eitaa logo
تحقیقی پیرامون فلسفه،عرفان و تصوف
697 دنبال‌کننده
242 عکس
62 ویدیو
55 فایل
✅مکتب اهل بیت علیهم السلام=مکتب تفکر و تدبر ارتباط با ادمین(لطفا فقط پیشنهادات و انتقادات): https://harfeto.timefriend.net/16750254869358 کانال تلگرام: t.me/sonnat_voice
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در آن مجلس که درویشان شراب عشق می نوشند! علی آید در آن مجلس شود همپایِ درویشان! دهانت شکسته باد! وای بر این سینه زنان بی غیرت! درویشان در مجالسشان سماع میکنند و مشروب میخورند آن وقت تو بی سر و پا به امیرالمؤمنین علیه السلام نسبت شراب خواری میدهی؟ امیرالمؤمنین علیه السلام ساقی شراب شماست؟ آقای سازمان تبلیغات اسلامی بودجه میگیری که بخوابی یا که اصلا دیده نمیشی؟چه بر سر جامعه شیعه آمده که با لسان خودش هتک حرمت امامان معصوم میکند! لعنت خدا بر گوینده و شنونده ای که ساکت باشد آقایان علماء به داد شیعه برسید از دست مشتی مداح لمپن که هر چه به دهنشان می آید و میگویند. چی به سر ما آمده که بی غیرت شدیم و این شخص دارد زنده راه میرود؟ یکی باید به داد این خانقاه دیوانگان کاشان برسد... باید کم کم شاهد باشیم خوانندگان این خانقاه بعد از الوهیت بخشیدن برای اهل بیت به فکر الوهیت برای ضریح،گنبد و...هر چی منسوب به اهل بیت علیهم السلام هست هم باشند @sonnat_voice
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اهل بیت و مبارزه با غلات اهل بيت عليهم السلام به عنوان کسانيکه در معرض غلوّ غاليان قرار داشتند، خود پيشقدم مبارزه با غاليان شدند و در خط مقدم جبهه مقابله با غاليان قرار گرفتند، و به گونه هاي مختلف درصدد روشنگري افکار عمومي و جلوگيري از انحراف مردم برآمدند و از گسترش و نفوذ غاليان و انديشه هاي آنان در جامعه جلوگيري نمودند. در اين ميان، اولين کسيکه پيشبيني ظهور و بروز غاليان را نمود، وجود گرامي پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله بود. ۱-قال رسول الله صلی الله علیه و آله:لا ترفعوني فوق حقي فانّ الله تعالي اتخذني عبداً قبل أن يتخذني نبيّا1️⃣ پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله در اين حديث، بر عبوديت و بندگي خود تأکيد نموده اند تا ديگران فراموش نکنند که پيامبر نيز بنده اي از بندگان خداوند است و در توصيف او، حقيقت عبوديت و بندگي او را از ياد نبرند. و در جايي ديگر با تشبيه امیرالمومنین عليه السلام به حضرت عيسي عليه السلام از ظهور غلوکنندگان درباره اميرالمؤمنين عليه السلام خبر دادند: ۲-یا علي مثلك في هذه الامة کمثل عيسي بن مريم. احبّه قوم فأفرطوا فيه وابغضه قوم فأفرطوا فيه.2️⃣ و پس از ايشان نيز اميرالمؤمنين عليه السلام برائت خود را از غاليانِ در حقش بيان فرمود: ۳-اللهم إني بريء من الغلاة کبراءة عيسي بن مريم من النصاري...3️⃣ هر دو متن از شباهت غلوکنندگان در باره حضرت عيسي عليه السلام و امیرالمومنین عليه السلام خبر ميدهد و البته غاليان در حق حضرت عيسي عليه السلام او را به مقام الوهيت و ربوبيت ميرساندند. در روايتي امام صادق عليه السلام پس از برشمردن اسامي برخي از غاليان، با تقسيم غاليان در حق اهل بيت عليهم السلام به دو گروه به ريشهها و دلايل غلوّ آنان اشاره نمودهاند: ۴-... انّا لا نخلو من کذّاب يکذب علينا او عاجز الرأي کفانا الله مؤنة کل کذاب و اذاقهم حرّ الحديد4️⃣ طبق اين حديث، گروهي از غاليان انسانهايي دروغگو، شياد و فاسد بودند که از اين طريق دنبال منافع ديگري بودند. در واقع، آنان دشنمان اهل بيت عليهم السلام بودند که با تظاهر به دوستي اهل بيت عليهم السلام درصدد رسيدن به خواسته هاي شيطاني خود بودند و گروه ديگر دوستداراني ضعيف العقل بودند که ظرف ذهني آنان، تحمل درک فضايل و مقامات اهل بيت عليهم السلام را نداشت. بنا براين، از دروغگويان و فرصت طلبان پيروي ميکردند و به غلوّ درباره اهل بيت عليهم السلام پرداخته، آنان را به ربوبيت و امور ديگر منتسب ميکردند. در اينجا با بررسي روايات و دسته بندي آنها تلاش کرده‌ايم تا ملاکها و معيارهاي غلوّ را از ديدگاه اهل بيت عليهم السلام استخراج کنيم. 📚منابع: 1️⃣بحارالانوار ج۲۵ ص۲۶۵/محمد باقر مجلسی/ناشر:دار احیاء التراث العربی/بیروت 2️⃣اثبات الهداة بالنصوص و المعجزات ج۵ ص۴۰۳/محمد بن حسن حرعاملی/ناشر:موسسة الاعلمی للمطبوعات/بیروت 3️⃣همان ج۵ ص۳۸۷ 4️⃣تنقیح المقال فی علم الرجال ج۳۵ ص۳۲۴/عبدالله مامقانی/ناشر:موسسه آل البیت لاحیاء التراث/قم @sonnat_voice
اهل بیت علیهم السلام و مبارزه با غلات ۱-انتساب ربوبيت و الوهيت به اهل بيت عليهم السلام بيشترين روايات اهل بيت عليهم السلام در مقابله با غاليان در اين باره نقل شده است و گروههاي مشهور غاليان، محوريترين و فاسدترين اعتقادي که داشتند، انتساب ربوبيت و الوهيت به اهل بيت عليهم السلام بوده است. اهل بيت عليهم السلام ضمن لعن و طرد غاليان، انتساب ربوبيت و الوهيت به غيرخدا را مصداق کفر و شرک برشمرده و ادعاي ربوبيت بندگان خدا را به عنوان کوچک جلوه دادن عظمت الهي تعبير مينمودند (يصغرون عظمة الله و يدعون الربوبيّة لعباد الله) و از چنين نسبتهايي که غاليان به آنان ميدادند، به شدت منزجر و برآشفته ميشدند و با تندترين کلمات با آن برخورد مينمودند. به برخي از روايات به عنوان نمونه اشاره ميکنيم: ۱-امام صادق عليه السلام فرمود: مواظب باشيد غاليان، جوانانتان را فاسد نکنند؛ زيرا غاليان بدترين خَلق خدايند، عظمت خداوند را پايين مي‌آورند و براي بندگان خدا ادعاي ربوبيّت مي‌کنند.1️⃣ خدا مغيرة بن سعيد را لعنت کند! او به پدرم دروغ مي‌بست و خداوند داغيِ آهن (طعم شمشير) را به او چشاند. لعنت خدا بر کسي که در باره ما چيزي بگويد که ما خود نمي‌گوييم [و چنان اعتقادي نداريم]. لعنت خدا بر کسي که ما را بنده خدا نداند؛ خدايي که ما را آفريده و بازگشت و معاد ما به سوي اوست و زمام اختيار ما در کف اوست!2️⃣ ۲-امام رضا عليه السلام فرمود: کسي که اميرالمؤمنين عليه السلام را از مرز بندگي فراتر برد، او از مغضوبان و گمراهان خواهد بود.3️⃣ محمد بن زيد طبري گفت: من در خراسان نزد حضرت رضا عليه السلام ايستاده بودم و نزدشان گروهي از بني هاشم و در ميانشان اسحاق پسر موسي بن عيساي عباسي بودند. پس حضرت فرمود: اي اسحاق، شنيده‌ام مردم مي‌گويند ما مي‌پنداريم که مردم بندگان ما هستند. نه. سوگند به خويشاوندي‌ام با رسول خدا! صلي الله عليه و آله هرگز آن را نگفته‌ام و از پدرانم نشنيده‌ام که آن را بگويند و از کسي نشنيده‌ام که پدرانم آن را گفته باشند، ولي من مي‌گويم: مردم در اطاعت بنده ما هستند و در دين پيرو ما، پس حاضران اين سخن را به غايبان برسانند.4️⃣ بار خدايا! ربوبيّت، سزاوار کسي جز تو نيست و الوهيت، شايسته کسي جز تو نباشد. پس لعن و نفرين خود را نثار نصارا کن که عظمت تو را پايين آوردند و نفرين خود را نثار ديگر مردماني کن که اعتقادي همچون آنان دارند، بار خدايا! ما بندگان تو و زاده بندگان تو هستيم. نه مالک سود و زياني در حق خود هستيم و نه اختيار مرگ و زندگي و حشر و نشر خود را داريم، بار خدايا! هر کس بگويد ما خدا هستيم، به پيشگاه تو از او بيزاري مي‌جوييم.5️⃣ 📚منابع: 1️⃣بحارالانوار ج۲۵ ص۲۶۵/محمد باقر مجلسی/ناشر:دار احیاء التراث العربی/بیروت 2️⃣همان ص۲۹۷ 3️⃣تفسیر فاتحة الکتاب ص۱۴۶/عبدالحسین امینی/ناشر:مکتبة الامام امیرالمومنین علیه السلام/تهران۱۳۹۵ 4️⃣الامالی ص۲۲/محمد بن حسن طوسی/ناشر:دار الثقافة/قم۱۴۱۴ 5️⃣الاعتقادات ص۳۲۱/محمد بن علی بابویه/ناشر:موسسة الامام الهادی علیه السلام/قم۱۳۸۹ @sonnat_voice
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
غالیان_دوره_امام_رضا_علیه_السلام_و_چگونگی_برخورد_آن_حضرت_با_آنها.pdf
639.2K
📗غالیان دوره امام رضا علیه السلام و چگونگی برخورد آن حضرت علیه السلام با آنها 📝مولف:یدالله حاجی زاده تعداد صفحات:۴۴ زبان:فارسی شامل مباحث: بررسی جریان فکری غلو در زمان امام رضا علیه السلام (183 ـ 203 ق) و نوع برخورد آن حضرت علیه السلام با این جریان، موضوع اصلی این مقاله است. بررسی این جریان فکری نشان می‌دهد پدیده غلو که از دوران امامان قبلی وجود داشت در این دوران در قالب غالیان برجسته و مشهوری چون یونس بن ظبیان و محمد بن فرات و طرح افکار غالیانه دیگری به خصوص از جانب غالیان واقفی (بشیریه) تداوم یافته است. هم چنین در این دوره شاهد بروز عقاید غالیانه تفویض، تشبیه، تناسخ و احادیث غلوآمیز هستیم. امام رضا علیه السلام در مقام برخورد با این جریان علاوه بر مناظره با افراد سرشناس غالی و نقد صریح آنها، از دوستی و معاشرت با غالیان به شدت نهی نمودند. و در مواجهه با افکار غلوآمیزی مانند تشبیه، تفویض و تناسخ نادرستی آنها را تبیین فرمودند. @sonnat_voice
لرزه بر بدن امام رضا علیه‌السلام ‌حضرت امام رضا علیه‌السلام در مجلسی اوصاف خداوند را بر می‌شمردند مردی به ایشان عرض کرد: يٱبن رسول الله! من با فردی آشنا هستم که موالات شما را به خود می‌بندد و می‌پندارد همه این‌ها، اوصاف علی علیه‌السلام است و او همان الله و پرودگار جهانیان است وقتی امام رضا علیه‌السلام این سخن را شنیدند، اعضای بدن‌شان لرزید و عرق‌شان جاری شد و فرمودند: پاک ومنزّه است خداوند متعال وبلندمرتبه از گفتار ستم‌گران و کافران؛ مگر جز این است که علی علیه‌السلام با غذاخورندگان، غذا می‌خورد و با آشامندگان، می‌آشامید؟ 📚منبع: الدمعة الساکبة فی احوال النبی و العترة الطاهرة علیهم السلام ج۷ ص۲۸۰/محمد باقر بهبهانی/ناشر:مکتبة العلوم العامة/منامه۱۴۰۹ @sonnat_voice
اهل بیت علیهم السلام و مبارزه با غلات ۲-شريک قرار دادن اهل بيت عليهم السلام با خداوند در خالقيت و رازقيت و... (تفويض خالقيت، رازقيت، اماته و احياء به اهل بيت عليهم السلام ) ادعاي خالقيت و رازقيت اهل بيت عليهم السلام و اينکه اين امور از سوي خداوند به آنان تفويض شده است، در روايات متعددي از سوي اهل بيت عليهم السلام انکار و اعتقاد به آن مستلزم شرک دانسته شده است. صدور اموري چون خلق، زنده کردن و ميراندن از انبيا و ائمه عليهم السلام به عنوان معجزه و کرامت و به اذن الهي و انتساب اين امور به آنان در همين حيطه و اندازه مستلزم غلوّ و شرک نيست؛ همچنان که در قرآن به برخي انبيا نسبت داده شده است1️⃣ در برخي از روايات ائمه عليهم السلام از توانايي خود بر اين امور به اذن الهي اذعان نموده اند بنا بر اين، آنچه مصداق غلوّ و شرک است، انتساب عام و مطلق اين امور است؛ نه صدور آنها به عنوان معجزه و کرامت. پس معجزات اهل بیت علیهم السلام خلق باذن الله است واهل بیت علیهم السلام تنها همین گونه خلق را دارند ولی اشیائی که در گذشته وحال وآینده پدید می آیند خالقش خداست واهل بیت علیهم السلام در پدید آمدن آن نقشی ندارند بله به دعا آنان خداوند اموری را خلق می کند. نمونهاي از روايات: ۱-امام رضا عليه السلام: خدايا! آفرينش از آن توست و روزي از تو، تنها تو را بندگي مي‌کنيم و از تو مدد مي‌جوييم، تويي خالق ما و خالق پدران ما... هر که پنداشت که رجوع آفريدن به سوي ماست و عهده روزي دادن بر ما، ما از او بيزاريم....2️⃣ ۲-امام رضا علیه السلام: محمد بن علی بن ماجیلویه از علی بن ابراهيم بن هاشم از پدرش روایت کرده که یاسر خادم به امام رضا علیه السلام گفت: چه می گویید در مورد تفویض؟ فرمود: خداوند به نبی خود امر دین خود را تفویض کرد و فرمود: آن چه رسول الله صلی الله علیه و آله بدهد و بیاورد. شما فراگیرید و از آن چه نهی کند باز ایستید و اما آفریدن و روزی دادن را تفویض نکرده..3️⃣ ۳-امام صادق علیه السلام: زراره گويد که به امام صادق عليه السلام عرض کردم: مردي از اولاد عبد الله بن سبا قائل به تفويض است. فرمود: تفويض چيست؟ عرض نمودم: مي‌گويد که حق تعالي محمد صلي الله عليه و آله و علي عليه السلام را آفريد و بعد از آن، امر را به ايشان تفويض کرد. پس آفريدند و روزي دادند و زنده نمودند و ميراندند. فرمود: دروغ گفته دشمن خدا، وقتي پيش او بازگشتي، آيه سوره رعد را بر او بخوان «... يا براي خدا شريکاني پنداشته‌اند که مانند آفرينش او آفريده‌اند و در نتيجه آفرينش بر آنان مشتبه شده است؟ بگو: خدا آفريننده هر چيزي است، و اوست يگانه قهار»4️⃣ 📚منابع: 1️⃣آل عمران/۴۹ 2️⃣الاعتقادات ص۳۲۱/محمد بن علی بابویه/ناشر:موسسة الامام الهادی علیه السلام/قم۱۳۸۹ 3️⃣عیون اخبار الرضا علیه السلام ج۲ ص۳۸۲/محمد بن علی بابویه/ناشر:مسجد مقدس جمکران/قم۱۳۸۹ 4️⃣الاعتقادات ص۱۰۰/محمد بن علی بابویه/ناشر:موسسة الامام الهادی علیه السلام/قم۱۳۸۹ @sonnat_voice
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اساتید اخلاق در مکتب آقای محمد حسین طهرانی سید عبدالله موسویان استاد اخلاق و از شارحین فصوص الحکم و دلباختگان مکتب لاله زاری است. در این کلیپ می توانید نمونه از اخلاق سرشار از معنویت این دانش آموخته آقای محمد حسین طهرانی را مشاهده کنید تا قبل از این کلیپ نیز نمونه دیگر از اخلاق شاگرد این مکتب(سالک واصل محمد حسن وکیلی) را در توهین،تهمت به علماء مخالف عرفان را دیده بودیم. @sonnat_voice
پاسخی به مباحث و ادعاهای محمد حسن وکیلی درباره حجیت کشف و شهود چندی پیش در تاریخ ۷ اردیبهشت در شهر مشهد مقدس جلسه مناظره ای بین حجج اسلام آقایان سبحانی و زمانی در موضوع “حجیت کشف و شهود از منظر عقل و عرفان” برگزار گردید و دو استاد بزرگوار، نقطه نظرات و دیدگاه های خود را در این زمینه با متانت و کمال احترام و رعایت ادب به بحث و گفتگو گذاشتند. این جلسه در حالی پایان یافت که نتایج و بازخورد های مثبتی در فضای حوزه های علمیه پیرامون آن بوجود آمد و همگان از ادامه این سلسله نشست ها در موضوعات مورد نظر استقبال کردند. https://eitaa.com/sonnat_voice/349 🔺 به فاصله اندکی پس از این جلسه، در تاریخ ۲۳ اردیبهشت آقای محمد حسن وکیلی نشستی را تحت عنوان “حجیت کشف و شهود” در مشهد مقدس ترتیب داد تا اشکالات و سوالات آقای سبحانی در جلسه مذکور که عمدتا بدون پاسخ مانده بود را جواب دهد. 🔺حجة الاسلام موسوی در این نوشتار به مباحث مطرح شده توسط آقای وکیلی درباره حجیت کشف و شهود و مسائل پیرامون آن پرداخته و مغالطات و خطاهای وی را برای مخاطبین روشن ساخته است. در مقدمه این مقاله آمده است: 🔺صرف برگزاری این نشست توسط آقای وکیلی امری کاملا مطلوب و شایسته است و هیچ کس با این مهم مخالفتی ندارد لکن متاسفانه ایشان در طول جلسه با زیرپا گذاشتن آداب و اخلاق انسانی، اتهامات نادرست و ناپسندی را متوجه برخی بزرگان حوزه علمیه مشهد و قم کردند و با نام بردن از برخی از اساتید شناخته شده حوزه های علمیه، ضمن تحقیر مدارج علمی و دست آورد های فرهنگی آنها، جریان منتقدین عرفان و تصوف را نا آگاه و جاهل خوانده و در این بحث همآورد طلبیدند. 🔺 بنده بدون اینکه کوچک ترین انتساب و وابستگی به مکاتب و جریان های حوزوی مانند تفکیک و غیره داشته باشم، وقتی دیدم آقای وکیلی چنین بی پروا سخن رانده و بزرگان حوزه علمیه را با عباراتی تحقیر آمیز خطاب قرار داده و خود را در جایگاهی می بیند که مقابل آنها به بحث و مناظره بنشیند، تصمیم گرفتم به عنوان یک طلبه ساده پاسخی مختصر و نسبتا کوتاه به دعاوی ایشان در بحث حجیت کشف و شهود بدهم تا هم مخاطبین محترم و علاقمندان به این مباحث بدانند که دست جریان های عرفانی تا چه اندازه از مباحث علمی خالی است و هم با مغالطه ها و دعاوی نادرست چهره های این جریان آشنایی حاصل کنند. @sonnat_voice
ادعای ضرورت فلسفه و عرفان بسیاری از فلاسفه و صوفيه مدعی هستند که با مباحث فلسفی و عرفانی می توان به حقیقت و باطن دین رسید و نیز می توان جواب شبهات منکرین را به طور برهانی بیان کرد. و اگر فلسفه و عرفان حذف شود راه وصول به معارف دین بسته می شود و بساط برهان و تعقل برچیده خواهد شد. جواب اول: عرفان بر عینیت بین باری تعالی و ممکنات مبتنی است در حالی که صریح آیات و روایات متواتر دال بر تباین بین خدای متعال از مخلوقات می کند چگونه ممکن است که با مبنای عینیت یا سنخیت از مبنای تباین دفاع کرد و آن را تبیین نمود؟ واقعیت این است که آنچه به عنوان بیان توحید و دفع شبهات در فلسفه و عرفان مطرح شده در حقیقت تقریر اندیشه های فلاسفه و صوفیه است نه بیان توحید از منظر دین. ثانیا: فلسفه بر این اصل استوار است که عالم را دارای حقیقت و واقعیت بدانیم و سوفسطائی نباشیم و عرفان بر این اصل مبتنی است که عالم را توهم، خیال، هستی نما و پوچ بشماریم. پس فلسفه و عرفان در درون متعارض و متنافی هستند و این تعارض هرگز حل شدنی نیست زیرا اولی آنچه را که عقل به وضوح ادراک می کند انکار نمی کند ولی دومی کشف و شهود خویش را بر ادراک بین عقلی مقدم می نماید و عالم را توهم می پندارد. آقای جوادی آملی می نویسد: «نزاع بين حکمت و عرفان تا هنگامی که قول به تشکیک، وجود دارد باقی است»1️⃣ هرگاه فلسفه و عرفان تعارض درونی خود را نمی توانند حل کنند چگونه می خواهند لسان دین و مبین قرآن و سنت گردند ؟! بدیهی است که بکارگیری فلسفه و عرفان برای فهم آیات و روایات موجب ارائه دو تفسیر متعارض و متنافی از آن خواهد شد که این سبب وهن دین است. گفتنی است که ملاصدرا معتقد است که عرفان - وحدت شخصی وجود - كمال فلسفه - تشکیک در وجود است چنانکه آقای جوادی آملی می گوید: «وحدت شخصی وجود - که در عرفان مطرح است . به مراتب عمیق تر از وحدت تشکیکی آن است که در حکمت متعالیه طرح می شود.از این رو صدرالمتألهین در اسفار با نیل به بلندای وحدت شخصی وجود است که می گوید: با این ابتکار فلسفه اکمال و اتمام یافت »2️⃣ پرسشی که در این مقام ظاهر می شود این است: فلسفه ای که کمالش عرفان است و عرفانی که در نهایت به سوفسطی گری منتهی می شود چگونه می تواند پاسخ شبهات منکرین دین را بیان نماید؟ آیا عقلانی است که منکر دین را به اسلام دعوت نمانیم در حالی که ایمان به اسلام، فرع بر واقعیت داشتن مکلف است سپس در نهایت او را به پوچ گرائی سوق دهیم ؟! و بگوئیم کمال معرفت ، خیال و سراب شمردن عالم است ؟! هنگامی که انسان، خود و همه عالم را توهم و خیال می انگارد به چه چیزی اعتقاد پیدا کند؟! آیا اعتقاد به دین و توهم شمردن عالم تناقض نیست ؟! غالب منکران دین، عالم را دارای واقعیت می دانند ولی حقانیت اسلام را انکار می کنند، هنگامی که آنان را به عرفانی که کمال فلسفه است، دعوت کنیم مشکل را دو چندان خواهیم کرد، زیرا حقیقت تصوف این است که تمامی عالم، توهم و خیال شمرده شود و این بدان معناست که نه تنها شریعت غیر واقعی است بلکه همه عالم بدون واقعیت می باشد. تحقیق این است که فهم دین و دفع شبهات منکرین مبتنی بر فلسفه و تصوف نیست. توضیح و ادامه مطلب....
توضیح: شکی نیست که در مسائل فروع دین احکام الله توقیفی هستند کما اینکه تسالم علماء و نیز روایات متعددی در این مطلب گواه است. زیرا بنا بر مسلک عدليه احكام جعل شده اند به جهت ملاكات و مصالحی که در واقع وجود دارد و عقل به تنهائی راهی برای استكشاف آن مصالح ندارد و لذا نیازمند به إخبار وحی است چرا که در غیر این صورت مبتلا به قیاس می شود. و قیاس در احکام با عقل و نقل معارض است پس در فروع دین ، فلسفه و تصوف هیچ جایگاهی ندارد. و اما معارف اعتقادی بر دو قسم است ۱ -فروع و تفاصيل عقاید ۲ -اصول و مهمات اعتقادیات تفاصيل عقاید مانند خصوصیات عالم برزخ یا احوال قیامت یا خصوصیات معراج پیامبر که آگاهی به معارف مذکور متوقف بر علوم غیبی است. و علم غیب از دو راه حاصل می شود: ۱ -اتصال به وحی و ارتباط با حضرت حق مانند ارتباط انبياء وائمه علیهم السلام به طوری که غیر قابل خدشه باشد یعنی شخص عصمت داشته باشد. ۲ -اطلاع از مسائل غیبی از طریق اخبار معصوم علیهم السلام راه اول برای غیر معصوم مسدود است پس تنها طریقی که می توان به مسائل غیبی اطلاع پیدا کرد کتاب و سنت معتبره است، زیرا انسان بدون استمداد از وحی راهی به معارف غیبی ندارد مثلا آیه می فرماید:«تعرج الملائكة والروح إليه في يوم كان مقداره ألف سنة»3️⃣ اگر اخبار قرآن نمی بود هرگز نمی توانستیم به این خصوصیت که یک روز به اندازه پنجاه هزار سال است پی ببریم. بنابراین رأی بشر در امور غيبيه بدون إخبار معصوم با تخمین و تظنی است زیرا که بسیاری از مقدمات علمیه برای شناخت امور ما وراء طبیعت که محسوس نیست در نزد انسان مفقود است و لذا امکان دسترسی به واقع ندارد پس در این گونه معارف نیز فلسفه و تصوف جایگاهی ندارد، بله بعضی از تفاصيل عقاید گرچه غیبی نیست اما مبتنی بر براهین عقلیه ای است که در آیات و روایات توضیح داده شده مانند عصمت نبی و امام ، پس در این گونه امور نیز فلسفه و تصوف نقشی ندارند. اما در اصول عقاید مثل اصل اثبات صانع یا اصل لزوم بعث نبی و نصب امام مبتنی بر بدیهیات عقلیه است و رجوع به آیات و روایات از باب ارشاد به حکم عقل است نه از باب تعبد. هرگاه به آیات و روایاتی که در باب اصول دین وارد شده توجه شود مشاهده می گردد که قرآن و سنت ادله عقلیه بدیهیه ای را برای اثبات اصول دین ارائه نمودهاند به طوری که هر عاقلی بدان التفات نماید تصدیق خواهد کرد. اگر برای تبیین و اثبات اصول دین در برابر منکرین از همان قضایای بینه عقلیه ای که در قرآن و سنت بیان شده استفاده نمائیم هرگز به فلسفه و تصوف که در بسیاری از موارد مخالف وحی سخن گفته اند نیازمند نخواهیم بود. حاصل آنکه در هیچ یک از اقسام معارف دینی محتاج به فلسفه و تصوف نیستیم و دین خود دارای معارف مستقل است و قوامش بر وحي مبتنی بر تعقل است و محتاج به فلسفه ای که کمالش تصؤفی است که نهایتش سوفسطی گری است نمی باشد. برگرفته از کتاب تاملی در نظریه اصالت وجود و وحدت وجود نوشته استاد سید محمود هاشمی نسب ص۵۶۸ 📚منابع: 1️⃣تحریر تمهید القواعد ج۳ ص۳۲۱/عبدالله جوادی آملی/ناشر:اسرا 2️⃣همان ج۱ ص۵۹ 3️⃣المعارج/۴ @sonnat_voice
اهانت محمد حسین طهرانی به حوزه علمیه نجف.mp3
613.9K
صوت آقای محمد حسین علامه طهرانی که در ابتداء از حوزه علمیه نجف بدگویی می‌کنند و سپس از خود تعریف و تمجید می نمایند و به سه شاخصه خود اشاره کرده و آنگاه به علمائی از نجف که از نظر ایشان دنبال مطامع دنیوی هستند بدترین اهانت ها و جسارت ها را روا می دارند. @sonnat_voice
خدای ابن عربی تکیه می دهد و یک پایش روی پای دیگرش می اندازد. ادامه مطلب در کانال تلگرام: https://t.me/sonnat_voice/4400
علامه طهرانی و توهین به حوزه نجف.JPG
585.7K
توهین آقای محمد حسین طهرانی به حوزه علمیه نجف و علماء مخالف عرفان آقای طهرانی ابتدا از مرارت های خود در نجف می نالد سپس تمام حوزه را دارای بد اخلاقی و علم شیطانی تلقی کرده و با یک تخیل چشمگیری همه را مقابل و معارض خود تصور کرده است و در نتیجه این چنین می گوید: حوزه نجف، حوزهٔ قتل و غارت و نهب و استلاب سهم امام شده بود! امیر المومنین چقدر تحمل کند؟ چقدر اینهارا بیرون نریزد گوش می کنید چه می گویم... و سپس شروع می کنند به تمجید و تعریف از خود.... سپس می گوید: عزیز من امیر المومنین زنده و مرده اش یکی است نگه می‌دارد، نگه می دارد... بعد آخر می آید و با مخ می اندازدتان در قعر جهنم و ابدا باکی ندارد! با أميرالمؤمنين نمی‌شود بازی کرد! بعد مصمم می شود علمایی که به تعبیر ایشان مغرور و خواهان دنیا هستند را به حيوانات تشبیه کند.... عین کلمات ایشان را می نویسم : دیدم اینها را به هیچ حیوانی نمی شود تشبیه کرد بلکه حیوان را به آنها باید تشبیه کرد، بعد دیدم که نه، شیر و پلنگ را هم نمی شود به اينها تشبیه کرد اینها حکم تانک را دارند، تانک وقتی می آید هیچ نمی فهمد که زیر آن انسان باشد، حیوان باشد درخت باشد، در باشد دیوار باشد.... اگر گوینده این کلمات کسی غیر از آقای محمد حسین طهرانی بود چه قضاوتی نسبت به او داشتیم؟ آیا می‌توانست سالک آگاه باشد؟ 📚منبع: سالک آگاه ص۶۶-۶۷-۶۸-۶۹/محمد حسین طهرانی/مقدمه:محمد محسن طهرانی/ناشر:مکتب وحی/۱۴۳۶ @sonnat_voice
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅توحید صحیح در کلام امام جواد علیه السلام امام جواد سلام الله علیه می فرمایند: إنّ ما سوی الواحد متجزّئ، واللّه‏ واحد أحد لا متجزّئ ولا متوهّم بالقلّة والكثرة. وكلّ متجزّئ أو متوهّم بالقلّة والكثرة فهو مخلوق دالّ علی خالق له. ترجمه: غیر از خدای واحد همه چیز دارای اجزا است، و خداوند واحد احد است نه جزء دارد و نه قابل تصور و توهّم به کمی و زیادی مى ‏باشد، هر چیز متجزّی و قابل تصور به کمی و زیادی مخلوق است و دلیل بر وجود خالق خود مى ‏باشد. 📚منابع: 1️⃣الوافی ج۱ص۴۷۳/فیض کاشانی/مصحح:کمال فقیه ایمانی/ناشر:مکتبة الامام امیرالمومنین علیه السلام/اصفهان۱۴۰۶ 2️⃣بحارالانوار ج۴ ص۱۵۳/محمد باقر مجلسی/ناشر:موسسة الوفاء/بیروت @sonnat_voice
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
عن النبي صلى الله عليه وآله: «لا تسبوا عليا فإنه ممسوس في ذات الله» ترجمه:به على عليه السلام ناسزا نگویید، همانا او ممسوس (مس شده) در(راه) ذات خداوند است.1️⃣ ۱-العلامة المجلسي (رحمه الله): بیان: أي يمسه الأذى و الشدة في رضاء الله تعالى و قربه، أو هو لشدة حبه لله و إتباعه لرضاه كأنه ممسوس أي مجنون، كما ورد في صفات المؤمن: «يحسبهم القوم أنهم قد خولطوا». و يحتمل أن يكون المراد بالممسوس المخلوط و الممزوج مجازا ، أي خالط حبه تعالى لحمه و دمه ترجمه: «ممسوس»: يعنی در راه رضا و قرب خداوند متعال، اذیت و گرفتاری او را مس کرده (بر او واقع شده). یا این که او به خاطر شدت محبت به خداوند و دنبال کردن رضای خدا، به نحوی است که گویا ممسوس یعنی مجنون است، همانطوری که در صفات مؤمن آمده است: و «مردم گمان میکنند که آنها مجنون هستند» و ممکن است مراد از «ممسوس»، معنای مجازی، یعنی مخلوط و ترکیب شده باشد، یعنی محبت خداوند با گوشت و خون او مخلوط شده است؟ 📚منبع: بحارالانوار ج۳۹ ص۳۱۳/محمد باقر مجلسی/ناشر:موسسة الوفاء/بیروت @sonnat_voice
عن النبي صلى الله عليه وآله: «لا تسبوا عليا فإنه ممسوس في ذات الله» 1۲-آیت الله سید محمد صادق روحانی (📷توضیح مطلب در تصویر) 📚منبع: خاتم پیامبران صلی الله علیه و آله و امیرمومنان علیه السلام و مقام معصومین علیهم السلام ص۱۳۵-۱۳۶/سید محمد صادق روحانی/ناشر:مهر امیرالمومنین علیه السلام/قم۱۳۹۱ @sonnat_voice
عن النبي صلى الله عليه وآله: «لا تسبوا عليا فإنه ممسوس في ذات الله» ۳-آیت الله صافی گلپایگانی: ...این جمله، اشاره به مقام كمال ایمان، و تسليم مطلق و توجه تام حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام به خداوند متعال، و از خود بیخودی و خود نبینی و اطاعت محض آن حضرت از احکام خدا دارد. مقامی که متصرف در وجود و مالک قلب و اراده و نیت صاحب آن در اجرای اوامر الهی و جهاد فی سبیل الله و اقامه حق و عدل هیچ چیز و هیچکس جز خدا نیست. بر خلاف مردم، متعارف و اکثریت ملاحظات و تزلزل یا تثبیت مواضع شخصی، وجاهت اجتماعی، مقاصد سیاسی، خشم و با خوشنودی و تشویق یا ملامت و محب و بغض این و آن او را از انجام وظایف باز نمی دارد. آری، آن حضرت ظهور اکمل «کونوا قوامین بالقسط شهداء لله ولو على أنفسكم»1️⃣ «ويجاهدون في سبيل الله لا يخافون لومة لائمه علیهم السلام»2️⃣ و «لا تلهيهم تجارة و لابیع عن ذكر الله»3️⃣ بود. بی باکانه در هر موضوع و هر پیشامد فرمان و حکم خدا و رسول را اجرا می کرد و در غزوات و میادین جهاد بی خوف و بیم و بی هیچ اندیشه جلب نفع یا ترس از وقوع در ضرر، از خطرات استقبال داشت؛ و مانند کسی که نیروی اندیشه در این امور و تأمل در عواقب خطرناک آن نداشته باشد عمل می فرمود. از جنگ «موته» که حضرت «جعفر طیار»، «زید بن حارثه» و «عبدالله بن رواحه» به درجه رفیع شهادت رسیدند، راجع به منزلت و درجه این سه شهید عالی مقام، رؤیایی از رسول اکرم -صلی الله عليه و آله و سلم - نقل شده که از آن علو درجه جعفر و زید بر عبد الله استفاده می شود؛ چون آن دو بی درنگ و بی اندیشه و خیال به میدان شهادت شتافتند. ولی عبدالله با اندک اندیشه ای که شاید از یک لحظه درنگ هم تجاوز نکرد به میدان رفت. این سه نفر همه به شهادت رسیدند و هر سه عالیقدر و شهید في سبيل الله هستند؛ اما چون در این موقف و مهلکه آن دو بی باکانه تر بودند، رتبه بالاتری را حایز شدند. حال ممسوست فی ذات الله چنین حالی است. حالی است که اگر چه مرتبه كمال قوه عقلانی است، در انظار مردم متعارف که در کار دین و آخرت حسابهای دنیایی را کم و بیش ملاحظه می نمایند، بی فکری محسوب می شود؛ در صورتی که بلوغ و رشد حقیقی انسان نیل به این مرتبه و مقام است. امیرالمؤمنین عليه السلام -در این خصیصه عالیه که مرتبه کمال تفوق و علو منزلت انسان و فرشته است و «ممسوس في ذات الله» تعبیری از آن است - مرتبه اکمل و اعلی را دارا بود. در تمام عمر و در تمام مواضع سیاسی و اجتماعی و در همه غزوات و در هر کجا و هر شرایطی فقط به وجه الله مینگریست و به پی آمدها و عکس العمل های منفی یا مثبت این مواقف برای شخص خود و یا کسان و وابستگانش نمی اندیشید. پی آمدهای فداکاری ها و جهاد آن حضرت در غزوات و قتل سران کفر و شرک از جمله همان کینه ها و عقده هایی بود که خاندان و قبایل آنها، خصوصا بنی امیه از آن حضرت و اهل بیتش در دل گرفتند، که آن احقاد بدریه و حنبنيه و احدیه و ... که همه در واقع احقادشان از پیروزی اسلام و دین توحيد و موفقیت رسول اعظم -صلى الله عليه و آله - بود. پس از رحلت پیغمبر ظاهر شد؛ و از اسباب مهم ورود آن همه مصایب و نوایب بر اهل بیت علیهم السلام شد. ولی على عليه السلام کسی نبود که خوش نشینی، راحت طلبی و آسایش خود و کسانش را بر نصرت اسلام و اطاعت از فرمان خدا و رسول برگزیند و در این موقف به مثل این حسابها بیاندیشد. و از طرف شدن با تمام خلق جهان، در راه انجام وظایف الهی هراس داشته باشد. آن حسابی که او داشت از این حسابهای به اصطلاح زیرکانه و عاقلانه دیگران خارج بود. او«ممسوس في ذات الله» بود و مانند شخص غير ملتفت و غافل از این حسابها، عمل می کرد. اگر او در اقدامات و کارهایش چنین حسابهایی کرده بود . همانطور که حتی دشمنانش معترف بودند «لما قام للإسلام عمود»؛ اسلام برپا نمی شد و پرچم توحید به اهتزاز در نمی آمد. سلام الله عليك يا أمير المؤمنين و يا إمام الموحدین و یا یعسوب الدین و على ابن عمك و أخيك رسول الله و على أهل بيتك الطاهرين. 📚منبع: 1️⃣نساء آیه۱۳۵ 2️⃣مائده آیه۳۷ 3️⃣نور آیه۳۷ 4️⃣معارف دین ج۱ ص۲۱۳-۲۱۴-۲۱۵/لطف الله صافی گلپایگانی/ناشر:دفتر تنظیم و نشر آثار حضرت آیت الله صافی گلپایگانی/قم۱۳۸۳ @sonnat_voice
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ ‍ رسوایی دیگر از جریان فرقه لاله زاری چندی پیش کتابی بی محتوا و داستان گونه ای به نام «محک» توسط طلبه ای جوان از جریان لاله زاری به چاپ رسید که انگیزه آن نقد منتقدان عرفان لاله زاری بوده است. نویسنده در این کتاب از قول آیت الله سید احمد مددی(از اساتید درس خارج قم و از شاگردان حضرات آیات خویی و سیستانی ) عبارتی را نقل کرده که خواننده گمان میکند این مطالب مورد قبول ایشان بوده است و مطلبی مشهور و مسلم است که از افراد خبره و آگاهی صادر شده است! و حال آنکه واقعیت چنین نیست و تمام این مطالب مشتمل بر کذب و تدلیسهای متعدد است! عبارت کتاب چنین است: «آیت الله سید احمد مددی که از اساتید مطرح درس خارج حوزه علمیه هستند نقل میکنند که برخی از قدمای نجف، کسانی که حلقه های اول درس آقای خوئی را دیده بودند تصریح داشتند بر اینکه علامه طهرانی با آیت الله سیستانی هم بحث بودند و علامه طهرانی در آن دوره از هم بحث خودشان اقوی بودند. آیت الله خوئی نیز درس خودشان را موقوف به حضور آیت الله سیستانی و علامه طهرانی نمودند.» ولی طی تماسی که با این استاد حوزه علمیه قم برقرار شد کذب مطلب و رسوایی دیگری برای جریان سراسر تزویر لاله زاری آشکار گردید. ۱_ ادعای اقوی بودن آقای طهرانی از آیت الله سیستانی توسط شیخ محمود قوچانی ( پسر شیخ عباس قوچانی، استاد سیر و سلوک آقای طهرانی ) مطرح شده است وی متولد سال ۱۳۲۶ است و حلقه های اول درس آیت الله خویی را درک نکرده است. علاوه اینکه اظهار نظر وی در این قبیل مسائل چنان اهمیتی ندارد. لذا مولف کتاب محک ناچار شده واسطه را حذف کند تا این ادعا به آیت الله مددی منتسب گردد. ۲_ ادعای دوم که آیت الله خوئی درس فقه خود را موقوف بر حضور دو فرد مذکور کرده باشد نیز نه تنها از آیت الله مددی صادر نشده بلکه معظم له این ادعا را غلط میدانند. آری، طرفداران جریان لاله زاری برای ادعاهای خود از انواع تدلیسها و دروغها ابائی ندارند... این در حالی است که امثال آیت الله مددی در قید حیات هستند و مطالب منتسب به ایشان را میشود پیگیری کرد. اما نسبتهای دیگری که توسط این فرقه به مرحومین داده میشود چگونه است ...!!! چه بهتر است اعضاء این جریان اگر دنبال دروغ پراکنی و چسباندن قول ناصواب به بزرگان برای تایید علامه خودخوانده خود هستند اول تنها از خواب و مکاشفه بهره بگیرند. 📚منبع: محک ص۷۸-۷۹/محمد حسن وکیلی/ناشر:موسسه مطالعات راهبردی علوم و معارف اسلام/مشهد۱۴۰۰ @sonnat_voice