eitaa logo
به سوی سماء
930 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
468 ویدیو
38 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم مطالب معرفتی، اخلاقی و گه‌گاه هنری
مشاهده در ایتا
دانلود
به سوی سماء
آداب ذکر ۲ یکی از شرایط ذکر این است که ذکر گفتن ادا کردن مى‌خواهد. خيلى از بزرگان در مورد ذكر اللّه
آداب ذکر ۳ نفس انسان همان‌طور که چشمانی دارد غير از بصر كه به آن بصيرت مى‌گويند. گوشی هم شبيه به گوش ظاهری دارد. وقتى ذكرى درست ادا مى‌شود گوش باطنی انسان مى‌شنود و با اين كار، آرام آرام [جنبه مثالی نفس] حيات [الهی] پيدا مى‌كند و به نام و یاد خدا، حساس مى‌شود. نفس، بدین‌گونه ذکر را هضم مى‌كند؛ زیرا خوراك نفس ذكر خدا و اسماء اللّه است. اگر كسى اين‌گونه (با صدا و با توجه) اسماء اللّه را به‌عنوان خوراك به دلش بدهد رشد مى‌كند. ‌ ‌ ۳ @sooyesama
به سوی سماء
آداب ذکر ۳ نفس انسان همان‌طور که چشمانی دارد غير از بصر كه به آن بصيرت مى‌گويند. گوشی هم شبيه به گو
آداب ذکر ۴ یکی دیگر از شرایط ذکر این است که اخلاص مى‌خواهد.... هرچه بيشتر اخلاص داشته باشم با گفتن ذكر، غذاى خالص‌ترى به روح خودم داده‌ام و لذا بهتر رشد مى‌كند. اما هرچه شلوغ‌تر باشم و از اخلاص فاصله گرفتم این ذکر و این غذا پوك می‌شود و غذائيت آن كمتر است؛ لذا رشد من هم كمتر است. ۴ @sooyesama
به سوی سماء
آداب ذکر ۴ یکی دیگر از شرایط ذکر این است که اخلاص مى‌خواهد.... هرچه بيشتر اخلاص داشته باشم با گفتن
آداب ذکر ۵ یکی دیگر از شرایط ذکر، مکان است. هرچه خلوت‌تر و آرام.تر باشد موثرتر است؛ به هر حال ذكرى مؤثر است كه به گوش قواى باطنى برسد. هر مقدار که در آن توجه باشد؛ روح، اين غذاى گوارا را می‌خورد.... اما براى قلبی که در محضر باشد. شايد در بازار يا خيابان هنوز نفس آن انسجام را ندارد كه بشنود و بخورد و هضم كند و رشد كند ولى در مکان خلوت و در سجده امكانش هست. اگر امشب يك درصد توجه داشت فردا شب ممكن است دو درصد بشود و آرام آرام پيش برود. ‌ ‌ ۵ @sooyesama
به سوی سماء
آداب ذکر ۵ یکی دیگر از شرایط ذکر، مکان است. هرچه خلوت‌تر و آرام.تر باشد موثرتر است؛ به هر حال ذكرى
👆👆👆 توجه به آداب، برای کسانی‌که مانند بنده در آغاز راه هستند، ضروری و راه‌گشاست. برای نمونه در آغاز راه ذکر لسانی مورد تاکید بیشتری است. چنان‌که از روایات بر می‌آید در اذکار نماز نیز داشتن صدا شرط است و بدون آن نماز پذیرفته نیست. صدا باید به‌گونه‌ای باشد که خود شخص بشنود. هم‌چنین درباره تلاوت قرآن، روایات می‌گویند صرف گوش دادن به تلاوت دیگران کافی نیست. بهتر آن است که انسان خودش بخواند. و اگرچه آیات را حفظ باشد، بهتر است کتاب الهی را بگشاید و با چشم ببیند. این تاکیدات بدان سبب است که مجاری مثالی نفس تطهیر و تنویر یابند؛ زیرا در آغاز راه مشکل تطهیر خیال (مثال متصل نفس) بسیار جدی است. البته باید توجه داشت که این‌ها آداب و طریقت هستند. لذا اگرچه لازمند، اما کافی نیستند. اسرار و حقیقت ذکر نیز لازم است تا رشد همه‌جانبه رخ دهد. اسرار و حقیقت اذکار، معارف حقه توحیدی است که روح همه عبادات و اذکار است. معارف توحیدی، روح و جانی است که کالبد و پیکر عبادات را حیات می‌بخشد. «العلم امام العمل» و «الیه یصعد الکلم الطیب و العمل الصالح یرفعه». درنتیجه: «المعرفة بذر المشاهدة». @sooyesama
ملاقات با یک پرفسور ریاضیات دوگونه است: ۱- گاهی تنها با پیکر و بدن او مواجه هستیم؛ مانند تعاملاتی که فرزند و همسر شخص، با او دارند. در اینجا ملاقات با استاد ریاضی بما هو استاد ریاضی نیست. اساسا دانش ریاضی هیچ نقشی در این ملاقات ندارد. ۲- گاهی با اندیشه او مواجهیم؛ مانند ملاقات شاگردان، با استاد ریاضیات. دانش ریاضی محور این ملاقات است. به دیگر بیان: آن‌چه مورد ملاقات قرار گرفته، اندیشه ریاضی استاد است. در ملاقات بدن، حقیقت استاد که همان دانش ریاضی است مغفول می‌ماند؛ چنان‌که استاد ریاضی در خانواده خویش، مانند همه همسرها و پدرهاست. و ویژگی خاصی ندارد. اما در ملاقات اندیشه، حقیقت استاد و دارایی حقیقی او مورد ملاقات قرار می‌گیرد. در اینجاست که شان حقیقی استاد شناخته می‌شود. ملاقات حضرت بقیةالله نیز همین‌گونه است. آن‌چه مهم است ملاقات اندیشه و حقیقت وجود آن بزرگوار است. این ملاقات، ظهور و فرج آن بزرگوار در نفوس است. اگر ملاقات اندیشه و ظهور انفسی نباشد، ملاقات بدنی و ظهور آفاقی نتیجه نمی‌بخشد. چنان‌که ابوجهل عموی پیامبر ص بود و بارها بدن مبارک آن حضرت را دیده بود. اما بهره‌ای نمی‌گرفت: خر عیسی اگر به مکه رود چو بیاید هنوز خر باشد شاید دلیل تاخیر در ظهور آفاقی همین باشد که بشر در پی ظهور انفسی بگردد. به هر روی، ملاقات حضرت بقیةالله ع، عبارت است از ادراک و اتحاد با اندیشه توحیدی آن حضرت. ملاقات بدنی اگر با این دید باشد ارزشمند و راه‌گشاست. آدمی اگر در انجام واجب و ترک حرام، مستغرق گردد، در توحید ختمی منزل نموده است. و این ملاقات حضرت بقیةالله ع، پیامبر خاتم ص و همه اولیاء الهی است. (با تصرف و تلخیص) @sooyesama
التنبیه التاسع: إعلم أن القطب الذی علیه مدار احکام العالم و هو مرکز دائره الوجود من الآزل إلی الأبد واحد باعتبار حکم الکثره متعدد. فالنبی فی کل عصر هو قطبه و عند انقضائه، نبوة التشریع بتمام دائرتها انتقلت القطبیه إلی الأولیاء مطلقا. فلا یزال فی هذه المرتبه واحد منهم قایم هذا المقام لیحفظ الله تعالی به هذا الترتیب و النظام إلی أن ظهر خاتم الأولیاء الذی هو خاتم الولایه المطلقه والله أعلم». بدان که قطبی که مدار احکام نظام هستی بر اوست که مرکز دایره وجود و کل عالم است از ازل تا ابد حقیقتا یکی است و به اعتبار حکم کثرت متعدد گردد . پس نبی در هر عصر و زمانی قطب و مرکز نظام وجود زمان است و هنگامی که نبوت تشریعی خاتمه پذیرد قطبیت به اولیاء منتقل گردد . و پیوسته یکی از اولیاء در مقام قطبیت قایم است تا بسبب او خداوند عالم و نظام هستی را حفظ فرماید تا اینکه خاتم اولیاء ظهور نماید که او خاتم ولایت مطلقه می باشد. (مجموعه رسایل شیخ اکبر؛ رساله «تنبیهات علی علوّ الحقیقه المحمدیه العلیه»، ص۴۷۰) @sooyesama
برف وقتی تند و شلاقی بباره نمی‌نشینه. برف وقتی می‌نشینه که نرم و ملایم بباره. حرف‌ها مثل برف‌اند. نرم و ملایم بگو... @sooyesama
خلق را چون آب دان صاف و زلال اندر آن تابان صفات ذوالجلال پادشاهان مظهر شاهی حق فاضلان مرآت آگاهی حق #مولوی #شگفتی‌های_آفرینش (به چشم‌هایش خیره شوید) @sooyesama
امیرالمومنین علی علیه‌ السلام: اگر نيرنگ ناپسند و ناشايسته نبود من سياست‌مدارترين مردم بودم ولی هر نيرنگی گناه است و هر گناهی يک نوع کفر است... به خدا سوگند من با کيد و مکر اغفال نمی‌شوم و در رويارویی با شدايد ناتوان نمی‌گردم. نهج‌البلاغه، خطبه ۲۰۰ @sooyesama
شعری از استادم علامه طباطبایی برایتان بخوانم: «مهر خوبان دل و دین از همه بی پروا برد رخ شطرنج نبرد آنچه دل شیدا برد من به سرپنجه خورشید نه خود بردم راه ذره‌ای بودم و مهر تو مرا بالا برد من خسی بی سر و پایم که به سیل افتادم او که می رفت مرا هم به دل دریا برد کف مینوی تو بود و رخ نیکوی تو بود یک به یک جلوه ز من نام و نشان یکجا برد». علامه طباطبایی خیلی بکاء بودند. یکی از شاگردان‌شان نقل می‌کرد وقتی در حضور ایشان بیت زیر خوانده شد ایشان که در دستانشان دستمالی بود، هر هر اشک می‌ریختند: «کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش کی روی؟ ره ز که پرسی؟ چه کنی؟ چون باشی؟». @sooyesama
خورشید جایش را به ماه می‌دهد... روز به شب... و بهار به تابستان... اما لطف تو همچنان باقی است، ای شکافنده آسمان‌ها و زمین... #ر_س @sooyesama
نعمت‌ها هرچه لطیف‌ترند آسیب پذیرتر هستند. اگر روزی نسیم زندگی دردانه‌ای نصیبت کرد بی‌درنگ پنهانش کن. همه عالم برای نعمت عشق نامحرمند. این روزنه ایست که حقیقت هستی تنها برای تو گشوده است. @sooyesama
برخی این‌گونه نقل می‌کنند که یزید پس از خطبه امام سجاد (ع)، اظهار پشمیانی نمود و ابن‌زیاد را مقصر معرفی کرد. سپس از امام (ع) راه‌کار توبه خواست. حضرت سجاد (ع) نماز غفیله را آموزش فرمود. حضرت زینب (س)، که تعجب اطرافیان را از این عمل امام دید، پیش‌قدم شد و از سبب این کار پرسید.امام فرمود: او توفیق توبه نخواهد یافت. ظاهرا سببش این است که در نماز غفیله داریم: «لا اله الا انت، سبحانک انی کنت من الظالمین». و کسی‌که مملو از «من» است، هیچ‌گاه نمی‌تواند بگوید: «کنت من الظالمین». بشر وقتی‌که پر از «من» شد، اشتباهاتش را توجیه می‌کند. و هرگز نمی‌تواند نقص و زشتی «من» را بپذیرد. حضرت یونس (ع)، در ظلمات ثلاث، ندا داد: «لا اله الا انت، سبحانک انی کنت من الظالمین»، و از غم نجات یافت. آدمی اگر نقص و فقر خود را پذیرفت، راحت می‌شود. وگرنه مدام باخودش درگیر و مغموم است. @sooyesama
شخصی از امام صادق علیه السلام پرسید: بین دو حاکم در تردیدم، چه کنم؟ امام فرمودند: عادل، صادق، فقیه و با تقواترین را انتخاب کن. شخص پرسید: اگر به تشخیص نرسیدم؟ امام فرمودند: ببین افراد متدین به کدام مایلند؟ شخص پرسید: اگر نفهمیدم؟ امام فرمودند: بنگر مخالفان آیین ما کدام را بیشتر می‌پسندند، او را کنار بگذار و ببین کدام بیشتر آن‌ها را خشمگین می‌کند، او را برگزین. (اصول کافی،ج۱،ص68) @sooyesama
بسم الله الرحمن الرحیم یاکهیعص، یاحمعسق یاحافظا لاتنسی یامن نعمه لا تحصی انت قلت و قولک الحق انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون بارالها کشور و آیین‌مان را از مکر دشمنان و اختلاف دوستان، حفظ فرما
مسیر خدا يك خورده صبورى مى‌خواهد. بعد از مدتی صبوری خداوند متعال شروع به جواب دادن مى‌كند. ولى برای هر مؤمنى، در مسير زندگى كه دارد مى‌رود فصل‌هايى بر او سخت مى‌گذرد كه صبرش هم سخت است ولى اصلاً نمره معدل ايمان را همين جا ها مى‌دهند. همين جايى كه ديگر انسان نمى‌تواند و حس مى‌كند خسته شده است. معدل ايمان همين جاست که مشخص می‌شود. @sooyesama
بسم الله الرحمن الرحیم وظیفه مجتهد استنباط اصول عملیه از منابع چهارگانه است. او بر اساس آیات، روایات، عقل و اجماع، با ضوابط ویژه‌ای، وظیفه مکلف را در حیطه عبادات و معاملات تبیین می‌نماید. توان استنباط، ملکه‌ای علمی است که مجتهد برای کسب آن، سالیان درازی به تحصیل، تدریس و پژوهش می‌پردازد. باید توجه داشت که آن‌چه مجتهد استنباط می‌نماید اصول و قواعد کلی است که شناسایی مصادیق آن بعهده مکلفین خواهد بود؛ برای نمونه مجتهد می‌گوید: «نماز مسافر شکسته است» و «مسافر کسی است که چهار و نیم فرسخ مسیر را طی نماید». اما سفر خاصی که شخصی به نام «رضا»، در زمان و مکان خاصی طی کرده است، تحت چه عنوانی خواهد بود؟ آیا سفر شرعی است که نماز شکسته باشد؟ یا خیر؟ بیان چنین مصادیقی وظیفه مجتهد نیست. البته ممکن است مجتهد با مشورت اهل فن (مهندسان و...) در برخی موارد ورود نموده و تعیین مصداق نماید. اما این ورود بر اساس مشاوره اهل فن است. و ربطی به جنبه اجتهاد و مرجعیت دینی مجتهد ندارد. چنین ورودهای مصداقی لازم الاجراء نیست و تنها جنبه ارشادی و پیشنهادی دارد. همچنین اساتید سلوک نیز بر اساس موازین خاص خود، معارف و دستورات ویژه‌ای برای شاگردان خویش ارائه می‌دهند. این قواعد سلوکی و اخلاقی متخذ از کتاب و سنت است و بر پایه احاطه و اشراف روحی استاد از حال و مقام شاگرد صادر می‌شود. در نتیجه لازم الاجراست. حیطه این لزوم، مسائل اخلاقی و سلوکی است. و در موارد دیگر جنبه ارشادی و پیشنهادی دارد؛ برای نمونه علاقه استاد به نحوه خاصی از پوشش، و رنگ خاصی از لباس، برای شاگرد الزام آور نیست. البته رابطه قلبی استاد و شاگرد، معمولا چنین تبعیتی را در پی دارد. به‌ویژه در افرادی که بنیه علمی مناسبی تدارک ندیده‌اند و توان تفکیک مسائل سلوکی و شخصی را ندارند، این تبعیت حالت افراطی پیدا می‌کند. بیان قواعد عام اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و... توسط استاد، از آنجا که با رویکرد اخلاقی و سلوکی شاگرد مرتبط است، لازم الاجراست. اما ورود مصداقی استاد در اینگونه مسائل ارشادی و پیشنهادی است؛ زیرا تعیین مصادیق بر پایه مشاوره‌ها و اخبار حاصله صورت می‌گیرد. که احتمال خطا دارد. در اینجا درد دل‌های بسیاری است، که جز پروردگار، محرم آن نیست. چنان نیست که استاد عارف، در مطلق امور بر اساس مکاشفات صادق خویش عمل نماید. بلکه برعکس، عارف کامل از ویژگی کشف، تنها در حد ضرورت بهره می‌گیرد. و در شئون مختلف زندگی، مانند دیگر مردم، بر اساس اخبار موجود و مشاوره اهل فن، عمل می‌نماید. این لازمه ادب عبودی اوست که ویژگی کشف را مایه امتیاز خود از مخلوقات، نگرداند. بله در مورد پیامبران ص، توفیق الهی، در مطلق امور، نگاهدار آنهاست. چراکه اسوه عمومی خلایق‌اند. عقل و نقل چنین عصمتی را برای پیامبران ص ضروری می‌داند. اما درباره دیگر عارفان دلیل عقلی و نقلی بر عصمت مطلقه آنها نیست. حتی اگر در مقام عمل به چنین عصمتی دست یافته باشند، اما دلیلی بر کشف و اثبات آن در دست نیست. بسیار دیده شده که شاگرد، تنها از سر احساس، و با منشأیت قوه خیال، به تبعیت مطلق از استاد اقدام می‌کند. در حالی‌که دلیل عقلی و بنیه قلبی چنین تبعیتی را ندارد. و پس از مدتی که کار بالا می‌گیرد، این دلدادگی به دشمنی و طرد تبدیل می‌شود. بهتر آن است که انسان به اندازه توان عقلی و کشش قلبی خویش، به تبعیت تن دهد. و باری که توانش را ندارد، برای نمایش به خلق، بر خویش تحمیل ننماید. @sooyesama
الهی! روزگارم را در حرص فراموشی تو تلف کردم. و جوانی‌ام را در مستی دوری از تو پیر نمودم مرا نیروی آن نیست که از معصیتت جابجا گردم، مگر هنگامیکه تو با محبتت بیدارم نمایی #مناجات_شعبانیه @sooyesama
... مكتب فلسفى صدرالمتالهين همچون شخصيت و زندگى خود او، مجموعهٔ در هم تنيده و به وحدت رسيدهٔ چند عنصر گران‌بها است. در فلسفهٔ او از فاخرترين عناصر معرفت يعنى عقل منطقى، شهود عرفانى و وحی قرآنى، در كنار هم بهره گرفته شده در تركيب شخصيت او تحقيق و تأمل برهانى، و ذوق و مكاشفه عرفانى، و تعبد و تدين و زهد و انس با كتاب و سنت، همه با هم دخيل گشته، و در عمر علمى پنجاه ساله او رحله‌هاى تحصيلى به مراكز علمى روزگار، با مهاجرت به كهك قم براى عزلت و انزوا، و با هفت نوبت پياده احرامى حج شدن، همراه گرديده است...   هيچ فرهنگ و تمدنى بدون چنين پايه مستحكم و قابل قبولى نمى‌تواند بشريت را به فلاح و استقامت و طمأنينه روحى برساند و زندگى او را از هدفى متعالى برخوردار سازد... به گمان ما فلسفه اسلامى بويژه در اسلوب و محتواى حكمت صدرايى، جاى خالى خويش را در انديشه انسان اين روزگار مى‌جويد و سرانجام آن را خواهد يافت و در آن پابرجا خواهد گشت... (مقام معظم رهبری؛ ۱۳۷۸/۰۳/۰۱) @sooyesama
الهی هب لی کمال الانقطاع الیک و أنر ابصار قلوبنا بضیاء نظرها الیک الها بریدگی کامل به سوی خودت، را نصیبم کن و چشم‌های دل‌هایمان را به نور دیدارت منور ساز #مناجات_شعبانیه @sooyesama
تنها به کسی تکیه کن که خودش به هیچکس تکیه نکرده است. «هنگامیکه [ستاره] افول کرد [ابراهیم] گفت: من افول کنندگان را دوست ندارم... من به کسی روی کردم که آسمانها و زمین را شکافت» انعام/۷۹-۷۶ @sooyesama
همراه كسانى‌كه صبح و شام پروردگارشان را می‌خوانند [و] خشنودى او را می‌خواهند، شکیبا باش. و برای زینت دنیا چهره از ایشان متاب. (کهف/۲۸) #پایداری #راه_خدا @sooyesama
به شاخه بوسه زدی، شاخه در خزان گل کرد بهار می‌شود از بوسه مکرر تو مسیح چشم تو جان می‌دهد به ناز نگاه فدای معجزه چشمان ناز پرور تو #مهدی_سهیلی @sooyesama
مرحوم میرزا جواد آقا در «المراقبات» می‌فرماید: مهم‌ترین مراقبت ماه رجب، توجه و تذکر ملک داعی است. وقتی‌که طفل به سن تحصیل رسید، باید مرتب به او تلقین کرد که شما یک استعداد علمی داری که باید با تحصیل، تغذیه شود؛ زیرا طفل مایل به بازی است و کنده شدن از بازی‌گری برای او دشوار است. انسان‌ها طفل راه خدا هستند. باید مرتب یادآوری کنند که یک استعداد الهی دارند و باید آنرا پرورش دهند. وگرنه بازی‌های دنیا انسان را سرگرم می‌کند. ملک داعی همان بنیهٔ الهی است، که آدمی را به ملکوت اعلی دعوت می‌نماید. باید به این شأن از وجود خویش توجه مداوم داشته باشیم. تا ندای آن‌را ادراک کنیم. طبق برخی روایات، ملک داعی که در ماه رجب، تنها شب‌ها رخ می‌نماید. در ماه رمضان صبح و شام، در حال دعوت آدم به ملکوت عالم است. سبب این أمر، روزهٔ روز و عبادات شب است که آدم را در أمر الهی شناور می‌نماید. (با تصرف و تلخیص) @sooyesama
آن نیکبختى که در ورطه من کیستم افتاد به دنبال درمان دردش مى‌رود و به نگهداشتن برنامه و یافتن استاد و دل به دست آوردن چاره خود مى‌کند. و چنین کس را با شب انس سرشار است که صاحب‌دل است و طالب دیدار. (رساله نور علی نور) @sooyesama