📚 درحالیکه اصحاب باوفای سیدالشهدا یک به یک بر خاک افتاده بودند و گرمای سوزان و عطش بر اندک یاران امامحسین علیهالسلام غلبه کرده و فریاد تشنگی کودکان حرم به اوج رسیده بود؛ ارباب بیکفن، عباس علیهالسلام را صدا کرده و از او خواست آب بیاورد.
عباس و اباعبدالله پشت به پشت هم بر لشگر بیحیای کوفه و شام تاختاند تا بتوانند خود را به شریعه فرات برسانند. دشمن که تعدادشان از ریگهای دشت کربلا کمتر نبود، بین عباس و حسین علیهمالسلام فاصله انداختند.
❤️ عباس بر لشگر دهها هزار نفری دشمن تاخت. راه سد شدهی شریعه را شکافت و مشک را پر کرد. قصد خیمهها کرد. از بین چندین هزار نظامی دشمن، کسی جرات رویارویی با عباس نداشت. تیرباران تنها راه سپاه اعداء بود که میتوانست جنگاوری رشید چون علمدار حسین علیهالسلام را زمینگیر کند.
تیر بر بدنش زدند، تیر بر چشمانش زدند، بدن او تیرباران شد. تشنگی و زخم و جراحت ابوفاضل را از نفس انداخت. دست راست او را قطع کردند. مشک را به دهان گرفت و شمشیر بر دست چپ. دست چپ او را قطع کردند. تیر بر مشک او زدند. خونخواری داعشی مسلک از سپاه سفیانی، عمودی آهنین بر فرق عباس زد و عباس بر زمین افتاد...
#السلامعلیکیااباعبداللهالحسین
#صلیاللهعلیکیااباعبداللهالحسین 🇮🇷
🔴 لحظات نبرد حماسی سالار شهیدان / از نابترین و زیباترین لحظات تاریخ آفرینش
⚪️ از نابترین و خارقالعادهترین لحظات تاریخ آفرینش؛ لحظات تنها و بییار و یاور شدن و جنگیدن تک نفره سیدالشهدا علیهالسلام در مقابل هزاران هزار جنگجوی سپاه کفر بود...
🟡 در تاریخ آمده که وقتی حضرت تمام یاران خود را از دست داد، یکه و تنها به میدان آمد.
🟢 کسی که در یک نصفه روز، از طفلشیرخوار تا جوان برومند تا برادر رشید خود را پیش چشمانش تکه تکه کردند.
🟣 بزرگان و شجاعان عرب، وقتی حسین را بییاور دیدند، به خیال اینکه او پس از دیدن کشته شدن فرزندانش ضعیف شده، برای اینکه افتخار کشتن حضرت را برای قبیله خود ببرند، به میدان آمدند و از هم پیشی میگرفتند!
💥 مطالب زیر گزینشی از عینِ روایت راویان سپاه یزید است که در مقاتل آمده:
🟣 وقتی بزرگان قبایل کوفه به سمت حسین حمله کردند، کار به جنگ و چکاچک شمشیر نمیکشید و حسین هر کدام را فقط با یک ضربت شمشیر هلاک میکرد و سرهای آنان به این سو و آن سو پرتاب میشد!
🔴 او پسر قتالالعرب حیدرکرار و برادر شیرجمل حسن بن علی بود.
☑️ نه، انگار او خود علی بود.
🔵 راویان میگویند که هیچ شکست خوردهای را ندیده بودند که اینگونه رجز بخواند، دلیرانه بجنگد و یک تنه به قلب سپاه بزند.
🟡 وقتی که لشگر، کشته شدن بزرگان خود را دید، دیگر جرأت حمله نداشت؛
🔴 و این فرزند حیدر کرار، یل فاطمهزهرا بود که یک تنه بر یمین و یسار سپاه میزد...
🟤 و لشگریان عمرسعد مثل گله بزهایی که مورد حمله قرار میگیرند، به این سو و آن سو فرار میکردند.
✅ شخصاً در مقتل شیخ جعفر شوشتری خواندم که حضرت آنقدر از سپاه ابنزیاد کشت، آنقدر از این درندگان کشت که در قسمتی از سپاه، جمعیت کمی دیده میشد؛ و در آخر با همان حربه جنگی قدیمی، که جنگاوری چون عباس بن علی را در شریعه فرات به شهادت رساندند، امام را هم زمینگیر کردند؛ (تیراندازی از راه دور)
🔹 هـوا ز جور مخالف چو قيرگون گرديد
🔸 عزيز فاطـمه از اسب سرنگون گـرديد
🔸 بلند مرتبــه شاهـی زصـدر زين افــتاد
🔹 اگـر غلط نكنم، عـرش بر زمين افتــاد
آری ای دوستداران حسین؛
💢 اباعبدالله علیهالسلام در اینچنین ساعاتی، یک به سی هزار میجنگید و شمشیر میزد تا درس آزادی و آزادگی را تا ابدیت به ابنا بشر بدهد؛ که اگر روزی بین شمشیر و ذلت قرار گرفتید:
💥 فریاد زنید هیهاتمنالذله
شاید این اتفاق جوابی است بر آن سؤال ملائک، آنگاه که به خدا گفتند چرا انسان را خلق میکنی؟
✅ فرمود من چیزی را میدانم که شما نمیدانید.
⚫️ سلام ما از سویدای جان بر تو و بر عباست و بر کربلایت... ای بزرگ پرچمدار آزادگی تاریخ
⚫️ #السلامعلیکیااباعبداللهالحسین
🏴 #سلامٌعَلىقلبزینبالصبور
آنچه از حسین (ع)که کمتر به ما گفتهاند
امام حسین را فقط در چند ساعت آخر زندگیاش خلاصه کردهایم در حالی که از ۵۷ سال زندگی او بی خبریم.
✅امام حسین در جنگهای جمل و صفین، مثل سربازهای ساده در میدان جنگ حاضر شد؛ در حالی که میتوانست به بهانه آقازاده بودن، خود را از رزم، معاف کند.
✅امام حسین عاشقانه خانوادهاش را دوست داشت و به آنها محبت میکرد و حتی برای همسرش رباب، شعر عاشقانه میسرود.
✅در حال اعتکاف و طواف خانه خدا، شخص مقروضی از ایشان تقاضای کمک کرد و امام حسین اعتکاف خود را شکست تا از طلبکار، تقاضای مهلت کند.
✅هیچگاه هیچ پست و مقامی را از پدر خود که حاکم تمام ممالک اسلامی بود طلب نکرد. امام حسین کشاورز بود و هر روز بر روی اراضی خود کار میکرد.
✅در ماجرای صلح امام حسن با معاویه، با برادرش همراهی کرد و سخن هیچ مخالفی را نپذیرفت. پس از شهادت برادر نیز تا زمان مرگ معاویه به پیمانی که معاویه بارها آن را شکسته بود، متعهد ماند.
✅هیچگاه هیچ سائلی از خانه او دست خالی بر نمیگشت و نه تنها به فقرا کمک میکرد بلکه آنها را از گدایی بی نیاز میکرد.
✅در ماجرای خاکسپاری امام حسن، به خاطر جلوگیری از نزاع، به دفن نشدن برادرش در کنار رسولالله رضایت داد.
✅کنیز خود را به خاطر اینکه یک دستهگل به ایشان هدیه داد، آزاد کرد.
✅وقتی بردهای را دید که به یک سگ غذا میدهد، او را از اربابش که یهودی بود خرید و همانجا آزاد کرد. مرد یهودی و همسرش با دیدن مرام حسین، همانجا مسلمان شدند.
✅در ماجرای بیعت اجباری با یزید، در حالی که میتوانست مثل عبداللهبنزبیر در مکه پناهنده شود، اینکار را نکرد تا حرمت کعبه خدشهدار نشود.
✅وقتی به سپاه هزار نفری حربنیزید ریاحی برخورد کرد، نه تنها از عطش لشکریان دشمن سوءاستفاده نکرد بلکه همه لشگریان دشمن را سیراب کرد. حتی امامحسین دستور داد که اسبهای دشمن را هم سیراب کنند.
✅وقتی که فهمید مردم کوفه از بیعت خود برگشتهاند، برای جلوگیری از جنگ و خونریزی به دشمن گفت که از رفتن به کوفه منصرف شده و برمیگردد ولی ابنزیاد مخالفت کرد.
✅وقتی حربنیزید ریاحی به دستور ابنزیاد، اجازه بازگشت به امام حسین نداد، اصحاب به ایشان پیشنهاد دادند که با لشکر کوچک حُر بجنگند و از مهلکه فرار کنند ولی حضرت سیدالشهداء فرمود:
من شروع کننده جنگ نیستم.
✅در حالی که تعداد سربازان ایشان کمتر از صد نفر بود، به آنها فرمود هر کسی که بدهکار است نمیتواند با ما باشد و دو نفر از سربازان، به همین دلیل شبانه از امام حسین جدا شدند.
✅زمین کربلا را شصت هزار درهم از صاحبان آن خرید و به همانها بخشید تا خون او در زمین دیگران ریخته نشود.
✅مردم در هنگام دفن امامحسین، آثار زخمهایی کهنه بر دوش ایشان دیدند. امام سجاد فرمودند این زخمها اثر کیسههایی است که پدرم شبانه به منزل نیازمندان میبُرد.
#السلامعلیکیااباعبداللهالحسین
─┅─═इई 🖤🖤🖤ईइ═─┅─