eitaa logo
سورنا فیلم ۳۱۳
130 دنبال‌کننده
565 عکس
493 ویدیو
16 فایل
سلام من محمد افشار هستم یک عکاس و فیلمساز مستقل توی این کانال آرشیوی از عکس هام _ فیلم هام و دلنوشته هام وجود داره که میتونید با دیدنش لذت ببرید
مشاهده در ایتا
دانلود
ابو امیر . سال اول که روبروی موکبش موکبی به نام حضرت زهرا (سلام الله علیها ) بر پا کردیم با ما رابطه خوبی نداشت _چهار سال از این همسایگی مان گذشت _سال ۹۸ اربعین قبل از کرونا رسماً یک روز به ما گفت حق ندارید داخل موکب من پا بگذارید .🤔 امسال بعد از دو سال دوری اورا در جلوی موکبش دیدم به رسم ادب و بزرگتر بودن سنش دستی برایش بلند کردم تا مرا دید و دوان دوان به سر به طرفم آمد مرا بر آغوش گرفت و گفت دوسال که زوار ایرانی نبودند ما سرگردان شدیم الان نعمت وجود شما را درک می کنم حلالم کنید برادر سورنا فیلم ۳۱۳ @sorenafilm313 splus.ir/sorenafilm313
محمد عابد اهل نجف @sorenafilm313
حدود ۷_۸ سال داشتم که پشت دستانم پر شده بود از زگیل😭 کسی با هام بازی نمی‌کرد بعضی ها مسخره ام می‌کردند تابستون رفتیم مشهد حرم امام رضا علیه السلام حس خاصی داشتم آقام خواست منا ببره بطرف ضریح مامانم صدام کرد مامان : دستت رسید به ضریح زگیل های دستان را به روی ضریح بکش و بگو امام رضا شفات بده😭 حس هوایی داشتم پا که به محدوده حرم و نزدیک ضریح گذاشتم آقام منا از زمین کند و روی پوشش گذاشت چشمام فقط ی چیز را میدید اونم ضریح حرم امام رضا علیه السلام مغناطیس خاصی داشت منو رو به خودش می کشید منم مثل کبوتر دستاما مثل بال باز کرده بودم سعی میکردم از روی دوش زوار خودمو و دستم را به امام رضا برسونم 🙏 من بودم امام رضا هیچکی دیگه یادم نمیاد حتی بابام که رو دوشش بودم یا زواری که دستم رو سر و دوششون میزاشتم و چنگ میزدم تا خودم را به شبکه ها برسونم بالاخره رسید بالاخره رسید دستم به روی ضریح رسید و شروع کردم به کشیدن پشت دستم به بافت طلایی رنگ ضریح مقدس امام رضا نمیخواستم جدا بشم گاهی با جابجا شدن زوار ، جدا می شدم ولی بازم دست و پا می‌زنم تا به ضریح برسم حس خاصی داشتم هر چند سخت بود ولی باید جدا میشدم از مشهد برگشتیم دیگه از اون به بعد زگیلی روی دستام ندیدم من از اون روز با امام رضا دوست شدم با امام مهربانی ها در واقع از اون روز بچه محل ها همکلاسی ها و...و...و.... همه با هام دوست شدند به برکت امام رضا @sorenafilm313
حدود ۷_۸ سال داشتم که پشت دستانم پر شده بود از زگیل😭 کسی با هام بازی نمی‌کرد بعضی ها مسخره ام می‌کردند تابستون رفتیم مشهد حرم امام رضا علیه السلام حس خاصی داشتم آقام خواست منا ببره بطرف ضریح مامانم صدام کرد مامان : دستت رسید به ضریح زگیل های دستات را به روی ضریح بکش و بگو امام رضا شفات بده😭 حس هوایی داشتم پا که به محدوده حرم و نزدیک ضریح گذاشتم آقام منا از زمین کند و روی پوشش گذاشت چشمام فقط ی چیز را میدید اونم ضریح حرم امام رضا علیه السلام مغناطیس خاصی داشت منو رو به خودش می کشید منم مثل کبوتر دستاما مثل بال باز کرده بودم سعی میکردم از روی دوش زوار خودمو و دستم را به امام رضا برسونم 🙏 من بودم امام رضا هیچکی دیگه یادم نمیاد حتی بابام که رو دوشش بودم یا زواری که دستم رو سر و دوششون میزاشتم و چنگ میزدم تا خودم را به شبکه ها برسونم بالاخره رسید بالاخره رسید دستم به روی ضریح رسید و شروع کردم به کشیدن پشت دستم به بافت طلایی رنگ ضریح مقدس امام رضا نمیخواستم جدا بشم گاهی با جابجا شدن زوار ، جدا می شدم ولی بازم دست و پا می‌زنم تا به ضریح برسم حس خاصی داشتم هر چند سخت بود ولی باید جدا میشدم از مشهد برگشتیم دیگه از اون به بعد زگیلی روی دستام ندیدم من از اون روز با امام رضا دوست شدم با امام مهربانی ها در واقع از اون روز بچه محل ها همکلاسی ها و...و...و.... همه با هام دوست شدند به برکت امام رضا @sorenafilm313
حدود ۷_۸ سال داشتم که پشت دستانم پر شده بود از زگیل😭 کسی با هام بازی نمی‌کرد بعضی ها مسخره ام می‌کردند تابستون رفتیم مشهد حرم امام رضا علیه السلام حس خاصی داشتم آقام خواست منا ببره بطرف ضریح مامانم صدام کرد مامان : دستت رسید به ضریح زگیل های دستان را به روی ضریح بکش و بگو امام رضا شفات بده😭 حس هوایی داشتم پا که به محدوده حرم و نزدیک ضریح گذاشتم آقام منا از زمین کند و روی پوشش گذاشت چشمام فقط ی چیز را میدید اونم ضریح حرم امام رضا علیه السلام مغناطیس خاصی داشت منو رو به خودش می کشید منم مثل کبوتر دستاما مثل بال باز کرده بودم سعی میکردم از روی دوش زوار خودمو و دستم را به امام رضا برسونم 🙏 من بودم امام رضا هیچکی دیگه یادم نمیاد حتی بابام که رو دوشش بودم یا زواری که دستم رو سر و دوششون میزاشتم و چنگ میزدم تا خودم را به شبکه ها برسونم بالاخره رسید بالاخره رسید دستم به روی ضریح رسید و شروع کردم به کشیدن پشت دستم به بافت طلایی رنگ ضریح مقدس امام رضا نمیخواستم جدا بشم گاهی با جابجا شدن زوار ، جدا می شدم ولی بازم دست و پا می‌زنم تا به ضریح برسم حس خاصی داشتم هر چند سخت بود ولی باید جدا میشدم از مشهد برگشتیم دیگه از اون به بعد زگیلی روی دستام ندیدم من از اون روز با امام رضا دوست شدم با امام مهربانی ها در واقع از اون روز بچه محل ها همکلاسی ها و...و...و.... همه با هام دوست شدند به برکت امام رضا @sorenafilm313
@sorenafilm313 حدود ۷_۸ سال داشتم که پشت دستانم پر شده بود از زگیل😭 کسی با هام بازی نمی‌کرد بعضی ها مسخره ام می‌کردند تابستون رفتیم مشهد حرم امام رضا علیه السلام حس خاصی داشتم آقام خواست منا ببره بطرف ضریح مامانم صدام کرد مامان : دستت رسید به ضریح زگیل های دستات را به روی ضریح بکش و بگو امام رضا شفات بده😭 حس و حالی داشتم پا که به محدوده حرم و نزدیک ضریح گذاشتم آقام منا از زمین کند و روی شونش گذاشت چشمام فقط ی چیز را میدید اونم ضریح حرم امام رضا علیه السلام مغناطیس خاصی داشت منو رو به خودش می کشید منم مثل کبوتر دستاما مثل بال باز کرده بودم سعی میکردم از روی دوش زوار خودمو و دستم را به امام رضا برسونم 🙏 من بودم امام رضا هیچکی دیگه یادم نمیاد حتی آقام که رو دوشش بودم یا زواری که دستم رو سر و دوششون میزاشتم و چنگ میزدم تا خودم را به شبکه ها برسونم بالاخره رسید بالاخره رسید دستم به روی ضریح رسید و شروع کردم به کشیدن پشت دستم به بافت طلایی رنگ ضریح مقدس امام رضا نمیخواستم جدا بشم گاهی با جابجا شدن زوار ، جدا می شدم ولی بازم دست و پا می‌زنم تا به ضریح برسم حس خاصی داشتم هر چند سخت بود ولی باید جدا میشدم از مشهد برگشتیم دیگه از اون به بعد زگیلی روی دستام ندیدم من از اون روز با امام رضا دوست شدم با امام مهربانی ها در واقع از اون روز بچه محل ها ، همکلاسی ها و...و...و.... همه باهام دوست شدند اونم فقط به برکت 🥰 امام رضا ❤️ @sorenafilm313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آنچه در خیابان و اغتشاشات اتفاق افتاد آفرین به نیم‌وجبی سازنده کلیپ😂👌 ۳۱۳ @sorenafilm313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎶 ... 🎥 نماهنگی با صدای مجتبی الله وردی (مُجال) و موسیقی و ترانه شروینی معینی ◽️به عشق انسان و فهم آزادی به عشق ساختن به عشق آگاهی برای حق که اسم رمز این خونس به عشق 🔻دریافت فایل باکیفیت ➕ متن کامل شعر 🌐 @sorenafilm313۳۱۳ مرجع عرضه آثار فیلم و عکس 🆔 @sorenafilm313
@sorenafilm313 موکب باب الحسین عمود ۸۲۰ ۳۱۳ ۱۴۰۱ @sorenafilm313
@sorenafilm313 موکب باب الحسین عمود ۸۲۰ ۳۱۳ ۱۴۰۱ @sorenafilm313
@sorenafilm313 موکب باب الحسین عمود ۸۲۰ ۳۱۳ ۱۴۰۱ @sorenafilm313
@sorenafilm313 موکب باب الحسین عمود ۸۲۰ ۳۱۳ ۱۴۰۱ @sorenafilm313
۱۴۰۱ با بچه‌های موکب ناخواسته وارد مجلسشان شدیم👌 همگی میگریستند😭 صدایش سوخته بود😢 زبانش را نمی‌فهمیدم ولی ناخواسته حس میکردم میدانم چه میگوید روضه خواندنش حس عجیبی به من میداد روضه حضرت رقیه سلام الله علیها بود😭 بچه های هندوستان میگفتند اهل کراچی هست و بین پاکستانی و هندی ها و حتی افغان ها برو بیایی دارد ولی چه بگویم که در این مسیر همگی غلام هستیم و ارباب حسین بن علی علیه‌السلام کانال ۳۱۳ در پیام رسان ایتا @sorenafilm313 کانال ۳۱۳ در پیام رسان سروش splus.ir/sorenafilm313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📣 سریالی آموزنده و جذاب ⭕️ مجموعه‌ای از داستان‌ها و رویدادهایی که برای کودکان ساکن ساختمانی به نام گل‌ها رخ می‌دهد. ⬅️ دختر کوچولویی به نام حسنا با همسایه‌های خود ماجرایی را رقم می‌زنند و نهایتاً منجر به نکته‌ای آموزشی برای خردسالان خواهد شد... 🎥 دانلود و تماشا: ۳۱۳ 🆔 @sorenafilm313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تیزر فراخوان سیزدهمین جشنواره مردمی فیلم عمار منتشر شد 🔻سیزدهمین دوره ی جشنواره ی مردمی فیلم عمار، در پنج بخش «رقابت اصلی»، «جوایز مردمی»، «فیلم ما»، «اکران مردمی» و «قصه ما» برگزار می‌شود. ◼️ثبت آثار در: Fanoos.AmmarFilm.ir مهلت ارسال آثار: ۲۰ آبان ماه ۱۴۰۱ لینک دریافت تیزر با کیفیت اصلی: https://b2n.ir/b25164 🔰 جشنواره مردمی فیلم عمار ✅ @AmmarFest با ۳۱۳ بپیوندید 🇮🇷کانال سورنا فیلم ۳۱۳ در پیامرسان سروش و ایتا 👇 @sorenafilm313 splus.ir/sorenafilm313
چیزی جز عشق تو وجودشان موج نمی‌زد حتی یک لقمه از کباب ها را هم نمی‌خوردند میگفتند :(( انا الخادمة وهذا الطعام للزوار )) ۱۴۰۱ ۳۱۳ @sorenafilm313
@sorenafilm313به ۳۱۳ بپیوندید 🇮🇷کانال سورنا فیلم ۳۱۳ در پیامرسان سروش و ایتا 👇 @sorenafilm313 splus.ir/sorenafilm313