eitaa logo
به سوی سماء
955 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
480 ویدیو
38 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم مطالب معرفتی، اخلاقی و گه‌گاه هنری
مشاهده در ایتا
دانلود
جوانانی نزد حكیمی رفت. وقت غذا خوردن بود و حكیم به خادمش دستور خرید غذاى دو نفرى داد. حكیم، جوان را به خوردن نهار دعوت کرد، اما جوان امتناع نمود و گفت: من در غذا خوردن با شما احتیاط می‌كنم! زیرا شنیده‌ام كه شما قائل به وحدت وجود هستید و این كفر است و مرا جایز نیست كه از غذاهاى شما بخورم، زیرا دست شما با آن غذا تماس می‌گیرد، غذا را نجس می‌كند!! حكیم گفت: تو از وحدت وجود چه تصور كرده‌اى كه قائلِ آنرا كافر می‌دانى؟! جوان گفت: قائل به وحدت وجود، معتقد است که همه چیز، خداست. حكیم گفت: اشتباه فهمیده‌اى، زیرا من قائل به وحدت وجودم و هرگز فكر نمی‌كنم كه همه چیز خداست؛ زیرا یكى از آن همه چیز، شما هستید و من شما را حمار هم حساب نمی‌کنم تا چه رسد به خدا. دست از این احتیاط بردار و غذایت را بخور @sooyesama
لازم نيست اگر انسان داراى علمى نشد از آن تكذيب كند و به صاحب آن علم جسارت نمايد. پيش عقل سليم همان‌طور كه تصديق بی تصور، از اغلاط و قبايح اخلاقيه به شمار می‌آید، تكذيب بی تصور نيز همين‌طور، بل‌كه حالش بدتر و قبحش افزون است. اگر خداى تبارك و تعالى از ما سؤال كند كه شما كه مثلا معنى «وحدت وجود» را به حسب مسلك حكما نمی‌دانستيد و از عالم آن علم و صاحب آن فن اخذ نكرديد و تعلم آن علم و مقدمات آن را نكرديد، براى چه كور كورانه آن‌ها را تكفير و توهين كرديد، ما در محضر مقدس حق چه جوابى داريم بدهيم جز آن‌كه سر خجلت به زير افكنيم. البته اين عذر پذيرفته نيست كه «من پيش خود چنين گمان كردم.» هر علمى مبادى و مقدماتى دارد كه بدون علم به مقدمات، فهم نتيجه ميسور نيست، خصوصا مثل چنين مسئله دقيقه كه پس از عمرها زحمت باز فهم اصل حقيقت و مغزاى آن بحقيقت معلوم نشود. چيزى را كه چندين هزار سال است حكما و فلاسفه در آن بحث كردند و موشكافى نمودند، تو می‌خواهى با مطالعه يك كتاب يا شعر مثنوى مثلا با عقل ناقص خود ادراك آن كنى! البته نخواهى از آن چيزى ادراك كرد؛ «رحم اللّه امرأ عرف قدره و لم يتعدّ طوره» (شرح چهل حديث، ص۳۸۹) @sooyesama
در مباحث عرفان نظری، وحدت وجود که یکی از اصلی‌ترین مباحث عرفان است، در کلمات حافظ فراوان دیده می‌شود. البته باز هم نمی‌توانم خودداری کنم از اظهار تأسّف، از این‌که بعضی از نویسندگان و ادبای محقّقی که با وجود مقام والای تحقیق در ادبیات، از عرفان اطلاعی ندارند و در آن کاری نکردند، وحدت وجود را که به حافظ نسبت داده شده، به معنای همه‌خدائی که ناشی از عدم درک درست مسأله است، تعبیر کردند و آنرا جزو شَطَحیاتی دانستند که بر زبان حافظ، مثل بعضی از عرفای دیگر، صادر می‌شده و نه یک بینش و طرز فکر و جهان‌بینی. ۱۳۶۷/۰۸/۲۸ @sooyesama
هدایت شده از به سوی سماء
در مباحث عرفان نظری، وحدت وجود که یکی از اصلی‌ترین مباحث عرفان است، در کلمات حافظ فراوان دیده می‌شود. البته باز هم نمی‌توانم خودداری کنم از اظهار تأسّف، از این‌که بعضی از نویسندگان و ادبای محقّقی که با وجود مقام والای تحقیق در ادبیات، از عرفان اطلاعی ندارند و در آن کاری نکردند، وحدت وجود را که به حافظ نسبت داده شده، به معنای همه‌خدائی که ناشی از عدم درک درست مسأله است، تعبیر کردند و آنرا جزو شَطَحیاتی دانستند که بر زبان حافظ، مثل بعضی از عرفای دیگر، صادر می‌شده و نه یک بینش و طرز فکر و جهان‌بینی. ۱۳۶۷/۰۸/۲۸ @sooyesama