هر عامل و محرکی مادامی که در درون انسان و در دل انسان رخنه نکند و مادامی که در آن راه پیدا نکند، نمیتواند او را به حرکت وادار کند.
میشود او را بغلطاند، میشود او را به زور بکشد ولی نمیشود او را راه ببرد. حتی خدا مادامی که در دل من راه پیدا نکند و عشقش در من ننشیند، نمیتواند محرک من باشد، اکراه و غلطاندن ثمری ندارد و نتیجهای ندارد.
محرکها مادامی که در دل انسان نیامده باشد، شناختشان و سپس عشقشان در آن جا نگرفته باشد، فقط انسان را میغلطاند و او را به جبر میکشد.
دین به خاطر اینکه بتواند بار احکام سنگین و نظامهای وسیع را تحمل کند احتیاج به ریشههایی دارد و احتیاج به زمینههایی.
این زمینه از تفکر شروع میشود، تفکر در انسان و در جهان و نقش انسان در جهان. این بینش و این تفکر و این جهان بینی، ما را به عقیدههایی میرساند و این عقیدههاست که میتواند نظامها و احکام را به تحقق برساند.
مادامی که این زمینه و این ریشه نباشد احکام دوام ندارد عادت و سنت خواهد بود و هیچ سنت و عادتی نمیتواند دوام بیاورد ناچار گرفتار ضد سنتها میشود.
#استاد_علی_صفایی
(عين صاد)
(حجاب و آزادی روابط، ص۱۱)
#اندیشه
#عقاید
#احکام
@sooyesama