eitaa logo
°•سرباز قاسم سڵیـ♡ـمانے•°
196 دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
2.9هزار ویدیو
162 فایل
╔═════════⚘﷽⚘═════════╗ زخمیم که التیام خواهیم گرفت موجیم که انسجام خواهیم گرفت سردار به قطره قطره خونت سوگند روزے سخت انتقام خواهیم گرفت ••••• ❀°•شہید قاسم سڵیـ♡ـمانے•° ❀پناهگاهے براے عاشقان سردار #کپے آزاد جهت تبادل درخدمتیم: @Khademe_reza313
مشاهده در ایتا
دانلود
🖼 ؛   🔸 صاحبخانه با اخم گفت: همین که گفتم! اگه نمی‌تونی مبلغ رهن و اجاره رو بدی، خبری از تمدید قرارداد نیست. زودتر خونه رو خالی کن. این مشکل شماست، نه من... مستأجرش که یک کارگر ساده بود، گفت: انصاف هم خوب چیزیه! آخه مگه من چقدر می‌گیرم که امسال رهن و کرایه رو دو برابر کردی؟! صاحبخانه، غروب همان روز، در صف اول نماز جماعت، دعای فرج می‌خواند. 🔹 قال صاحب البيت عابسا: مثلما قلت إن ما دفعت كلّ مبلغ الإيجار مستحيل أمدد العقد معك؛ فعليك أن تخلي البيت. هذة مشكتك ليس مشكتي يا أخي... كان المستأجر عاملا، فاجابه: بالله علیک کم هو راتبی حتى يتضاعف مبلغ الإيجار... فی مساء نفس الیوم، کان صاحب البیت فی صف الاول مِن صلاة الجماعة و يهمس دعاء الفرَج 👤 او هم خودش را می‌دانست! 💯ڪپے‌⁉️🔚بہ‌ شرط نیت و صلوات برای تعجیل در ظہوࢪ🌤✔️ ╭✾࿐༅•••☀️🌸🦋•••༅࿐✾╮ 🕋الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلْفــَرَجْ‌بحق‌ حضࢪٺ‌زینب‌ڪبرۍ‌سلام‌الله‌علیها‌🤲🏻 ╰✾࿐༅•••☀️🌸🦋•••༅࿐✾╯
🖼 ؛   📌 پزشک... 🔸 پزشک متخصص گفت: مریضتون باید زودتر عمل بشه. زن مستأصل پاسخ داد: پول عمل رو نداریم. اگه می‌شه عملش کنین تا پولش رو جور کنیم. پزشک بی‌حوصله گفت: ببرینش یه بیمارستان دولتی. اینجا یه بیمارستان خصوصیه. اول پول، بعد عمل! بفرمایید. نفر بعدی بیاد تو... پزشک، شب موقع نماز، دعای فرج می‌خواند. 🔹 قال الطبیب: يجب إجراء العملية بأسرع وقت ممكن. قالت المرأة: لیس عندي مبلغ العملية؛ ممكن تبدأ بالعملية بینما أحاول أحضر المبلغ أجابها الطبیب: فخذوه إلي المستشفى العام؛ لمعلوماتک هنا مستشفى خاص. إدفع المبلغ بالأول ثم تُبدأ العملية، مع السلامة. التالي... صار اللیل و الطبیب قرأ دعاء الفرج عقب صلاته 👤 او هم خودش را می‌دانست! و ايضا الطبيب كان يعتبر نفسه مِن المنتظرين ✅️ واحد مهدویت مصاف (مهدیاران) 💯ڪپے‌⁉️🔚بہ‌ شرط نیت و صلوات برای تعجیل در ظہوࢪ🌤✔️ ╭✾࿐༅•••☀️🌸🦋•••༅࿐✾╮ 🕋الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلْفــَرَجْ‌بحق‌ حضࢪٺ‌زینب‌ڪبرۍ‌سلام‌الله‌علیها‌🤲🏻 ╰✾࿐༅•••☀️🌸🦋•••༅࿐✾╯
🖼 ؛   📌 بی‌تابی... 🔸 برای رفتن به جمکران بی‌تابی می‌کرد. عاشق جمکران بود. پس مرخصی گرفت و با همسرش راهی شد. وقتی رسید، اشک امانش نداد. دستانش را بالا آورد و برای همه‌چیز دعا کرد؛ مشکلات مالی‌اش، فرزندانش، گره در کارش و... از جمکران برگشت. فقط یک دعا را فراموش کرده بود. همان همیشگی: دعای برای فرج امام زمانش! 🔹 کان مشتاق لزیارة جمكران. كان يموت شوقا لـجمكران، فأخذ الإجازة و سافر مع زوجته. عندما وصل الجمكران ما بطلت عيونه مِن الدموع، مدّ يديه إلى السماء بالدعاء. كان يدع لحل مشكلاته المالية، أولاده و عُقد المكاره في حياته و... رجع مِن السفر لكنّه كالعادة نسى دعاءً واحدا، دعاء لفَرَج صاحب الزمان. 👤 او هم خودش را می‌دانست! هو کان مِن الذین یعتبرون أنفسهم مِن المنتظرین! 💯ڪپے‌⁉️🔚بہ‌ شرط صلوات برای تعجیل در ظہوࢪ🌤✔️ ╭✾࿐༅•••☀️🌸•••༅࿐✾╮ 🕋الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلْفــَرَجْ‌بحق‌ حضࢪٺ‌زینب‌ڪبرۍ‌سلام‌الله‌علیها‌🤲🏻 ╰✾࿐༅•••☀️🌸•••༅࿐✾╯
🖼 ؛   📌 پزشک... 🔸 پزشک متخصص گفت: مریضتون باید زودتر عمل بشه. زن مستأصل پاسخ داد: پول عمل رو نداریم. اگه می‌شه عملش کنین تا پولش رو جور کنیم. پزشک بی‌حوصله گفت: ببرینش یه بیمارستان دولتی. اینجا یه بیمارستان خصوصیه. اول پول، بعد عمل! بفرمایید. نفر بعدی بیاد تو... پزشک، شب موقع نماز، دعای فرج می‌خواند. 👤 او هم خودش را می‌دانست! ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
🖼 ؛   📌 مسافرت... 💰 وقتی می‌خواست با خانواده‌اش به مسافرت برود، مبلغ زیادی صدقه می‌داد. اما هر وقت می‌خواست برای امام زمانش صدقه بدهد، کلی ته جیبش را بالا و پایین می‌کرد تا شاید یک اسکناس هزار تومانی بی‌گوشه پیدا کند که توی صندوق بیندازد! دست آخر هم می‌گفت: آقاجون! خواستم بندازم، خرده نداشتم! مهم نیته که من همیشه به یادتون هستم! ✍️ عندما كان يسافر مع عياله كان يتصدق بـ مبلغ كبير. لكنه عندما كان يتصدق لسلامة إمام زمانه کان يبحث جيوبه لكى يجد الفكة. ثم يقول في نفسه:"سيدي! كان قصدي أن أتصدق لاجلك لكن ما لدى فكة! الأعمال بالنيات و المهم أنت دائما على بالي! 👤 او هم خودش را می‌دانست! هو کان مِن الذین یعتبرون أنفسهم مِن المنتظرین! 💐الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلْفَـرَجْ‌بحق‌ حضࢪٺ‌زینب‌ڪبرۍ‌سلام‌الله‌علیها‌🤲🏻🌤️
🦋 ⃟ٖٖٜٖٜ💛🦋 ⃟ٖٖٜٖٜ💛🦋 ⃟ٖٖٜٖٜ💛🦋 ⃟ٖٖٜٖٜ💛 🦋 ⃟ٖٖٜٖٜ💛🦋 ⃟ٖٖٜٖٜ💛🦋 ⃟ٖٖٜٖٜ💛 🦋 ⃟ٖٖٜٖٜ💛🦋 ⃟ٖٖٜٖٜ💛 🖼 ؛   📌 دعای ندبه‌... 📖 روز جمعه برای خواندن دعای ندبه به مسجد رفت. سخنران قبل از دعای ندبه به منبر رفت. از همه موضوعات روز گفت، الا امام زمان! آقا، جمعه‌ها هم غریب بود… ✍️ ذهب يوم الجمعة لقراءة دعاء الندبة. قبل أن تبدأ قراءة الدعاء قام الخطيب يحكي على المنبر.حكى عن كل شي سوا إمام زمان! كان سيّدنا غريبا في الجمعة أيضا... 👤 او هم خودش را می‌دانست! کان الخطیب یعتبر نفسه مِن المنتظرين! 🍃 الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلْفــَرَجْ‌بحق‌ حضࢪٺ‌زینب‌ڪبرۍ‌سلام‌الله‌علیها🍂 🦋 ⃟ٖٖٜٖٜ💛🦋 ⃟ٖٖٜٖٜ💛🦋 ⃟ٖٖٜٖٜ💛🦋 ⃟ٖٖٜٖٜ💛 🦋 ⃟ٖٖٜٖٜ💛🦋 ⃟ٖٖٜٖٜ💛🦋 ⃟ٖٖٜٖٜ💛 🦋 ⃟ٖٖٜٖٜ💛🦋 ⃟ٖٖٜٖٜ💛
🖼 ؛   🔸 صاحبخانه با اخم گفت: همین که گفتم! اگه نمی‌تونی مبلغ رهن و اجاره رو بدی، خبری از تمدید قرارداد نیست. زودتر خونه رو خالی کن. این مشکل شماست، نه من... مستأجرش که یک کارگر ساده بود، گفت: انصاف هم خوب چیزیه! آخه مگه من چقدر می‌گیرم که امسال رهن و کرایه رو دو برابر کردی؟! صاحبخانه، غروب همان روز، در صف اول نماز جماعت، دعای فرج می‌خواند. 🔹 قال صاحب البيت عابسا: مثلما قلت إن ما دفعت كلّ مبلغ الإيجار مستحيل أمدد العقد معك؛ فعليك أن تخلي البيت. هذة مشكتك ليس مشكتي يا أخي... كان المستأجر عاملا، فاجابه: بالله علیک کم هو راتبی حتى يتضاعف مبلغ الإيجار... فی مساء نفس الیوم، کان صاحب البیت فی صف الاول مِن صلاة الجماعة و يهمس دعاء الفرَج 👤 او هم خودش را می‌دانست! 💯ڪپے‌⁉️🔚بہ‌ شرط نیت و صلوات برای تعجیل در ظہوࢪ🌤✔️ ╭✾࿐༅•••☀️🌸🦋•••༅࿐✾╮ 🕋الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلْفــَرَجْ‌بحق‌ حضࢪٺ‌زینب‌ڪبرۍ‌سلام‌الله‌علیها‌🤲🏻 ╰✾࿐༅•••☀️🌸🦋•••༅࿐✾╯
🖼 ؛   📌 مسجد... 🕌 چند‌دقیقه‌ای را در مسجد به نماز ایستاده بود. پیرمرد زیر لب ذکر می‌گفت و با نگاهی غضب‌آلود به بچه‌هایی نگاه می‌کرد که در انتهای مسجد با خوشحالی مشغول بازی بودند. تحملش تمام شد. داد زد: پاشین برین بیرون! اینجا که کودکستان نیست، مسجده، اینجا شلوغ‌کردن کراهت داره... بچه‌ها با ترس به بیرون دویدند. پیرمرد با لبخند مشغول ذکر‌گفتن‌ شد. 👤 او هم خودش را می‌دانست! 🕋الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلْفــَرَجْ‌بحق‌ حضࢪٺ‌زینب‌ڪبرۍ‌سلام‌الله‌علیها‌🤲🏻