eitaa logo
سلطان نصیر
2.7هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
421 ویدیو
243 فایل
موضوع کانال: ادیان و عرفان و اسطوره و علوم غریبه و خفیه و ماوراء و نجوم و دشمن شناسی با رویکرد آخرالزمانی و مسئله ظهور حضرت صاحب الامر عجل اللّه آدرس جیمیل ما : 👇 @gmail.com" rel="nofollow" target="_blank">Soltan313nasir@gmail.com کپی بدون ذکر منبع مجاز نیست
مشاهده در ایتا
دانلود
@soltannasir { درد و دل سلطان نصیری 18} ادامه...👇 یکی از اساتید علوم غریبه که در شهر طهران ساکن می باشند و در وادی همزاد تخصص ویژه دارند. و با کمک این علوم به کسب و کار خویش برکت داده و ثروتی هنگفت را از راه کاملاً حلال بدست آورده است. و سی سال در الازهر مصر علوم حوزوی تدریس می نموده اند. و در علوم غریبه نزد بسیاری از علمای عرب و ایرانی شاگردی نموده اند. و در ایران هفت سال در محضر علامه طباطبایی فلسفه نیز خوانده اند . جناب حاج اسماعیل ... می باشند . در محضر ایشان بزرگان مختلف کشوری و لشکری حضور می یابند. روزی دو تن از بزرگان سپاه و ارتش _که همگی شما خوانندگان عزیز این دو فرد را می شناسید. _ به نزدشان آمده بودند. و می گفتند ما در کشور مشکل داریم دعا کنید. ایشان قرآن خویش را به سوی آنان گرفت و گفت : هر زمان به دستورات این کتاب عمل نمودید و مشکل داشتید به سراغ بنده بیایید. و سپس شروع نمودند از گارد جاودان رژیم پهلوی و آن دوران تعریف نمودند که چقدر آن دوران خوب بود. و شما فلان کردید . فکر می کنید ایشان طرفدار نظام شاهنشاهی بودند ? در پاسخ باید بگویم خیر ایشان تنها می خواستند این افراد مراجعه کننده لشکری را امتحان نمایند. که تحمل می نمایند و یا واکنش نشان می دهند. زیرا نظامیان معمولاً سریع واکنش نشان می دهند. و گرنه ایشان با مسئولین کشور در حیطهٔ مبارزه با صهیونیسم جهانی و به طور خاص مبارزه با قبالیست های جحود همکاری می نمایند. و منزل ایشان محل رفت و آمد بزرگان کشوری و لشکری است. همچنین در نظر داشته باشید ایشان این سخنان را در مقابل بعضی از مراجعه کنندگان خویش که مردم عادی بودند بیان می نمودند. آری بسیاری از اساتید اینگونه رفتار می نمایند. استاد نیازی به شما ندارد. وی دانشی دارد که شما بدان نیاز دارید. پس اگر می خواهید بیاموزید. باید اخلاق اساتید را تحمل نمایید. «حکایتی در بارهٔ تحصیل علم برای یافتن پاسخ سوالات شخصی» مرحوم «محقق» محمد خواجوی بی شک یکی از بزرگان معاصر ما در علم تصوف و عرفان اسلامی و حکمت صدرایی، بودند که آثار ملاصدرا و شیخ اکبر ابن عربی و شیخ کبیر صدرالدین قونیوی را از زبان تازی به پارسی ترجمه نمودند. فراز هایی از مصاحبه جناب مهندس حسین مفید مدیر انتشارات مولی را با ایشان که در مقدمه کتاب ترجمه اسرار الآیات ملاصدرا آمده می آوریم : 👇 { مفید : آقای خواجوی شما از جمله متفکرین، مترجمین و مصحّحینی هستید که علی رغم اینکه بسیار پرکار بوده اید و کتابهای زیادی را تصحیح و یا ترجمه کرده اید و هر یک از آن کتابها، کتابهایی بسیار مهم و مرجع بوده اند اما کمتر جایی در مطبوعات و یا در جاهای دیگر مطرح شده اید و علاقمندان به کتابهای فلسفی و عرفانی و خوانندگان کتابهای شما کمتر با شخص جنابعالی آشنایی دارند و من به عنوان کسی که شخصاً هم با شما و هم با خوانندگان کتابهای شما در تماس هستم مکرر با این سوال مواجه شده ام که این آقای خواجوی کی هستند? کجا درس خوانده اند و سوالاتی از این قبیل .. بنابراین لطفاً خودتان را معرفی کنید و مختصری از زندگی خود را توضیح دهید و همینطور بفرمائید که چطور می شود این همه کار مهم را بی سر و صدا انجام داد? استاد خواجوی: بسم الله الرحمن الرحیم با تشکر از عنایتهای حضرتعالی و خوانندگان کتابهای حقیر، بنده چون اصولاً اگر حمل بر تنزیه نفس نباشد فردی منزوی و گوشه گیر هستم، این بود که از هر مصاحبه چه مطبوعاتی و چه تلویزیونی و غیرها طفره می رفتم. تا اینکه با اصرار جناب آقای دهباشی مدیر مجله کلک و جنابعالی که اکثر کتب من را چاپ و منتشر می فرمایید این مصاحبه را با کمال امتنان پذیرفتم. بنده در سال 1313 خورشیدی در شهر تهران متولد شدم. در خانواده ای مذهبی و نسبتاً مرفه تولد یافتم کلاسهای دبستان را در دبستان کسری واقع در امیریه چهار راه گمرک و دبستان نشاط در خیابان حاج عبدالصمد، چهار راه معز السلطان و دوره دبیرستان را در دبیرستان رهنما خیابان فرهنگ کوچه خدایارخان به پایان رساندم. چون پدرم تاجر و بازاری بود اصرار به کسب و کار داشت و حقیر چون هنوز خود و استعدادهای خویش را درک نکرده بودم در کشمکش بودم. نه شغل دنیوی را می پذیرفتم و نه درس دبیرستان و دانشگاه را، تا آنکه به ناچار به کار بازار مشغول شدم. مفید: در تجارتخانه پدرتان در چه کاری مشغول بودید? خواجوی: پدرم صادرات و واردات داشت. در واردات نمایندگی چراغهای. زنبوری پتروماکس و آهن آلات و صادرات فرش، و در کنار آن مطالعات کتب مختلف ادبی و دینی را ادامه می دادم تا آنکه در طی مطالعاتم مجموعه کتابهای «عطار نیشابوری» را تمامی خوانده مخصوصاً «تذکره الاولیاء» که بسیار نظرم را جلب می نمود و حالاتی برایم حاصل می شد، تا آنکه به مثنوی مولانا «آن دریای عظیم» راه پیدا کردم . } ادامه دارد ... @soltannasir 📖
@soltannasir {درد و دل سلطان نصیری 18} ادامه ...👇 { تا آنکه به مثنوی مولانا «آن دریای عظیم» راه پیدا کردم و چون بسیار عمیق و پهناور بود و بدون استاد بسیاری از مطالبش نامفهوم می ماند به شرحهای مختلف آن مراجعه کردم تا آنکه به شرح مثنوی اسرار «حاج ملا هادی متأله سبزواری» راه پیدا کردم. ولی چون در آن گذشته از نثر مغلق آن برخورد با اصطلاحاتی از قبیل «عقول طولیه » و «عقول عرضیه» و «انوار اسپهبدیه » و امثال اینها که در فلسفه اشراق به وفور مصطلح است برخورد کردم، در آن زمان 👈فرهنگی تفصیلی در این باره تدوین نیافته بود و اگر در برخی از مواضع بود حقیر با آن اطلاعات کم از آن بی خبر بودم لذا به سرگشتگی دچار شدم ، تا آنکه روزی مرحوم 👈«سید ابوالفضل کمالی سبزواری » که واعظ شهیر شهر بود، برای اشکال تلفنی که در منزلش پیدا شده بود از حقیر خواست کسی را بفرستم تا آن را تعمیر کند. رفتم و دیدم و ترتیبش را دادم سپس با ایشان که در مسجد شاه منبر داشتند مراجعت کردم. در طی راه آن اصطلاحات را از ایشان استفسار نمودم. ایشان گفت : اینها را از کجا می دانی ? گفتم : در شرح مثنوی اسرار. گفت : مگر شرح مثنوی اسرار را می فهمی ! گفتم : اگرنفهمم که به سردرد دچار می شوم. ولی این اصطلاحات برایم نامفهوم است. ایشان گفت : 👈مقدمات عربی را تا کجا خوانده ای ? گفتم: هیچ. گفت : چنین استعدادی حیف است که شکوفا نشود و به تباهی افتد. فردا یک جلد کتاب جامع المقدمات می خری و من با این همه کثرت مشغله آمده و روزی دو ساعت تو را درس می دهم. بنده (بااکراه) آن کتاب را و (بلکه از ترس) ابتیاع کرده و ایشان هر روز بعد از ظهر دو ساعت و بلکه بیشتر در تجارتخانه پدرم در سرای امید می آمدند و هر جلسه به قول خود آن مرحوم 👈شش ماه درس حوزه را به من می دادند، به طوری که شش ماه نگذشته بود که شرح امثله و شرح تصریف و کبرای منطق و بیشتر از آن کتابها را نزد ایشان به طور دقیق خوانده و در امتحانی که از حقیر گرفت ، خود آن مرحوم به شگفتی افتاد. تا آنکه قرآن را آورد و باز کرده سورهٔ مبارکهٔ عنکبوت آمد. از آیات اولش هر کدام از کلمات را صورت ماضی، مضارع، جمع، نفی، جحد و امثال اینها را که می پرسید مفصلاً جواب می دادم و او هی می گفت «آفرین» هی می گفت آفرین، در آخر فرمود : تو کاملی. من به ایشان عرض کردم : شما که می فرمائید من کاملم پس چرا کتاب عربی می خوانم نمی فهمم. او خنده ای زد که در خنده اش زهر خندی دیدم که هنوز از خاطرم محو نشده است. گفت شما با علم هنوز خیلی فاصله دارید اگر ما علم را به میوه باغی تشبیه کنیم که فرض کنیم در یک بیابانی وسیع و یا یک کویر است و شما که طالب آن هستید سواری هستید که از فرسنگها دورتر این باغ را به صورت یک قطعه سیاهی مشاهده می کنید. شما باید آنقدر راه بروید که به باغ برسید. در باغ را باز کنید و وارد شوید و درختان را ببینید که کدام میوه دارد و یا میوه ندارد و کدام میوه اش بهتر است تا آنکه میوه خوب را اختیار کرده و زحمت بالا رفتن از درخت را کشیده و میوه را چیده و آورده و شسته و پوست کنده و خورده . و وقتی که آن میوه را خوردید و هضم شد به آن می گویند «علم». شما هنوز سواری هستید که از فرسنگها دور، سیاهی باغ را ملاحظه می کنید. هنوز تا علم از زمین تا آسمان فاصله دارید. گفتم : پس این دروسی که خوانده ایم ?! همه اش به به و چه چه گرفتم اینها چیست ?! گفت : شما الآن حکم 👈خشتمالی را دارید که قالبهای مختلف خشتمالی را بدست آورده اید. حال بروید و خاکهای زیادی را گل کنید و در داخل این قالبها بریزید. بگذارید زمانی بگذرد و خشک شود. بعد قالبها را که بار آوردید تازه خشت است که هر جا خواستید مصرف می کنید. حال شما قوالب صرف و نحو و توابع آن ، همگی را فهمیده و یاد گرفته اید و اکنون باید به دنبال لغات عرب بروید آنها را در عین حفظ کردن در این قوالب بریزید تا مفاهیم زبان عربی را فهمیده بعد از آن به دنبال 👈«علم» بروید. اینها مربوط به حدود سال 1335 خورشیدی بود. با اینکه راه بسیار دور بود و منزل بس بعید ولی با لطف الهی دنبال این کار رفته و شروع به خواندن متون عربی کردم و الحمدلله با برخورداری از حافظه قوی که خداوند عنایت کرده بود، آن زمان بیش از 👈ده هزار واژه عرب را فرا گرفته و حفظ نمودم. بعد از آن در مطالعات متون ادبی عربی چون از آغاز خودشناسی، کشش عظیمی به قرآن عزیز داشتم، لذا پس از مطالعه کتب ادبی به کتب تفسیری روی آوردم که اکثراً عربی بود. در ضمن آشنایی با معانی و مفاهیم قرآنی به تفسیر صدرالمتألهین راه پیدا کردم، باید بگویم کمتر تفسیری بود که حقیر آن را ندیده و مطالعه نکرده باشم _چه خطی و چه چاپی _ ولی در میان آن همه تفاسیر ، تفسیر صدر المتألهین حقیر را چنان جذب کرد که مدار مطالعه و تفکرم اکثراً بر آن مبنا قرار گرفت. } ادامه دارد... @soltannasir 📖📚📓📒
@soltannasir {درد و دل سلطان نصیری 19} ادامه...👇 { و چون در آن اصطلاحات فلسفی فراوان به کار رفته بود لذا تمایل به فلسفه صدرالمتألهین پیدا کردم . نخست به 👈مطالعات ادامه دادم و سپس افتخار شاگردی اساتیدی چون مرحوم 👈«شیخ ابوالحسن شعرانی» و 👈 «سید ابوالحسن رفیعی قزوینی » و مرحوم 👈«شهید مطهری» را پیدا نمودم و چون بنده شاغل بودم و منزل هم شمیران بود، 👈شوق علم چنان حقیر را می کشید که ساعت 👈هشت شب از شمیران به سه راه سیروس که بیت مرحوم شعرانی بود می رفتم و ایشان تدریس اسفار می فرمود . و در ضمن استفاده ،. مشکلات و مصطلحات را از ایشان استفسار می کردم و ایشان که گویی 👈خواجه نصیری گمنام در این شهر و در آن زمان بودند با خوشرویی فراوان و تشویق پاسخ می فرمودند . کتاب اسرار الآیات ملاصدرا را که حقیر تصحیح و با مقدمه عربی آن در حدود سال 1348 کار کردم به دستور استاد و تشویق ایشان بود و بعدها توسط انجمن فلسفه به چاپ رسید. قریب هفت سال در محضر استاد مرحوم آقا سید ابوالحسن قزوینی تلمذ کردم ، چه درس خارج که در آن اصول فقه و فقه می گفتند و چه معارف و چه جلسات خصوصی که در بیت ایشان افتخار حضور داشتم ، چون ایشان از بیان علوم در 👈ملأ عام استنکاف داشتند ، ناچار در بیت ایشان حاضر شده و افتخار بهره وری از علوم بی پایانشان حاصلم می آمد . و بازهم در حل معضلات علوم فلسفی از ایشان بسیار یاری می جستم و ایشان در کشور وجود ، فیلسوفی جز صدرالمتألهین راپذیرا نبودند ، هر چند در باب معاد جسمانی به قول خودشان با ایشان اختلاف نظر جزئی داشتند . و تفسیر صدرالمتألهین را بنده به تشویق ایشان تصحیح کرده و جلد اوّل آن را در سال 1352 به چاپ رسانیدم و قرار بود ایشان مقدمه ای و تفریظی بر آن بنویسند . اما چون به علت مهیا و ارزان بودن ، کار این امر در قم انجام شد ، و ایشان بعد از آنکه مرحوم «حاج شیخ عبدالکریم حائری» فوت کردند ، به نجف رفته بودند و به دلیل رقابتی که بین حوزه های قم و نجف وجود داشت دیگر با قم میانه ای نداشتند و در طی بیانتشان می فرمودند : 👈علم مگر سوهان است که از قم بیاید ? لذا از اینکه در قم چاپ شده بود ناراضی بودند و از مقدمه نوشتن خودداری کردند ، با اینکه خود کتاب به دستور و تشویق ایشان چاپ شد . ناچار به نزد مرحوم 👈 «علامه طباطبایی» رفتم، ایشان مجلسی داشت که مشکلات و معضلات احادیث را مخصوصاً احادیث متشابه را تبیین می فرمودند . بنده از این مجلس استفاده های فراوان بردم و بسیاری از مشکلات تفسیری را حتی آیاتی را که مرحوم فیض (ملامحسن فیض کاشانی ) در تفسیر صافی گفته و از ائمه چیزی در این باب به ما نرسیده ، برای گشایش آن پرس و جو می کردم و ایشان تا آن مقدار که میسورشان بود پاسخ می فرمودند . و بنده در ترجمه ای که از قرآن به نام قرآن حکیم کرده ام آن افادات را در ترجمه آن آیات شریفه بیان داشته ام . نهایتاً از ایشان در خواست مقدمه و تفریظی نمودم . نخست فرمودند : تفریظ نوشتن برای کسانی که از دنیا رفته اند اشکالی ندارد ولی برای کسانی که در قید حیات هستند بسی مشکل می آفریند . سپس گفتند : چون حدود👈 سی سال پیش از تبریز به نجف رفتم آن تفسیر را در تبریز داشته ام و با آن 👈بعید العهد شده ام ، آن را بیاورید تا یک هفته مطالعه کنم و بنویسم . تقدیم کردم و هفتهٔ بعد در معیت آقای 👈سید عبداللّه فاطمی نیا به محضر ایشان مراجعه کردیم ، ایشان فرمودند : هر چه فکر کردم که چه بنویسم عقلم به جایی راه نداد ، چون همگی ما ریزه خوار خوان این مرد (ملاصدرا) هستیم . اگر بنده چیزی بنویسم مانند این است که 👈مرحوم آیت اللّه بروجردی کتابی در فقه نوشته باشد و 👈طلبه ای شرح امثله خوان بر آن تفریظی بنویسد . پس از آن 👈«مرحوم مطهری» در مدرسه مروی تهران در حجره یکی از طلبه ها کلاسی دایر کردند و طبیعیات شفا تدریس می نمودند . با اینکه نه خود شفا و نه طبیعیات آن ، مورد ذوق و خواست حقیر نبود ولی به علت بیان جزل و تقریر شیوایی که داشتند ، آن کتاب را در محضر ایشان به درس خواندم . و باز هم به جز بهره وری از علوم بی پایان ایشان از معضلات فلسفی پرس و جو و از افکار تابناکشان استفاده می نمودم . این بزرگوار 👈بر عکس استادشان مرحوم طباطبائی 👈بیانی بسیار روان و تقریری عالی داشتند که مستمع و شاگرد ، خود را در مجلس حس نمی کرد ، بلکه احساس می کرد در مجلسی روحانی حضور دارد و درس که به پایان می رسید خود را همان طور دو زانو در آن حجره محقر می یافت . البته ناگفته نماند که بُعد افکار و تفکر عمیق ایشان در امور فلسفی برای افراد ، بجز شاگردان خاص او شناخته نشده است و هر چه از ایشان شناخته شده ابعاد اجتماعی و فروعات آن می باشد . امید است روزی ارزش افکار تابناک و ژرف فلسفی ایشان برای مشتاقان آشکار شود . } ادامه دارد... @soltannasir 📖📕📔📓
تصویر مرحوم «محقق» استاد محمد خواجوی ، مترجم قرآن و مترجم آثار ابن عربی و صدرالدین قونیوی و ملاصدرا تولد :1313 طهران وفات : 1391/9/9 رشت @soltannasir
تصویر مهندس حسین مفید ، مدیر انتشارات مولی ، در مراسم بزرگداشت مرحوم «محقق» استاد محمد خواجوی که توسط انجمن آثار ملی و مفاخر فرهنگی برگزار شد . @soltannasir
@soltannasir { درد و دل سلطان نصیری 20} ادامه ...👇 نکته1: مرحوم «محقق» محمد خواجوی سالها به همراه همسر خویش خانم دکتر مریم بانو بردبار در رشت ساکن بودند . ایشان شیخ سلسلهٔ ذهبیه در این شهر بودند. و در خانقاه خویش تفسیر قرآن و تفسیر مثنوی و شرح فصوص الحکم و اشعة اللمعات عراقی و بعضی کتب دیگر را تدریس می نمودند. و افراد مختلفی از سلاسل دیگر صوفیه و اهل حوزه و اساتید دانشگاه در جلسات تدریسشان حضور می یافتند. حتی از استان های مختلف کشور نیز افرادی به محضرشان برای یادگیری شرف یاب می شدند. هیچ کدام از شاگردان ایشان تاکنون نتوانسته اند راهشان را ادامه دهند. به نظر فقیر تأثیر ترجمه های ایشان و آثاری که از ایشان به چاپ رسیده بسیار مهمتر از جلسات تدریس حضوری ایشان بوده است. ایشان در جلسات تدریس حضوری تا حدودی تند مزاج بودند. بخصوص در برابر سوالات مستمعینی که بدون آنکه فهم درستی از مطلب داشته باشند شروع به پرسیدن سوال می نمودند. ایشان به مانند بسیاری از فقرای سلاسل مختلف صوفیه در مورد سلسلهٔ خویش متعصب بودند. (اکثر شاخه های سلسله ام السلاسل معروفیه، تنها شاخه خویش را بر حق و بقیه را فرعی می دانند. چنین اعتقادی بر خلاف مشرب بزرگان تاریخ تصوف است. و اگر بر اساس موازینی که آقایان مدعی آن هستند. که قطب سلسله باید قطب بعدی را انتخاب نماید. سلاسل مختلف بررسی شود. تقرییاً تمام سلاسل دارای اشکالاتی هستند. در حالی که اینگونه نیست. و درست این است که سلسله را نسب خرقه در نظر بگیریم که در هر کدام از شاخه ها به گونه ای بروز و ظهور داشته است. خود برای خویش موازینی ساخته اند و بعد در اثبات دعاوی خویش مانده اند. ان شاءالله در دروس تصوف بعضی از این دعاوی را نقل و نقد و بررسی خواهیم نمود.) هر چند که هر اندازه از عمرشان سپری شد از این تعصب کم شد. تا جایی که در اوخر عمرشان تا حدودی بر اساس بعضی موازین سلوکی و اعتقادی سلسله خویش نیز سلوک نمی نمودند. و علاقه مندیشان به اولیای بزرگ تاریخ تصوف و عرفان منجر به این شد که در یکی دو سال پایانی عمرشان، اکابر اولیاء اللّه در جهان اسلام را در مجلسی خاص در عالمی از عوالم خاص زیارت نمایند. اکابری که نه حوزوی هستند و نه خانقاهی و بیشتر در بعضی عوالم خاص حضور دارند. هر چند که این توفیق برایشان حاصل شد. اما هیچ گاه آن را بیان ننمودند و این خود نوعی اشکال است. چه ایرادی دارد که شخص اعتراف به وجود آن معنی کند و سلسله خویش و تمام سلاسل را از آن جایگاه رفیع جدا نماید. تا اینگونه مریدی که برای شاگردی می آید. با چشمانی باز انتخاب نماید و بداند که معنی ای به غایت بزرگتر نیز در این عالم وجود دارد. نکته 2: همانگونه که در توضیحات مرحوم «محقق» محمد خواجوی ملاحظه نمودید. ایشان در فهم بعضی اصطلاحات فلسفی، نظیر انوار اسپهبدیه و عقول طولیه و غیره دچار مشکل بودند. و در مصاحبه گفتند که در زمان ایشان فرهنگ اصطلاحات فلسفی نبوده و البته اینترنتی هم موجود نبوده تا دربارهٔ هر موضوعی که بخواهید سرچ نمایید. و این برایشان نعمت بود. چرا ? زیرا اگر این مشکل امروزه برای کسی پیش بیاید با سرچ در محیط نت، چندین مقاله را در این باره پیدا می نماید. و سپس می پندارد که این اصطلاحات را فهمیده است. و اینجا نقطه ای است که طلب متوقف می شود. چون طلب متوقف شود. جستجو متوقف می شود. و چون جستجو متوقف شود. حقیقت کشف نمی شود. و مشکل اصلی از پنداشت دانستگی به وجود می آید. نکته 3: مرحوم آیت الله سید ابوالفضل کمالی سبزواری اهل سلوک بودند و با علمای ربانی عصر خویش و اهل طریقت ارتباطاتی داشتند. و به نور فراست استعداد مرحوم خواجوی را تشخیص دادند. و خود آمدند به ایشان روزی دو ساعت درس مقدماتی حوزه دادند. نیامدند اصطلاح عقول طولیه و عرضیه را برایشان توضیح دهند. و پس از شش ماه تدریس ادبیات عرب گفتند. حال بدنبال لغات عرب برو ! و مرحوم خواجوی در مدتی نه چندان طولانی ده هزار لغت عرب را حفظ نمودند. و به مطالعه کتب تفسیری و فلسفی پرداختند. و راه آموختن را ادامه داد و شب پس از کار ساعت هشت شب به بیت مرحوم شعرانی برای آموختن فلسفه می رفتند. حال اگر امروز شخصی به نزد استادی برای یادگیری علوم غریبه رود. و بگوید می خواهم علوم غریبه بیاموزم. استاد بگوید برو اول دروس حوزه بخوان بعد بیا من خود به تو فلسفه می آموزم. و پس از آموختن فلسفه به سراغ علوم غریبه می رویم. در اکثر موارد شخص مربوطه همان ابتدا از پذیرفتن شرط استاد یعنی آموختن علوم حوزوی سر باز می زند. یا اینکه پس از مدتی مقدمات عربی خواندن خسته می شود و ادامه نمی دهد. اگر عربی و منطق نیز بیاموزد. و به نزد استاد برای آموختن فلسفه برود. معمولاً اگر روند آموزش فلسفه طولانی شود از ادامه تحصیل منصرف می شود. و در نهایت استاد را متهم می کند که داشته وی را سر کار می گذارد. ادامه دارد .. @soltannasir 📖
@soltannasir {درد و دل سلطان نصیری 21} ادامه ...👇 نکته 4: دربارهٔ سخن علامه رفیعی قزوینی در بارهٔ شهر قم و علم و اشتباه ایشان که شاید ناشی از تعصبشان بوده پیشتر در دروس جغرافیا سخن گفتیم . نکته 5: ملاحظه نمودید که مرحوم علامه طباطبایی که خود سالها در فلسفه صدرایی زحمت کشیده بودند . چون مرحوم خواجوی از ایشان در خواست نمودند که بر کتاب تفسیر ملاصدرا تفریظ بنویسند . گفتند که سالها پیش این کتاب را خوانده اند و اکنون با آن بعید العهد شده اند . و یک هفته تفسیر را مطالعه نمایم تا پاسخ دهم . این نکته را از آن جهت می گویم که بدانید استاد بزرگی به مانند علامه طباطبایی برای تفریظ نوشتن بر کتاب تفسیر ملاصدرا که خود مدرس فلسفه وی بود نیاز به یک 👈هفته مطالعه دارد . و آخر نیز تفریظی بر کتاب مورد نظر ننوشتند . حال شخصی به مانند فقیر با بضاعت علمی اندک چگونه پاسخ به تمامی سوالات شما عزیزان را آن هم در هر علمی بدهم ?! بعضی عزیزان سوالات در باب شبهات در حیطه تشیع و تسنن می پرسند ?! عزیز دیگری شبهات تاریخی مطرح می نمایند ?! و .. فقیر روزگاری بعضی کتب تاریخ اسلام و کتب شیعی در پاسخ به شبهات اهل سنت و وهابیت و ...را مطالعه نموده ام . و این کتب را در کتابخانه شخصی خویش دارم . اما اکنون سالهاست که از وادی وهابیت و سلفیت و اثبات تشیع و یا تاریخ اسلام بیرون آمده ام . طبیعی است که برای پاسخ باید مدتی مطالعه نمایم تا پاسخ دهم . و اکنون چنین زمانی ندارم . ضمن اینکه کتبی که فقیر در اختیار دارم برای پاسخ به بسیاری از سوالات کافی نیست . و کتابخانه بنده با وجود چند هزار جلد کتاب هنوز دارای نقص فراوان است . و حداقل ده هزار جلدی کتاب کم دارد . فقیر فرض را بر این می نهم که عزیزانی که در این باره پرسش می نمایند خود زحمت سرچ در نت را به خود داده اند و از فقیر پاسخی مفصل تر می طلبند . و چنین پاسخ هایی فعلا با توجه به ضیق وقت و منابع و دانش در وُسع فقیر نیست . شاید عده ای بگویند که بسیاری از کتب در نرم افزارها یافت می شود. به این حقیقت اعتراف می نمایم که عدم استفاده ار نرم افزار یکی از ضعف های فقیر در تحقیقات است . اما این عدم استفاده عامدانه است . زیرا نرم افزار شخص را تنبل می نماید. به عزیزانی که چنین سوالاتی از فقیر می پرسند توصیه می نمایم که به بعضی سایت ها و موسسات نظیر موسسه ولی عصر که متعلق به آیت الله حسینی قزوینی می باشد . مراجعه نمایند . زیرا کارشناسان این موسسه سالها در زمینه های یاد شده در حال تحقیق هستند . و در این زمینه تخصص کامل دارند . @soltannasir 📖
@soltannasir { حنوکا عید گشایش و افتتاح معبد و نور یا عید گشایش دروازه های جهان زیرین و افزایش ظلمت 1 } با توجه به اینکه از 12 الی 20 دسامبر یعنی از امشب عید خاخامی شروع می شود. و 9 شب و 8 روز ادامه دارد . و هفته پیش هم رئیس جمهور صهیونیست ایالات منفصلهٔ آمریکا، شریف را به عنوان پایتخت رژیم غاصب صهیونیستی اعلام نمود . که مطمئناً این هم زمانی بی دلیل نیست . زیرا عید حنوکا در نظر کلیمیان عید 👈 گشایش معبد است . به این مناسبت کمی دربارهٔ این عید و اعمال قبالیست های جحود و جادوی سیاهشان سخن خواهیم گفت . ابتدا مدخل حنوکا را از کتاب دایره المعارف یهود ، یهودیت و صهیونیسم عبدالوهاب میسوری جلد پنجم صفحات 287 و 288 نقل می نماییم : 👇 { عید حنوکا (گشایش معبد ) Hannukah «عید حنوکا» معادل واژه عبری «حانوکه» و به معنای افتتاح و گشایش است . این عید که هشت روز ادامه می یابد از بیست و پنجم ( مصادف با دسامبر ) آغاز می شود و در سوم توت خاتمه می یابد . مناسبت تاریخی این عید در واقع ورود یهودای (یا مکابی) به قدس و از سر گیری شعائر یهودی در معبد توسط اوست و به همین دلیل به این عید، افتتاح و گشایش گفته می شود . می گویند که وقتی یهودا مکابی وارد معبد شد دریافت روغن مقدسی که مُهر کاهن اعظم بر آن زده شده ، تنها برای استفاده یک روز کافی است ، در حالی که بر اساس دستور باید این روغن تا آماده شدن روغن جدید، هشت روز دوام یابد. این جا بود که معجزه ای روی داد و روغن شمعدان به جای یک روز به مدت هشت روز سوخت . به همین دلیل برای چنین روزی نُه شاخه ساخته شد . در شب اول یک شمع آن افروخته می شود و روز بعد، شمع دیگری روشن می گرد. و به این ترتیب تا روز هشتم تمامی شمع ها روشن می شود .در آخرین روز بخش هایی از سفر اعداد را می خوانند و سپس معجزه حنوکا در هنگام تلاوت عمیدا ، وصف می شود . حاخام ها تصمیم گرفتند بخش هایی از سفر را بخوانند : «این است آن چه خداوند قادر به زروبابل می گوید : نه به قدرت ، نه به قوت ، بلکه به روح من » (6/4). حاخام ها بدین وسیله خواستند از اهمیت بُعد نظامی عید بکاهند و بر بُعد معنوی اش تأکید نمایند . البته امروزه تحت تأثیر صهیونیست ها _خصوصاً در اسرائیل _ عکس این عمل می شود ؛ زیرا آنها به شکل مبالغه آمیزی این عید را برگزار کرده ، بر بعد 👈ملی آن تأکید می کنند . عید حنوکا در واقع از اعیاد ذکر شده در 👈عهد عتیق نیست و در گذشته از اهمیت چندانی برخوردار نبود. به همین دلیل به استثنای عید نصیب () ، تنها عیدی است که کار کردن در آن حرام نیست . عید حنوکا در گذشته به شکل ساده ای برگزار می شد ؛ به این ترتیب که در روز اول یک و در روز دوم دو شمع و به همین شکل تا هشت شمع روشن می گردید و پدر خانواده دعایی می خواند و افراد خانه سرود ساده ای را با هم می خواندند که در آن از خداوند تشکر کرده ، سلوکی ها را سگ می نامیدند (دقیقاً می گفتند : دشمنانی که پارس می کنند ) . کودکان نیز بازی ساده ای داشتند . روزهای عید حنوکا با سایر روزهای هفته فرقی نمی کرد . البته عید حنوکا به دلیل هم زمان شدنش با عید 👈کریسمس مسیحیان ، اهمیت فوق العاده ای یافت ؛ زیرا گروه های یهودی از فرهنگ پیرامون خود تأثیر می پذیرفتند . به همین دلیل این عید بی اهمیت به مهم ترین عید یهود و به پژواک کریسمس تبدیل شد ؛ زیرا منورا در برابر درخت کریسمس قرار می گیرد و به کودکان یهودی هدیه می دهند . این دو عید، کاملاً سکولار شده و مناسبتی برای شادی و تفریح تبدیل گشته است . عید حنوکا در تقلید از عید کریسمس تا آن جا پیش رفت که همه آداب و رسوم گذشته آن یعنی دعاها ، سرودها و بازی های سنتی کودکان از یاد رفت و درخت حنوکا به عنوان همتای درخت کریسمس مطرح شد . در میان یهودیان مسؤولیت توزیع هدایا با عمو ماکس _ همتا و معادل بابانوئل _ است . نکته جالب توجه این که اگر چه عید حنوکا ، هویت یهودی خود را کاملاً از دست داده است، ولی در عین حال آن را مهم ترین نشانه هویت یهودی می دانند . عید حنوکا در اسرائیل به عنوان عیدی دینی ملی جشن گرفته می شود و در آن ، شمعدان ها در میادین عمومی شهرها روشن شده ، افرادی مشعل به دست در معابر عمومی به طور منظم و هماهنگ به راه می افتند و هزاران جوان در این مراسم به قلعه 👈ماسادا صعود می کنند. } نکته : عید حنوکا در واقع همزمان است با پیروزی مکابیان بر حاکمان سلوکی فلسطین در حدود سال 165 قبل از میلاد مطابق آنچه در تلمود آمده است وقتی حشمونائیم ( یا همان مکابیان) خواستند پس از مدت ها دوباره 👈معبد را بازگشایی کنند فقط توانستند به ظرف کوچکی از روغن که هنوز مهر کاهن اعظم را بر خود داشت و در نتیجه از ناپاکی به دور مانده بود ، دست یابند . ادامه دارد... @soltannasir ✡📜📯🕯
تصویر سمت چپ : شمعدان نُه شاخه حنوکا تصویر سمت راست : درخت کریسمس این دو مراسم تقریباً در بازهٔ زمانی نزدیک به هم انجام می شوند. @soltannasir
تصویر جرج بوش رئیس جمهور اسبق آمریکا در حال روشن نمودن شمعدان جشن حنوکا در دوران ریاست جمهوری خویش @soltannasir
تصویر بیل کلینتون رئیس جمهور اسبق آمریکا و همسرش هیلاری کلینتون در حال روشن نمودن شمع عید حنوکای یهودیان ، با حضور کودکان یهودی . @soltannasir
تصویر باراک اوباما رئیس جمهور اسبق آمریکا در دوران ریاست جمهوری اش در حال روشن نمودن شمع عید حنوکای یهودیان @soltannasir
تصویر خواهر فدریکا موگرینی ، مسئول سیاست خارجه اتحادیه اروپا در حال روشن نمودن شمع عید حنوکای یهودیان . جای سلفی بگیران براستی خالیست ! @soltannasir
تصویر ایوانکا ترامپ دختر یهودی شده دونالد ترامپ و همسر یهودی اش جرد کوشنر در مراسم عید حنوکا @soltannasir
تصویر شمعدان نُه شاخه مختص جشن حنوکا در کنار دیوار نُدبه ( הכותל המערבי= دیوار غربی ) در قدس اشغالی @soltannasir
@soltannasir { توصیه هایی دربارهٔ ایام جشن حنوکا } همزمان با اینکه کلیمیان در سرتاسر جهان حنوکا را به عنوان یکی از اعیادخویش جشن می گیرند . در این ایام همانگونه که سال گذشته گفته شد . به طور هماهنگ در سرتاسر جهان از جمله کشور عزیزمان ایران ، انجمن های مخفی نظیر ( فراماسونری و ایلومیناتی و ست و جمجمه و بوهمیان و ایشتاریان و غیره ) مراسم جادوی سیاه شیطنی و آیینی باستانی را به کثیف ترین شکل ممکن برگزار می نمایند. که در بعضی روزها همراه با قربانی های انسانی می باشد . و در کشور ما نیز به طور خاص در 11 کلان شهر مراسم ها در سطح بالا و در سایر شهرهای بزرگ در سطحی پایین تر انجام می شود . 1⃣ : اگر ساکن شهر های بزرگ هستید . ترجیحاً از هنگام غروب آفتاب جز به ضرورت بیرون نروید ! زیرا مراسم هایشان از غروب آفتاب کم کم شروع می شود . و به طور خاص از ساعت ده شب الی 2 بامداد با بیشترین حجم انجام می شود . بنابراین در این شب ها تاثیرات بیشتر است . 2⃣ : اگر در شهرهای بزرگی مثل طهران کرج و مشهد و شیراز و اصفهان ساکن هستید . حتماً در هنگامی که قصد خوابیدن دارید . وای فای منزل و رسیور و دستگاه دیجیتال ، حتی موبایل خویش را خاموش نمایید . زیرا با توجه به بعضی دستگاه هایی که در اختیار دارند . اصوات مراسم های خویش را به شکل فرکانس های قابل دریافت توسط این دستگاه ها تبدیل می نمایند . و در سطح شهر ارسال می نمایند. بنابراین حتی المقدور دستگاه ها را از سیم بکشید. عزیزانی که در سایر شهرها ساکن هستند . نیز می توانند دستگاه ها را از برق بکشند . زیرا کار از محکم کاری عیب نمی نماید . 3⃣ : اگر رادیو های قدیمی چهل پنجاه سال پیش را ( که امروزه عتیقه محسوب می شود ) را در اختیار دارید . می توانید این رادیو ها را در طول روز بر روی رادیو قرآن بگذارید . و با صدای هر چند کم در محیط قرآن پخش شود . این عمل هر چند تأثیر اندک دارد ولی بی تأثیر نیست . بخصوص اگر تلاوت قرآن زنده باشد . 4⃣ : اگر مشکل قلبی دارید کمتر در این ایام هنگام غروب آفتاب از منزل خارج شوید . و تلاوت سوره انشراح پس از نمازها یک بار و در طول روز به میزان توان مفید است . 5⃣: در این ایام از خوردن غذاهای چرب و سودا زا حتی المقدور خودداری نمایید . 6⃣ : اگر در شهرهای بزرگی مثل طهران ساکن هستید . و احیاناً در هنگامی که آفتاب در حال غروب نمودن است . در بیرون هستید . حتماً به آسمان نگاه نمایید . زیرا در بعضی مناطق شهر ظلمت و تاریکی سیاه رنگی ممکن است دیده شود . جنس این ظلمت با آلودگی هوا و یا ابر تیره رنگ معمولی فرق دارد . و اگر شخص کمی دقت نماید قابل تشخیص است . 7⃣ : خواندن آیه الکرسی پیش از تمامی نمازهای واجب یک بار و پس از نمازها سه بار به همراه چهار قل پس از تمامی نمازها یکبار و آیه نور نیز یکبار پس از تمامی نمازهای واجب توصیه می شود . همچنین خواندن آیه الکرسی به عددهای 11 تایی و 22 تایی و 33 تایی الی 77 بار پس از غروب آفتاب توصیه می شود . حداقل 11بار خوانده شود . و هر 11بار در یک نوبت خوانده شود . ذکر لاحول و لاقوة الله الا بالله العلی العظیم 100بار و ذکر دافع بنا به حال درونی بی عدد در شب ها مناسب است . هنگام خواب نیز حمد یکبار چهار قل یکبار و انشراح یکبار و آیه الکرسی سه بار خوانده شود . 8⃣ : دقت کنید اگر دچار سردرد های غیر عادی و یا قلب درد های غیر عادی شدید ، ممکن است منشأ غیر طبیعی داشته باشد . بنابراین سریع به قرص و دکتر پناه نبرید . 9⃣ : ممکن است برایتان جالب باشد . ولی گوش کردن به مداحی هایی که اشک شما را جاری می نماید . و یا گریه برای امام حسین (ع) و یا دیدن فیلم ها و یا موسیقی هایی که احساسات شما را تحریک می نماید و باعث می شود که اشک بریزید . مفید است . زیرا باعث رقیق القلب شدن شما می شود . زیرا مراسم هایشان باعث سنگدلی و نوعی قساوت قلب می شود . همچنین ذکر رئوف 100بار در بین الطلوعین توصیه می شود. 🔟: اگر حس گناه به سراغتان آمد سعی کنید که در داخل جمع قرار بگیرید . زیرا در تنهایی میل به گناه بیشتر و افکار منفی بیشتر به سراغ شخص می آید . 1⃣1⃣ : زیارت مکان های مقدس در ایام بسیار مفید است . ترجیحاً روزها به زیارت روید . 2⃣1⃣ : هر روز غسل و یا حمام نمودن نیز در این ایام مفید است . @soltannasir 📛📛📛
تصویر قلعه ماسادا در جنوب فلسطین اشغالی ، مشرف بر بحرالمیت در مرز با اردن عده ای از یهودیان در جشن حنوکا به این قلعه صعود می نمایند . @soltannasir
@soltannasir { قوانین حنوکا } { 1⃣ : از 25 کیسلو به مدت 8 روز جشن حنوکا برگزار می گردد. در این ایام مجالس عزاداری و تعنیت (روزه در آیین یهود ) نمی گیرند و به زیارت قبور نمی روند . ولی قوانین عزاداری اجرا می گردد . در این جشن کارکردن مجاز می باشد . رسم است که زنان در نیم ساعت اول روشن نمودن چراغهای حنوکا کار نمی کنند . 2⃣ : چراغ حنوکا را نزدیک به در ورودی ساختمان از سمت چپ شخص وارد شونده قرار می دهند تا مزوزا ( مزوزا= طوماری از پوست حیوانات که آیه شمع و نام اعظم خداوند را بر روی آن می نویسند و بر ستون درهای خانه هایشان قرار می دهند . ) که در سمت راست و چراغ حنوکا در سمت چپ فرد وارد شونده قرار گیرد . چراغ حنوکا را در ارتفاع 24 تا 80 سانتی متری از سطح زمین قرار می دهند . اگر چراغ را بالاتر از 9/6 متر از سطح زمین قرار دهد انجام وظیفه ننموده است . 3⃣ : شمع ها را از راست به چپ چیده و از چپ به راست (شمع جدید) روشن می نمایند. شب اول یک شمع روشن نموده و به ترتیب هر شب یک شمع اضافه می گردد. 4⃣ : درکنیسا در صورت حضور حداقل 10 نفر ( مرد یا زن بالغ) چراغ حنوکا را در سمت جنوب قرار داده و چراغ ها را از شرق به 👈غرب روشن می نمایند . 5⃣ : لازم است که چراغ یا شمع حنوکا حداقل به مدت 30 دقیقه روشن بماند . بنابراین قبل از روشن نمودن آنها دقت نماید که روغن چراغ یا اندازهٔ شمع برای روشن ماندن به این مدت کافی باشد . 6⃣ : نمی توان چراغ حنوکا را پس از روشن نمودن جابجا کرد . بنابراین اگر صاحب خانه بیمار است و نمی تواند نزد چراغ حنوکا بیاید ، می تواند در جای خود براخاهای(براخا = دعاها برکت ها) حنوکا را گفته و فرد دیگری به نیابت از او چراغها را در مقابل فرد بیمار کنار درب اتاق روشن نماید . 7⃣ : ارجح است در صورت امکان چراغهای حنوکا را با روغن زیتون (مانند منورا ) روشن نمود . 8⃣ : زمان روشن نمودن چراغ حنوکا حدود 👈 15 دقیقه بعد ار غروب آفتاب می باشد و ابتدا تیفلای عرویت را خوانده و سپس چراغها را روشن نماید . با فرا رسیدن این زمان خوردن وعدهٔ غذای کامل (סעודה =شام ) و حتی شروع به آموزش تورا مجاز نمی باشد تا چراغها را روشن نماید . اگر به علتی در روشن نمودن چراغ حنوکا تأخیر کرد تمام شب تا قبل از سپیده صبح ( حدود 1/5 ساعت قبل از طلوع ) می تواند چراغها را با براخا روشن نماید ؛ ولی پس از آن چراغها را بدون براخا روشن نماید . 9⃣ : برای فرد نابینا ، همسرش شمع های حنوکا را روشن می کند اگر مجرد است با پرداخت پول در خرید شمع حنوکای فرد دیگری شریک گردد. 0⃣1⃣ : فردی که در کنیسا بر چراغ حنوکا براخا گفته ، موظف به روشن نمودن چراغ حنوکا در منزل خود نیز می باشد و اگر فرد دیگری با او در خانه حضور ندارد فقط براخای «להדליק נר חנכה »(روشن کردن شمع حنوکا) را می گوید . 1⃣1⃣ : هر گونه استفاده از چراغ حنوکا طی سی دقیقه اول ممنوع می باشد . 2⃣1⃣ : در روز جمعه ، در صورت امکان ابتدا مینحای (نماز عصر یهودیان) جماعتی خوانده ، سپس چراغ حنوکا را ( تقریباً یک ربع قبل از غروب آفتاب ) روشن نموده و بعد خانم خانه شمع شبات را روشن نماید . 3⃣1⃣ : در پایان شبات ، در کنیسا ابتدا براخای شمع حنوکا را گفته و سپس مراسم هودالا ( قیدوش شب یکشبات) را انجام می دهند . ولی در خانه ابتدا هودالا ( دعای مراسم پایانی شبات که در آن برکت شبات را به کل هفته منتقل می نمایند ) گفته و سپس شمع حنوکا را روشن نماید . 4⃣1⃣ : در هر شب شمع اضافه ای به نام «شماش» روشن نموده و در خارج ردیف شمع های حنوکا قرار می دهند تا اگر سهواً از نور چراغ ها استفاده نمود از نور شماش باشد . 5⃣1⃣ : لازم است همهٔ افراد خانواده در هنگام براخا و روشن نمودن شمع ها در کنار آنها بایستند . 6⃣1⃣ : پس از گفتن براخاها و روشن نمودن اولین چراغ ، متن «הנרות חללו » (این شمع ها) را بخواند می تواند روشن نمودن سایر چراغ ها را جهت تشویق و تربیت فرزندانی که به سن تربیت رسیده اند (بالاتر از 6_7سال ) بسپارد . } ( منبع : کتاب نیایش روزانه یهود صفحه 369) @soltannasir 📖📜
@soltannasir {حنوکا عید گشایش و افتتاح معبد و نور یا عید گشایش دروازه های جهان زیرین و افزایش ظلمت 2 } ادامه ...👇 اگر جشن هایی که یهودیان در طی سال برگزار می نمایند را مورد بررسی دقیق قرار دهیم. و آنگاه آن را با جشن های تمدن هایی نظیر و و مصر و ایران و سایر تمدن های خاورمیانه مقایسه نماییم. به نوعی زنده بودن آیین های کشاورزی و جشن های پیشینیان را در میان یهودیان مشاهده خواهیم نمود. این مسئله ای است که بسیاری از دین پژوهان و اسطوره شناسان بی طرف که بعضی از آنان یهودی نیز بوده اند به آن اذعان نموده اند. در کتاب باورها و آیین های یهودی نوشته دکتر آلن انترمن استاد یهودی دانشگاه منچستر در توضیحات بخش مربوط به جشن حنوکا به نظر یهودا لوئو پراگی دربارهٔ ارتباط حنوکا با 👈انقلاب زمستانی اشاره شده است. متن کامل توضیحات را از کتاب باورها و آیین های یهودی می آوریم و سپس به بررسی نکات آن می پردازیم : 👇 { تقریباً دو ماه پس از پایان عید سوکوت، در روز 25 ماه عبری کیسلو، جشن هشت روزهٔ حنوکا آغاز می گردد. حنوکا جشنی یهودی است که در آن شمع روشن می کنند. این جشن ریشه ای 👈 غیر کتابی دارد و یادآور داستان معجزه ای است که مربوط می شود به پیروزی مکابیان بر حاکمان سلوکی فلسطین در حدود سال 165 قبل از میلاد. مطابق آنچه در تلمود آمده است وقتی (یا همان مکابیان) خواستند پس از مدت ها دوباره 👈معبد را بازگشایی کنند فقط توانستند به ظرف کوچکی از روغن که هنوز مُهر اعظم را بر خود داشت و در نتیجه از ناپاکی به دور مانده بود ، دست یابند. این مقدار اندک روغن حداکثر بیش از یک روز نمی توانست دوام داشته باشد اما در عمل برای مدت هشت روز در حال سوختن بود و در نتیجه این امکان را فراهم آورد تا روغن پاک جدیدی تهیه شود. در سال بعد از این رویداد این روزها را روز عید اعلام کردند. در کتاب های اول و دوم مکابیان که در آنها یا این جشن فقط 👈یادبود تقدیس دوبارهٔ معبد است و یا مطابق الگوی جشن های 👈هشت روزهٔ دوران سلیمان برای پایان گرفتن ساختمان معبد انجام می گیرد روایت تقریباً متفاوتی از این داستان ارائه شده است. گزارشی که در کتاب های مکابیان آمده است همچنین هشت روز این عید را با هشت روز سوکوت که در آن سربازان مکابی قادر به جشن گرفتن نبودند پیوند می دهد. در یکی از منابع میدراشی تاریخ زمانی جشن حنوکا با برپایی خیمهٔ عهد به دست موسی در بیابان ربط داده شده است. برپایی خیمه عهد می بایست در 25 رخ می داد اما به تأخیر افتاده بود. مشیت الهی چنین قرار گرفت که حشمونائیان معبد را در این تاریخ بازگشایی کنند. یهودیت سنتی دیدگاه تلمود را دربارهٔ منشأ و معنای حنوکا پذیرفته است، و مبنای رسم روشن کردن به مدت هشت روز در این عید ، نیز همین دیدگاه است ، اما به نظر نمی رسد از مضامین اصلی عل هنیسیم که دعای ویژهٔ حنوکا است و در آخر کتاب نماز آورده می شود باشد. در این دعا فقط پیروزی، بازگشایی و تقدیس دوبارهٔ معبد، و ضرورت شکرگزاری خدا، به عنوان مضامین اصلی حنوکا ، مطرح اند. اگر از زبانی که در نماز یهودی به کار گرفته شده کمک بگیریم باید گفت چیزی که به خاطر آن جشن گرفته می شود پیروزی نظامی و یا حتی بازگشایی دوبارهٔ معبد نیست. بلکه علت جشن معجزه ای به دست خدا است که باعث شد چنان ظرف روغن کوچکی برای مدتی طولانی روشن بماند و در نتیجه مسلم شود که این واقعه از ارزشی دینی برخوردار است. جنبهٔ آیینی برجستهٔ حنوکا روشن کردن شمع است: یک شمع در روز اول، دو شمع در دومین روز و همین طور هشت شمع در آخرین شب و به دنبال آن خواندن سرود ماعوز صور. این امر باعث به وجود آمدن اثر هنری و دینی کاملی به نام منورا شده است که شمعدانی هشت شاخه است. در منورا به حنوکیا معروف است. اگر چه معمولاً برای این کار از شمع هایی که رنگ خاصی دارند استفاده می شود اما یهودیان متعبد می کوشند از روغن زیتون و چند فتیله استفاده کنند، زیرا در معجزهٔ یادشده، از ظرف روغن زیتون سخن گفته شده است . باید شمع های حنوکا را جلوی در یا کنار پنجره روشن کرد تا عابران بتوانند آنها را ببینند و بدین ترتیب « آن معجزه در میان همگان معروف شود. » حنوکا عید به معنای واقعی آن نیست، زیرا نه منعی از کارهای دنیایی و غیر مقدس در کار است و نه قیدوش یا تقدیسی که عید را با آن آغاز کنند. در واقع اگر چه به مرور زمان آداب غذایی مختلفی مانند خوردن شیرینی ها و کلوچه های پنیری به وجود آمده اند اما باید دانست که توصیه ای برای خوردن خوراکی های خاص در این جشن وجود ندارد. در ایام عید به بچه ها پول هدیه می دهند و آنها را تشویق به بازی کردن با گردونه های خاصی (به یودایی دریدل و به عبری سویوون ) می کنند که در کناره های آن آلف بت عبری نگاشته شده است. } ادامه دارد ... @soltannasir 🎄🎄🎄
@soltannasir { حنوکا عید گشایش و افتتاح معبد و نور یا عید گشایش دروازه های جهان زیرین و افزایش ظلمت 3} ادامه ...👇 { ... بزرگ ترها نیز، گرچه مقامات هلاخایی چندان نمی پسندند، عادت کرده اند که به 👈ورق بازی بپردازند. در اسرائیل جدید بیش از مضامین مرتبط با معجزهٔ الاهی، بر شورش قهرمانانهٔ تأکید می شود، زیرا این شورش باعث 👈استقلال دوبارهٔ آنان از حاکمان خارجی شده بود. به همین سبب نیز سکولاریست های اسرائیلی به راحتی به این جنبهٔ عید گرایش می یابند. بدین ترتیب روشن کردن حنوکا هم در میان بخش های دینی و هم در میان بخش های غیر دینی جامعهٔ اسرائیلی رواج یافته است. اگر چه زمان حنوکا نزدیک 👈 انقلاب زمستانی قرار دارد اما در مجموع تلاش چندانی برای پیوند زدن این جشن نور با مضامین نور و مشهود در طبیعت صورت نگرفته است. حاخام یهودا لوئو پراگی در قرن شانزدهم، تنها الاهیدانی است که از این گونه نکات یادکرده است؛ «باید دانست مناسب همان است که ورود به جهان در 👈بیست و پنجم کیسلو صورت گرفته باشد. زیرا در سه ماه پیش از آن، نور خورشید همواره در حال ضعیف شدن بوده است. از آن زمان به بعد است که نور بیشتر می شود. » «فاصله میان حنوکا و » تقریباً یک هفته بعد از حنوکا روزهٔ روزانه ای گرفته می شود که عسارا بطوت، یعنی «دهم طوت» نام دارد. این روزه به یاد روزی است که در آن نووخد نصر (بخت النصر) محاصره اورشلیم را آغاز کرد. از آنجا که طوت دهمین ماه از ماه نیسان است که خروج ازمصر در آن صورت گرفت، تلمود چنین استنباط کرده است که این همان تعبیر «روزه ماه دهم» است که در کتاب زکریای نبی (8: 19) آمده است. همانند همه روزه های کوچک این روزه نیز از سحر تا دم شب به طول می انجامد ولی از یک جهت این روزه از روزه های دیگر متمایز است و آن اینکه اگر در جمعه واقع شود با آنکه معمولا روزه گرفتن روز پیش از شبات ممنوع است اما روزه در همان روز و بدون هیچ تغییری گرفته می شود. این امر از آن رو است که در کتاب یحزقل درباره روزی که شاه بابل اورشلیم را محاصره کرده بود آمده است: «نام این روز را برای خود بنویس. نام همین روز را.» این بدان معنا است که نباید این روز را پس و پیش کرد بلکه باید در همان تاریخ درست آن یادبودش را انجام داد. دو ماه پس از آن، عید سال نوی 👈درختان را جشن می گیرند. این جشن در پانزدهم شواط (در بهمن ماه) واقع می شود و در آن روزه گرفتن ممنوع است و دعاهای توبه ای نیز از نماز کنیسه حذف می شوند. مرسوم است که در این عید میوه صرف شود، به ویژه میوه های مخصوصی مانند انگور، انجیر، انار، زیتون و خرما که در کتاب مقدس با سرزمین مقدس پیوند خورده است. طو بیشواط، که از جشن های معروف شمرده می شود، در جدید به زمانی مخصوص انجام تشریفات 👈درخت کاری تبدیل شده است و در آن دانش آموزان سراسر کشور مشارکت می جویند. طو بیشواط نزد یهودیان متعبد و غیر سکولار نیز مهم شمرده می شود؛ زیرا میوه هایی که پس از آن تاریخ 👈شکوفه می زنند از حیث قوانین شرعی مربوط به عشریه و دیگر قوانین مرتبط با امور ، متعلق به سال جدید خواهند بود. } (منبع : کتاب باورها و آیین های یهودی صفحات 271 الی 285) نکته1: در کتاب مکابیان هیچ سخنی از معجزهٔ شمع در داستان فتح معبد نشده است : 👇 { مکابی به همراه یاران خویش به هدایت خداوند، مقدس و شهر را باز پس گرفت و قربانگاه هایی را که بیگانگان در میدانهای عمومی بر پا کرده بودند و نیز پرستشگاه های ایشان را ویران ساخت. چون تطهیر شد، قربانگاه هایی دیگر بساختند و سپس از سنگهای آتش، جرقه بر گرفتند و با این آتش، پس از دو سال وقفه 👈 قربانی ذبح کردنی تقدیم کردند و بخور سوزاندند و چراغها افروختند و نانهای پیشکشی پیش آوردند . چون این کارها انجام پذیرفت، به سجده افتادند و به درگاه خداوند دعا کردند که دیگر اجازه ندهد گرفتار چنین شروری شوند، بلکه اگر دچار گناه شدند، به حلم خویش تأدیبشان کند و تسلیم ملت های کفرگوی و ددخویشان نسازد. تطهیر معبد در 👈 همان روزی انجام پذیرفت که بیگانگان حرمت آن را هتک کرده بودند، یعنی روز بیست و پنجم همان ماه که ماه کسلو بود .هشت روز به شیوهٔ عید 👈خیمه ها شادمانه جشن گرفتند و به یاد آوردند که چگونه پیش از آن در ایام ، مانند حیوانات وحشی در دل کوهساران و غارها منزل کرده بودند. از این روی، شاخه های برگ آذین و شاخه های زیبا و شاخه های نخل به دست گرفتند و نوای سرودها را بر آستان که تطهیر مکان مقدس خویش را میسر ساخته بود، برآوردند. با 👈حکمی عمومی که به 👈رأی گذاشته شد، مقرر گشت که تمامی ملت یهود هر سال این روزها را جشن بگیرند. } (منبع : کتاب دوم مکابیان از مجموعه کتابهایی از عهد عتیق یا کتابهای قانونی ثانی ترجمه پیروز سیار صفحات 313 و 314) ادامه دارد... @soltannasir 🎄📜
@soltannasir {حنوکا عید گشایش و افتتاح معبد و نور یا عید گشایش دروازه های جهان زیرین و افزایش ظلمت 4} ادامه ...👇 ادامه نکته 1: همانگونه که ملاحظه نمودید در کتاب علت جشن ایام حنوکا، تنها 👈فتح معبد دانسته شده. و گفته شد که با حُکمی عمومی که به رأی گذاشته شد. مقرر شد تمام ملت یهود هر ساله این روزها را جشن بگیرند. اما در کتاب تلمود علی الظاهر روایتی دیگری از این پیروزی ارائه شده. در آنجا سخن از معجزه شمع شده است. و خاخام های یهودی ریشهٔ جشن حنوکا را این معجزه می دانند . وجود دو روایت تا این حد متفاوت ، بسیار سوال بر انگیز است ? مسئلهٔ مهم : 👇 ملاحظه نمودید که در زمان نزدیک به نقطه رخ می دهد. واین نکته ای است که برای ما بسیار مهم می باشد و فهم دقیق نقطه انقلاب زمستانی و تابستانی از منظر دین و اسطوره به ما در شرایطی که در آن به سر می بریم کمک می نماید. ابتدا تعریف انقلابین «انقلاب (تابستانی) و (زمستانی)» به زبان ساده :👇 { خورشید در طی مسیر خود در دایرة البروج از منظر ناظران زمینی در دو نقطه به دورترین فاصلهٔ خود از دایره معدل النهار یا استوای فلکی می رسد. این دو نقطه را در اصطلاح منجمان «انقلابین» گویند. وقتی که در نیم کرهٔ شمالی به اول برج سرطان یا تیرماه می رسد این محل را نقطه انقلاب صیفی یا انقلاب تابستانی گویند و هنگامی که در آغاز زمستان وارد برج جُدی می شود آن جایگاه را محل انقلاب شتوی یا زمستانی می نامند. } (کتاب نجوم قدیم و بازتاب آن در ادب پارسی صفحهٔ 408) اما در نقطه مقابل انقلابین، نقاط اعتدالین «اعتدال (بهاری) و (پاییزی) » زمانی است که خورشید از دید ناظر زمینی از سطح استوای سماوی بگذرد. که این عمل در سال دوبار رخ می دهد. اولین آن را اعتدال بهاری و دومین را اعتدال خریفی می نامند. طول شب و روز در این دو روز از سال با یکدیگر برابر است . و در سایر روزها طول روز و شب یکسان نیستند. در نقطهٔ مقابل اعتدالین در روز انقلاب تابستانی، شاهد 👈بلندترین روز سال هستیم و در 👈شب انقلاب زمستانی شاهد بلندترین شب سال هستیم . نکته2 : نقطه انقلاب زمستانی در تقویم ها معادل شب اول زمستان می باشد . و نقطه اتقلاب تابستانی روز اول تابستان است. و نقطه اعتدال بهاری روز اول بهار . و نقطه اعتدال پاییزی روز اول پاییز است . نکته 3: باید توجه داشت که از روز پس از اعتدال پاییزی، در مهرماه رفته رفته بر طول شب (ظلمت) اضافه می شود. و از طول روز (نور) کاسته می شود. و در آخرین روزهای پاییز، ما شاهد بیشترین میزان تاریکی در طول سال می باشیم . و این دقیقاً همان زمانی است که نیروهای اهریمنی ای که از تاریکی تولد می یابند و تغذیه می کنند. در جهان ما در قوی ترین حالت خویش می باشند. و پرستندگان نیروهای اهریمنی همواره در طول تاریخ در این دوران ، برای افزایش تاریکی و نیروهای اهریمنی و یا باز نمودن دروازه های عالم زیرین به عالم ما مراسم های جادوی سیاه آیینی همراه با قربانی برگزار می نمایند. زیرا بهترین زمان برای تقویت و احضار این نیروهای اهریمنی و دوزخی از جهان زیرین به عالم ما می باشد . نکته 4: باید توجه داشت که نیروهای اهریمنی ای که در دوران ما فعالیت می نمایند. تنها شامل انجمن های مخفی غربی نمی باشد. بلکه شامل افراد مستقل و یا گروه هایی که با نیروهای تاریک و عالم زیرین کار می نمایند. نیز می باشد. که چنین افرادی در عالم اسلام ، در بین علوم غریبه کاران سیاه کار، ولو به میزان اندک وجود دارند . در بین هندوان نیز مرتاضین پرستندهٔ خدایانی نظیر کالی و 👈«هی رانیا کشه » و .. نیز مراسم های خاص خویش را دارند. اما با اینحال حجم مراسم های انجمن های مخفی در این ایام قابل مقایسه با افراد مستقل یا گروه های کوچک نیست . نکته 5: موجودات اهریمنی عالم زیرین با موجوداتی نظیر جن و دیو و پری و غیره بسیار تفاوت دارند . می توان برای آنها لفظ عام شیاطین را بکار برد . بخش زیادی از این موجودات همانگونه که پیش تر گفته شد. از (دود آتش) و تاریکی و ظلمت و خاکستری که از سوختن ایجاد می شود خلق شده اند . بعضی از این موجودات فاقد آلت رجولیت و اناثیت برای تولید مثل می باشند . اندازه و شکلشان بسیار متنوع است . (بزرگیشان از چند سانتی متر تا چندین متر متغیر است .) ادامه دارد... @soltannasir 🌕🌑🌖🌗🌘🌔🌓🌒
@soltannasir {حنوکا عید گشایش و افتتاح معبد و نور یا عید گشایش دروازه های جهان زیرین و افزایش ظلمت 5 } ادامه ...👇 گفته شد که در روزهای انتهایی پاییز ما شاهد طولانی ترین شب های سال هستیم. و این زمانی است که تاریکی و نیروهای آن در اوج قدرت خویش می باشند. همانگونه که ملاحظه نمودید. ایام عید حنوکای یهودیان در 25 ماه کیسلو برگزار می شود. که خاخام یهودا لوئو پراگی مدعی است که نور در جهان در این روز وارد شد. این ادعای وی را در همین مجموعه دروس بررسی خواهیم نمود. اما جدای از ادعای این خاخام یهودی، ایام برگزاری عید حنوکا در چه تاریخی است ? آیا در شب انقلاب زمستانی و شب های پس از آن است ? یا شب های پیش از آن ? می دانیم که تقویم عبرانیان، تقویمی بر اساس ماه های قمری است. اما یهودیان برای اینکه اختلاف 11 روزه سال قمری با سال شمسی باعث نشود که ماه های آنان در سال شمسی بچرخد. هر 👈 19 سال را یک دوره حساب می نمایند. که هفت سال آن شامل سالهای 👈 سوم _ششم_هشتم_یازدهم_چهاردهم_هفدهم_نوزدهم سیزده ماهه می باشد . و سایر سال ها 12 ماهه است. در این تقویم تقریباً ایام جشن های یهودیان در همان فصل و ماه می افتد و تنها چند روز جابجا می شود . چنانچه امسال عید حنوکای یهودیان از 12 تا 20 دسامبر است. در سال 2018 زمان این عید از 2تا 10 دسامبر خواهد بود. در سال 2019 از 22 تا 30 دسامبر خواهد بود. و 2020 از 10 تا 18 دسامبر خواهد بود . در 2021 از 28 نوامبر الی 6دسامبر خواهد بود. در 2022 از 18 دسامبر تا 26 دسامبر ما شاهد این عید خواهیم بود. همانگونه که ملاحظه می نمایید در اکثر سالها این عید پیش از زمان انقلاب زمستانی شروع و معمولاً پیش از آن پایان می یابد. بنابراین ظاهر این عید شاید با ورود نور به جهان همراه باشد. اما از نظر نجومی در اکثر سالها این عید پیش از تاریخ انقلاب زمستانی و در تاریک ترین شب های سال انجام می شود. یعنی همان زمانی که نیروهای تاریک در جهان ما در اوج قدرت خویش می باشند. اما حال توجه شما را به سمبل شناسی انقلابین جلب می نمایم : 👇 «انقلابین (شتوی، صیفی) » { در نمادگرایی می باید معطوف به چیزی شد که با ویژگی های عمومی فصول مربوطه متقارن نمی شود. در واقع انقلاب مرحله ای فرا رونده ی تدویر سالانه را باز می کند، و انقلاب مرحله ی فرود آینده را می گشاید : از این مفهوم نمادگرایی یونانی رومی دروازه های انقلابین، با دو صورت یانوس به دست می آید که قبل از یحیی و یوحنای نبی، به صورت زمستان و تابستان نموده می شده است. می توان گفت که دروازه ی شتوی مرحله ی نورانی مدار را عرضه می کند ، و دروازه ی صیفی مرحله ی تاریک آن را. در این مورد ما تولد مسیح را در انقلاب شتوی و تولد یحیای معمدان را در انقلاب صیفی به خاطر می آوریم، و از آنجا یکی از آیات زیبای انجیلی به یاد می آید : می باید که به او افزوده شود و من ناقص گردم. (یوحنا 3:30) در نمادگرایی چینی، انقلاب صیفی به سه خط لی، نشانه ی آتش، خورشید و سر وابسته است؛ و انقلاب شتوی به سه خط «ج ، ان» نشانه ی آب، چاله و پاها بستگی دارد. اما انقلاب صیفی چنانچه در فوق ذکر شد، مبدأ فرود است و اصل یانگ را دارد، و انقلاب شتوی مبدأ فراروندگی است. در کیمیای درونی، نیروی جاری «از ج،أن» به لی بالا می رود، و از «لی» به «ج،أن» پایین می آید. ضمناً خط یانگ سه خطی ج،أن، میل به جابه جایی به طرف سه خطی ج،ین دارد، که یانگ خالص، یا کمال فعال است. و خط یین سه خطی لی به جانب ج،اون ، یا یین خالص، که کمال انفعالی است، گرایش دارد. مورد اول یک حرکت فرارونده است و دومی حرکتی فرود آینده، گرایش به نور قبل از وقوع نور، و گرایش به تاریکی قبل از حدوث تاریکی. از سوی دیگر، انقلاب شتوی، اگر مربوط به قلمرو مردگان باشد، علامت بازگشت به زندگی است، و مرتبط با بارداری و زایش است : زمان مطلوب برای بستن نطفه است. به همین ترتیب، در فلسفه ی هندو، انقلاب شتوی دویانه، یا 👈راه خدایان را باز می کند، و انقلاب صیفی پیتریانه، یا راه نیاکان را باز می کند، که به وضوح با دروازه ی خدایان و انسانهای نمادگرایی فیثاغورثی مرتبط است. ( GRIF, GRAP,GUES,MAST) در شمایل نگاری مسیحی نیز انقلابین نقشی به سزا بر عهده دارد. انقلاب صیفی (24ژوئن =3تیر) ذروه ی تدویر شمسی را نشان می دهد، وقتی خورشید در غایت اوج خود در آسمان است، این روز برای جشن خورشید انتخاب شده. وقتی مسیح با خورشید مقایسه می شود، با برج سرطان در انقلاب صیفی مرتبط است، و از آنجا تمامی نمادگرایی تقویم مسیحی به دست می آید، که در عصر هنر رومی استیلای کامل داشته است. } (کتاب فرهنگ نمادها جلد اول صفحات 267 و 268) ادامه دارد... @soltannasir 🌕🌖🌗🌘🌑🌒🌓🌔
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
قسمت هایی از فیلم وارکرافت 🖕🖕 شرح باز کردن دروازه ورود ، اورک ها از عالم زیرین به عالم ما @soltannasir
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا