسه هر حرفی یه جوابی تو آستین آماده داریم.. ولی یاد نگرفتیم كِ گاهی سکوت بهترین راهِ حلِ گاهی یه جایی سکوت لازمِ نه هرجا فقط دربرابر پدر و مادر ما یاد نگرفتیم گاهی سکوت به معنی قوی بودنِ!

جایی كِ نباید سکوت کرد.. اون جاییِ كِ همه سکوت میکنن ؛ دربرابر ظلم.. دربرابر امربه معروف و نهی از منکر خیلیامون سکوت میکنیم و هنوز راهش رو یاد نگرفتیم.. اگه هم یاد گرفتیم و انجام دادیم یاد نگرفتیم كِ جار نزنیم..

اگه جامعه و وضع حجاب و... خراب شده همش بخاطر سکوت ما مذهبی هایِ ادعا کنندست..! پس چرا در برابر پدر و مادرمون سکوت نمیکنیم درحالی كِ میدونیم اون موقع واقعا فشار زندگی باعث این رفتار پدر و یا مادر شده.. چرا عصبانیتشون رو بیشتر تحریک میکنیم با حاضر جوابیمون..؟!

یه بار دوبار یا یك هفته با مهربونی با پدر و مادرت رفتار کن ببین چقدر رفتارشون باهات بهتر میشه یا کار اشتباهی كِ باعثِ حرص و اعصبانیتشون بشه انجام نده.. مطمئن باش کم کم هم پدر و مادرت آرامش پیدا میکنن هم خونتون آروم تر میشه هم خودت اذیت نمیشی:)

یکبار امتحان کن... فقط یکبار ،ببین اگه نتیجه نداد..

ببین ... تو فکر کن یک برده چجوری از یِ پادشاه خشمگین حرف شنوی داره!؟ هووووم؟ جرئت نمیکنه سرش رو بیاره بالا... غیر از اینه؟! تو هم باید همینجوری باشی عین یِ برده.. ببین منم میدونم اونا که معصوم نیستن ،همیشه هم حرفاشون درست نیست آره.. ولی خدا گفته تو همون حرفی که هم درست نیست رو انجام بده.. تو قد علم نکن جلوشون.. تو با خودت نگو چون من دو تا کلاس بیشتر درس خوندم،چون من فوق دکترای فلان رشته رو دارم چون من اینم و...بیشتر میفهمم ،اونا نمیفهمن.. نچ.. اینجوریا نیست ... میدونستی همین جایی که الان هستی ،همین مدرکی که الان داری ... همین الان مهندس مهندس و دکتر دکترت میگن اصلا هیچ کدوم از اینا نه... همین الان که میری بیرون یکی بهت میگه التماس دعا به خاطر دعای اوناست نه خودت!! باید باور کنیم ما هیچی نیستیم.. اگه اونا نبودن ما هیچی نبودیم هیچی!! مورد بعدی: بابا جون پدر و مادر پارتیشون بد جور کلفته!

پارتی اونا.. خداست! میگی نه؟ خود خدا بعد از اسم خودش اسم اونا آورده حتی اسم پیامبر و اهل بیت رو نیورده!!

دیگه تو میتونی جلو خدا وایسی؟! اصلا چرا جلو خدا وایسی؟؟ ببین یکمی سیاست تو اینجا به خرج بدی همه چی اوکیه!! تو برو با خدا معامله کن.. بگو خدا جونم دیگه از این به بعد بی احترامی از طرف من به اونا نمیبینی... فقط تو هم در قبال این رو بهم بده.. آرامش دل میخوام... این گره تو زندگیم دارم... حالم خوب نیست ،حالمو خوب کن....

ببین خدا چجوری جوابت رو میده... بابا امتحان شدست .. رد خور نداره!

فقط یک نکته ظریف اینجا باقی میمونهااا... حواست رو جمع از همین امشب که قول دادی خوب رفتار کنی... شیطون موتور و دم و دستگاهشو روشن میکنه و میگه بر و بچ بدووویید!!

یِ ماموریت ویژه دارم براتون خیلی هم خطری!!! میری تو هال با خونوادت بشینی سریال نگاه کنی شیطون میگه الان وقتشه... میره دقیقا تو ذهن مامانت نفوذ میکنه یک چیزی یا حرفی یا کاری رو که تو واقعا ازش بدت میاد یا متنفری رو به مامانت القا میکنه ... مامانت هم از همه جا بی‌خبر اون حرف یا کار رو میزنه ... حالا خود ملعونش اونجا با لبخند کریهش نظاره گر میدون جنگیه که راه انداخته!😈 حالا تو... اگه نتونی جلو خودت رو بگیری که هیچ... باختی شوت شدی مرحله رِی استارت!! ولی ولی ولی... اگه بتونی جلو نفست رو بگیری جواب ندی.. ده هیچ از شیطون جلو میزنی! خدا هم داره میبینه دیگه .. میدونه به خاطر اوهه دیگه.. شک نکن هوات رو داره❤️

یِ پله میری بالا... ولی اینجا واقعا شیطون خبرست! چون از زمانی کارش رو شروع میکنه که تو تصمیم گرفتی قوی شی.. تصمیم گرفتی خوب شی... به یک مرحله ای میرسی که واقعا درک میکنی داری با یک مبارزه میکنی... اصلا احساسش میکنی خیلی عجیبیه!!😳

نمیدونم از کجا بگم،قران؟!روایت؟!علما؟!و... هرچه که هست در رضایت پدر و مادره، خدا عجیب و غریب عنایت میکنه به کسی که حرمت پدر و مادر رو نگه داره.. ولی خب امروزه ماها نمیدونم چرا اینقدر کم حوصله و بی اعصاب شدیم كِ.. اگه پدر یا مادر حرفی بهمون بزنن، با تندی باهاشون حرف میزنیم وچقدر بده بعضیا فکر میکنن اگه صداشونو رو رویِ پدر و مادرشون بالا ببرن نشونه بزرگی و شخصیتشونه...!! یا دیدن رفیقاشون این شکلی هستن اونها هم یاد گرفتن... غافل از اینکه قرآن به صراحت میگن حتی اوف هم نگو چه برسه بخوای خدایی نکرده صداتو ببری بالا، یا بخوای رو حرفش حرف بزنی، یا با خشم نگاهش کنی...

سوره ی لقمان یه آیه داره خدا اول می فرماید: وَ وَصَینَا الاِنسانَ بِوالدیهِ... ما به انسان سفارش کردیم که نسبت به والدینش احسان بکنه... خوب دقت کنین والدین پدر و مادرن دیگه!! ما سفارش کردیم که به پدر و مادرتون احسان کنین بعد دنباله اش خدا میخواد دلیل رو بگه که چرا به پدر و مادر احسان بکنین اینجوری میگه حَمَلَته اُمُهُ وَهناً... مادرش دوران بارداری و زایمانش با سختی بوده (۳۰ ماه طول کشیده سی ماه کل دوران بارداری، زایمان و شیر دادن...)

پدر و مادر همون الماس هایی هستن که قدرشون رو نمیدونید و دنبال گردو راه افتادی غافل از الماس هایی که ممکنه خیلی زود از وجودشون محروم بشی...رفیق سرشون داد نزن ، خدا سرت داد میزنه ها کمکشون کن تا خودت درمونده نشی دستشون رو بگیر تا خودت تو دنیای پوچی ها گم نشی بهشون احترام بذار تا خودت عزت پیدا کنی حرفام رو میخونی ، ساده رد نشو من خودمم آدم درستی نیستم ولی نمیتونم منکر این بشم که خیلی پدر ومادرم رو دوست دارم و براشون حاضرم جونمم بدم..!

آیت الله بهجت میگفتن من به هرجایی که رسیدم از دعا و رضایت قلبی اونا بوده... احترام به پدر و مادر نگو دیگه باید چیکار کنم.. تو اگه تمام وجودت رو فداشون کنی اما ته دلت شرمنده‌ی اونا نباشی ، یجای کارت میلنگه... نمیدونم تویی که این پیام رو میخونی تو این عمل چه رتبه ای داری اما بدون کل زندگیت رو از دعای اونا داری!! حالا اگه این دعا با رضایت قلبی همراه بشه ، کولاک میکنه ، آرامش وجودت رو فرامیگیره ، گره ها یکی پس از دیگری وا میشن و... کاری که منو شما باید انجام بدیم باید تو رفتار و اعمالمون پیدا بشه ، از احترام زبانی گرفته تا فراموش نکردن تاریخ های مهم ، مثل روز پدر ، مادر ، تاریخ تولدشون و حتی تولدتون!از قبل تولدت اونا برای سلامتی و آرامشت عذاب کشیدن...روزی که به دنیا اومدی چقــدر خوشحال شدن...این روز رو بهشون تبریک بگو ، باهاشون شوخی کن ، باهم بخندید صدات هرگز بالانره بهشون بی احترامی نکن.. غرور بابات رو نشکن حواست به دل مامانت باشه‌نذار بخاطر تو دلشون بگیره..

کنارشون باش ، اگه متاهلی زیاد بهشون سر بزن حرفشون رو گوش کن ، عزت و احترامشون رو حفظ کن...حتی اگه بدترین پدر و مادر دنیا رو داری دلشون رو نشکن در کنارش از راه رضایت خداهم منحرف نشو مطمئن باش درکنار بقیه موارد ، با توجه به دعای خیر اونا به درجات عالیه میرسی فقط یادت نره ؛ جز برای رضای خدا کاری مکن قبلش رضایت خدا رو خوب درک کن... توجیه نکن ، حقیقت رو دریاب

پیامبر فرمود كِ : اگه در نماز مستحبی بودی وقتی داشتی نماز میخوندی پدرت صدات زد نمازتو قطع نکن اگه مادرت صدات زد نمازتو قطع کن... پیغمبر به یک کسی فرمودن که حق پدر اینه که ازش اطاعت کنی اما حق مادر هیهات که بتونی حقش رو به جا بیاری... بعد فرمودن اگه به تعداد ریگ های بیابون و قطرات بارون این تعداد روز خدا بهت عمر بده و خدمت به مادرت بکنی هنوز نتونستی حق دوران بارداری اونو به جا بیاری...

آیة الله مرعشی نجفی فرمود كِ : زمانی که در نجف بودیم روزی هنگام ظهر، مادرم به من گفت: برو پدرت را صدا بزن تا برای صرف نهار بیاید. من به طبقه بالا رفتم و دیدم پدرم در حال مطالعه خوابیده است، نمی‌دانستم چه کنم؟! از طرفی باید امر مادر را اطاعت می‌کردم و از طرفی می‌ترسیدم با بیدار کردن پدر، باعث رنجش خاطر او گردم. خم شدم و لب هایم را کف پای پدر گذاشتم و چندین بوسه زدم، تا این که در اثر قلقلک پا، پدرم از خواب بیدار شد و دید من هستم. وقتی این ادب و احترام را از من دید، گفت: شهاب الدین! تو هستی؟! عرض کردم: بلی آقا! دو دستش را به سوی آسمان بلند کرد و گفت: پسرم! خداوند عزتت را بالا ببرد و تو را از خادمان اهل بیت علیهم السلام قرار دهد و من هرچه دارم از برکت همان دعای پدرم است که در حق من نمود و به مرحله اجابت رسید اگر رضایتشونو به دست بیاریم این شکلی میشیم ان شاءالله

شخصی نزد رسول اکرم صلوات الله علیه آمد و عرض کرد: ‌ای رسول خدا ! من بسیار مشتاق جهاد و جنگ هستم پیامبر صلوات الله علیه فرمود: در راه خدا جهاد کن که اگر کشته شوی زنده خواهی بود و نزد خدا روزی می‌خوری و اگر بمیری اجر تو بر خدا خواهد بود و اگر از جبهه سالم بازگردی، گناهانت آمرزیده می‌شود مانند روزی که از مادر متولد شده باشی آن شخص گفت: ‌ای پیامبر خدا ! پدر و مادر پیری دارم که با من انس گرفته‌اند و اگر آنها را ترک کنم ناراحت می‌شوند! حضرت فرمود: پس نزد آنان برگرد به خدا سوگند، انس آنها به تو در یک شبانه روز از یک سال جهاد در راه خدا بهتر است.