eitaa logo
📀 کتابخانۀ صوتی_تصویری همراه
529 دنبال‌کننده
786 عکس
186 ویدیو
428 فایل
📣 صدها کتاب صوتی از بزرگترین رمانهای ایرانی و خارجی ✅ بهمراه بهترین کتابهای صوتی مذهبی و دفاع مقدس ✅ ده ها پادکست صوتی ادبی، تاریخی و مستندهای کمیاب ودیدنی .... ارتباط با ما 👇 @hasanasef
مشاهده در ایتا
دانلود
🎧 ✍️نویسنده: مترجم: دکتر ژاله آموزگار , دکتر احمد تفضلی 🔸شناخت اساطیر ایران 🎙تهیه و اجرا: 🔹 21 قسمت در 3 فایل فشرده🔻🔻🔻 شناخت اساطیر ایران کتابی است اثر جان هینلز که توسط احمد تفضلی و ژاله آموزگار ترجمه و در سال ۱۳۶۸ خورشیدی برای نخستین بار توسط کتاب‌سرای بابل-نشر چشمه‌ در ۲۱۱ صفحه در تهران منتشر شده‌است. کتاب در اصل به نام Persian Mythology ، نوشتهٔ John Rossell Hinnells استاد انگلیسی دانشگاه منچستر و صاحب آثاری در زمینهٔ پژوهش در«عهد جدید» و مطالعه‌ در تأثیرگذاری باورهای ایرانی در آن و پژوهش‌سنجی در دین‌ها و شناخت دین‌های‌ ایرانی، از جمله «مهرآیینی» است. نخستین چاپ کتاب در سال ۱۹۷۳ میلادی از سوی‌ THe Hamlyn Publishing Group Limited در ایالات متحده آمریکا منتشر شده‌است 🔻فایل فشرده 2 📀 کتابخانۀ صوتی _ تصویری همراه ⬇️ 📡 @sovtitasviri
ShenakhteAsatireIran Part2@sovtitasviri.rar
10.26M
🎧 ✍️نویسنده: مترجم: دکتر ژاله آموزگار , دکتر احمد تفضلی 🎙تهیه و اجرا: 🔻فایل فشرده 2 📡 @sovtitasviri
🎧کتاب_صوتی ✍️ 🎙کتابخوان: 🔸صد سال داستان نویسی در ایران نوشته حسن میرعابدینی 🔹جلد 3 💢 قسمت 8 - 15 📀 کتابخانۀ صوتی _ تصویری همراه ⬇️ 📡 @sovtitasviri 🔻🔻🔻
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎧کتاب_صوتی ✍️ 🔹جلد سوم -- قسمت 8 📡 @sovtitasviri
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎧کتاب_صوتی ✍️ 🔹جلد سوم -- قسمت 9 📡 @sovtitasviri
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎧کتاب_صوتی ✍️ 🔹جلد سوم -- قسمت 10 📡 @sovtitasviri
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎧کتاب_صوتی ✍️ 🔹جلد سوم -- قسمت 11 📡 @sovtitasviri
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎧کتاب_صوتی ✍️ 🔹جلد سوم -- قسمت 12 📡 @sovtitasviri
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎧کتاب_صوتی ✍️ 🔹جلد سوم -- قسمت 13 📡 @sovtitasviri
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎧کتاب_صوتی ✍️ 🔹جلد سوم -- قسمت 15 📡 @sovtitasviri
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎧کتاب_صوتی ✍️ 🔹جلد سوم -- قسمت 14 📡 @sovtitasviri
🎧کتاب_صوتی ✍️ 🎙کتابخوان: 🔸صد سال داستان نویسی در ایران نوشته حسن میرعابدینی 🔹جلد 3 💢 قسمت 1 - 7 ‼️فایلهای اصلاحی و جایگزین 📀 کتابخانۀ صوتی _ تصویری همراه ⬇️ 📡 @sovtitasviri 🔻🔻🔻
‼️‼️قابل توجه عزیزانی که 🎧کتاب_صوتی را دنبال می کنند متأسفانه 7 فایل نخست اشتباه بوده و فایلهای اصلاحی و صحیح مجدد گذاشته می شود
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹جلد سوم -- قسمت 1 📡 @sovtitasviri
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹جلد سوم -- قسمت 2 📡 @sovtitasviri
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹جلد سوم -- قسمت 3 📡 @sovtitasviri
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹جلد سوم -- قسمت 4 📡 @sovtitasviri
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹جلد سوم -- قسمت 6 📡 @sovtitasviri
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹جلد سوم -- قسمت 5 📡 @sovtitasviri
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹جلد سوم -- قسمت 7 📡 @sovtitasviri
💠 🎙با صدای 👈🏿 از آلبوم کتابخانۀ صوتی _ تصویری همراه ⬇️ 📡 @sovtitasviri
📡 https://t.me/sovtitasviri حرمت نگه دار دلم... گلم... كه اين اشك خونبهاي عمر رفته من است ميراث من نه به قيد قرعه نه به حكم عرف يكجا سند زده ام همه را به حرمت چشمانت به نام تو مهر و موم شده با آتش سيگار متبرك ملعون كتيبه خوان خطوط قبايل دور اين اين سرگذشت كودكي ست كه به سر انگشت پا هرگز دستش به شاخه ي هيچ آرزويي نرسيده است. هر شب گرسنه مي خوابيد چند و چرا نمي شناخت دلش گرسنگي شرط بقا بود به آيين قبيله ي مهربانش پس گريه كن مرابه طراوت به دلي كه مي گريست بر اسب باژگون كتاب دروغ تاريخش و آواز مي خواند رياضيات را در سمفوني با شكوه جدول ضرب با همكلاسيهايش : دودوتا چهار تا ... چهار چهار تا بيس چهار تا ...... پنج پنج تا ....... شش شش تا ... در يازده سالگي پا به دنياي شگفت كفش نهاد با سر تراشيده و كت بلندي كه از زانوانش مي گذشت با بوي كُنده ي بد سوز و نفت و عرق هاي كهنه آري دلم... گلم ... اين اشكها خون بهاي عمر رفته من است ميراث من حكايت آدمي كه جادوي كتاب مسخ و مسحورش كرده است تا بدانم و بدانم و بدانم... به وار وا نهاده ام مهر مادري ام را گهواره ا م را به تمامي و سياه شد در فراموشي سگ سفيد امنيتم و كبوترانم را از ياد بردم و مي رفتم و مي رفتم و مي رفتم... تا بدانم تا بدانم تا بدانم از صفحه اي به صفحه اي از چهره اي به چهره اي از روزي به روزي از شهري به شهري زير آسمان وطني كه در آن فقط مرگ را به مساوات تقسيم مي كردند ... سند زده ام يكجا همه را به حرمت چشمان تو مهر و موم شده با آتش سيگار متبرك ملعون كه مي تركاند يكي يكي حفره هاي ريه هايم را تا شمارش معكوس آغاز شده باشد بر اين مقصود بي مقصد از كلامي به كلامي و يكي يكي مُردم بر اين مقصود بي مقصد كفايت مي كرد مرا حرمت آويشن مرا مهتاب مرا لبخند و آويشن حرمت چشمان تو بود نبود ؟ پس دل گره زدم به ضريح انديشه اي كه آويشن را مي سرود مسيح به جلجتا بر صليب نمي شد و تيرباران نمي شد لوركا در گرانادا در شب هاي سبز كاج ها و مهتاب حفره حفره مي تركيد ريه هايم به آتش سيگار متبرك ملعون چشم مي بستم تا بل خواب باشد اين همه كابوس و يكي يكي مي مُردم به بيداري از صفحه يي به صفحه يي از شهري به شهري تا دل گره بزنم به ضريح هر انديشه يي كه آويشن را مي سرود پس رسوب كردم با جيب هاي پر از سنگ به ته رودخانه ي اوِز همراه با ويرجينيا وولف تا بار ديگر مرده باشم بر اين مقصود بي مقصد حرمت نگه دار .... گلم ... دلم .... اشكهايي را كه خونبهاي عمر رفته ام بود داد خود را به بي دادگاه خود آوردم ... همين نه نه ... به كفر من نترس ... نترس كافر نمي شوم هرگز ... زيرا به نمي دانم هاي خود ايمان دارم انسان و بي تضاد ؟! خمره هاي منقوش در حجره هاي ميراث عرفان لايت با طعم نعنا شك دارم به ترانه اي كه زنداني و زندانبان همزمان زمزمه مي كنند پس ادامه مي دهم سرگذشت مردي را كه هيچ كس نبود با اين همه تو گويي اگر نمي بود جهان قادر به حفظ تعادل خود نبود چون آن درخت كه زير باران ايستاده است نگاهش كن چون آن كلاغ چون آن خانه چون آن سايه ما گلچين تقدير و تصادفيم ... استواي بود و نبود به روزگار طوفان موج و نور رنگ ... در اشكال گرفتار آمدم مستطيل هاي جادو مربع هاي جادو من در همين پنجره معصوميت آدم را گريه كردم ديوانه گي هاي ديگران را ديوانه شدم عرفات در استاديوم فوتبال در كابينه ي شارون از جنون گاوي گفتم در همين پنجره گَله به چرا بردم پادشاهي كردم با سر تراشيده و قدرت اداره ي دو زن سر شانه نكردم كه عيال وار بودم و فقير زلف به چپ و راست خواباندم تا دل ببرم از دختر عمويم از ديوار راست بالا رفتم به معجزه ي كودكي با قورباغه اي در جيبم حراج كردم همه ي رازهايم را يكجا دلقك شدم با دماغ پينوكيو و بته ي گَوَني به جاي موهايم ... آري گلم دلم ... حرمت نگه دار ... كه اين اشكها خونبهاي عمر رفته من است ... سرگذشت كسي كه هيچ كس نبود ... و هميشه گريه مي كرد ... بي مجال انديشه به بغض هاي خود ... تا كي مرا گريه كند... ؟ تا كِي ...؟ و به كدام مرام بميرد ...؟ آري گلم ! دلم ... ورق بزن مرا ... و به آفتاب فردا بيانديش كه براي تو طلوع مي كند ... با سلام و عطر آويشن...❤️ 📀 کتابخانۀ صوتی _ تصویری همراه ⬇️ 📡 @sovtitasviri 🎙با صدای 👈🏿 از آلبوم 👇👇👇
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 🎙با صدای 👈🏿 از آلبوم کتابخانۀ صوتی _ تصویری همراه ⬇️ 📡 @sovtitasviri