سوته دلان🌻
🥀 من خستهام ، تو خستهای آيا شبيه من ؟! يک شاعرِ شکستهی تنها ، شبيه من ؟! حتی خودم شنيدهام از اي
🥀
گِردَش همه جمع اند ، ولی جان به لبی نیست
تحویل نگیرند مرا هم عجبی نیست
چشمان من ابرند و دلم مرتع رنج است
ابرند و شبی نیست نبارند، شبی نیست
انداخت مرا دور و كسی نیست بگوید
این جام عتیقه است شكستی،حلبی نیست
بی علت و یكباره دلم خون نشد از دوست
نومید شد از وصل ، همین كم سببی نیست
این شورشی، از سلطهی او خسته شد اما
یک ذره به دنبال جدایی طلبی نیست
سم خوردم و رفتم به درش با گله و اشک
گفتند كه رفتهست سفر ، چند شبی نیست😢
#کاظم_بهمنی
☘
درد یک پنجره را پنجرهها میفهمند
معنی کورشدن را گرهها میفهمند
سخت بالا بروی، ساده بیایی پایین
قصهی تلخ مرا سرسرهها میفهمند
یک نگاهت به من آموخت که در حرفزدن
چشمها بیشتر از حنجرهها میفهمند
آنچه از رفتنت آمد به سرم را فردا
مردم از خواندن این تذکرهها میفهمند
نه! نفهمید کسی منزلتِ شمسِ مرا
قرنها بعد در آن کنگرهها میفهمند...😢
#کاظم_بهمنی
╔═══•••|🌕|•••═══╗
@Sooteh_delan
╚═══•••|🌕|•••═══╝
لحظه ی تشییعِ من از دور بویَت می رسید
تا دو ساعت بعدِ دَفنم هم چنان جان داشتم🙂
#کاظم_بهمنی
╔═══•••|🌕|•••═══╗
@Sooteh_delan
╚═══•••|🌕|•••═══╝
ای که از کوچه معشوقه ما میگذری...
بی محلی سر این کوچه دو چندان سخت است
زیر باران که به من زل بزنی خواهی دید
فن تشخیص نم از چهره گریان سخت است!😢
#کاظم_بهمنی
╔═══•••|🌕|•••═══╗
@Sooteh_delan
╚═══•••|🌕|•••═══╝
سوته دلان🌻
چقدر سخته که مجبور باشی تظاهر کنی دوستش نداری! این ته نامردیه💔دیگه خسته شدم. کاش زودتر برم نبینم اذ
#توئیت 🖇♥️
یکی از غمانگیزترین جملهها بیشک جملهایه که #هاروکی_موراکامی تو رمانش کافکا در کرانه نوشته:
«باید بپذیری که برخی افراد برای همیشه در قلبت جا خواهند داشت بدون اینکه جایی در زندگیت داشته باشند...»
جناب #کاظم_بهمنی با یه بیت چه خوب تونسته این حالت رو نشون بده
"سهمم از وصلِ تو کم نیست
همين دیشب بود
رویِ یک کاغذِ تر بوسه زدم نامت را ..."
برق چشمان تو از دور مرا میگیرد
من اگر دست به زلفت بزنم میمیرم
#کاظم_بهمنی
╔═══•••|🌕|•••═══╗
@Sooteh_delan
╚═══•••|🌕|•••═══╝
باغ پر از گلی که شب به آسمان نظر کند
صبح به دیگ می رود؛ غنچه گلاب میشود
چه کرده ای تو با دلم که از تو پیش دیگران
گلایه هم که می کنم شعر حساب میشود
#کاظم_بهمنی
╔═══•••|🌕|•••═══╗
@Sooteh_delan
╚═══•••|🌕|•••═══╝
ساده از"من بیتو میمیرم"گذشتی خوبِ من
منبهاین یک جملهیِ خود سخت ایمان داشتم...
#کاظم_بهمنی
╔═══•••|🌕|•••═══╗
@Sooteh_delan
╚═══•••|🌕|•••═══╝
تو همانی که دلم لک زده لبخندش را
او که هرگز نتوان یافت همانندش را...
منم آنشاعر دلخون کهفقط خرجِتو کرد
غزل و عاطفه و روح هنرمندش را...
از رقیبان کمین کرده عقب می ماند
هر که تبلیغ کند خوبی دلبندش را...
مثل آن خواب بعید است ببیند دیگر
هر که تعریف کند خواب خوشایندش را...
مادرم بعد تو هی حال مرا می پرسد
مادرم تاب ندارد غم فرزندش را...
عشقبا اینکه مرا تجزیه کردهاست بهتو
به تو اصرار نکرده است فرایندش را...
قلب من موقع اهدا به تو ایراد نداشت
مشکلاز توست اگر پسزده پیوندش را...
حفظ کن این غزلمرا کهبه زودی شاید
بفرستند رفیقان به تو این بندش را...
منم آن شیخ سیه روز که در آخر عمر
لای موهای تو گم کرد خداوندش را...
#کاظم_بهمنی
╔═══•••|🌕|•••═══╗
@Sooteh_delan
╚═══•••|🌕|•••═══╝
مرا به خلسه میبرد حضور ناگهانیت
سلام و حالپرسی و شروع خوشزبانیت
فقط نه کوچهباغ ما ، فقط نه اینکه این محل
احاطه کرده شهر را شعاع مهربانیت
دوباره عهد میکنی که نشکنی دل مرا
چه وعدهها که میدهی به رغم ناتوانیت
جواب کن به جز مرا ، صدا بزن شبی مرا
و جای تازه باز کن میان زندگانیت
بیا فقط خبر بده مرا قبول کردهای
سپس سر مرا ببَر به جای مژدگانیت..!
#کاظم_بهمنی
╔═══•••|🌕|•••═══╗
@Sooteh_delan
╚═══•••|🌕|•••═══╝
در جمعشان بودم کهپنهانی دلم رفت
باور نمیکردم به آسانی دلم رفت...
از هم سراغش را رفیقان میگرفتند
در وا شد و آمد به مهمانی دلم رفت...
رفتم کنارش، صحبتم یادم نیامد!!
پرسید: شعرت را نمیخوانی؟ دلم رفت...
مثلِ معلمها به ذوقم آفرین گفت
مانند یک طفلِ دبستانی دلم رفت...
من از دیارِ «منزوی»، او اهلِ فردوس
یک سیب و یک چاقوی زنجانی؛ دلم رفت...
ای کاش آن شب دست در مویش نمیبرد
زلفش که آمد روی پیشانی دلم رفت...
ای کاش اصلا من نمیرفتم کنارش
اما چه سود از این پشیمانی دلم رفت...
دیگر دلم! رختِ سفیدم نیست در بند
دیروز طوفان شد، چه طوفانی دلم رفت...
#کاظم_بهمنی
╔═══•••|🌕|•••═══╗
@Sooteh_delan
╚═══•••|🌕|•••═══╝
🍄
گفت دیدهست مرا؛ این که کجا، یادش نیست!
همه چیزم شده و هیچ مرا یادش نیست
این ستاره به همه راه نشان میدادهست
حال، نوبت که رسیدهست به ما یادش نیست!
قصهام را همه خواندند؛ چگونهست که او
خاطرات من ِانگشتنما یادش نیست؟!
بعد ِمن چند نفر کشته، خدا میداند
آنقدر هست که دیگر همه را یادش نیست!
او که در آینه، در حیرت ِنیمِ خودش است
نیمهی دیگر خود را چه بسا یادش نیست
صحبت از کوچکی حادثه شد، در واقع...
داشت میگفت مهم نیست مرا یادش نیست!🚶♂
#کاظم_بهمنی
♥️••●━━━━────
@Sooteh_delan
━━━━─────••●♥️