مورها ، پشتِ درِ میکده اش صف بکشید ،
جرعه ای از خُمِ انگور سلیمان بزنید .. ؛
خبر از در به دری نیست از این پس خوب است ،
حک به قلادهی من کلبِ نگهبان بزنید ..
حیدری هستم و جز او به کسی رو نزنم ،
دم به غیر از علی و نعرهی یا [ هو ] نزنم ..
منم آن بد که به لطفِ علی آدم شده است ،
من همان سرکشی هستم که شده رامِ نجف ..