زمینه در و دیوار _ماهور.mp3
3.01M
#زمینه #حضرت_زهرا
#دستگاه_ماهور
#گوشه_شکسته
درو دیوار گریه می کنه ای وای
نوک مسمار گریه می کنه ای وای
مادری در بین بستر افتاده
تن تبدار گریه می کنه ای وای
درد پهلو گریه می کنه ای وای
دست و بازو گریه می کنه ای وای
چشم مادر جایی رو نمی بینه
زخم ابرو گریه می کنه ای وای
و علیک بالبکأ
سهم دختر نبی سیلی شد
و علیک بالبکأ
صورت مادر ما نیلی شد
وعلیک باالبکأ
بین اون شلوغیا غوغا شد
و علیک باالبکأ
در خونه با لگد تا وا شد
آسمونْ خون گریه می کنه ای وای
دستِ لرزون گریه می کنه ای وای
داره زینب غصه میخوره دائم
دلْ پریشون گریه می کنه ای وای
حال مضطر گریه می کنه ای وای
سر و معجر گریه می کنه ای وای
مجتبی هم گوشه ای غریبونه
واسه مادر گریه می کنه ای وای
و علیک بالبکأ
پیش مجتبی جنایت ها شد
و علیک بالبکأ
دوّمی اومد و سَدّ را شد
و علیک بالبکأ
روبه روی پسرش واویلا
و علیک بالبکأ
طوری زد که مادر افتاد از پا
🎙اجرا: #حاج_اسماعیلی
✍ #عباس_قلعه
https://eitaa.com/zakerinhosein
#شور
#واحد
#شهادت_امام_حسن_مجتبی_ع
من غریبم جز خدا دردامو هیچکی نمیدونه
همسرم شد قاتلم ای داد و بیداد از زمونه
لخته ی خون جاریه از روی لب های من ای وای
غصه های من شبیه کوهی از ماتم می مونه
تنم داره ، میسوزه توو حرارت و توو تب
بیا به بالای سرم زینب ،
که لحظه های آخرم شد
پریشونم ، غمای من نداره درمونی ،
هر دوتا چشمم شده بارونی ،
غمم غمای مادرم شد
دم آخر ، پریشانم : حسن جانم ، حسن جانم
حسن جانم حسن جانم
بی قرارم لحظه های آخری برای مادر
من که بودم شاهد مصیبت و غمای مادر
توی هُرم شعله ها مادر به زیر دست و پا سوخت
یادمه که پشت در آتیش گرفت اعضای مادر
یه عده پست ، دست غریب عالم و بستن
پهلوی مادرم رو شِکستن
امان از این همه غم و درد
خودم دیدم ، توو کوچه مادرم زمین افتاد
روبه روی نگاهه ما ای داد
مادر و میزدش یه نامرد
دم آخر ، چه نالانم، حسن جانم ، حسن جانم
حسن جانم ، حسن جانم
#عباس_قلعه