eitaa logo
سلطان نصیر
2.7هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
421 ویدیو
243 فایل
موضوع کانال: ادیان و عرفان و اسطوره و علوم غریبه و خفیه و ماوراء و نجوم و دشمن شناسی با رویکرد آخرالزمانی و مسئله ظهور حضرت صاحب الامر عجل اللّه آدرس جیمیل ما : 👇 @gmail.com" rel="nofollow" target="_blank">Soltan313nasir@gmail.com کپی بدون ذکر منبع مجاز نیست
مشاهده در ایتا
دانلود
کتاب اسطوره شناسی مندایی نوشته : خزعل ماجدی ترجمه : مهدی برزگر چاپ: ۱۴۰۲ تیراژ : تنها ۱۰۰ نسخه نشر :ایشتار 😒 قیمت : ۴۵۰ هزار تومان کتابی نسبتا جامع در شناخت اساطیر دین مندایی که جای چنین کتابی در بازار کتاب ایران بسیار خالی بود. این کتاب را می توانید با قیمت ۳۵۰ هزار تومان از سایت نشر ایشتار خریداری نمایید. https://ishtaar.ir/product/%D8%A7%D8%B3%D8%B7%D9%88%D8%B1%D9%87-%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%DB%8C-%D9%85%D9%86%D8%AF%D8%A7%DB%8C%DB%8C/ پ ن: نقطه ضعف جدی کتاب، نداشتن نمایه پایانی است. @soltannasir
ترجمه و شرح کتاب الوشی المصون توسط جناب محنا نوری وارد بازار کتاب شد. این کتاب یکی از منابع معتبر در علم حروف طبق نظر مرحوم علامه حسن حسن زاده آملی می باشد. این اثر از غرفه انتشارات منظومه شمسی (ناشر) در سایت باسلام با قیمت پانصد هزار تومان قابل تهیه است. https://basalam.com/manzoumehshamsi2/product/9373291 @soltannasir
@soltannasir                 { ال علیون= علی اعلی } در کتاب تورات و سایر بخش های تنخ یکی از نام هایی که خداوند بدان نامیده شده ال علیون است. صورت نگارش آن در عبری بدین گونه אל עליון است. معنی تحت اللفظیش می شود خداوند بلند مرتبه. این نام نخستین بار در سفر پیدایش (کتاب اول تورات) بکار رفته است. جایی که حضرت ابراهیم خلیل الله با ملکی صِدِق شاه سرزمین شالم دیدار می نماید. { و ملکی صدق پادشاه شالم که کاهن ال علیون (خداوند بلند مرتبه) بود نان و شراب آورد. ۱۸ (اَورام را) برکت نموده گفت: اَورام(ابراهیم) از جانب ال علیون خریدار (مالک) آسمان ها و زمین متبارک باد. ۱۹ و متبارک هست ال علیون که دشمنانت را به دستت تسلیم کرد. آورام (ابراهیم) از همه چیز ده به یک به او داد. ۲۰ } (تورات، سفر پیدایش فصل چهاردهم آیات ۱۸ الی ۲۰) پ ن۱ : اکثر محققین سرزمین شالم که ملکی صدق شاه آن بود را یروشالیم یا همان بیت المقدس می دانند. پ ن ۲: ترجمه تحت اللفظی واژه קנה در آیه ۱۹ می شود. خریدار که در اکثر تراجم مالک ترجمه شده بود. بنده ترجیح دادم در هنگام ترجمه آیه از عبری ترجمه دقیق را بنویسم و سپس معنای اصطلاحی را بنویسم. زیرا به نظر واژه خریدار آسمان ها و زمین در اینجا بی معنی می آید. نکته : ملکی صدق شاه کاهن(موبد) است. و ابراهیم خلیل الله را برکت می دهد و ابراهیم عشر مال خویش را به وی تقدیم می نماید. در تورات کنونی به داستان حضرات خضر و موسی اشاره نشده است. موسی کلیم الله با وجود شرف نبوت و مقام کلیم اللهی برای تعلیم علوم لدنی به نزد خضر حقیقت رهسپار شد. در یهودیت رابطه ابراهیم خلیل الله و ملکی صدق را مشابه رابطه موسی و خضر در قرآن می دانند. که ابراهیم خلیل الله با وجود شرافت نبوت  توسط ملکی صدق برکت داده می شود. و ابراهیم خلیل عشر مال خویش را تقدیم وی می نماید. این نیز خود نکته ای است. و اینکه کاهن علی اعلی عشر مال ابراهیم خلیل را دریافت می کند. نظیر این قانون الهی را در تورات و حتی دین مبین اسلام می بینیم. در تورات فعلی بنی اسرائیل موظف بودند که عشر مال خویش را تقدیم فرزندان هارون (صنف کاهنان) نمایند. در اسلام و مذهب جعفری نیز که قانون خمس وجود دارد نیمی از آن یعنی یک دهم کل مال متعلق به امامان شیعه است که از  نسل اسدالله الغالب امام العوالم علی بن ابی طالب هستند که برای رسول الله صلوات الله علیه به مثابه هارون نبی برای موسی کلیم الله بودند. پس این‌ سنت کاهنی و عشر متعلق به آنان یک سنت کهن الهی است. اما اکثر محققین ال علیون را _به صورت تحت اللفظی_ الله اعلی و خداوند اعلی، ترجمه نموده اند. فقیر را نظر بر این است که معادل ال علیون در متون روایی شیعی نام واژه علی اعلی است. به دو نمونه زیر توجه نمایید: 👇 در حدیث کسا آنجا که پنج تن آل عبا در زیر کسا جمع شده اند. آنگاه که جبرئیل (ال گیبور) حاضر می شود. { فَقالَ جِبْرآئيلُ يا رَبِّ، اَتَاْذَنُ لي اَنْ اَهْبِطَ اِلَي الْأَرْضِ لِأَكُونَ مَعَهُمْ سادِساً، فَقالَ اللَّهُ نَعَمْ قَدْ اَذِنْتُ لَكَ، فَهَبَطَ الْأَمينُ جِبْرآئيلُ، وَقالَ السَّلامُ عَلَيْكَ يا رَسُولَ اللَّهِ، الْعَلِيُ الْأَعْلي يُقْرِئُكَ السَّلامَ، وَيَخُصُّكَ بِالتَّحِيَّةِ وَالْإِكْرامِ، وَيَقُولُ لَكَ وَعِزَّتي وَجَلالي اِنّي ما خَلَقْتُ سَمآءً مَبْنِيَّةً، وَلا اَرْضاً مَدْحِيَّةً، وَلا قَمَراً مُنيراً، وَلا شَمْساً مُضيئَةً وَلا فَلَكاً يَدُورُ، وَلا بَحْراً يَجْري، وَلا فُلْكاً يَسْري، اِلاَّ لِأَجْلِكُمْ وَمَحَبَّتِكُمْ، وَقَدْ اَذِنَ لي اَنْ اَدْخُلَ مَعَكُمْ، فَهَلْ تَاْذَنُ لي يا رَسُولَ اللَّهِ، فَقالَ رَسُولُ اللَّهِ وَعَلَيْكَ السَّلامُ يا اَمينَ وَحْيِ اللَّهِ، اِنَّهُ نَعَمْ قَدْ اَذِنْتُ لَكَ، فَدَخَلَ جِبْرآئيلُ مَعَنا تَحْتَ الْكِسآءِ، فَقالَ لِأَبي اِنَّ اللَّهَ قَدْ اَوْحي اِلَيْكُمْ يَقُولُ: اِنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ اَهْلَ الْبَيْتِ، وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهيراً=جبرئیل عرض کرد: پروردگارا آیا به من هم اذن می‌دهی که به زمین فرود آیم تا ششمین آنها باشم خدا فرمود: آری به تو اذن دادم پس جبرئیل امین به زمین آمد و گفت: سلام بر تو ای رسول خدا، (پروردگار) علی اعلی سلامت می‌رساند و تو را به تحیت و اکرام مخصوص داشته و می‌فرماید: به عزت و جلالم سوگند که من نیافریدم آسمان بنا شده و نه زمین گسترده و نه ماه تابان و نه مهر درخشان و نه فلک چرخان و نه دریای روان و نه کشتی در جریان را مگر برای خاطر شما و محبت و دوستی شما و به من نیز اذن داده است که با شما در زیر کساء باشم پس آیا تو هم ای رسول خدا اذنم می‌دهی؟ رسول خدا(ص ) فرمود و بر تو باد سلام ای امین وحی خدا ...} ادامه...👇 @soltannasir
@soltannasir                 { ال علیون= علی اعلی ۲} ادامه...👇 {جبرئیل عرض کرد: پروردگارا آیا به من هم اذن می‌دهی که به زمین فرود آیم تا ششمین آنها باشم خدا فرمود: آری به تو اذن دادم پس جبرئیل امین به زمین آمد و گفت: سلام بر تو ای رسول خدا،  علی اعلی سلامت می‌رساند و تو را به تحیت و اکرام مخصوص داشته و می‌فرماید: به عزت و جلالم سوگند که من نیافریدم آسمان بنا شده و نه زمین گسترده و نه ماه تابان و نه مهر درخشان و نه فلک چرخان و نه دریای روان و نه کشتی در جریان را مگر برای خاطر شما و محبت و دوستی شما و به من نیز اذن داده است که با شما در زیر کساء باشم پس آیا تو هم ای رسول خدا اذنم می‌دهی؟ رسول خدا(ص) فرمود و بر تو باد سلام ای امین وحی خدا آری به تو هم اذن دادم پس جبرئیل با ما وارد در زیر کساء شد و به پدرم گفت: همانا خداوند بسوی شما وحی کرده و می‌فرماید: (حقیقت این است که خدا می‌خواهد پلیدی (و ناپاکی) را از شما خاندان ببرد و پاکیزه کند شما را پاکیزگی کامل)} نکته: این فقره از حدیث کسا را به تمامی نقل نمودم. تا توجه خواننده گرامی را بدین نکته جلب نمایم که در تورات در داستان ابراهیم خلیل ال علیون مالک آسمانها و زمین است. بعضی از خاخام های یهود  بنا براین فقره از تورات اعتقاد بر این دارند که ال علیون نامی است که مالکیت  آسمانها و زمین متعلق به این نام است. در حدیث کسا نیز علی اعلی (ال علیون) آفریننده آسمان ها و زمین و.. است. و در اعتقاد عرفای شیعه حضرت امام العوالم علی بن ابی طالب علیه السلام مظهر اتم و اکمل این اسم می باشند و تو گویی خود این اسم می باشند. از این نام (علی) بعضا با عنوان حقیقت علویه و ولویه یاد شده است. ولایت کلیه الهیه از دریچه این نام (علی، علی اعلی) بر موجودات ملک و ملکوت عرضه شده است. هر که بدان ایمان آورد سعید و آنکه منکر آن شد شقی است. هر ولی از آن جهت که ولی است علی است. جمله انبیای الهی چون به غیر از نبی، ولی هم می باشند پس علی هستند. روایت دوم: 👇 {فَلمّا اَردْتُ اَنْ اَخْرُجَ هَتَفَ بی هاتِفٌ یا فاطِمَةُ سَمّیهِ عَلیّا فَهُوَ عَلِیٌ وَ اللّه الْعَلِیُّ الاْعْلی یَقُوْلُ: اِنّی شقَقْتُ اِسْمَهُ مِنْ اِسْمی وَ اَدّبْتُهُ باَدَبی وَ وَقَفْتُهُ عَلی غامِضِ عِلْمی. فاطمه بنت اسد می گوید: پس هنگامی که خواستم [از کعبه] خارج شوم، هاتفی [از غیب] مرا ندا داد: ای فاطمه [او را] به نام علی نام گذاری کن! پس او علی است و الله علیّ اَعْلی  می گوید: به راستی، اسم او را از اسم خودم جدا ساختم و او را به ادب خود پرورش دادم و او را بر پیچیدگی های علم خود آگاه ساختم. (منبع: بحارالانوار، ج35، ص9) نکته۱: نام واژه الله علی اعلی معادل نام واژه الوهیم ال علیون در کتب عبرانی است. نکته ۲: نام واژه (الله علی اعلی) نشان می دهد که معادل الله برای کلمه ال در نام واژه ال علیون صحیح نمی باشد. و نظر ما مبنی بر اینکه نام واژه ال علیون معادل علی اعلی است صحیح می باشد زیرا اگر ال را در اینجا معادل الله بدانیم آنگاه الوهیم را معادل چه بدانیم؟! ترجمه تحت اللفظی الوهیم می شود خدایان. خاخام های یهود آن را به جمیع قدرت های خداوند ترجمه  می نمایند. و اسامی ۷۲ گانه خداوند در نزد یهودیان جمیع قدرت های وی می باشند که الوهیم آنها را در خود جمع کرده است. بعضی از ادیبان و متکلمین و حتی عارفین مسلمان نیز اسم الله را اسم جامع جمیع اسما حسنی و صفات خداوند می دانند. پس الوهیم در اعتقاد یهودیان به نام واژه الله در نزد مسلمین شباهت دارد. در پایان این بخش ذکر این نکته خالی از لطف نیست که یک سر این ماجرا به اساطیر نیز می رسد. که بنا به بعضی ملاحظات ترجیح می دهم فعلا از نقل آن خودداری نمایم. اما در مزامیر منسوب به حضرت داود خلیفه الله  در مزمور ۷۸ آیه ۳۵ چنین آمده است: 👇 {و به یادآوردند که الوهیم (الله) صخره ایشان است و ال علیون (علی اعلی) 👈ولی ایشان است}(ترجمه انجمن کلیمیان) دانشمندان دین شناس عمدتا این فقره از مزامیر را دلیل بر این می دانند که الوهیم و ال علیون دو خدای مجزا از یکدیگر می باشند! گروهی از خاخام های یهودی این فقره از مزامیر را اینگونه تفسیر می نمایند که التجای بنی اسرائیل به دو اسم از اسما مختلف الهی بوده است. یک اسم الوهیم چون صخره برای بنی اسرائیل بوده و دیگر اسم ال علیون (علی اعلی) ولی ایشان است. اما ما در حالی که تفسیر خاخام های یهودی را از جهتی درست می دانیم. اما ال علیون (علی اعلی) را که در اینجا بنی اسرائیل وی را ولی خود می دانند را حضرت اسدالله غالب علی بن ابی طالب علیه السلام نیز می دانیم. که ولی و سرپرست هر مومنی از پیش از هبوط آدم صفی الله تا قیام قیامت است و این فقره از مزامیر نشان می دهد بنی اسرائیل حضرت را می شناختند.  پایان @soltannasir
مجالست با اهل الله خطرناک است! یکی از اهل الله در مجلس اهل الله گفت: هر کس با آنان در مجالسشان بنشیند و در چیزی که آنان در احوالشان بدان متحقق‌اند با ایشان مخالفت ورزد، خداوند نور ایمان را از قلبش می‌گیرد، پس جلوس با ایشان خطرناک است و جلیسشان در خطر است... 📗 فتوحات مکیه، باب ۱۸۱ @IbnAarabi @soltannasir
{(خواجه) عبدالله انصاری گوید که مرا بند بر پای نهادند و به بلخ می‌بردند در همه راه با خود اندیشه همی کردم که بهمه حال بر این پای من ترک ادبی رفته است چون در میان شهر رسیدم گفتند مردمان سنگ بر بام آورده‌اند تا در تو اندازند اندرین ساعت مرا کشف افتاد که روزی سجادهٔ شیخ بازمی انداختم سرپای من بدانجا بازآمد در حال دیدم که دستهای ایشان همچنان بماند و سنگ نتوانستند انداخت.} (تذکره الاولیا عطار نیشابوری ذکر شیخ ابوالحسن خرقانی) @soltannasir
کنگره مکزیک فسیل اجساد هزار ساله دو موجود غیرانسانی مرتبط با UFO/UAP یافت شده از یک معدن در پرو را به نمایش گذاشته است. دانشمندان مکزیک می‌گویند غیرزمینی یا زمینی بودن این اجساد بطور دقیق مشخص نیست ولی داده‌های DNA و MRI غیرانسانی بودن آن‌ها را اثبات کرده است. 1402.06.22 1105 IRST @GeopoliticIntel @soltannasir
تصاویر از شواهد ارائه شده دانشمندان دانشگاه ملی مکزیک از فسیل اجساد غیرانسانی UAP/UFO در کنگره مکزیک مرتبط: https://t.me/GeopoliticIntel/8326 https://t.me/GeopoliticIntel/8327 1402.06.22 1412 IRST @GeopoliticIntel @soltannasir
گروهی از دانشمندان ژاپنی، برزیلی و آمریکایی می‌گویند هنوز مقاله علمی و داده‌های ژنتیکی مربوط به تحقیقات «فسیل اجساد غیرانسانی» جهت تایید یا صحت‌سنجی آن به مجامع علمی بین‌المللی ارسال نشده است. 1402.06.23 0930 IRST @GeopoliticIntel @soltannasir
بسم الله الرحمن الرحیم ضمن عرض تسلیت بابت فرارسیدن ایام شهادت حضرت رسول الله صلوات الله علیه و امام حسن مجتبی علیه السلام پیشتر گفته ام بنده وجود یوفوها را یقینی می دانم و حتی اینکه موجودات هوشمندی در جهان ما هستند که صاحب فناوری یوفو می باشند نیز تقریبا یقینی است. همچنین نوشته بودم مشخص نیست که یوفوها آیا از یک خوشه کهکشانی از فاصله چندین سال نوری به زمین می آیند _آنگونه که یوفولوژیست های غربی ادعا می نمایند_ یا در همین نزدیکی خود ما هستند. آنطور که بنده تحقیق نموده ام نظر دوم به حقیقت نزدیک تر است. اما شیطنت رسانه ای خبر منتشر شده در رسانه ها با فرض اینکه ادعای مکزیکی ها درست باشد و آزمایش ژنتیک از ۳۵ درصد دی ان ای بدست آمده از این موجودات شبیه هیچ گونه زمینی نبوده است. 1⃣ چون ۳۵ درصد ژنتیک یک فسیل بدست آمده شبیه هیچ موجود زمینی نبوده است. چگونه می توان نتیجه گرفت که وی فرازمینی است ؟! اصلا شاید فروزمینی باشد چون در معدن پیدا شده ! یا زمینی باشد! 2⃣ چگونه می توان بین فسیل یافت شده و یوفو ارتباط برقرار کرد ؟! آیا در محل یافتن فسیل ها بقایای یوفو یافت شده ؟! در خبر هیچ اشاره ای به آن نشده بود. @soltannasir
@soltannasir      {حکایت سلمان فارسی در دشت ارژن به روایت شیخ علاالدوله سمنانی  } { اما سخن امیرالمومنین علی علیه السلام آنست که: روزی مکرر مزاحی می فرمود و او را عادت آن بود که گاه گاه مزاح کردی مگر سلمان فارسی رضی الله عنه حاضر بود، و سخنی گفت بر وجه آنکه یعنی این از جوانی و کودکی است یا لفظی بدین معنی گفت. امیرالمومنین علی علیه السلام فرمود که: یا سلمان! مگر دشت ارژن را فراموش کردی که این می گویی؟! _گفت: نه، امیرالمومنین علی علیه السلام او را گفت که آن سوار با برقع من بودم. سلمان چون بشنید عذر خواست، و آن چنان بود که سلمان را چهارصد سال عمر بوده است، از زمین فارس بوده، و پیش از ولادت امیرالمومنین علی علیه السلام به دویست سال مگر از شهر بیرون آمده و به طرفی می رفته به طلب مرشدی که او را به راه خدا ره نماید و به بیابانی رسید که آن را دشت ارزنه می گویند ناگاه شیری با هیبت به او دوچار شد و قصد او کرده، او خود را هیچ ملجائی ندانسته، و سلمان امید دل از جان خود برداشته که ناگاه سواری پیدا شده و نیزه ای در دست و بر شیر حمله برده و شیر را از سلمان دفع کرده و سلمان این حکایت با هیچ کس نگفته بود، و جماعتی این سخن را متمسک خود ساخته اند که امیرالمومنین رضی الله عنه پیش از ولادت به دویست سال چگونه بوده، تا روح او در بدن دیگری نبوده باشد؟! و نمی دانند که حق تعالی که ارواح به چندین هزار سال پیش از اشباح آفریده و به علم قدیم خود دانسته که هر روح به کدام بدن خواهد پیوست و آن کس را چه نام خواهد بود. پس ارواح در عالم ارواح موجود باشد، همچنان _که_  ملائکه موجودند در آسمانها، و ملائکه را می فرمایند که تمثل می کنند بصورت بشر و در آن صورت بر زمین می آیند و از بندگان حق تعالی بلاها دفع می کنند و ارواح بشری را پیش از آنکه به بدن خاصه متعلق شود و آن بدن مستعد قبول فیض روح خود گردد، می فرماید که تمثل می کنند و به صورتها و بندگان حق مدد می کنند، و باز به عالم ارواح می روند، بی آنکه ایشان را بدنی حاصل شود، و بشر گردند چه تمثل دیگر است. بدن بشری دیگر. نمی بینی که جبرئیل علیه السلام به شکل مردی تمثل کرد و به نزدیک مریم در آمد چنانچه نص قرآنست. (فتمثل لها بشرا سویا) و گاه به صورت دحیه کلبی تمثل کردی و به نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم درآمدی. پس از اینجا لازم نیاید که او بشر گردد. همچنین روح امیراامومنین علی رضی الله عنه در آن وقت که سلمان مضطر شد به فرمان خدای تعالی تمثل کرده باشد به سواری و از آن بلا او را خلاص کرده، چه تفاوت، ما نمی گوئیم که نه، روح را از این نوع بلا بسیار باشد، و بعضی از بندگان حق در سلوک و کشف ارواح معلوم کنند که روح ایشان پیش از تعلق به بدن در چه حال بوده و چه کرده. امیرالمومنین علی رضی الله عنه را آن حکایت در کشف روح معلوم شده باشد، چه تفاوت کند و این شعور را از روح عجب نباشد، چه مرا در سلوک از قالب خود تا هفت پشت مشاهده افتاد که پدر بر پدر آن نطفه که قالب من خواست بود در هر صلبی چگونه بوده و کی نورانی و کی ظلمانی می شود، و به سبب مقر خود. و ظلمانیت او تا بیست و پنج سالگی است، و نورانیت او به تدریج و توبه و عبادت همه به عینه مشاهده کرده، و درین طریق عجائب و غرایب بسیار است و احوال گونان بیشمار. مربی باید که ثابت قدم باشد به اینها التفات نکند و روی از مطلوب اصل نگرداند، که این همه در راهست نه در پیشگاه. و هر چه بیند به عقل مجرد به آن حکم نکند تا از طریق نیفتد. }(چهل مجلس شیخ علاالدوله سمنانی ص ۱۲۰ الی ۱۲۲) نکته : این حکایت به صورت کامل تر در کتاب احسن الکبائر قشیری شافعی آمده است. بدلیل عدم دسترسی به متن کتاب اصلی و همچنین توضیحات عارف کامل شیخ علاالدوله سمنانی آن را از کتاب چهل مجلس یا همان رساله اقبالیه نقل نمودم. تا با توضیحات ایشان در مورد چگونگی ظهور مولی علی علیه السلام در دشت ارژن رفع شبهه شود. اما دلیل نقل کلی این حکایت این بود که به زودی  در مطلبی نسبتا طولانی با عنوان شواهدی بر گذشته حکایت مشابهی را نقل خواهم نمود که هر چند در کتب روایی نیامده اما توسط نقالان دوده عجم نقل شده و در نوع خود شنیدنی خواهد بود. @soltannasir
فرارسیدن ایام شهادت مظلومانه امام حسن عسکری علیه السلام بر فرزند بزرگوارش حضرت مولانا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و بر همه شیعیان و محبین حضرتش تسلیت و تعزیت باد. پ ن: ان شاالله در هفته جاری با چندین ارسال در خدمت شما خوانندگان گرامی خواهم بود. @soltannasir
بسم الله الرحمن الرحیم مطلبی را در چندین ارسال آماده نموده ام و تا دقایق دیگر ان شاالله در کانال بارگذاری می نمایم. در این مطلب نظرات خویش را درباره یوفو و موجودات دارنده یوفو تا آنجا که بنده تحقیق کرده ام و برایم مسجل شده است، نوشته ام. کسی را وادار به پذیرشش نمی نمایم. چکیده نتایج چندین سال تحقیق بنده است و تنها آنچه که بدان رسیده ام را نوشته ام‌. البته در این نوشتار تقریبا از هر دری سخن گفته ام و گاه شاید مطالب فرعی بسیار طولانی تر از موضوع اصلی شده است. چون جنس مطالب حالت رسمی و تقریبا نزدیک به مطالب آکادمیک نظیر نوشتار ال علیون نداشت. بنابراین با دستی بازتر به حواشی پرداخته ام. علتش هم این است که نگارش در یک کانال تلگرامی با نگارش کتاب و مقاله متفاوت است. در این سالها بارها در حین نوشتن مطلبی، مطالب خوب و مفیدی به ذهن متبادر شده است و از نوشتن آن در لابه لای مطالب خودداری نموده ام و خواستم آن را در زمان مناسبی جداگانه و مفصل تر بنویسم. نشان به آن نشان که هیچ وقت نتوانستم بنویسم. 😊 بنابراین تصمیم گرفتم که اگر مطلبی غیر آکادمیک با چاشنی ماورایی می نویسم. پس با دستی بازتر به حواشی بپردازم. فکر می کنم که گاه بعضی حواشی می تواند برای بعضی خوانندگان جذاب تر یا مفید تر باشد. در بخشی از مطالب از بعضی کتب اسنادی را آوردم تا نظرات خویش را استحکام بیشتری بخشم. در بخشی دیگر نیز علی رغم اینکه می توانستم از بعضی کتب مطالبی را در تایید سخنانم نقل نمایم. اما هم مطلب بسیار طولانی می شد و هم اینکه به نظر بنده اگر کسی خود کمی تحقیق کند می تواند به منابع آن دست مطالب برسد و نیازی به سند دادن از کتب نبود. چون اساسا کتبی که پژوهشگران نیز درباره یوفو یا بعضی تمدن های ناشناخته نوشته اند برای کسی که همه چیز را با عینک انکار و یا توطئه سازی می نگرد قابل قبول نخواهد بود. با اینحال ان شاالله سعی خواهم کرد که ظرف شش ماه آینده به مرور شواهدی را برای بخش دوم نیز در کانال به فراخور بارگذاری نمایم. در پایان این را هم بگویم که گاه در لابه لای مطالب لینک هایی از سایت های مختلف یا حتی مطالب پیشین کانال  گذاشته می شود. این لینک ها برای خوانده شدن گذاشته شده نه قشنگی 😊 متاسفانه شاهد هستم که بعضی دوستان به خود زحمت استفاده از لینک ها را نمی دهند. امیدوارم که مطالب ارسالی مفید و مقبول نظر واقع شود. با سپاس @soltannasir
@soltannasir           { تمدن های ناشناخته و یوفو ۱} اخیرا در کنگره آمریکا عده ای از نظامیان آمریکایی به وجود یوفو و برخورد با آن شهادت دادند. https://parsi.euronews.com/2023/07/27/witness-reports-ufos-american-lawmakers-demanded-transparency عده ای از نظریه پردازان توطئه داخلی که معمولا همه چیز را با یکدیگر قاطی می کنند شروع به این تحلیل کردند که آمریکایی ها قصد دارند با این سخنان از مرئی شدن جنیان رو نمایی کنند. در اینکه هر چقدر که به آخرالزمان نزدیک شویم مرز عوالم نامرئی بیشتر شکسته می شود و این موجودات کاملا مرئی می شوند حرفی نیست. به این مسئله در بعضی روایات هم اشاره شده است.  و هم اکنون چه در ایران و چه در نقاط دیگری در جهان طوایفی از جنیان و پریان و کوتوله ها مرئی شده اند. در خود هالیوود هم اگر شما ملاحظه بنمایید در دو دهه اخیر بیش از آنکه فیلم هایی با ژانر فضایی و یوفو ساخته شود. فیلم های ژانر اساطیری ساخته شده است. که گاه این اساطیر پا به دنیای مدرن ما نیز می گذراند. نظیر فیلم ثور پ ن : بخشی از اشتباه دشمن شناسان داخلی ناشی از داده های متناقض و درهم و برهم غربی ها و جمود بر ظواهر آیات و احادیث است. اما یکی دانستن جنیان با صاحبان فناوری یوفو از اساس اشتباه است. درست است که نژادهای جنیان و طوایفشان به حدی زیادند که هیچ کسی نمی تواند ادعا کند که نسبت به چند و چون همه شان آگاه است. اما با اینحال آنچه که تا کنون بنده خود دیده و یا از اهلش شنیده ام. این موجودات نه نیازی به ساختن یوفو دارند و نه توان و دانشش را دارند. نیاز ندارند زیرا موجودی که می تواند با سرعت بسیار زیاد (سرعت تقریبی اندکی کمتر از ۳۰ کیلومتر بر ثانیه شاید حدود ۲۹ کیلومتر) جا به جا بشود. نیازی به ساختن یوفو ندارد. پ ن۱: به نظر بنده اینگونه می آید که ممکن است سرعت جنیان نیز بسته به نوع و نژاد و رتبه شان با یکدیگر اندکی تفاوت داشته باشند. اینکه می نویسم رتبه نیز خود علت دارد. زیرا معمولا پادشاهان و ملکه های جنیان از نظر جثه و قدرت قوی تر از سایر جنیان طایفه خود می باشند و دور نیست که سرعتشان نیز در جابه جایی اندکی بیشتر باشد. دانشش را ندارند چون اگر داشتند در طی چند هزار سال ارتباط با کاهنین و جادوگران و... فناوری بشر را با سرعت پیشرفت می دادند. در برهه ای از تاریخ غرب که عصر رنسانس شروع می شود (قرون ۱۴ الی ۱۶ میلادی) ما شاهد یک‌ دوره گذار می باشیم و در دوره بعدی که عصر روشنگری (قرن ۱۷ و ۱۸) است گذار از دوران کهن و فلسفه کهن و کیهان‌شناسی کهن و تمامی الگوهای کهن به عصر جدید تقریبا اتفاق افتاده و مفاهیم فلسفی و جهان بینی کهن قدما تقریبا زیر و رو می شود. عصر روشنگری نهایتا به انقلاب صنعتی در دهه های پایانی قرن هجدهم منجر می شود. اینکه در طی این چند قرن در عرصه فلسفی و در عرصه کیهان شناسی و در عرصه  علمی و مجامع مخفی نهان‌ روش و جادوگری چه اتفاقاتی می افتد که غرب مدرن و به تبع آن عالم مدرن ساخته می شود ماجرایش بسیار طولانی است و البته ما به تمام اطلاعات بخصوص در مورد بخش سوم و چهارم (مجامع مخفی و جادوگری) دسترسی نداریم. برخلاف کتب آکادمیک تاریخ علم یا تاریخ فلسفه علم که در ایران ترجمه و منتشر می شود. و گذر تمدن غرب را به دوران جدید تنها در عرصه فلسفه و تاریخ علم بررسی می نمایند. به موازات این دو عرصه ما قدرت گیری و شکل گیری و احیای مجامع مخفی نهان روش را در غرب شاهدیم و جادو و غیب گرایی نیز در این دوران بسیار رواج می یابد و  نقش مهمی در پیشرفت علمی تمدن غرب نیز داشته است. تعدادی از فیلسوفان و دانشمندانی که نظرات آنان در ساخت تمدن جدید در غرب موثر بوده یا خفیه کار و غیب گرا بودند یا عضوی از مجامع مخفی نهان روش. پ ن: شاید برای بسیاری از خوانندگان ناآشنا با مباحث علوم خفیه علی الخصوص کیمیاگری و سیمیا این مسئله عجیب باشد اما با شناخت نسبی علوم خفیه و شناخت تفکر کیمیاگران و جادوگران غربی و مجامع مخفی و اندکی دقت در کثیری از تکنولوژی های ساخت بشر در دویست و پنجاه سال گذشته می توان نشان داد که تکنولوژی و فناوری های بدست آمده صورت مدرن و البته مادی آمال و آرزوهای جادوگران و کیمیاگران قرون وسطی هستند که به جای شیوه های کهن جادوگری اینبار بگونه ای دیگر بروز و ظهور یافته و بخشی از آن برای تمام ابنای بشر قابل استفاده شده است. من باب مثال کیمیاگران کهن حداقل از زمان‌ جابربن حیان بدنبال خلق موجودات جدید و هم موجودات ترکیبی بودند. امروزه پیشرفت های دانش ژنتیک این شانس را به مجامع مخفی داده که همان آمال و آرزوها را در آزمایشگاه های سری دنبال نمایند و به موفقیت هایی نیز دست یابند. اما روش کارشان با پیشینیان متفاوت است. هواپیما و هلی کوپتر و سایر اشیا پرنده به جای چوب جادو و جن طیار برای ابنای بشر عمل می نماید. و...قس علی هذا ادامه...👇 @soltannasir
@soltannasir           { تمدن های ناشناخته و یوفو ۲} ادامه...👇 اینکه بگوییم جنیان و پریان بشر را پیشرفت دادند از فکاهی های روزگار است. ما بر اساس داده های محدودی که داریم می دانیم من باب مثال نازی ها که یکی از پیشروان‌ علم و صنعت و جادو در اوایل قرن بیستم بودند و البته بنیان و شاکله اصلیشان نیز به مجمع مخفی تول (توله) می رسید. به دنبال تمدن آگارتا در صحرای گُبی در مغولستان و تمدن شامبالا در تبت و به دنبال ارتباط با تمدن های ورای قاره جنوبگان و ورای قطب شمال بودند. و از همین تمدن ها بود که فناوری ساخت یوفو را دریافت کردند. با اطمینان کامل می گویم ساخت تمدن جدید در غرب و عالم مدرن زیر نظر یکی از مجامع مخفی نهان روش باطنی و پنهانی بوده است. و در اینکه در حیطه فناوری و صنعت، ارتباط با تمدن های زیر زمینی و بیگانه به جهش صنعتی غرب در چندین‌ برهه کمک نموده نیز شک ندارم. اما این تمدن های کهن که عمدتا در ورای زمین مادی ما قرار دارند. ربطی به جنیان ندارند. ارتباط با جن و دیو و پری و فرشته ها و ایزدان و ... از گذشته های دور بوده و سیر پیشرفت علم و تکنولوژی روند معقولی را طی می کرده است. اما جهش ناگهانی غرب در حیطه صنعت و تکنولوژی درست زمانی رخ می دهد که آنها نه تنها الگوهای فلسفی جهان بینی کهن را تغییر می دهند. بلکه در باطن ماجرا در مجامع مخفی به ارتباط با جنیان و شیاطین و خدایان کهن بسنده نمی کنند و از ارتباطات با این موجودات پی به وجود تمدن های کهن مادی دیگر در اطراف زمین مادی ما می برند. و به دو طریق باطنی و ظاهری سعی بر ارتباط برقرار نمودن با این تمدن ها کردند. باطنی یعنی هم از طریق خلع بدن و سیر روح در عالم ماده (روح را به سمت سرزمین های دور دست در ورای جنوبگان و شمالگان سیر دهند) و هم از طریق مکاشفات و مشاهدات مثالی صوری مکان این تمدن ها و چگونگی ارتباط با آنها را پیدا نمایند. در بعد ظاهری نیز سعی کردند که افرادی با سفر به این مناطق بتوانند راهی برای ارتباط با این تمدن ها پیدا نمایند. من باب مثال ژوزف الکساندر سن ایو (وفات ۱۹۰۹)  یک غیب گرا و خفیه کار معروف فرانسوی بود که متفکر بزرگ رنه گنون (پدر سنت گرایی در عصر جدید) از شاگردان وی بود. وی (ژوزف) مدعی بود که با مکاشافات و مشاهدات مثالی و خلع بدن با مردمان تمدن زیر زمینی آگارتا ارتباط برقرار کرده و گنون تحت تاثیر ادعاها و نظرات استاد خویش کتاب شاه جهان را نوشت. و مدعی شد که شاه جهان در تمدن زیر زمینی آگارتا بسر می برد !! (منظور از شاه جهان در نظر گنون و استادش حضرت صاحب الامر عجل الله نمی باشد بلکه فردی با عمر چند هزار ساله است که از تمدن های پیشین تا کنون توانسته به حیات خویش ادامه دهد. ) https://en.m.wikipedia.org/wiki/Alexandre_Saint-Yves_d%27Alveydre نظرات ژوزف الکساندر سن ایو و کتاب شاه جهان رنه گنون که در آن زمان عضو فری ماسونری هم بود (گنون بعدها مسلمان و به عضویت طریقت صوفیه شاذلیه در مصر درآمد) بر محافل غیب گرای اروپایی و به تبعش مجمع مخفی توله که آدولف هیتلر پیشوای آلمان نازی نیز عضو و تربیت شده این انجمن مخفی ملی گرای آلمانی بود، تاثیر بسزایی گذاشت. نازی ها بدنبال پیدا کردن بقایای تمدن کهن توله بودند که در اساطیر ژرمن ها بدان اشاره شده بود. آنها همچنین سعی در ارتباط برقرار نمودن با تمدن های ورای قطب شمال و قطب جنوب نمودند. نازی ها اینگونه توانستند در صنعت و فناوری بسیار پیشرفت کنند و در آن دوران نخستین بشقاب پرنده ها را بسازند حتی نوع خاصی از ماشین زمان و ... را بسازند. پ ن ۱: اینکه نازی ها موفق شدند با آگارتایی ها و شامبالایی ها ارتباط برقرار کنند یا خیر؟! بر فقیر پوشیده است. اما با اطمینان می گویم که با تمدن های ورای قاره جنوبگان ارتباط برقرار کردند و احتمال بسیار زیاد فناوری ساخت یوفو را از آنها گرفتند. پ ن ۲ : خوانندگان گرامی می توانند برای اطلاع بیشتر در مورد بشقاب پرنده های آلمان نازی و مطالب گفته شده به دو کتاب سالکان ظلمات و صبح جادوگران که هر دو به فارسی ترجمه شده اند مراجعه نمایند. همچنین کتاب بشقاب پرنده های هیتلر نیز در این باب کتابی قابل استفاده است. (هر سه کتاب پیشتر در کانال معرفی شده اند) اما در مورد اینکه جنیان و پریان و ... دانش ساخت یوفو و امثالهم را ندارند. علاوه بر آنچه بالاتر گفته شد. باید به این نکته نیز اشاره بنمایم که هر کسی با این موجودات به شکل واقعی سر و کار داشته خود می تواند بر نظر بنده صحه بگذارد. ادامه...👇 @soltannasir
@soltannasir           { تمدن های ناشناخته و یوفو ۳} ادامه...👇 برای این منظور ابتدا بخشی از نظرات عارف بزرگ شیخ اکبر محمد محی الدین ابن عربی را در این باره نقل می نمایم که علاوه بر عرفان عملی و تبیین علمی آن در بخش هایی از علوم خفیه و غریبه نیز تبحر کامل (نظیر علم حروف و جفر و کیمیا و طلسمات و ... ) داشت: 👇 {روحانیان از جنیان و آمیزشان با اهل عزلت و از جمله آنان (یعنی اصحاب عزلت) کسی است که با جنیان و پریان هم نشینی و مجالست می کند، ولی در رتبه و مقام، از آنان پایین تر است، چون وی را جز این حال نیست، در حالی که آنان (روحانیان از جنیان) در فضول (زیادی و غیر ضروری) به انسیان نزدیک اند، و مردمان دانا و هوشمند کسانی اند که همان گونه که از مردم می گریزند، از ایشان هم بگریزند، زیرا مُجالستشان جدا فاسد و تباه است، 👈کم اتفاق می افتد که نتیجه خوب داشته باشد، چون اصلشان از آتش است و آتش، حرکت فراوان دارد، و هر که حرکتش فراوان باشد، فضول در هر چیزی به سرعت به سراغش می آید، پس آنان بر همنشینان و مُجالسشان از انسیان اختلاف و ابتلا و محنت می باشند، زیرا با انسیان در آشکار کردن عیب مردمان که خردمند را سزوار است که بر آنها آگاهی نیابد جمع می آیند. جز آنکه مجالست انسان ها مر انسان ها را، اثر تکبر در آنها نمی گذارد، در حالی که مجالست جن اینگونه نیست، چون آنان طبعا در جلیس و همنشینان از مردمان و هر بنده خدایی، اثر تکبر می گذراند، و هر بنده خدایی که در نفس خویش از روی تکبر بر غیر خودش تفوقی یافت، بداند که وی خدا را در نفس خویش ندانسته دشمن دارد، و این از مکر پنهان است و عین دشمن داشتن خداست مر او را، و آن تکبّر است بر آن کس که وی را اینچنین چیزی (که او دارد) نیست، و پندارد که آن باقی می ماند، در حالی که در معرض زایل شدن است. سپس بدان! این گروه جنیان جاهل ترین افراد عالم طبیعی به خدایند، و جلیس آنان_ آنچه را که از حوادث عالم کون و هر چه که در عالم جاری می شود خبر می دهد_ پندارد برای ایشان از دزدیده گوش دادن به سخن فرشتگان عالم بالا حاصل می گردد؛ از این روی جلیسشان خیال می کند که این (خبر دادن) از کرامت الهی است به او، چه دور است آنچه پنداشته اند! لذا هیچ کس را که جلیس ایشان شود نخواهی دید که ارواح جنیان بدو توجه داشته باشند این است که وی را 👈 علم خواص گیاهان و سنگ ها و اسما و حروف _که علم سیمیا_ می باشد_ بیاموزند، و هیچ کس از آنان (که با ارواح جنیان ارتباط دارد) نیست که از ایشان علمی کسب کرده باشد جز آنکه آن علم را شرایع الهی نکوهش کرده و نکوهیده برشمرده اند؛ حال اگر کسی ادعای صحبت و هم جلیسی آنان را کرد و در ادعایش هم راستگفتار بود، از او مسئله ای در علم الهی پرسش کنید، چیزی از آن از جهت ذوق نخواهید یافت. بنابراین مردان الهی از هم صحبتی آنان می گریزند_ گریختنی شدیدتر از فرارشان از مردمان_ زیرا ناگزیر صحبتشان در نفس آن کس که هم صحبت و جلیسشان می شود، طبعا تکبری بر غیر، و خواری و تحقیری نسبت به آن کس که سهمی در هم صحبتی آنان ندارد حاصل می آورد، و ما جماعتی را که حقیقتا با آنان صحبت داشته اند دیده ایم، و برای آنان (که ما دیده ایم) براهینی بر درستی آنچه از صحبت آنان ادعا می کنند، ظاهر شده است، و آنان (که ما دیده ایم) همگی اهل عبادت و اجتهادند، ولی نزدشان_ از جهت آنان (جنیان)_  حتی اندکی از علم به خدا وجود ندارد،  ولی در آنان تکبر و بزرگ منشی دیده ایم، و ما پیوسته با آنان همراهی کردیم تا آنکه بین آنان و بین صحبتشان با آنها (جنیان) حایل شدیم، این به جهت انصاف دادنشان و در خواستشان مر ارزشمندتر و نفیس تر را بود، چنانکه ضد این را هم از آنان دیده ایم که رستگاری پیدا نکرد و کسی را هم رستگار نکرد، و هر کس صفتش این باشد و در این صفت صادق و راستگفتار باشد، رستگار نخواهد شد، اما آن دروغگو را (که ادعای هم صحبتی ایشان را دارد): او از موضوع سخن ما بیرون است و با او کاری نداریم. }(ترجمه فتوحات مکیه محمد خواجوی جلد سوم صفحات ۲۲۶ الی ۲۲۸ باب ۵۱) نکته: شیخ اکبر در باره حضور جنیان در نزد اصحاب خلوت و ریاضات سخن می گوید و اینکه جنیان مشتاق صحبت اصحاب خلوت می شوند. و اینجا شیخ بدرستی می گوید که اصحاب خلوت همانگونه که از مردمان می گریزند از طایفه جنیان نیز می گریزند زیرا کم پیش می آید که صحبتشان فایده داشته باشد. این سخنان شیخ کاملا صحیح است و ما در متون صوفیه و عرفا گاه شاهد هستیم که صاحبان همت عالیه از صحبت ملائکه یا حضرت خضر علیه السلام می گریزند. چه برسد به جنیان که در خلقت پایین تر از انسیان و ملائکه هستند. البته اینجا ذکر این نکته خالی از لطف نیست که سخن شیخ درباره سالکین به کمال نرسیده صدق می نماید وگرنه عارفین کامل را مانعی در هدایت و ارشاد جنیان نیست. زیرا این موجودات نیز به نور بزرگان و اولیا الله علاقه دارند ادامه...👇 @soltannasir
@soltannasir           { تمدن های ناشناخته و یوفو ۴} ادامه...👇 و گاه بر عارفین کامل تکلیف می شود که طالبین طریقت از طایفه جنیان را محروم نگذراند. و آنها را وارد طریقت و سپس ارشاد نمایند. در بعضی از کتب صوفیه نظیر تذکره شیخ صفی الدین اردبیلی به کرات داستان هایی از حضور طوایفی از جنیان در خلوتگاه شیخ صفی الدین اردبیلی و ارتباط ایشان با مومنین جن نقل شده است. در مورد ائمه اطهار نیز روایات زیادی مبنی بر حضور طایفه ای از جنیان در نزدشان نقل شده است. در مورد آیت الله سید علی قاضی نیز نقل شده که در اواخر عمر در حالی که در خلوت بود با افرادی سخن می گفت و گاه به آنان دستوراتی می داد. که می توان حدس زد احتمالا طایفه ای از جنیان مومن به خدمتشان می رسیدند و از وجودشان استفاده و کسب فیض می نمودند. اما سخن شیخ درباره افزایش تکبر در نفس همصحبتان با جنیان نیز کاملا صحیح است علاوه بر آن همانگونه که پیشتر نوشته ام در مجالست دائمی با جنیان و بعضی موجودات دیگر آتش شهوت نیز در فرد شلعه ور می شود و در نفس شخص گاه جهش های شهوانی عجیبی رخ می دهد. اما سخن شیخ در مورد اینکه جنیان دانش الهی ندارند و علمشان حداکثر در حیطه خواص گیاهان و سنگ ها و سیمیا دور می زند. نیز تا آنجا که فقیر دیده و شنیده ام صحیح است. یک جن یا یک پری آنگونه که دیده شده در فهم مسائل غامض الهیات فلسفی و یا مسائل غامض علم عرفان دچار مشکل است. حتی آنگونه که دیده شده در حل مسائل پیچیده ریاضی (علم اوسط) که دانشمندان ریاضی با آن سر و کار دارند نیز ناتوان هستند. پریان در علم سیمیا و علم الالحان و موسیقی و علم الاصوات و نوع خاصی از طب و خواص گیاهان و سنگ ها عمدتا تخصص دارند. جنیان در فن طلسمات و جادو و خواص گیاهان و سنگ ها و صنعتگری(صنعتگری ایشان جز موارد خاص در حد صنایع دستی ۲۰۰۰ الی ۳۰۰۰ سال پیش انسانهاست که البته از جنبه معنوی و ماورایی از صنعت امروزی انسان ها جلوتر است. زیرا بخش معنوی و ماورایی ساخت سلاح و فلزکاری و نساجی و.... در صنعت جدید کاملا از بین رفته است و تنها در اختیار مجامع مخفی نهان روش قرار دارد) اما اینکه جناب شیخ فرمودند که این علوم در شرع نکوهش شده به نظر اینگونه می آید که منظور شیخ بیشتر بخشی از علم سیمیا باشد که با تصرف در خیالات همراه است. و گرنه علم خواص سنگ ها و گیاهان در شرع مورد نکوهش قرار نگرفته است. و البته تمام علم سیمیا برخلاف آنچه عامه فکر می نمایند منحصر در تصرف در خیالات مردم نمی باشد. بنابراین بخش هایی از این علم به نظر ما مشکل شرعی ندارد. چنانچه پیشتر مطلبی را به نقل از استاد قزوینی خویش آیت الله سید هادی ... که مجتهد و استاد عامل و مسلم در علوم غریبه هستند نقل نمودم که ایشان نیز حرام بودن کلی سیمیا یا حداقل بخشی از آن را قبول نداشتند. سخنان ایشان : 👇 {سیمیا علمی است که در میان انسان ها پیشرفتی اندک دارد و اساس آن خیالات باشد و با فعال شدن قوای مخیله فعال گردد و با آن از خیال به واقعیت حادث می رسند. و کلیات آن ذهنی است. اکثر مسایل آن را علما خلاف شرع می دانند چون به آن و جزئیات آن دسترسی ندارند. سیمیا بر سه اصل استوار است عظام و رماد و مداد و چند ناموس دارد که تدفین و تدخین و تزیین اهم آنها هستند. و بر چند قسم است که 👇🏼 اطلاع از خواطر طی الارض مشی بر آب طیران از شهر به شهر امطار بیوقت و خود تدخین بر چند نوع است جذب و فرمان بر اشجار تبدیل هیزم اشجار و ترکیب آنان به شکل سرمه و ساختن اکسیر های پریان که دواهایی بر علاج هر نوع مرض هستند. ناموس اطعمه که خود ترکیب گیاهان و خوراکی هاست به شکلی که انسان حتی میتواند در جلوی جماعتی غیب گردد. و ناموس سهر و انواع خواب ها و بی خوابی ها را بر هر جانداری عارض نمودن است. چنان که حتی شخص صاحب این علم قادر است تلقینات خود را بر شخص و یا اشخاصی توسط خواب هایی که خودش میخواهد شما و اشخاص ببیند وارد کند. یعنی بخواهد شما شخصی را خواب ببینی و بگوید پیامبر است و نورانی باشد و به شما دستور جنگ با فلانی یا حتی آشتی با فلان شخص یا دادن فلان قدر پول به کسی را بدهد. و ناموس اکحال نیز ساخت انواع و اقسام سرمه هایی است که هر کدام درب عوالمی مختلف است. و بدین سبب است که چون 👈پریان تنها موجوداتی هستند که می توانند با ساخت اکحال مختلفه به عوالم گوناگون سفر نمایند و عمری ما بین 1800 تا 5500  سال دارند علوم مختلفی از عوالم مختلف کسب نموده اند که 👈عالم ترین موجودات میان 👈نفوس مختلفه هستند. } پ ن : درست است که سیمیا با عالم خیال مرتبط است اما یک سیمیاگر تنها در خیال افراد تصرف نمی نماید بلکه با تمرکز و تربیت قوه خیال خویش قدرت خلق و کشاندن قوای فاعل آسمانی به قوای انفعالی زمین را _با تمرکز و مراقبه یا با اوراد خوانی و فن طلسمات_ بدست می آورد تا بتواند اینگونه در عالم ما اثر بگذارد. ادامه...👇 @soltannasir
@soltannasir           { تمدن های ناشناخته و یوفو ۵} ادامه...👇 اما حال که سخن از سیمیا شد بد ندیدم سخنان یکی از اکابر اولیای طاغوت که یُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ و استاد مسلم و بی همتای انواع سیمیا و کیمیا است و سده هاست که درقید حیات است را نقل نمایم وی در هر دوری از ادوار تاریخ نامی داشته و یک تنه نقش مهمی در ساخت تمدن شیطانی غرب جدید داشته است. نظرات وی در تاریخ علم و فلسفه و در ساخت تمدن جدید غرب قابل توجه است برای کسی که وی را بشناسد نظرات وی با همه تفاوت هایش در هر دوری از ادوار زندگی اش که با نامی بروز و ظهور داشته همواره یک خط مشخص داشته است. البته گاه نیز در بعضی ادوار زندگی اش نام وی پنهان بوده است و احتمالا در حال تکمیل یکی از علوم باطنی بوده است. تاکید می نمایم. وی بیشترین تاثیر را در ساخت تمدن جدید غرب و عالم مدرن داشته است. رد پای وی در همه جا وجود دارد از علوم غریبه و کیمیا گرفته تا تاریخ علم و نجوم و فیزیک و ریاضیات و الهیات فلسفی و فلسفه اجتماعی.  وی با نیکلاس فلامل جاودان که از اساتید بزرگ دیر صهیون بوده در حال حاضر دشمن است. وی اسرار خویش را برای ساختن عالم مدرن به فرانسه منتقل کرد. هر چند در بعضی ادوار زندگی اش در انگلستان و حتی آلمان بروز و ظهور نمود. وی و انجمن مخفی کوچک و فوق سری اش پشت سازمان مخوف سرن در سوئیس و فرانسه قرار دارند.   حال این شما و این هم سخنان این ولی طاغوت یعنی《۱/۴ ۴/۴ ۴/۶ ۴/۱ ۲/۲ ۱/۵ ۴/۴ ۳/۱ ۲/۶ ۳/۴ ۴/۴ 》 یا 《۱/۵ ۱/۱ ۳/۴ ۲/۶ ۳/۳》یا 《۲/۱ ۲/۴ ۳/۳ ۴/۴ ۱/۱ ۱/۵ 》 یا 《۳/۵ ۲/۶ ۱/۱ ۴/۴ ۱/۵ ۳/۳ ۱/۵ ۲/۱ ۳/۳ ۱/۴ ۴/۴》 یا 《۴/۴ ۳/۳ ۲/۲ ۴/۶ ۲/۲ ۴/۴》را در مورد سیمیا نقل می نمایم. {برای انتقال دانشِ مربوط به وادی حقیقت۱ نیاز به یک مذکر آسمانی و یک مونث زمینی بوده و هست چه در اجماع روح و چه در کالبد دو آدم در این وادی از علم این رد خور ندارد. باطن علم موجودات این وادی متعلق به ملکه های مونث پریان است نه پادشاهان آنها. همچون سایر موجودات یک مرد می تواند تمام ظاهر این دانش را بیاموزد.اما مشروط به اینکه روحش به فهم 👈حقایق برسد. اما معمولا راه به باطنیات ندارد. همانگونه که برای یک خلق جدید در طبیعت، یک زن از آب حیات نطفه یک مرد بار می گیرد. تا فرزندی جدید بزاید. در دانش این وادی در حد اعلای آن می بایست، زمین ِروح یک زن خاکی از آب حیاتِ روح یک مرد بارور گردد. تا این اتحاد کامل شود. تا روح دانش در شخص بارور شود و به خلقی جدید منتهی شود. همانطور که حقیقت نور بی رنگ است، استاد دانش این وادی نیز نیازی به شناخته شدن ندارد. حقیقت چه از جنس دانش چه از جنس روحانی یک 👈🏼 نور بی رنگ است. که نیاز به نمایشات وادی شریعت و طریقت ندارد. و نیاز به نقش و نگار ندارد، حقیقت همچون آب است. آب بی رنگ است. بی بو است. بی طعم است. اما گواراست و موجب حیات است و موجب خلق و خلاقیت ...آب جاریست .... آب روان است. آب مایه طهارت است. آب نقش نمی پذیرد. اما انعکاس حقیقت را در خود نمایان می کند. و چون با خاک در آمیزد می توان بر آن نقش اسما پر قدرت و کلام را نقش پذیر کرد. (بر لوح گلی) بنابراین این آب است و دانش وادی آب که موجب نقش پذیری آدمی برای اسما و دانش صوت و کلام و تجلی آنان می گردد. اگر آب نباشد، خاک در یبوست خودش می ترکد.  و محافظین علوم این وادی نیز موجودات پری هستند. اما آیا در میان آدمیان به حقیقت رسیده یک انسان مذکر نمی تواند صاحب این علم شود؟ اگر چنین است؟ پس من چه هستم ؟! در چند شاخه از علوم(به استادی رسیده ام) ؟ اینجا چند شرط برای آدم مذکر و مونث خاکی وجود دارد: نخست اینکه، یک مرد خاکی باید حتما به حقایق عوالم بالا دست یابد و روحش آسمانی گردد. ۲ تا لایق این علوم گردد. دوم اینکه بیست تا بیست و پنج سال در این علم مطلقا بکوشد. سوم اینکه شرط و شروطی از محافظین این دانش بپذیرد. و چهارم و پنجم و ششم و هفتم اینکه .... فکر کنم باقی نیازی نیست. همان چند تا دلیل که بر شمردم، برای یافتن پاسخ سوالات ذهنت کافیست. } ادامه...👇 @soltannasir
@soltannasir           { تمدن های ناشناخته و یوفو ۶} ادامه سخنان وی...👇 {و این نکته را هم بدان که این انتقال کار آسانی نیست. و نیاز به تسلیم هم در بُعد روحانی و هم کالبد جسمانی شاگرد به استاد نیز  دارد. برای همین راه های میانبر انتقال در انجمن های مخفی و مناسک آیینی با سکس دو کالبد انسان هم نقش تسهیل کننده دارد. هرچند ناقص است زیرا تسلیم با یک بعد جسمی با ابزار و استفاده از اوراد و شرایط مصنوعی مناسک های آیینی موجب انتقال یک زیر شاخه ضعیف از دانش این وادی و وادی های دیگر می گردد البته گاها همراه با قربانی نمودن های جسم انسانی و عدد مشخصی از قربانی کردن انسانی برای انتقال.  شاید برای کسب کامل این دانش و شاخه های آن بیست و پنج سال نیز کم باشد و باید در صورت کسب و آموزش به یک همجنس طی زمان به آموزش تدریجی سپری گردد. حداقل زمان لازم برای آموختن این دانش ده سال در یک یا دو شاخه است. در غیر اینصورت اگر نیاز به سرعت باشد در طی یک یا دو سال یا باید استاد زن باشد شاگرد مرد و یا بالعکس. (منظور انتقال از طریق دخول جنسی است) تبصره ای را نیز اضافه نمایم، اگر استاد زن باشد تنها بخش منفی این علم را می تواند به مرد منتقل کند. و اگر استاد مرد باشد بخش مثبت و منفی را توامان منتقل می کند مانند کروموزوم xy اما استاد زن فقط قادر است x یعنی منفی را به مرد منتقل نماید. البته  مرد با مرد و زن با زن هم داستان های پیچیده تری نیز دارند. از میان برهای خبیثانه در این وادی .... که سکوت من و تعقل شما خود به پاسخ منتهی خواهد گشت.}(پایان سخنانش) نکته ۱: اگر منظور وی از حقیقت و حقایق معقولات است که به نظر بنده ربطی به سیمیا ندارد. اساسا انواع مختلف سیمیا  با عالم خیال ارتباط مستقیم دارد. و بعضی از حکما عالم خیال را همان عالم مثال و ملکوت دانست اند. طبق بعضی نوشته های عرفانی نظیر رسایل خاکسار ملکوت با طریقت و میکاییل و جبروت با حقیقت و جبرییل و ناسوت با شریعت و اسرافیل و لاهوت با معرفت و عزراییل در ارتباط است‌ بنابراین سیمیا از آن جهت که با تصرف در خیالات یا در بالاترین‌حالت خود خلق جدید با خیال عامل در عالم ماده همراه است در نهایت با عالم خیال ارتباط تنگاتنگ دارد. و ربطی به عالم جبروت یا همان حقایق ندارد و با عالم ملکوت یا طریقت منتسب است.  @soltannasir نکته ۲: منظور از آسمانی شدن روح احتمالا در نظر ایشان تغییر و تبدل قالب مثالی به کمک ارواح و موکلین‌ کواکب هفت گانه است نه آن دیدگاه عامه که آسمان را قدسی می دانند و ضمن اینکه در نظر اهل عرفان و حکمت روح بالذاته قدسی و از عالم امر است. نکته‌۳ : برای نام واژه سیمیا تا کنون چندین ریشه پیشنهاد شده است. نخست نظر دکتر فروزان فر است که درباره این نام واژه می نویسد : { سیمیا لفظی است مأخوذ از عبری مرکب از  شِم، (שם=شم=اسم) یعنی اسم و《یَه》 یعنی الله، (یهوه_مخفف آن یه) واصطلاحاً اطلاق می شود برعلمی که انسان به سبب آن متمکن می شود بر اظهارات آنچه مخالف عادت است یا منع آنچه موافق عادت است و بعضی گفته اند که عبارت است از ایجاد صور خیال که در حس وجود ندارد، علم اسرار حروف را نیز از شعب سیمیا دانسته اند و آن علمی است که فایده اش تصرف نفوس ربّانی است در عالم طبیعت به عدد اسماء حسنی و کلمات الهی، ناشی از حروف که محیط به اسرار آفرینش است.}(شرح مثنوی شریف، فروزان فر ، بدیع الزمان ص ۲۲۵ ) پ ن: نظر دکتر فروزان فر این است که نام واژه سیمیا ماخوذ از شِمیاه عبری است. که واک ش در عربی به س جابه جا شد. و بخش دوم که نام واژه یاه است که مخفف یهوه است و ه انتهای آن در طی فرایند انتقال از زبان عبری به عربی از بین رفته است. و معنی این لغت (شمیاه) می شود 《اسم یاه 》(یهوه).  به عنوان فردی که تا حدی با زبان های کهن سامی نظیر عبری و آرامی تلمودی و اکدی آشنایی دارم و زیر نظر اساتید به نام این زبان ها در کشور تلمذ کرده ام می نویسم این ریشه یابی به نظر بنده اشتباه است. در زبان‌ عبری نام واژه شمیاه بی معنی است. باید از کلمه شموت שמות به جایשם شم استفاده می شد که معنای اسما را می داد. که آنگاه معنی این واژه می شد دانش اسماالله. اما دلیل دیگر ما بر نادرستی نظر دکتر فروران فر این‌ است که نام واژه کیمیا عربی ماخوذ از (khēmeía) χημεία  یونانی و آن خود ماخوذ از نام واژه مصری kēme (هیروگلیف khmi) بود. https://t.me/soltannasir/3994 پس علی القاعده اسامی سایر علوم‌ محجتبه نظیر سیمیا و ریمیا و لیمیا و هیمیا نیز باید ماخوذ از یونانی باستان‌ باشد که خود ممکن است از تمدن های دیگر نظیر مصر باستان اخذ شده باشد. اما نظر دوم که به نظر درست تر است عبارت است از اینکه نام واژه سیمیا ماخوذ از سِمة (simah) عربی به معنی《نشانه، علامت و نشان》که خود ماخوذ از یونانی σημεία به معنای نقاط یا «نشانه‌ها》است. https://en.m.wikipedia.org/wiki/Simiyya ادامه...👇
@soltannasir           { تمدن های ناشناخته و یوفو ۷} ادامه...👇 از مطلب اصلی دور نشویم  علی ای حال ما  مطلب شیخ اکبر ابن عربی را به تمامی نقل نمودیم و خود نکاتی بدان‌ افزودیم تا شاهدی بر این مدعای ما باشد که جنیان و پریان دانش و توان ساخت وسیله ای چون یوفو و بسیاری وسایل صنعتی پیشرفته دیگر را ندارند. ([یوفو]وسیله ای که به ظاهر مادی است و در کثری از ثانیه ناپدید می شود.) حیطه دانش آنان عمدتا مشخص است و حول علوم خاصی دور می زند و بیشتر جنبه ماورایی و معنویی دارد تا مادی. اما بنده هر چند که‌یوفولوژیست نیستم و به شکل کاملا تخصصی وارد مبحث یوفولوژی نشده ام. اما در طی بیش از یک دهه گذشته تقریبا هر کتاب قابل تهیه به زبان‌فارسی و یا هر خبری که در این‌ باره منتشر شده و نظرات پیرامون یوفوها را در محیط وب فارسی و بعضا انگلیسی مطالعه کرده ام. سعی می کنم به صورت کاملا خلاصه و تیتروار نظرات خویش را که حاصل تحقیق و‌ مطالعه و پرسش از اساتید و حتی یافته های باطنی خویش است را در ادامه بنویسم. موجودات صاحب فناوری یوفو چندین دسته هستند. و ما با یک دسته روبرو نیستیم. حداقل چهار تمدن و دو دسته از موجودات صاحب فناوری یوفو می باشند. و البته ممکن است موجودات و تمدن های صاحب چنین فناوری هایی بسیار بیشتر از این تعداد باشند. چنانچه یوفولوژیست های غربی ادعا می کنند. اما حقیقتا داده هایشان برای بنده قابلیت راستی آزمایی نداشت و بدین خاطر به این حداقل بسنده می نمایم. گروهی از یوفو ها بدون شک متعلق به دو تمدن زیر زمینی مجزا از یکدیگر اما با خاستگاهی واحد یعنی آگارتا و شامبالا هستند. آگارتا تمدن زیرزمینی در زیر صحرای گبی در مغولستان است. و شامبالا تمدن دیگر زیر زمینی در چین در منطقه تبت و یا اویغورستان می باشد. مردمان ساکن در این دو سرزمین شبه انسان هستند و ظاهرا از نسل انسان های پیشین قبل از آخرین آدم و حوا می باشند. که از سرزمینی در نزدیک قطب شمال (نه خود قطب شمال) به عرض های جنوبی مهاجرت نمودند. دو تمدن دیگر که صاحب فناوری یوفو هستند ظاهرا در ورای قطب شمال و در ورای قطب جنوب (جنوبگان) قرار دارند. نکته مهم: فقیر جز طرفداران و پیروان نظریه زمین تخت نیستم. اما بر خلاف بسیاری از افراد  برای عمده دوستداران این نظریه جنجالی احترام قائل هستم. و بسیاری از مخاطبین بنده از دوستداران این نظریه می باشند. در مورد اعتقاد بنده نسبت به شکل عالم این توضیح را بنویسم که فرض بنده بر کروی بودن زمین است حالا یا بر اساس فلکیات قدیم که زمین ثابت فرض می شد یا فلکیات جدید که چرخان فرض می شود. در باب نظریه زمین تخت نیز متوقفم و بدون هیچ جهت گیری خاصی مطالب این دوستان را دنبال می نمایم. آنچه که برای بنده مسلم است این است که سازمان فضایی ناسا به شکل سازمان یافته ای دروغ می گوید و اقدام به جعل تصاویر و اخبار و فیلم ها می نماید. نکته دیگری که مسلم است این است که نظریه نجوم جدید نیز در توضیح بعضی پدیده های جوی و نجوم رصدی خلا دارد. و نمی تواند توضیح درست و قانع کننده ای پیرامون آنها بدهد. اما این عدم توانایی در حل مسائل لزوما دلیلی بر تخت بودن زمین هم نیست. ادامه...👇 @soltannasir
@soltannasir           { تمدن های ناشناخته و یوفو ۸} ادامه...👇 از هدف دور نشویم این مسائل را نقل کردم تا بگویم یک چیز برای بنده تقریبا مسلم است زمین چه تخت، چه کروی و ثابت، چه کروی و چرخان، بزرگتر یا شاید متفاوت تر از آنچه است که دانشمندان علوم جدید به دروغ می گویند. ورای جنوبگان تمدن یا تمدن هایی وجود دارد. حتی در ورای قطب شمال نیز تمدن یا تمدن هایی وجود دارد. ساکنین این تمدن ها نیز انسان یا شبه انسان هایی هستند که یا پیش از آدم و حوا در زمین ما خلق شده اند و بدان‌سرزمین ها رفته اند یا اساسا خلقتشان در همان ناحیت انجام شده است. و سیر پیشرفت دانش در بین آنها با پیشرفت دانش در تمدن انسان های زمین فعلی متفاوت بوده است. پ ن: بنده در حال حاضر اینگونه فکر می کنم که شش کشوری که در بندهش از آن سخن رفته، دو در شمال (ورای قطب شمال) و دو در جنوب (ورای جنوبگان) و یک در غرب و یک در شرق است. و خونیرس یا کشور هفتم همین زمین ماست. اینکه این شش کشور کاملا مادی هستند یا هورقلیایی (ماده لطیف) بر بنده پوشیده است. این نظر شخصی بنده است و کسی را وادار به پذیرش آن نمی نمایم. پ ن ۲ : ساکنین آگارتا و شامبالا و ساکنین تمدن های ورای جنوبگان و قطب شمال تا جایی که ما اطلاع داریم در حیطه صنعت و دانش تا همین صد سال پیش چندین سر و گردن از بشر زمینی جلوتر بودند. اما این لزوما به معنای باهوش تر بودن آنها نسبت به ما نمی باشد. تمام این تمدن ها بنا به نقل هایی که شده از بشر زمینی قدمت بیشتری دارند. بنابراین زمان طولانی تری برای پیشرفت های صنعتی و علمی و حتی تکاملی داشته اند و این لزوما به معنای این نیست که  آنها نسبت به ما بسیار باهوش ترند.  پ ن ۳: اگر فرض کنیم که ساکنین این تمدن ها بدلیل کهن تر بودن و زمان بیشتر برای بهبود روند تکاملیشان در بعضی انواع هوش، نسبت به ما انسان ها برتری هایی نسبی و جزئی دارند. اما این برتری ها لزوما به معنای برتری و علو روحی و معنوی آنها در نظام خلقت خداوندی نسبت‌ به ما انسانها نیست. پ ن ۴: بر اساس نوشته های غیب باوران اروپایی و آنچه خود بنده بدان دست یافته ام. مطمئن هستیم که مردمان آگارتا و شامبالا از نظر تکاملی به گونه ای هستند که یک سری استعدادهای ماورایی را از بدو تولد دارا هستند. (استعدادهایی نظیر تله پاتی و مکاشفات صوری و تکان دادن اشیا و ذهن خوانی و...) اما گفته شد که حداقل دو دسته از موجودات دیگر نیز صاحب فناوری یوفو هستند. همانگونه که‌ گفته شد ممکن است موجودات صاحب فناوری یوفو بسیار بیشتر از دو دسته باشند چنانچه یوفولوژیست های غربی ادعا می نمایند. اما اطلاعاتشان برای بنده قابل راستی آزمایی نبود. و تنها وجود دو دسته تا این لحظه برای بنده مسجل شده است. نخستین دسته گری ها یا خاکستری ها می باشند که ظاهرا بر طبق گزارشات افرادی که با آنها برخورد داشته اند خود به دو دسته بزرگ و کوچک جثه تقسیم می شوند. یوفولوژیست های غربی مدعی هستند که مامن آنها در ستاره زتا رتیکولی (Zeta Reticuli) در صورت فلکی رتیکولوم که از صور فلکی جنوبی آسمان شب است می باشد. البته هیچ دلیل قانع کننده ای هم برای این نظریه ارائه نمی دهند. ظاهرا تنها دلیلشان فاصله نزدیک این دو ستاره با زمین ما بر اساس نجوم جدید است. همانطور که گفته شد ادعایشان در این باره برای ما قابل راستی آزمایی نیست. زیرا یا باید خود خاکستری ها را ببینیم یا بتوانیم با کشف و شهود این را دریابیم. و آنوقت هم شاید تنها برای خودمان حجت باشد البته می توانیم آن را با دیگران به عنوان‌ یک نظر به اشتراک بگذاریم اما سندی نمی توانیم برای آن ارائه دهمیم. اما اینکه چگونه در مورد  وجود خاکستری ها به یقین رسیدیم؟! ادامه...👇 @soltannasir