سلطان نصیر
تصاویر مربوطه در توییتر منسوب به ربی یعقوب در تاریخ 15 الی 18 فوریه بارگزاری شده است.
https://mobile.twitter.com/rabbiherzog?lang=fa
@soltannasir
سلطان نصیر
نکاتی خواندنی از اساطیر اسلاوهای شرقی ۲ 🔷{ اسلاوهای شرقی(روس ها) معتقد بودند در زمان دور، جدا از اف
@soltannasir
{خاک شناسی معنوی ۱}
«فر ایران را می ستایم»
امیدوارم مطالب مربوط به دوگین را مطالعه نموده باشید. یکی از تخصص های دوگین جغرافیای سیاسی است. آن دسته از خوانندگانی که مطالب کانال را از ابتدا تا کنون خوانده اند می دانند که بنده به جغرافیای معنوی و غریبه بسیار پرداخته ام. همواره گفته ام خاک با خاک فرق دارد و هر خاک ویژگی های خاص خود را دارد باید خاک شناس بود.
در مورد جغرافیای معنوی می توان بسیار سخن گفت. مبحث جغرافیای معنوی نیاز به دانش باطنی و خفیه عملی و البته اطلاعات تاریخی و اسطوره شناسی و تنجیم و علم فراست و بررسی نژاد ساکنین یک منطقه و فرهنگ های اجتماعی آنان و خصوصیات رفتاریشان دارد. پیشتر از متون ایرانی چون شاهنامه نقل نمودم که در نواحی اطراف مازندران باستان (اویغورستان چین) سرزمین سگ سرها و گرگ سرها قرار دارد. در مطلب اخیر نیز خواندید که طبق نظر اسلاوهای شرقی گروهی از سگ سرها در نواحی ترکیه امروزی قرار دارند. شاید این دو گزاره به نظر غیر مرتبط باشد اما دقت نمایید در منطقه ای از آسیای مرکزی که تُرکان در آن دیار حضور دیرینه داشتند سگ سرها زندگی می نمایند و در ناحیه ای از آسیای صغیر که قرن ها بعد زبان تُرکی غلبه نمود و دولت مقتدر عثمانی شکل گرفت. باز سگ سرها حضور دارند.
این داده را در کنار گزاره زیر بگذارید: 👇
تیپورستان(طبرستان) بعدها مازندران نامیده شد. یعنی نام اویغورستان باستان (مازندران) بر آن گذاشته شد. می دانیم که امروزه در نواحی شرقی آن نظیر بندرترکمن و گنبدکاووس و گمیشان و آق قلا و مراوه تپه اقوام ترکمن تُرک زبان و عمدتا تُرک نژاد حضور دارند. پیشتر گفتیم به نظر فقیر دیوان طبرستانی و گیلانی (ورنه ای) با دیوان اویغورستان (مزندری) فامیل هستند. آنچه که می خواهم اکنون به عنوان یک نظریه مطرح نمایم. این است که شباهت های جغرافیای دو منطقه از منظر باطنی می تواند باعث تسهیل ورود یک زبان یا فرهنگ در آن ناحیه شود و باعث شود که مردم آن جغرافیا راحت تر فرهنگ و زبان و یا حتی دین جدید را بپذیرند. اگر در بعضی نقاط ایران زمین و آسیای صغیر زبان و فرهنگ تُرکی غلبه نموده بنده فقط آن را نتیجه عوامل ظاهری نمی دانم. شباهت هایی وجود دارد بین نواحی جغرافیایی که این غلبه اتفاق افتاده است.
نکته: خواننده گرامی توجه نمایید این شباهت بدین معنا نیست که من باب مثال دیوها و سگ سرها در غلبه زبان تُرکی در نقاطی از ایران نقش داشته اند. بلکه به نظر بنده، بدین معنا است که جغرافیای مثالی یا شاید هورقلیایی این نواحی به یکدیگر اتصال دارد. درک ارتباط پیوندگاه های انرژی مناطق جغرافیایی با یکدیگر بسیار مهم است. بالفرض شما اگر بخواهید بر یک نقطه از خاک اویغورستان تاثیر بگذارید. اگر آن نقطه مربوطه پیوندگاهی در استان گلستان یا کشور ترکیه داشته باشد شما می توانید از طریق نقطه پیوندگاه با اعمال غریبه پیوندگاه را اندکی تغییر بدهید و در اویغورستان سیل یا زلزله یا دیگر بلایای طبیعی را ایجاد کنید. امیدوارم خواننده گرامی منظور فقیر را درک نموده باشد.
اکنون به حکایت زیر توجه نمایید: 👇
{در سنت مانوی، ورود مانویت به سرزمین های شرق آمودریا، در رویداد نمادین "مار آمو" ، شاگرد مانی و فرستاده ی او به شرق آمده است. او زبان و خط پارتی می دانست و با بسیاری از اشرافي پارت آشنایی داشت. "مار آمو" در راهش به مرز خراسان، با 👈"بغارد روح" یا "روح مرز خراسان" برخورد می کند. 《و هنگامی که به دیدبانگاه کوشان آمدند، پس پیدا شد روح مرز خراسان به هیئت کنیزک. پرسید از من، آمّو، که چه کاره ای؟ از کجا آمده ای؟ گفتم که "دینوَرَم. شاگرد مانی فرستاده رسول."» (در لغت یعنی «فرستاده»، الرسول»، پیامبر) "روح مرز خراسان" نخست او را نمی پذیرد؛ اما آمّو با دو روز روزه و نیایش در برابر خورشید و خواندن فصلی از گنج زندگان به روح گفت که «برای تبلیغ دین آمده ام» و دیده ی مانی را برای او تشریح می کند و روح مرز خراسان را مجذوب خود می نماید. بعد روح می گوید که «اگر من تو را بپذیرم، آنگاه درب همه ی خراسان پیش تو گشوده شود.» در قطعه ی دیگری مربوط به تاریخ تبلیغ مانویت آمده که مانی خود در یکی از سفرهای تبلیغی با روح مرز خراسان مواجه شد و آنگاه به شهر درآمد تا در مقام "پزشکی از بابل زمین" با پادشاه آن ناحیه ملاقات کند. }(کتاب اسطوره آفرینش در کیش مانی ابوالقاسم اسماعیل پور مطلق ص ۵۳)
ادامه...👇
@soltannasir
@soltannasir
{خاک شناسی معنوی ۲}
ادامه...👇
نکته ۱: روح مرز خراسان در واقع همان موکل (نگهبان) یا ربه النوع زمین خراسان است که در برابر مارآمو مبلغ آیین مانوی ظاهر می شود.
نکته ۲: روح خراسان با اعمال نیایش مارآمو شاگرد مانی و خواندن کتاب گنج زندگان مجذوب می شود و اجازه عبور مارآمو را می دهد. این نکته ای بسیار تامل برانگیز است. انجام دادن بعضی اعمال یا حتی فدیه دادن به موجودات روحانی باعث موفقیت و پیشبرد اهداف زمینی یا معنوی ما انسان ها می شود. دشمنان بخوبی از قانون عالم این موجودات روحانی (در ملکوت سفلی) آگاهند و از آن در پیشبرد اهدافشان استفاده می نمایند. معمولا در مجامع مخفی افراد ریاضت کش و دارای نورانیت وجود دارند. اما اگر بالفرض در جایی وجود نداشته باشد و بخواهند هدفی را پیگیری نمایند که نیاز به چنین افرادی داشته باشند. از بین راهبان بودایی یا مرتاضین هندی یا حتی صوفیان مسلمان غریبه کار مزدور استخدام می نمایند.
نکته۳: در این حکایت یک نکته کلیدی دیگری نیز وجود دارد و آن این است که موفقیت مارآمو شاگرد مانی در جغرافیای خراسان در گرو پذیرش روح خراسان یا موکل و ربه النوع زمین این دیار است. ما از این حکایت می توانیم دریابیم که اگر یک دین در یک خاک توسعه می یابد و در خاکی دیگر نمی تواند گسترش بیابد علاوه بر دلایل ظاهری باید به دلایل معنوی و مسائل باطنی پیرامون آن خاک نیز توجه نماییم.
با ذکر دو مثال سعی می نمایم کمی مسئله را روشن نمایم.
مثال ۱: در قرون اولیه اسلامی که مذهب اهل سنت و جماعت در ایران غلبه داشت. مناطقی نظیر قم و ری و سبزوار و دیلم و الموت و ...شیعه نشین بوده اند. شاید به غیر از مسائل ظاهری بتوانیم بگوییم که موکلین خاک این مناطق تشیع (یعنی اعتقاد به خدای یگانه و نبوت رسول الله ص و ولایت حضرت امیر ع و فرزندانش ) را از ابتدا پذیرفته بودند.
مثال ۲: دین اسلام با فتوحات حاکمان مسلمان و تبلیغ بازرگانان و عرفا و علمای بزرگ توانست در نقاط عمدتا غربی (پاکستان) و شرقی (بنگلادش) شبه قاره هند توسعه یابد. اما در نقاط شمالی و مرکزی و جنوبی شبه قاره نتوانست از نظر کثرت پیروان بر آیین هندو غلبه نماید. حال آنکه اسلام از نظر معارف توحیدی و عرفانی و فلسفی و احکام بر آیین هندو برتری دارد!
در نگاه اول شاید اینگونه به نظر بیاید که علت عدم گسترش اسلام تنها این باشد که من باب مثال موکلین این نواحی مانع از نفوذ اسلام در این نواحی شدند. بنده اینگونه فکر می کنم که این مسئله درست است اما با دخالت انسانی این مسئله اتفاق افتاده است! یعنی چه?
یعنی اینکه مناطق ذکر شده در جغرافیای شبه قاره محل تجمع انوار (عبادات و..) و نیروهای معنوی آیین هند بوده است. و بزرگان معنوی هند با کثرت افراد، مانع از نفوذ معنوی و گسترش اسلام در این نواحی شده اند البته در نهایت ذات خود موجودات نیز به نظر بنده موثر است.
🔷در مورد اویغورستان این مسئله را بگویم که انجمن های مخفی ترکیه ای و اویغوری برای موفقیت در باز کردن درب هفت شهر دیوان در آن ناحیت نیاز به باز کردن بعضی دروازه ها در ناحیه آذربایجان ایران دارند تا بتوانند بر آن ناحیه تاثیر بگذارند. اما دم بزرگان اولیا و علمای عامل غریبه در نواحی آذربایجان ایران فعلا مانع از رسیدن آنان به اهدافشان شده است. همچنین برای اولین بار در اینجا می گویم به امید اینکه شاید سربازان گمنام و مردم آذربایجان بدان توجه کنند. این انجمن ها برای موفقیت نیاز به یافتن داس و چند شی دیگری (شاید طلسمات و کتبی) دارند که در ناحیه روستای موئیل از توابع مشکینشهر استان اردبیل و جهنم دره خوی مدفون است و احتمالا در دوره چنگیز خان به ایران آورده شده است.
ادامه دارد...
@soltannasir
سلطان نصیر
به بخش آخر سخنان پوتین توجه نمایید. یعنی روسیه فعلا تصمیمی بر جنگ ندارد. اما با تصویب قانون حمایت ا
بسم الله الرحمن الرحیم
در چند روز اخیر روس ها وارد جمهوری های خودخوانده اوکراین شدند و ظاهرا امروز از جمهوری های خودخوانده نیز فراتر رفتند و در داخل خاک اوکراین پیش روی کردند و ارتش اوکراین هم در حال عقب نشینی است و مناطق دیگر خاک اوکراین به سرعت در حال سقوط کردن است. طرف های غربی هم فعلا جز عربده کشی و تحریم کردن واکنش خاصی نداشته اند.
این حمله و شکست احتمالا مفتضحانه ارتش اوکراین از آنجهت مهم است که می تواند در ادامه باعث شود که جمهوری کمونیستی خلق چین نیز به تایوان حمله کند و اگر این اتفاق بیفتد و باز آمریکایی ها سکوت کنند و تنها به تحریم اکتفا کنند. آنگاه باید منتظر حوادث بعدی بود...
اگر اخبار را دنبال کرده باشید حتما متوجه شده اید که این آمریکایی ها و غربی ها بودند که با تحریک ارتش اوکراین به گلوله بستن جمهوری های خودخوانده، بهانه حمله را برای روسیه مهیا کردند. اما برای چه ؟ هم زلنسکی و هم غربی ها می دانستند در صورت حمله پوتین، ارتش اوکراین توان مقاومت ندارد.
به نظر بنده اشتباه تاکتیکی بایدن و طرف غربی ها در این مورد یک تحلیل ساده لوحانه است. هر چند که روس ها هوشمند و موذی می باشند. اما انگلیس و آمریکا شیطان بزرگ هستند. غربی ها بخوبی می دانند که اگر چین هم به تایوان حمله کند هیمنه پوشالی هالیوودی آمریکا کاملا فرو می ریزد و آمریکا با بیش از سی تریلیون دلار بدهی عملا در سراشیبی سقوط و حتی تجزیه می افتد. آیا این یک بازی از پیش طراحی شده برای سقوط آمریکا و انتقال نرم قدرت از غرب به شرق (چین) است؟ که توسط مجامع مخفی طراحی شده است؟ یا یک بازی است که برای ایجاد جنگ جهانی سوم طراحی شده است؟ یا چیز دیگر که ما نمی دانیم؟ هر چه هست انگلیسی ها و آمریکایی ها را مانند بعضی کارشناسان کارنشناس دست کم نگیرید.
@soltannasir
🔴فورى
وزارت دفاع تایوان گفته است 9 جنگنده چینی امروز وارد حریم هوایی آنها شده است.
👈{ترامپ هشدار داده بود که حرکت پوتین باعث میشود تا چین هم تایوان را بگیرد.}
جنگ جهانى در راه است؟
سپاه سایبری پاسداران👇🏻
☑️ @SEPAHCYBERY
@soltannasir
ایام شهادت جانسوز حضرت باب الحوائج امام موسی کاظم علیه السلام بر فرزند بزرگوارش حضرت مهدی موعود و منتظر عجل الله تعالی فرجه الشریف و همه شیعیان و محبین حضرتش تسلیت و تعزیت باد.
@soltannasir
@soltannasir
{خاک شناسی معنوی ۳ }
ادامه...👇
🔷حافظه معنوی تاریخی خاک
ما گاه می توانیم از تاریخ یک منطقه جغرافیایی به خصوصیات و خلق و خوی مردم آن خاک پی ببریم. ما در خاک کشور عراق (میان رودان) نوعی ملی گرایی و تفاخر به نژاد را از هنگامی که سامی زبان ها (اکدیان و و آشوریان و اموریان و ...) بر میان رودان تسلط یافتند مشاهده می نماییم. هر چند که در مورد اکدیان مدارک چندانی نداریم. اما در مورد نازیدن آشوریان و حتی اموری های بابلی به نسب خویش اسنادی وجود دارد.
از هنگام استیلای سامی زبان ها بر میان رودان (عراق) همواره بین آنان و تمدن های موجود در فلات ایران ستیز وجود داشته است. هر چند که در مواردی ایرانیان به میانرودان لشکرکشی های موفقیت آمیزی داشته اند. (گوتیان امپراتوری اکد را منهدم کردند. کاسیان امپراتوری بابل را نابود کردند و پانصد سال بعد امپراتوری کاسیان بر بابل توسط ایلامی ها نابود شد و در نهایت مادها آشوریان را نابود کردند و کوروش کبیر بابل را از میان برداشت و برای همیشه ضمیمه خاک ایران نمود) اما در بیشتر موارد این میان رودانی ها بودند که به فلات ایران لشکرکشی می کردند. (تنها آشوری ها ده ها بار به خاک ایران زمین لشکرکشی کردند و تمدن هایی نظیر ماناها و ایلام را نابود کردند) در دوره هخامنشیان تا ساسانیان که میان رودان جزئی از امپرتوری ایران بود شر حملات پیاپی آنان از سر مردم ایران زمین کم شد و این ماجرا حتی در دوره اسلامی نیز ادامه یافت.
خواننده گرامی توجه نماید که اعراب از شبه جزیره عربستان به ایران حمله کردند و پس از حمله کل ایران را که میان رودان را نیز شامل می شد فتح نمودند و سالها بر ایران زمین به نوعی _بعضا به صورت غیر مستقیم_ حکومت نمودند. بنابراین حمله اعراب ارتباطی به جغرافیای میانرودان ندارد.
علی ای حال میان رودان تا دوره جدید که انگلیسی ها خاک عثمانی را اشغال و تقسیم نمودند. هرگز در قامت یک حکومت مستقل ظاهر نشد. در قرن بیستم کشوری به نام عراق تشکیل شد. هنوز یک قرن از تشکیل عراق نگذشته بود که جریانات ناسیونالیسم عربی در آن فعال شد و صدام رئیس جمهور عراق نخست با کُردهای داخلی درگیر شد و پس از مشاهده ضعف ایران بدلیل انقلاب و به بهانه های واهی به ایرانحمله کرد.
دقت کنید پس از ۲۵۰۰ سال عراق در قامت یک حکومت مستقل بار دیگر تشکیل می شود و هنوز پنجاه سال از تشکیل آن نگذشته است که به خاک ایران تجاوز می نماید. بنده این را به عنوان حافظه تاریخی معنوی خاک عراق می شناسم. این حافظه معنوی و تاریخی خاک عراق به ما نشان می دهد که یک عراق قدرتمند برای ایران خطرناک است. بنابراین ایران بهتر است در عراق دخالت نماید و یا حکومت نزدیک به خویش را (حشد شعبی) در عراق سرکار بیاورد یا اگر در این زمینه شانسی ندارد در هر صورت مانع از تشکیل یک عراق ملی و یکپارچه و قدرتمند شود. چنین عراقی اگر ایران تضعیف شود و آنها قدرتمند باشند بار دیگر هوس حمله به ایران را در سر خواهد پروراند. مسئولین ما نباید نسبت به احیای جشن های بابلی در عراق بی توجه باشند و نباید بگذارند که عراق به سمت و سوی ناسیونالیسم عربی و احیای دوران باستان خویش پیش برود.
🔸جغرافیای مرداب
{اسلاوهای شرقی بر این باور بودند که محل زندگی ارواح خبیث مرداب است؛ چنان که ضرب المثل های زیادی در این رابطه وجود دارد از جمله اینکه «هر کجا که مرداب باشد شیاطین هم هستند» یا «مثل شیطان در مرداب نشسته است»
در بیشتر جاها تصویر دیگری از بالتیک نشان داده می شود؛ موجودی بسیار چاق و بدون چشم که بدون هیچ حرکتی در آب می نشیند و همه بدنش پوشیده از پشم های خاکستری با دستانی بلند و همراه با دم می پندارند. در بلاروس حتی با توجه به انواع مرداب ها گونه های مختلفی از بالُتنیک وجود دارد که خطرناک ترین آن ها آرژاوینیک در معنای روح خبیث ساکن مرداب های پوشیده از برگ و نیلوفر زرد است. }(کتاب اسطوره های اسلاوهای شرقی یلنا یوگنیو نالوکیوسکایا ص ۹۹)
@soltannasir
تصویر خیالی آرژاوینیک (orzhavinik) یا روح خبیث ساکن در مرداب ها و تصاویر (چهارگانه) خیالی (موجود سبزرنگ) منسوب به بالتُنیک (Bolotnik) از شیاطین مرداب بر طبق اساطیر اسلاوهای شرقی
{اسلاوهای شرقی بر این باور بودند که محل زندگی ارواح خبیث مرداب است؛ چنان که ضرب المثل های زیادی در این رابطه وجود دارد از جمله اینکه «هر کجا که مرداب باشد شیاطین هم هستند» یا «مثل شیطان در مرداب نشسته است»
در بیشتر جاها تصویر دیگری از بالُتنیک نشان داده می شود؛ موجودی بسیار چاق و بدون چشم که بدون هیچ حرکتی در آب می نشیند و همه بدنش پوشیده از پشم های خاکستری با دستانی بلند و همراه با دم می پندارند. در بلاروس حتی با توجه به انواع مرداب ها گونه های مختلفی از بالُتنیک وجود دارد که خطرناک ترین آن ها آرژاوینیک در معنای روح خبیث ساکن مرداب های پوشیده از برگ و نیلوفر زرد است. }(کتاب اسطوره های اسلاوهای شرقی یلنا یوگنیو نالوکیوسکایا ص ۹۹ )
@soltannasir