eitaa logo
نوستالژی
60.2هزار دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
4.8هزار ویدیو
1 فایل
من یه دختردهه‌ هفتادیم که مخلص همه ی دهه شصتیاوپنجاهیاس،همه اینجادورهم‌ جمع شدیم‌ تا خاطراتمونومرورکنیم😍 @Adminn32 💢 کانال تبلیغات 💢 https://eitaa.com/joinchat/2376335638C6becca545e (کپی باذکر منبع مجازه درغیر اینصورت #حرامم میباشد)
مشاهده در ایتا
دانلود
20.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
امروز درکناراین‌ خانوم پخت یکی از خوشمزه ترین‌ نونهای محلی رو تجربه میکنیم. عطر نون مارو به دوران بچگیمون میبره اونوقتا که تو هرخونه ای یه تنور نونوایی بود و عطر دل انگیز نان همه جاروفرامیگرفت. ترکیب اصلی این‌ نون آرد گندم و ماست چکیده هست که در خوشمزه شدنش نقش به سزایی داره. بریم که بسازیمش.😋 •┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈• https://eitaa.com/joinchat/2634219768C9798f0ca3f
ضمن عرض خوش آمد برا کانالهای نوپا تبلیغات باقیمت مناسب ویوی بالا وبازدهی خوب داریم😍👇 https://eitaa.com/joinchat/2376335638C6becca545e
شما یادتون نمیاد یه زمانی روی تمام وسایل برقی یه تیکه پارچه گلدوزی شده یا قلاب بافی مینداختیم یعنی اون وسیله خیلی برامون ارزش داره🙂 •┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈• https://eitaa.com/joinchat/2634219768C9798f0ca3f
از لاکچری ترین عکسای تو آلبوم عکسای ثبت شده کنار ماشین عروسِ😅😆 خدایی کلی کلاس داشت •┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈• https://eitaa.com/joinchat/2634219768C9798f0ca3f
💫 یک حکیم سالخورده‌ی چینی از دشتی پر از برف رد می‌شد که به زنی برخورد که گریه می‌کرد. حکیم پرسید:" شما چرا گریه می‌کنید؟" زن پاسخ داد :"چون به زندگی‌ام فکر می‌کنم، به جوانی‌ام، به آن چهره‌ی زیبایی که در آینه می‌دیدم و مردی که دوستش داشتم. این از رحمت خدا به دور است که به من توانایی به خاطر آوردن گذشته را داده است. او می‌دانست که من بهار زندگی‌ام را به خاطر می‌آورم و گریه می‌کنم." حکیم در آن دشت پر برف ایستاد و به نقطه‌ای خیره شد و به فکر فرو رفت. عاقبت، گریه‌ی زن بند آمد. او پرسید:"شما در آن‌جا چه می‌بینید؟" حکیم پاسخ داد:"دشتی پر از گل سرخ. خداوند وقتی به من توانایی به یاد آوردن را داد، نسبت به من لطف داشت. می‌دانست که من در زمستان همیشه می‌توانم بهار را به خاطر بیاورم و لبخند بزنم." •┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈• https://eitaa.com/joinchat/2634219768C9798f0ca3f
مادربزرگ میگفت چای را باید توی قوری چینی دم گذاشت، قوری‌ چینی عطر بهارنارنج را یک‌طور دیگری در می‌آورد. عطر زعفران را،بوی گل‌ محمدی، هل را ، دارچین را.راست می گفت چای دم کردم یک هل کوچک انداختم توی قوری. حالا یک بوی خوبی پیچیده توی همه خانه، توی تمام وجودم. به دانه کوچک هل توی قوری نگاه می‌کنم و با خودم فکر می کنم این دانه به این کوچکی چه کارستانی کرده امروز. صبح امروزم را گرم کرده انگار...بعضی وقتها لازم است با همین چیزهای کوچک زندگی را گرم کنیم ، خوش رنگ کنیم ، خوش بو کنیم... •┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈• https://eitaa.com/joinchat/2634219768C9798f0ca3f
9.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یادبادآن روزگاران یادباد •┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈• https://eitaa.com/joinchat/2634219768C9798f0ca3f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من ایمان‌ دارم به چیدمانِ خدا، اون کارشو‌ خوب بلده…❤️ شب بخیر 💫 •┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈• https://eitaa.com/joinchat/2634219768C9798f0ca3f