@soltannasir
{یزیدیان ۳}
ادامه...👇
{نبود دیدگاه ها و عقاید جزمی در اوایل تشکیل این گروه و رواج دانشی حسی_ باطنی ساختار انعطاف پذیری را پدید آورده بود که در نهایت به یک مکتب التقاطی منحصر به فرد منجر شد کل جامعه عدویه به عنوان مسیر اجباری امور هر طریقت صوفی بر ربانیت شیخ عدی به عنوان مؤسس فرقه در سال های ۱۱۱۰ میلادی تاکید داشت، در حالی که برخی حامیان خاص بنی امیه در این حلقه شخص یزید بن معاویه را تکریم می کردند.
سرانجام و در نهایت عناصر دیگری که به این جامعه پیوستند، آیین های مرتبط به خود را هم وارد کردند که بعدها با هجوم چهره های مهم دیگر یا از بین رفتند و یا ظرائفی را روی بوم رنگارنگ آموزه های این آیین التقاطی برجای گذاشتند. در مراحل ابتدایی تشکیل، این جامعه شاهد دوره ای بود که فارغ از جزمیات بود و ایده ها و آموزههای مختلفی را در خود جذب کرد، گرچه طبیعتاً عناصر مطلقاً بیگانه را طرد کرد به هر صورت ارتقاء مقام رب النوعي شيخ عــدى در حد خود ملک طاووس مانع از این نشد که همین فرآیند برای سلطان یزید تکرار نشود، به ویژه در پرتو این حقیقت که رأس تثلیث مسلماً ملک طاووس است و بالاتر از هرسه اینها خدایی است که حول ایده مشترک یکتاپرستی همه آنها را در یک وضعیت متوازن متحد و یکپارچه می سازد.
کاملاً واضح است که واقعۀ غمبار کربلا نقش این شخصیت نسبتاً معمولی را برجسته می سازد. به همین دلیل است که حتی پیروان خاندان بنی امیه اعم از اینکه برای معاویه احترام قائل باشند یا مروان، در نهایت به ستایشگران یزید تبدیل شدند و نام او را بر خود نهادند. در شغنان (در فلات پامیر) مروانی ها که محمد مروان را به عنوان جانشین پیامبر و خلیفه چهارم راستین میشناختند یزیدی هم نامیده میشدند این بدون شک به علت چهره شناخته شده یزید بن معاویه بود زیرا در میان عموم مردم کل نقش بنی امیه با واقعه کربلا گره خورده است. جا دارد اشاره کنیم که معاویه در سرودهای مذهبی یزیدی (مثلاً 《قول یزید》) حضور دارد و در آن اشاره مستقیم دارد به سلطان یزید.
با این حال، روشن است که سلطان یزید در مقام رب النوع و عضوی از تثلیث یزیدی همان یزید بن معاویه نیست حتی اگر قبول کنیم که بر اساس شخصیت او ساخته و پرداخته شده باشد. با این حال، سؤال ما همچنان برقرار
است که نام او، که در تثلیث یزیدی پایین ترین رتبه را دارد به نام جامعه یزیدی بدل شده است. پیش از هر چیز باید گفت که یزیدی تنها نام این گروه قومی_مذهبی نیست. پیش از این اسامی دیگری برای این جامعه وجود داشت که بعدها در گفتار عامیانه منسوخ شدند، اما در متون یزیدی باقی ماندند. یکی از آنها به نام ادبی به ریشه عربی عدوی باز می گردد که به معنای پیرو شیخ عدی یا عضو فرقه عدویه است. متن دیگر شرقی نام دارد که به احتمال خیلی زیاد از عدویه شرقی آمده است و سرانجام داستی (Dasinī) که از نام یکی از اقوام یزیدی گرفته شده است با همه این اوصاف، زمانی بوده است که تمامی این اصطلاحات و اسامی از جمله یزیدی، همزمان استفاده می شدند و احتمالاً شایعترین اصطلاح ادبی یا عدوی بود. اصطلاح یزیدی میراث حامیان بنی امیه است که در این جماعت نفوذ داشتند، حال یا از طریق پیوستن به این جامعه با آیین یزید پرستی خود یا در نتیجه رسیدن یزید به مرتبه خدایی در میان خود پیروان عدویه.
بعدها در قرون پانزده و شانزده، اصطلاح یزیدی نام های دیگر را که با پیامدهای بعدی تقویت شده بودند، کنار زد. بعد از واقعه کربلا و شهادت امام حسین (ع) یزید به یک چهره منفور و شیطانی بدل شد، به طوری که این دیدگاه فقط محدود به شیعیان نیست. از این رو نام یزید که یک اسم درون قومی (endo-ethnonym) شده است، می تواند از بیرون و عمدتا از سوی شیعیان به عنوان یک اسم قومی توهین آمیز [مثل فحش - م.] به کار رود چراکه از دید ایشان، یزیدیها مردمانی هستند که برای یکی از منفورترین شخصیتهای تاریخ اسلام احترام قائل می شوند.
به تدریج این نام تا حدی مترادف با یاغی و سرکش در فضای سرزمینهای اسلامی و نیز نقاط دیگر شد. در یکی از اشعار عاشقانه ارمنی اواخر قرون وسطا و به ویژه در اشعار سایات نووا، به عباراتی مثل 《چه بسیار کسان که به عشق تو یزیدی (کافر) خواهند شد 》 یا 《عشق من به تو، مرا یزیدی کرد، در غم فراقت می سوزم》 می رسیم. در اشعار تُرکی همین شاعر هم با وضع مشابهی روبه رو می شویم: 《باشد که یزیدی ها (در اینجا یعنی کافر) همه با هم متحد شوند/ باشد که خنجر به سینه ناپاکان فرو برند. مثال آخر نشان از کاربرد استعاری اصطلاح یزیدی در معنای لا مذهب یا شیطان پرست دارد؛ سنتی که بعدها باب شد. }
ادامه...👇
@soltannasir
@soltannasir
{یزیدیان ۴}
ادامه...👇
{در سنت امروزی یزیدی، ارتباط بین سلطان یزید و یزید بن معاویه مؤكداً انکار می شود. این مسئله را باید نشانه جدایی سنت یزیدی از اسلام و در شخصیتی دانست که در تاریخ اسلام جایگاهی را اشغال می کند. همین موضوع در مورد شیخ عدی هم صدق میکند در سنت نوین یزیدی او به عنوان بنیانگذار طریقت صوفی عدویه شناخته نمی شود، چه در غیر این صورت این بدان معنا خواهد بود که او در اصل زمانی یک سُرمان (اصطلاحی توهین آمیز برای اشاره به مسلمانان) بوده است. } (کتاب دین ملک طاووس یزیدی ها و جهان معنوی آن ها، نوشته مشترک گارنیک آساطوریان_ ویکتوریا آراکلوا ترجمه آرش طهماسبی نشر فرهامه صفحات ۱۰۱ الی ۱۰۹)
نکته مهم : همانگونه که ملاحظه می نمایید نویسنده به درستی اشاره نموده که نام آیین یزیدی ربطی به نام واژه کهن ایزد ندارد. بنابراین ترکیبی ایزدی نیز برای نامیدن آنها اشتباه است. متاسفانه این اشتباهی است که خود یزدیان دوست دارند شایع نمایند و ریشه های اُموی خویش را انکار نمایند. بسیاری از سنت ها و متون و جشن هایشان را در این یک قرن اخیر علی الخصوص دو سه دهه اخیر که عصر ارتباطات است دستکاری نموده اند و حتی از عموم جامعه یزیدی نیز پنهان نموده اند. یعنی ممکن است شما با یک فرد یزیدی مواجه شوید که بعضی مسائل را در مورد دین خویش به طور کامل نداند. برای نویسندگان کتاب اینکه سلطان یزید لعنت الله علیه در مقام یک ایزد در دستگاه یزیدی باشد بسیار عجیب است. اما هر کسی که با حکمت ادیان آشنایی داشته باشد می داند که این چیز عجیبی نیست یزید بن معاویه لعنت الله علیه می تواند ظهور و تجلی و تجسد یک ایزد شیطنی بر روی زمین مادی ما باشد.
مسئله دیگر که باید توجه داشت و توجه همه خوانندگان گرامی را بدان جلب می نمایم. از آنجایی که در برهه آخرالزمان صفوف از هم جدا می شوند و هر چیزی به اصل خویش باز می گردد. بسیاری از جنیان مسلمان شده اعم از دوران صدر اسلام و دوران بعدی به اصل آتشی خویش باز می گردند. و از صفوف مسلمین جدا خواهند شد. فرزندان و پیروان سلسله امویه لعنت الله علیهم اجمعین نیز به اصل اموی خویش باز می گردند و گرد وجود سفیانی لعنت الله علیه که ریشه اموی دارد جمع خواهند شد.
پ ن ۱ : سفیانی در بعضی روایات از نسل خالد بن یزید فرزند یزید لعنت الله علیه دانسته شده است. خالد بن یزید را بعضا به عنوان نخستین کیمیاگر جهان اسلام می شناسند. البته این عقیده مورد قبول ما شیعیان نیست و ما حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام را نخستین فردی می دانیم که از حضرتش سخنانی در باب کیمیا نقل شده است. مع ذلک دانشگاهیان خالد را نخستین می دانند. و این برای ما حائز اهمیت است زیرا نشانه این است که سفیانی دارای ژن باطن گرایی ولو از وجه تاریکش می باشد. چنانچه جدش یزید بعدها تجلی و ظهور یک ایزد شیطنی دانسته شده است.
پ ن ۲: طبق بعضی راویات سفیانی رومی است و در کسوت یک مسیحی زاده می شود که احتمالا از نسل امویان مسیحی شده است. و سپس به خاورمیانه خواهد آمد. می دانیم که یزید لعنت الله علیه نیز از سمت مادری از قبیله بنی کلب و مسیحی بوده است. چه بسا سفیانی لعنت الله علیه ظهور و تجلی مجدد همان ایزد شیطنی باشد تا زمینه را برای ظهور تجلی زمینی ملک طاووس (اینجا معادل شیطن منظور است) یعنی ماشیح داود (دجال لعین) فراهم نماید. و ماشیح بن یوسف همان ظهور مجدد همتای ایزدی شیخ عدی باشد.
پایان
@soltannasir
گور پدر همه چیز
از صبح که بلند میشویم و از خانه بیرون میآییم، اول در خیابان و تاکسی و اتوبوس انحطاط اخلاقی جامعه جلو چشم میآید، بعد باید رفت در آن دارالعلم مرکز شهر که خدا میداند بناست چه بر سرش بیاید. بعد دوستان نوشتههای نو آقای پورجوادیِ سر پیری ذوقزده را میفرستند، بعد دوستی دیگر دیوان حافظِ حسابیِ شیاد بیسواد را میفرستد که پناه میبرم به خدا از آن، بعد فلان کس پیام میدهد که تو چرا آقای حصوری و مرحوم بهروز و اذکایی را داخل محقق حساب نمیکنی؟ (چرا بکنم؟) بعد یکی میپرسد فلان کس دژ بهمن شاهنامه را با توجه به نظر معروف ژرژ دومزیل این طور تفسیر کرده و گفته اسم زال هم همان زرد است (من هم یک فحشی میدهم)، و آن یکی گفته تا حال تمام مصححان کتابهای فارسی شکر خوردهاند و من تمام اینها را دارم از نو تصحیح میکنم، بعد یکی پیام میدهد که تو چرا به دکتر شفیعی فحش نمیدهی؟ (چرا به بقیهٔ دانشمندان و علمای گذشته فحش بدهم آخر؟ امیدوارم معنای کلمهٔ "بقیه" را فهمیده باشند)، بعد یکی پیام میدهد تو چرا یزیدیّه میگویی، در حالی که اینها ایزدی هستند؟ (بر پدر بیسوادی لعنت) بعد یکی پیام میدهد که تو دیوانهای که کلمهٔ "اقتراح" را به کار میبری؟ بعد یکی میگوید که فلان لغت "فارسی" که تو دربارهاش صحبت کردهای در "سومری" اینشکلی است و تو اشتباه کردهای. بعد یکی میگوید تو چرا دربارهٔ رسمالخط نظری میدهی؟ (اگر رسمالخط دست مانند من بود که وضع به از این بود) جواب من به همهٔ اینها این است که مردهشور درس خواندنتان را ببرد و بر پدر آن کسانی لعنت که علم را در این مملکت بازیچهٔ دست کردند و سالها به اسم روشنفکر و فیلسوف کار دانشگاه را تخطئه کردند و حالا در مجلاتشان مدافع دانشگاه شدهاند و وااسفا سر میدهند. اگر دانشگاه را از اول جدی میگرفتند، یک تودهای را به آن راه میدادند که برود سر درس بگوید ضحاک برای عدالت علیه ظلم قیام کرده که حصوری بل بگیرد و بعد یک شاعر احمق بیسواد به مبتذلترین شکل آن را در بوق و کرنا کند و دستاویز ناسزا به فردوسی نماید؟ اگر دانشگاه را به جد میگرفتند، آن حسابیِ ناحسابی در کتاب حافظش حافظ را چنین مسخره میکرد و در "فرهنگ حسابی" زبان فارسی را این طور به لجن میکشید؟ بعد اینها به من چه؟ چرا اینها را از من میپرسند؟ من یک نظر صریح روشن دارم که در گذشته هم گفتهام: دانشگاهی باید در دانشگاه کار معلمی و تحقیق و محصلی و دانشجویی خود را مثل یک حمال با جدیّت بکند و تمام لوازم حمالی را آماده کند، و هر کس هم دربارهٔ چیزی بنویسد که درسش را خوانده (خیال خانمها و آقایان راحت. من دربارهٔ چیزی مینویسم که درسش را خواندهام. در این چهلوپنج سال که از خدا عمر گرفتهام بیکار ننشسته بودهام. این جواب دخل مقدر). دربارهٔ آقای پورجوادی هم دیگر چیزی نمینویسم که چند تا وکیل مدافع از این ور و آن ور ناسزا برایم بفرستند. اصلاً کسی که قلم را از او برداشتهاند مگر به وکیل مدافع نیازمند است؟
منبع: کانال یادداشت های سید احمدرضا قائم مقامی
سلطان نصیر
گور پدر همه چیز از صبح که بلند میشویم و از خانه بیرون میآییم، اول در خیابان و تاکسی و اتوبوس انحط
نظر دکتر سید احمدرضا قائم مقامی استاد فرهنگ و زبان های باستانی دانشگاه تهران در مورد نام یزیدیه و اشتباه رایج بکار بردن نام واژه ایزدی برایشان.
@soltannasir
@soltannasir
{ وجه باطنی سفیانی}
مرحوم علامه کورانی در کتاب فرهنگ موضوعی احادیث امام مهدی، منتخبی از آنچه در کتاب معروف الفتن درباره خروج خاص و باطنی سفیانی نقل شده است را روایت می کند و به نوعی منکر این روایات می شود. دقیقا در نقطه مقابل ایشان فقیر سفیانی را یکی از اکابر اولیا الشیطن می دانم. و نه تنها منکر این وجه باطنی و تاریک سفیانی نیستم بلکه بدان اعتقادی راسخ دارم. به مطلب علامه کورانی توجه نمایید : 👇
{(علامه کورانی می گوید:)نقد دیگر ما به روایات منابع سنی پیرامون سفیانی، آن است که درباره ی او مبالغه کرده اند، تا آنجا که بعضی از آنها بر این باورند که سفیانی 👈اوصافی غیبی دارد، گویا از سوی خدا مبعوث می شود!
الفتن ۱ / ۱۸۰، ۲۷۹ و ۲۸۳ و ۲ / ٦٩٩ از حضرت علی علیه السلام نقل می کند: 《سفیانی از نسل خالد بن یزید بن ابی سفیان است. او مردی است با سری بزرگ. در صورت نشان آبله و در چشم نقطه ای سفید دارد. از منطقه ای در دمشق از وادیی که وادی یابس گویند در میان هفت نفر خروج می کند. یکی از آنان پرچمی پیچیده دارد که در آن نصرت را می شناسند. 👈هراس و رعب در مقابل او تا سی میل می رود. کسی که قصد آن پرچم کند، شکست می خورد.
خالد بن معدان :گوید سفیانی با دست خود سه نی بر می دارد. آن را بر کسی نمی کوبد مگر آنکه می میرد.
در خواب نزد او می آیند و می گویند: برخیز و قیام کن، او نیز بر می خیزد ولی کسی را نمی یابد. دوباره همان خواب را می بیند و همان طور می شود. بار سوم به او می گویند: برخیز، برو و ببین چه کسی پشت در خانه ی توست. او هم همین کار را انجام می دهد و هفت یا نُه نفر که پرچمی با خود دارند را مشاهده می کند آنان می گویند ما یاران تو هستیم. او به همراه آنان قیام می کند و مردمانی از روستاهای وادی یابس هم از او پیروی می کنند. حاکم دمشق که در آن روز کارگزار بنی عباس است، برای مواجهه و نبرد با او خارج می شود، ولی چون پرچم او را مشاهده می کند، شکست می خورد. 》برخی از اهل خبره گفته است که وادی یابس از درعا در سوریه تا نزدیک نابلس در فلسطین امتداد دارد. } (فرهنگ موضوعی احادیث امام مهدی نوشنه علی کورانی عاملی ترجمه حسین نائینی ص ۵۳۶)
پ ن ۱: نمی دانم مرحوم کورانی از کجای این روایات اینگونه دریافته اند که گویی سفیانی از سوی خداوند مبعوث می شود ؟ ابلیس و شیطن هم به اولیای خویش در زمین الهام می نمایند. اینکه بعضی از این روایات جد سفیانی لعنت الله علیه را خالد بن یزید و یزید بن معاویه می دانند. خود نشان دهنده وجه باطن گرایانه و تاریک و شیطنی سفیانی است. خالد را همانگونه که گفته شد نخستین کیمیاگر جهان اسلام می شناسند و یزید بن معاویه لعنت الله علیه را یزیدیان تجلی و ظهور یا صورت نازله یک ایزد شیطنی می دانند. شخصی با چنین ژنی و چنین روایاتی که در موردش نقل شده بدون شک یک وجه باطنی تاریک و شیطنی قوی در جبهه مقابل _امام مهدی_ دارد. و ما با یک فرد عادی مواجه نیستیم که عده ای وی را با فردی فرومایه چون دونالد ترامپ یا ملک عبدالله بن حسین پادشاه اردن یکی می دانند.
پ ن ۲: میل واحد مسافت قدیم است و حدود یک سوم فرسخ است. (بین ۱۸۴۸ الی ۲۰۰۰ متر) بنابراین هراس و رعب بین ۵۵ الی ۶۰ کیلومتر پیشاپیش سفیانی و یارانش حرکت می نماید. این هراس و رعب می تواند هم ناشی از هاله سفیانی و یارانش و هم پرچمی خاص باشد که همراه وی است. پرچمی که با فن طلسمات در ازمنه قدیم ساخته شده و بدست وی افتاده است. این همان مطلب است که پیشتر در لابه لای مطالب پیشین بدان اشاره کردم که اشیای خاص و اقتدار برای مجامع مخفی غربی مهم است و بدنبال یافتن و جمع کردن آن برای پیشبرد اهداف خویش علی الخصوص در نبردهای آخرالزمانی هستند.
پ ن ۳: در مورد تعداد یاران سفیانی در روایات عدد هفت یا نُه آمده است. شیخ اکبر محمد محی الدین ابن عربی نیز در فتوحات خویش تعداد وزرای حضرت مهدی عجل الله را نُه نفر می داند. که این تشابه در تقابل دو جبهه جالب توجه است.
پ ن ۴: نکته دیگری که به نظر می آید این است که اگر سفیانی مظهر و ظهور مجدد سلطان یزید در مقام یک ایزد(شیطنی) باشد. که یزید بن معاویه لعنت الله علیه یکی از مظاهر پیشین این ایزد بوده است. می تواند این هفت یا نُه نفر یاران سفیانی مظاهر بعضی یاران مهم یزید بن معاویه باشند که در کربلا نقش آفرین بودند! از جمله این یاران می توان به سرجون رومی مشاور مسیحی یزید، عمر بن سعد، عبیدالله بن زیاد و شمر بن ذی الجوشن، عمروبن حجاج زبیدی، سنان بن انس، شبث بن ربعی، عزرة بن قیس احمسی، حرمله و....اشاره نمود.
پایان
@soltannasir
فرارسیدن ایام شهادت سید المرسلین حضرت محمّد مصطفی رسول الله حبیب الله صلی الله علیه و آله وسلّم و شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام (بر طبق روایتی) بر حضرت صاحب الامر عجل الله تعالی فرجه الشریف و همه محبین و شیعیان خاندان نبوت و امامت تسلیت و تعزیت باد.
@soltannasir
20150907152026-9913-59.pdf
291.4K
مقاله 《خالد بن یزید نخستین کیمیاگر در تمدن اسلامی 》
نوشته : دکتر منصور معتمدی و جهان آرا شجاع نیا
@soltannasir
بسم الله الرحمن الرحیم
بعضی از خوانندگان اعتراض می نمایند که چرا دیر به دیر پست می گذاری یا چرا پاسخ ایمیل ها را نمی دهی ؟ اعتراض هایی از این دست را در این چند ساله کم و بیش شنیده ام.
در پاسخ باید بگویم که بنده حقوق بگیر ارگان یا جایی دولتی یا خصوصی نیستم که برای نوشتن مطالب کانال پولی دریافت نمایم. جز یارانه دولتی که مشمول ۹ دهک جامعه می شود. هیچ چیزی از دولت دریافت نمی کنم. و جوانی کم سن و سال نیز نیستم که خرج بنده را والدینم بدهند. در طول هفته در مجموع ۲۰ الی ۲۴ ساعت به نت دسترسی دارم. توجه کنید به نت دسترسی دارم نه فقط محیط تلگرام و از این ساعات باید بهترین بهره ها را ببرم. بخشی از این ساعات کوتاه شامل مطالعه اخبار هست. به طور خاص اخبار جنگ روسیه و اوکراین و رژیم صهیونیستی و محور مقاومت.
بخشی از این ساعات صرف مکالمه کوتاه با بعضی دوستان می شود که بنده را می شناسند. بخش دیگر شامل تحقیقات در نت برای نوشتن یک مطلب می شود.
و باقی هم صرف نوشتن مطلب برای کانال می شود. اگر بنده بخواهم به ایمیل ها پاسخ بدهم سرعت ارسال مطالب و حجم مطالب از این هم پایین تر می آید.
بعضی اوقات هم که ممکن است دو سه ماه یا حتی شش ماه بگذرد و هیچ مطلبی ننویسم یا درگیر مسئله ای شخصی یا سلوکی هستم یا اینکه در حال تحقیق و جمع مطالب هستم که نتیجه اش را در چند ماه بعد در کانال خواهید دید. آن هنگام که چون اکنون سرعت ارسال مطالب نسبتا بالا می رود نتیجه آن چند ماه غیر فعال بودن کانال است.
به تجربه می گویم هر کسی که در محیط مجازی ساعات زیادی فعال است و مطالب زیادی را در کانال یا پیج خویش به اشتراک می گذارد. یا یک جوان کم سن و سال است. یا از جایی دارد تامین می شود و نیاز به کار کردن ندارد. یا صاحب سرمایه و کسب و کاری است که کارش بر روی غلتک افتاده و باید فقط آن را مدیریت کند و ساعات فراغت زیادی دارد. بنده هیچ کدام از شرایط بالا را ندارم. بنابراین ترجیح می دهم به جای پاسخ دادن به ایمیل ها و هم افزایی با بعضی خوانندگان فرهیخته از اندک ساعاتی که به نت دسترسی دارم حداکثر استفاده را ببرم و به نوشتن مطالب کانال مبادرت ورزم. به نظرم این بهترین تصمیمی بوده است که می توانستم برای شرایطی که داشته ام بگیرم و همچنان چراغ کانال را روشن نگه دارم.
در این چند ساله انواع شایعات و تهمت ها را در مورد خویش شنیده ام که بنده وابسته به ارگان های امنیتی هستم یا جهودم و ماسون و امثال این خزعبلات. بنده هم همه شایعه پراکن ها را به خداوند واگذار نموده ام.
اگر بنده وابسته به جایی بودم حتما برای نوشتن مطالب پولی دریافت می کردم و می توانستم همچنان با قدرت به فعالیت خویش ادامه بدهم اما هر چقدر که اوضاع مالی جامعه بد شد اوضاع بنده نیز بدتر شد و این باعث شد که در این چند ساله کمتر در خدمت خوانندگان باشم.
کمتر کسی است بداند بنده برای سرپا نگه داشتن کانال در این چند ساله چه خون دل ها خورده ام و چه سختی ها کشیده ام و این در حالی است که هیچ نفع شخصی خاص مادی از آن ندارم. گاه برای اینکه بتوانم این چراغ را روشن نگه دارم از حق خویش که در جایی ضایع شده گذشته ام. تا خود را درگیر حواشی ننمایم.
از دیگر شایعات بی اساسی که درباره خویش شنیده ام. این است که بنده یک تیم تحقیقاتی و یا اتاق فکر و... دارم که برای بنده تحقیق می نمایند و ثمره تحقیقاتشان را بنده در کانال ارائه می دهم. کانال سلطان نصیر تنها یک نویسنده دارد _که مرد هست نه زن_ آن هم بنده هستم و هیچ تیم تحقیقاتی و اتاق فکری و .... در پشت کانال نیست. یکی از ادمین ها زحمت نشان و برچسب زدن تصاویر و فایل ها را بر عهده گرفته و ادمین دیگری گاه به بنده مشاوره یا ایده می دهد. اگر برای عده ای هضم این مطلب سخت است که یک نفر همه این مطالب را تحقیق و نگارش نماید مشکل خودش است.
@soltannasir
در فهرست اسامی کیمیاگران تمدن اسلامی که در کتاب 《تاریخ نگارش های عربی》 نوشته فواد سرگین (جلد چهارم) آمده به اسامی جالبی بر می خوریم.
دو تن از وزرا و مشاورین خاندان عباسی از خاندان ایرانی برمکی یعنی یحیی بن خالد برمکی و فضل بن یحیی برمکی را مشاهده می نماییم.
و البته نام مامون نیز در این فهرست بسیار در خور توجه است. سلطان علی بن موسی الرضا قطب کیمیاگری است و دانش کیمیا با باطن حضرتش ارتباط تنگاتنگ دارد. اینکه فردی دانشمند چون مامون لعنت الله علیه به کیمیاگری علاقه داشته در خور تعمق و تامل است. به نظر می آید که باید به تاریخ صدر اسلام از منظری دیگر نگریست. ساده انگارانه است اگر فکر کنیم که خاندان اموی و بنی عباس هیچ رویکرد باطنی نداشتند و با باطن گرایان زمان خویش ارتباطی نداشتند؟ و فقط به خاطر انگیزه های سیاسی صرف، امامان ما را یکی پس از دیگری شهید نمودند.
@soltannasir
سلطان نصیر
✡️ تعطیلی #شنبه 👈 اقتصادی یا ایدئولوژیک؟! 👈 بهنفع مردم یا بهنفع اقلیت سرمایهدار؟! 💥 نابودی بازار
@soltannasir
{ تعطیلی شنبه، شبات شالوم }
طریقت فتوت (جوانمردی) متشکل از اصناف مختلفی بوده و هر کدام از این اصناف آداب و رسومی داشته اند که در رسائل فتیان شرحش آمده است. ظاهرا صنف کفش دوزان به مانند جهودان شنبه ها را تعطیل می کردند. فتیان در رسائل خویش به منشا این تعطیلی اشاره کرده اند : 👇
{...راویان اخبار و ناقلان آثار چنین روایت کرده اند که در عهد یزید پلید علیه اللعنه، کفش دوزی بود از یهود نام او شمعون یهود و این شمعون از برای یزید کفش می دوخت. روزی کفشی در غایت دقت و تکلف دوخته نزد یزید بُرد. یزید او را چیزی کلی داد. و بدین واسطه شمعون دعوت استادان کفش دوز به باغ کرد. و تمامی متوجه باغ شدند. اتفاقا پسر شمعون که بسیار بی ادب و شریر النفس بود. و استادان از بد نفسی او در تنگ بودند. با شاگردان مجادله می کرده شاگردان او را در چاه انداختند و کشته شد. شمعون واقف گشته عشرتش به تعزیت مبدل شد. نعره و فریاد از نهاد برکشید و نزد یزید پلید دوید. یزید علیه اللعنه اشاره به شرع نمود. شمعون یهود خون پسر بر کسی ثابت نتوانست نمود. یهودان اتفاق کرده گفتند از ما بدعتی قبول کنید تا از یکدیگر بگذریم. استادان (کفش دوز مسلمان) گفتند کدام بدعت قبول می باید کرد؟ گفتند روز شنبه کار مکنید. استادان (کفش دوز مسلمان) گفتند: هرگاه شما که یهودانید و این کار ما نسبتی به شما ندارد پیرامون کار ما دیگر باره نگردید ما این بدعت قبول می کنیم. بعد از قیل و قال بدین قرار یافت که یهودان کفش ندوزند. و استادان روز شنبه کار نکنند. و این بدعت باقی ماند. }(رساله در شریعت و طریقت و حقیقت تالیف روح الله منشی لاری شیرازی، چاپ عکسی نسخه کتابخانه آیت الله مرعشی صص ۷۷ و ۷۸ )
پ ن ۱ : رساله شریعت و طریقت و حقیقت، رساله ای در درویشی است که موضوعش آداب فتوت و خاکساری است.
پ ن ۲: ماجرای استادان کفش دوز و شمعون یهود و تعطیلی شنبه ها در سایر فتوت نامه ها نیز آمده من باب مثال می توان به کتاب سی فتوت نامه دیگر تصحیح مهران افشاری صفحه ۲۲۷ اشاره کرد. بنده حکایت بالا را انتخاب کردم زیرا مفصل تر بود.
پ ن ۳ : حکایت بالا از این جهت محل تامل است که یهودیان چه نفعی از ترویج تعطیلی شنبه ها و قبول آن توسط صنف کفش دوزان به عنوان یک بدعت می بردند ؟! پاسخ به این سوال می تواند بسیار کلیدی باشد. زیرا که هم اکنون نیز سعی در ترویج آن در سرتاسر جهان دارند. در غرب مسیحی و اکثر کشورهای مسلمان تعطیلی شنبه ترویج داده شده و چند کشور باقی مانده که یکیش هم کشور ما می باشد.
مسلما پاسخ سوال بالا نه این است که یهودیان مخفی درون کشور می خواهند استراحت کنند و به اعمال عبادی خویش بپردازند و نظریه هماهنگی با بازار جهانی نیز بدرد افراد ساده لوح می خورد تا آن را باور کنند. به نظر می آید پاسخ این سوال در انگاره ماورایی و عرفانی شبات در متون قبالایی باشد.
پ ن ۴: در قوانین شریعت یهود که در تلمود آمده اگر غیر یهودی شبات را تعطیل نماید حُکمش مرگ است. این حکم شریعت یهود می تواند این مجوز را به خاخام های جهود بدهد که مردمانی را که به تعطیلی شبات اقدام می نمایند از طرق مختلف _با فتوای شرعی_ به قتل برسانند. این کشتار لزوما با اسلحه گرم و سرد نیست. بلکه می تواند از طریق دارو و مواد غذایی و واکسیناسیون و جادوی سیاه و .... باشد.
https://he.m.wikipedia.org/wiki/%D7%92%D7%95%D7%99_%D7%A9%D7%A9%D7%91%D7%AA_%D7%97%D7%99%D7%99%D7%91_%D7%9E%D7%99%D7%AA%D7%94
پ ن ۴: از منظر قبالیست های یهودی شخینا (معادل عربی سکینه در عربی که در قرآن مجید و روایات هم بدان اشاره شده است) در شبات تنزل پیدا می کند و در فرد یهودی سکنا می گزیند. اینجا قاعده ای وجود دارد. تعطیلی شنبه سایر مردمان ولو اینکه آنها یهودی نباشند می تواند نیروی جنب و جوش را در شبات در کل جامعه کم و نیروی سکون را زیاد نماید. و این به آنها کمک می نماید که بهترین بهره را از این نیروی سکونی که در جامعه حکمفرما هست ببرند.
در آموزه های یهودی نیرویی که یک یهودی در شبات بدست می آورد کمک می کند که وی شش روز دیگر هفته را به کمک آن به خوبی سپری نماید به اصطلاح باتری هایشان در شبات شارژ می شود. تعطیلی شنبه ها به آنها این امکان را می دهد که باتری های خویش را بهتر شارژ نمایند و می تواند معادله باطنی را در ایران که فعلا به نفع علوم خفیه کاران و اولیای الله است را به نفع آنها تغییر دهد.
پایان
@soltannasir
نویسنده :احمد بن وحشی نبطی کلدانی
شارح : محنا نوری
قطع : وزیری
ناشر : منظومه شمسی
تعداد صفحات: 136
سال نشر: 1403
قیمت : ۲۵۰ هزار تومان
درباره محصول
این کتاب نفیس و بی نظیر ترجمه کتاب شوق المستهام فی معرفة رموز الاقلام است که در 136 صفحه ترجمه و شرح شده است در نوع خود بی نظیر می باشد
قابل تهیه از صفحه سایت باسلام انتشارات منظومه شمسی :👇
https://basalam.com/manzoumehshamsi2/product/16581845
@soltannasir