بابا علی ..
به سرم غیر هوای تو اگر بود ،
این سرِ بی سر و پارا به سرِ دار بزن ..
شیخ السکوت ؛
بابا علی .. به سرم غیر هوای تو اگر بود ، این سرِ بی سر و پارا به سرِ دار بزن ..
مولا جان ..
به سرم غیر هوای تو اگر بود ،
نام رسوای مرا ، بر سرِ بازار بزن ..
وعدهی ما نجفش ، یا که به هنگام ممات ،
هرچه او خواست ؛ توکل به خود رب کردم ..
شنیدهام که تکلّم نمود همچو مسیح ،
بدین حدیث لبِ لعلِ روح پرورِ او ؛
که من مدینهٔ علمم ، علی در است مرا ،
عجب خجسته حدیثیست من سگِ در او ؛