eitaa logo
سوزقلم
373 دنبال‌کننده
228 عکس
46 ویدیو
5 فایل
﷽ درگاه مجازی نشر آثار شاعر و مداح اهلبیت(علیهم السلام) #یونس‌_وصالی (یونس) یاصاحب‌الزمان‌ادرکنی #هیئت_فرهنگی_مذهبی_قاسم_ابن_الحسن #همه_اش_لطف_حضرت_زهراست تمامی اشعار سروده میشود به نیابت از حضرت باب الحوائج #موسی_بن_جعفر_علیه_السلام
مشاهده در ایتا
دانلود
روی دست پدری ، عازم میدان پسری میبرد شمس به همراه خودش یک قمری به امیدی که رسد جرعه ی آبی به پسر میزند رو به عجب لشکر پستی ، پدری گفت ای قوم ، به این کودک من رحم کنید نیست از رحم ولی در دل آنها اثری ناگهان در وسط خطبه ی بابا ، تیری کرد از حنجر خشکیده ی اصغر گذری صحنه ای دید که برد از بدنش تاب و توان تا که انداخت به آن کودک محزون نظری آسمان نیز از این صحنه دلش پرخون شد (تا که لرزید از این داغ دلِ کوه و بری)*¹ به سوی خیمه کمی رفت و به میدان برگشت داشت از خجلت و شرمندگی اش چشم تری سروده :  (یونس) ۲۶ محرم الحرام ۱۴۴۷ ¹ : با تشکر از شاعر اهلبیت علیهم السلام آقای سعید علامه جهت بررسی شعر و اصلاح مصرع جهت بهتر شدن نوکریِ ما عضویت در کانال سوزِ قلم در پیامرسان ایتا 📱http://eitaa.com/souzeGhalam
سوزقلم
#یا_علی_اصغر #باب_الحوائج #شاید_این_شعر_آخرین_شعر_است روی دست پدری ، عازم میدان پسری میبرد شمس به
پیشِ چشمِ پدری ، غرق به خون شد پسری میزند در یَمِ خون جانِ پدر ، بال و پری دید تا پیکر او را‌ که به خون غلتیده ناله ای زد که بسوزد ز غمش هر جگری بی سبب نیست به یادِ غمِ زهرا افتاد نیزه کرده است ز پهلوی جوانش گذری پیش رویش علی و دور و برش نیز علی هر‌ کجا مینگرد هست ز اکبر اثری مانده با پیکرِ صدپاره ی اکبر چه کند؟ کرد سوی حرم و سمت جوانان نظری... که بیایید و علی را به سوی خیمه برید و به لیلا برسانید از این غم خبری ... سروده :  (یونس) ۲۷ محرم الحرام ۱۴۴۷ عضویت در کانال سوزِ قلم در پیامرسان ایتا 📱http://eitaa.com/souzeGhalam
تشنه بود و خسته بود و از توان افتاده بود عرش گویی بر زمین از آسمان افتاده بود هرکسی با هرچه باخود داشت ، میزد بر حسین دور او چوب و عصا ، تیغ و سنان افتاده بود غارت اش کردند و خندیدند بر حالِ دلش خاتم اش حتی به دستِ ساربان افتاده بود دخترش دق کرد در کنج خرابه چون که دید... بر لبِ خشکیده جای خیزران افتاده بود سروده :  (یونس) ۲۷ محرم الحرام ۱۴۴۷ عضویت در کانال سوزِ قلم در پیامرسان ایتا 📱http://eitaa.com/souzeGhalam
همین که رفت ز دنیا رقیه وقتِ سحر غمش به قلبِ همه اهلبیت زد چو شرر برای غسلِ تن او ، رسید غساله ولی به جسمِ نحیفش همین که داشت نظر ز غسل دست کشید و نشست روی زمین به حیرت آمد و زد از غمش به سینه و سر به سوی اهل خرابه نگاه کرد و سپس... سوال کرد که ای جمعِ غرق سوزِجگر بزرگِ طایفه تان کیست ؟ پاسخم بدهد؟ چرا سیاه و کبود است جسمِ این دختر؟ مگر چه بوده مریضی این سه ساله ی تان؟ که این چنین بدنش گشته خسته و لاغر؟ رسید زینب و اینگونه داد پاسخِ او که این بُوَد به خدا جای کعب نی و حَجَر به ضرب سیلی و مشت و لگد جواب گرفت هر آن زمان که گرفته سراغ او ز پدر به یاد فاطمه افتاد هرکس او را دید شبیه فاطمه از پیکرش نمانده اثر سروده :  (یونس) ۲ صفر المظفر ۱۴۴۷ عضویت در کانال سوزِ قلم در پیامرسان ایتا 📱http://eitaa.com/souzeGhalam
خوش اومدی بابا به این ویرونه سرت بابایی چرا غرقِ خونه از بس دویدم توی صحرا بابا چه دردی میکشم خدا میدونه بزار بابا ، درد دل کنم از سختیای این سفر بگم برات از زیر دست حرمله عمه رسید و بابایی دادم نجات گوشواره های خوشگلم رو بردن منو به دست حرمله سپردن حالا به جای مرهمِ رو زخمام سر بریدتو برام آوردن مَنِ الَّذی اَیتَمَنی (۴) دنیا برای دخترت زندونه حال دلم بدون تو محزونه ببین که دخترت شبیه زهرا دعا برای رفتنش میخونه بزار بابا ، درد دل کنم از سختیای این سفر بگم برات میون بازار همه میخندیدن به حال زار دخترات اینا همه خیلی بدن بابا سیلی به صورتم زدن بابا قهقهه میزدن همه باهم تا ناله هامو میشنیدن بابا مَنِ الَّذی اَیتَمَنی (۴) سروده : (یونس) ۴ صفر المظفر ۱۴۴۷ به یاد شاعر دلسوخته اهلبیت علیهم السلام ، مرحوم (راضی) عضویت در کانال سوزِقلم در پیامرسان ایتا 📲 http://eitaa.com/souzeGhalam
بر وعده ات رنگِ وفا دادی پدر جان امید بر دلهای ما دادی پدرجان خوش آمدی بابای غرق خون و مجروح ویرانه را امشب صفا دادی پدرجان سروده : (یونس) عضویت در کانال سوزِقلم در پیامرسان ایتا 📲 http://eitaa.com/souzeGhalam
ندارد هیچ بانویی شبیه پرده دارت را ! ندارد مریم قدیسه قدری از وقارت را ! تویی زهرای ثانی و تعجب نیست در عالم نمیفهمد کسی قَدرِ نهان و آشکارت را نه تنها انس و جن ، بلکه ملائک هم بدون شک گدایی میکنند عمری همه ایل و تبارت را سلاح ات گریه بود و فتح ‌کردی شامِ ویران را و دشمن دید ای بانوی عالم ذوالفقارت را به دامان تو بنشاندند در شام آن حرامی ها سر مجروح و خاک آلود و خونینِ نگارت را پدر با سر برای دیدنت آمد به این امید که پایانِ داده باشد گریه ی بی اختیارت را برای التیامِ زخم های پیکرت آمد که آرامش دهد طوفانِ قلبِ بی قرارت را سه سال ات بود اما قامتت خم گشت چون زهرا خدا لعنت کند آنکه خزان کرده بهارت را سروده :  (یونس) ۵ صفر المظفر ۱۴۴۷ عضویت در کانال سوزِ قلم در پیامرسان ایتا 📱http://eitaa.com/souzeGhalam
ندارد هیچ بانویی شبیه پرده دارت را ! گرفتی وام از زهرای اطهر چون وقارت را ! تویی زهرای ثانی و تعجب نیست در عالم نمیفهمد کسی قَدرِ نهان و آشکارت را نه تنها انس و جن ، بلکه ملائک هم بدون شک گدایی میکنند عمری همه ایل و تبارت را سلاح ات گریه بود و فتح ‌کردی شامِ ویران را و دشمن دید ای بانوی عالم ذوالفقارت را به دامان تو بنشاندند در شام آن حرامی ها سر مجروح و خاک آلود و خونینِ نگارت را پدر با سر برای دیدنت آمد به این امید که پایان داده باشد گریه ی بی اختیارت را برای التیامِ زخم های پیکرت آمد که آرامش دهد طوفانِ قلبِ بی قرارت را سه سال ات بود اما قامتت خم گشت چون زهرا خدا لعنت کند آنکه خزان کرده بهارت را سروده :  (یونس) ۵ صفر المظفر ۱۴۴۷ عضویت در کانال سوزِ قلم در پیامرسان ایتا 📱http://eitaa.com/souzeGhalam
بِنَفْسي اَنْتَ مِنْ نَصيفِ شَرَف لا يُساوي، اِلي مَتي اَحارُ فِيكَ جانم فدایت، تو قرین شرفی که وی را برابری نیست، تا چه زمانی نسبت به تو سرگردان باشم ؟ (دعای ندبه) میان این همه بلا ،  اِلي مَتي اَحارُ فِيكَ ؟ بیا عزیز من ، بیا  ، اِلي مَتي اَحارُ فِيكَ ؟ کجایی ای دوای من ، همیشه آشنای من مرا مکن ز خود جدا ، اِلي مَتي اَحارُ فِيكَ ؟ شدم ز دوری تو پیر‌ ، به غصه ها شدم اسیر مرا ز غم نما رها ، اِلي مَتي اَحارُ فِيكَ ؟ صلاة من صیام من، قعود من قیام من اَلا حقیقتِ دعا ، اِلي مَتي اَحارُ فِيكَ؟ نشد ببینمت اگر ، به قبر من نما نظر بیا به دیدن گدا ، اِلي مَتي اَحارُ فِيكَ؟ سروده : (یونس) ۲۶ رمضان الکریم ۱۴۴۶ سوزِقلم✍🏻 عضویت در کانال سوزِ قلم در پیامرسان ایتا 📱http://eitaa.com/souzeGhalam
  تعظیم میکنند کریمان به ساحتت حاتم گدا و ریزه خورِ خوانِ رحمتت تو کیستی که حضرت حق داده ات سلام هرلحظه میکنند ملائک زیارتت هر روز رو به سمت حریم تو میکنم بوی بهشت میوزد از سوی تربتت آدم گدای کوی تو شد ، نوح نوکرت عیسی و یوسف اند اسیرِ کرامتت هستند انبیا همه مشغول طوفِ تو هستند اولیا همه محو نجابتت فوراً گره ز کار من خسته باز شد در هر زمان که "جامعه" خواندم به نیتت بین من و خداست ذنوبی که یا حسن بخشیده میشوند فقط با رضایتت (یونس) سروده شعر به مدحت چرا که او دارد امید روز جزا بر شفاعتت سروده : (یونس) ۱۳ رمضان الکریم ۱۴۴۵ عضویت در کانال سوزِقلم در پیامرسان ایتا 📲 http://eitaa.com/souzeGhalam
قلم میزنم در ثنایت حسن به امید لطف و عطایت حسن چه فخری بِه از این که از کودکی غلامی نمودم برایت حسن همه هستی ام را دهم در رهت پدر مادر من فدایت حسن الهی بریزم در ایامِ عمر همه هستی ام را به پایت حسن تویی معنیِ جود و احسان و فضل کرامت نخی از عبایت حسن کرم کن به حقِ علی ای کریم ز کویت نکن رد گدایت حسن گره از امورات من باز کن به یک گوشه چشم و دعایت حسن سروده : (یونس) سوزِقلم✍ عضویت در کانال سوزِقلم در پیامرسان ایتا 📲 http://eitaa.com/souzeGhalam
ای از ازل مرادِ دل ما مرید ها نور امید در دل ما نا امید ها ای ملجا تمامی ما رو سیاه ها وی منتهای آرزوی رو سپید ها از برکت وجود تو عزت گرفته اند بحر العلوم و بهجت و شیخ مفید ها حسرت برم به آنکه فدای تو شد حسین ای خوش به حال جُندَب و جُون و سعید ها سروده :  (یونس) ۱۱ صفر المظفر ۱۴۴۷ عضویت در کانال سوزِ قلم در پیامرسان ایتا 📱http://eitaa.com/souzeGhalam