شیخ السکوت ؛
[ اعترف لک بأنی اشقت لک حد النخاع ] . اعتراف میکنم ک تا نخاع دلتنگت شدم .
شنیدهام که تکلّم نمود همچو مسیح ،
بدین حدیث لب ِ لعل ِ روح پرور ِ او ،
که من مدینهٔ علمم علی در است مرا ،
عجب خجسته حدیثیست من سگِ در او .. :)
شیخ السکوت ؛
این حرم ، جای بی پناهان است ؛
دنبال خدا شبی صدایش کردم ،
آهسته خدا گفت بیا من نجفم :)
بیهوده نگرد کیمیا ذکر علیست ،
آن معجزهی گران بها ذکر علیست ,
با دیدن ایوان نجف فهمیدم ،
داروی تمام درد ها ذکر علیست ؛
[ مفرح ذات یاعلی ] .
ایوان نجف ، باز دلم کرده هوایت ،
رحمت به خلیلی که چنین کرده بنایت ..
[ قبلهی عالم ] .
دوست دارم با علی همسایه باشم تا ابد ،
در نجف گم میشوم ، دیگر مرا پیدا نکن ؛
[ بابام علی ] .
واجب ترین عبادت ما ذکر یاعلیست ؛
بیخود اسیرِ نافلهی مستحب شدیم .. ؛
[ علی دینم ] .
اگر انسان علی باشد ، دگر ما را چه مینامند ؟
جهانی کافرند انگار ، اگر حیدر مسلمان است ..
[ علی جانم ] .
هرکجا نام پدر پرسیدهاند ، گفتم همین ؛
یاعلیِ ، یا مرتضی حیدر امیرالمومنین ..
[ پدر ] .
رب ما دیوار بیتش زین سبب تخریب کرد ؛
تا بفهماند که خود ، خانه خراب حیدر است .. ؛
[ حضرت حیدر ] .
همیشه بعد دیدارِ علی از بس تحیر داشت ؛
یکی باید میآمد دوش قنبر را تکان میداد ..
[ زیبا شمایل ] .
قرآن بخوان بگو که خدا واحد است و بس ؛
هر که ادلّه خواست علی را نشان بده ..
[ اصل دینم علی ] .