🦋شیشه و آیینه
🍃🍂جوان #ثروتمندی نزد عارفی رفت و از او #اندرزی برای زندگی نیک خواست. عارف او را به کنار پنجره برد و پرسید: چه میبینی؟
گفت: آدمهایی که میآیند و میروند و گدای کوری که در خیابان #صدقه میگیرد.
بعد آینه بزرگی به او نشان داد و باز پرسید: در آینه نگاه کن و بعد بگو چه میبینی؟
گفت: خودم را میبینم.
عارف گفت: دیگر دیگران را نمیبینی، در حالی که آینه و پنجره هر دو از یک ماده اولیه ساخته شدهاند. اما در آینه لایه نازکی از نقره در پشت شیشه قرار گرفته و در آن چیزی جز شخص خودت را نمیبینی. این دو شیئ شیشهای را با هم مقایسه کن؛ وقتی شیشه #فقیر باشد، دیگران را میبیند و به آنها احساس محبت میکند. اما وقتی از جیوه (یعنی #ثروت، کبر، غرور، پلیدی و…) پوشیده میشود، تنها خودش را میبیند. تنها وقتی ارزش داری که شجاع باشی و آن پوشش #جیوهای را از جلو چشمهایت برداری تا بار دیگر بتوانی دیگران را ببینی و دوستشان بداری.
•┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈•
https://eitaa.com/joinchat/2634219768C9798f0ca3f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یاد آن روزی که تختی و حیاطی داشتیم
قل قل قوری و ایوان و بساطی داشتیم
عطر آویشن ردیف استکانهای بلور
زندگی شیرین تر از چای و نباتی داشتیم
مادری فیروزه تر از آسمان مخملی
سایهی مهر پدر ظهر صلاتی داشتیم
خانهای گرچه کلنگی خالی از اندوه و غم
باخبر از حال هم شور و نشاطی داشتیم
•┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈•
https://eitaa.com/joinchat/2634219768C9798f0ca3f
نعلبکی واقعا ابزار خوبی بود که متاسفانه کم کم داره از وسایل ما حذف میشه
•┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈•
https://eitaa.com/joinchat/2634219768C9798f0ca3f
#پندانه
💫از پیله وابستگیهایت جدا شو
✨تعدادی حشره کوچک در یک برکه، زیر آب زندگی میکردند.
آنها تمام مدت میترسیدند از آب بیرون بروند و بمیرند.
🍃روزی یکی از آنها بر اساس ندای درونی، از ساقه یک علف شروع به بالا رفتن کرد.
🍂همه فریاد میزدند که مرگ و نیستی تنها چیزی است که عاید او میشود، چون هر حشرهای که بیرون رفته بود، بازنگشته بود.
وقتی #حشره به سطح آب رسید، نور آفتاب تن خسته او را نوازش داد و او که از فرط خستگی دیگر #رمقی نداشت، روی برگ آن گیاه خوابید.
👈وقتی از خواب بیدار شد به یک سنجاقک تبدیل شده بود.
حس #پرواز پاداش بالا آمدنش بود. سنجاقک بر فراز برکه شروع به پرواز کرد و پرواز چنان لذتی به او داد که با زندگی محصور در آب قابل مقایسه نبود.
🌸تصمیم داشت برگردد و به دوستانش هم بگوید که بالای آن ساقهها کسی نمیمیرد ولی نمیتوانست وارد آب شود چون به موجود دیگری بدل شده بود.
🔆شاید بیرونرفتن از حصار دنیای فعلی ترسناک باشد، اما مطمئن باشید خارج از این پله#_وابستگیها، جهانیست ورای تصور.
•┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈•
https://eitaa.com/joinchat/2634219768C9798f0ca3f
💖در سکوت شب نقش
💞رویاهایت
💖را به تصویر بکش
💞ایمان داشته باش
💖به خدایی که نا امید
💞نمی کند و رحتمش
💖بی پایان است
💖شبتون پراز آرامش
💞زندگیتون آرام
💖فرداتون پراز بهترینها
•┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈•
https://eitaa.com/joinchat/2634219768C9798f0ca3f
🌻زندگى شوق رسیدن به همان
🍃فردایی است که نخواهد آمد!
🌻تو نه در دیروزى،
🍃و نه در فردایى…
🌻ظرف امروز پر از بودن توست،
🦋زندگى را دریاب!🦋
•┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈•
https://eitaa.com/joinchat/2634219768C9798f0ca3f
جمعه هامون وقتی بخیرمیشد که آفتاب تانیمه رو بدنمون بود و ماکماکان توپشه بند خواب بودیم
یادتونه میگفتن زود بیا توپشه بند پرازپشه میشه😄 •┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈• https://eitaa.com/joinchat/2634219768C9798f0ca3f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من تهرونمومیخام 🥲
این کلیپ رو خودم اول صبحی دیدم وکلی انرژی گرفتم
امروزازصبح زود که پاشدم دلم هوای خونه مادربزرگموکردالبته نه الانشو اونوقتا که خودش بود وازصبح زودبیدارمیشدومشغول کارمیشدزیراجاق ناهارشم ساعت۹ صبح خاموش میکرد
الان همه چی فرق کرده خانووم خونه تازه۹صبح خوابش میبره😂😂
پیشنهاددانلووودد❌
•┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈•
https://eitaa.com/joinchat/2634219768C9798f0ca3f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#زنگ_تفریح 🎈
#لذت_اشپزی
من که عاشق اشپزیای این خانمم درسته توضیح نمیده ولی یه وقتایی دیدن درست شدن یه غذا از پختن و خوردن اون لذت بخش تره😍
🍳🌭🍔🍕🥘🫕🥮🍩🍪
https://eitaa.com/joinchat/884146481C3e3dd3599f
بزن رو لینکو کلیپای بیشتری ببین👆👆
#تاریخی‼️
🏛در تاریخ همواره از زنانی یاد شده که پا به پای مردان جنگیدهاند و آنگاه که پای حیثیت و آبرویشان در میان بوده، از جان گذشتهاند. در زمان محمدشاه قاجار، حکومت از قدرت گرفتن ولی خان بختیاری در منطقه ممسنی به وحشت افتاده و قشونی را برای سرکوب او میفرستد. ولی خان، زنان و دختران ایل را به همراه پسرش باقر به سمت قلعه گلاب می فرستد.
قاجارها پس از شکست دادن ولی خان بسمت قلعه گلاب میروند. باقر، پسر ولی خان و همراهانش تا آخرین لحظه با قاجارها میجنگند و کشته میشوند. زنان ایل که میدانند در صورت اسارت چه سرنوشت شومی در انتظارشان است، دو به دو گیسهایشان را به هم گره زده و خود را از بالای قلعه گلاب به رودخانه خروشان زهره می افکنند و کشته میشوند...
•┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈•
https://eitaa.com/joinchat/2634219768C9798f0ca3f