فرز کلید مینداختم و میپریدم توی خونه
میچسبیدم به پشت سینهی دیوار هال
و لنگهی در رو نگه میداشتم تا در بسته نشه
جوونا یکی یکی خودشونو مینداختن داخل خونه...🚪🗝
@qomirib تنها گریه کن 12.mp3
زمان:
حجم:
6.5M
•📚🎧•
کتاب صوتی تنها گریه کن
قسمت دوازدهم
#تنها_گریه_کن
🎧•• @soti_namaktab
از کنارش که رد شدم و جثه ی کوچیکش رو دیدم دلم نیومد رهاش کنم
.
معطل نکردم برگشتمو دو دستی
از روی زمین بلندش کردم💪
هی داد و بیداد کرد دختر چیکار می کنی؟؟
منو بذار زمین. با من پیرمرد چیکار داری؟🤨
@qomiribتنها گریه کن 13.mp3
زمان:
حجم:
8.1M
•📚🎧•
کتاب صوتی تنها گریه کن
قسمت سیزدهم
#تنها_گریه_کن
🎧•• @soti_namaktab
.
تا اینجای کتاب صوتی چطور بود؟
گوش دادید؟
💌 نظرات ارزشمندتون رو میشنویم😊
جانظری📬
https://daigo.ir/secret/71525313559
یهو ضربه ای خورد به شونم و نقش زمین شدم
صدایی بلند شد که سرتو انداختی پایین کجا میری؟🗣
درد پیچید توی وجودم
بلند شدم ایستادم روبروش
زل زد به چشمام و پرسید کجا؟
سرد و محکم گفتم شما اول میزنید
بعد میپرسید کجا؟😤
@qomiribتنها گریه کن 14.mp3
زمان:
حجم:
8.3M
•📚🎧•
کتاب صوتی تنها گریه کن
قسمت چهاردهم
#تنها_گریه_کن
🎧•• @soti_namaktab
دیدم یه مامور یه نوجوون رو گیر انداخته، نگهش داشته رو لاستیک نیم سوخته
و این بچه جرات نداره فرار کنه
هی پاشو برمیداشت و هی میذاشت
گفتم یا حضرت زهرا(س)😭
چادرم رو محکم کردم و از چایخونه
پریدم بیرون
دست بچهرو کشیدم و گفتم فقط بدو
بچه بدو... من بدو...
چشمم افتاد به یه تیر چراغ برق
دستم رو گرفتم...🏃♂🏃♂