202030_837683203.mp3
6.3M
#زمزمه_جانسوز😭
🏴#یا_اباعبدالله_الحسین_ع🏴
🎤•| #حاج_میثم_مطیعی|•
چکار کردی؟ که وقتی اسم تو میاد دلم میره دلم تو جادهها قدم قدم میره تا میشنوم یکی داره حرم میره
چکار کردم؟ میگن اجازه نیست که زائرت باشم اجازه نیست دیگه مسافرت باشم یه شب تو کربلا مجاورت باشم
گدا مگه جز تو کیو داره؟! یا ثارالله و ابن ثاره…
چشام فقط برا تو میباره یا ثارالله وابن ثاره....
دلا خونه... مگه به غیرِ کربلا پناه داریم؟! راهی مگه به غیرِ اشک و آه داریم؟! ما اربعین نرفتهها گُناه داریم....
دلا خونه... خوشا به زائری که کربلا رفته... که پایِ اون ضریحِ با صفا رفته... کسی که کربلا نره کجا رفته؟
گدا مگه جز تو کیو داره...؟! یا ثارالله و ابن ثاره
چشام فقط برا تو میباره یا ثارالله وابن ثاره...
*دلم برات تنگ شده...دلم حال و هوای پیاده روی داره...*
اگه امسال میومدم الان تو موکبا بودم منم یکی از اون پیادهها بودم تو جاده ی نجف به کربلا بودم
ذاڪــــــرین الځــسین
https://eitaa.com/zakerinhosein
@southosein......4.mp3
2.9M
#زمزمـه_جانسـوز😭😔
🏴#یا_پیامبر_اکرم_ص🏴
🎤•| #حـاج_محمد_رضا_طاهری|•
ای قرارم در احتضارم
باشد خدیجه چشم انتظارم
زنم به وقت مرگم به حال خسته
ناله به روی نیلی،دستی شکسته
ای نور دیده،خدا نگهدار
ای غم رسیده،خدا نگهدار
آه،زهرای من،زهرای من،خداحافظ
ای به بستر غریب و تنها
می میرم امشب خسته ز غم ها
بگو حسینم آید این وقت آخر
دوباره بینم او را کنار خواهر
لب حسن را میبوسم اکنون
که گردد از زهر غرقابه ی خون
آه،زهرای من،زهرای من،خداحافظ
ای قرارم در احتضارم
باشد خدیجه چشم انتظارم
زنم به وقت مرگم به حال خسته
ناله به روی نیلی دستی شکسته
ای نور دیده،خدا نگهدار
ای غم رسیده،خدا نگهدار
آه،زهرای من،زهرای من،خداحافظ
دارم آوا ز سوز سینه
من با شمایم اهل مدینه
بعد از من ای مردم این حق نمک نیست
حق گل یاس من غصب فدک نیست
دست علی را ز کین نبندید
به سوز اشکش دگر نخندید
آه،زهرای من،زهرای من،خداحافظ
ای قرارم در احتضارم
ذاڪــــــرین الځــسین
https://eitaa.com/zakerinhosein
202030_295591542.mp3
8.13M
#زمزمه_جانسـوز😭😔
🏴#یا_پیامبر_اکرم_ص🏴
🎤•| #حـاج_محمد_رضا_طاهری|•
داری میری از کنارم ای پدر دلگیر و خسته
فاطمه برات بمیره
کی پیشونیت و شکسته
یه عمری بار ِ محنت می بردی
برای دینت هی سنگ می خوردی
هر شب اشکات و می دیدم
از اون چشمای ترت ریخت
دیدم تو کوچه خاکستر
نا مرد روی سرت ریخت
من می ترسم این جماعت
حرمتی نگه ندارن
برای بردن حیدر
تو خونم طناب بیارن
اگه حریف چهل نفر شم
باید براش من سینه سپر شم
بابا من طاقت ندارم
حیدر رو اسیر ببینم
حتی اگه من تو آتیش
روی خاک از پا بشینم
این دم آخر حسینم
به روی سینت نشسته
یادت ِ که روضه خوندی
برام از نیزه شکسته
یادت ِ گفتی از اون جنایت
هزار و نهصد زخم و جراحت
هر شب خوابش و می بینم
رو خاک داره میره از حال
نا مرد پیکر حسینو
پشت و رو کرده تو گودال
شب جمعه خاطرات
کربلا دل می سوزونه
دوباره کنار گودال
فاطمه روضه می خونه
حسین و کشتن با لب عطشان
رو خاک رها شد پیکر عریان
آه پیرهنش رو بردن
ای وای ای خدا سرش کو ؟
امون ای دل ای دل
امون ای دل ای دل
ذاڪــــــرین الځــسین
https://eitaa.com/zakerinhosein