✅ جهاد جلیلی، جهش در فرهنگ سیاسی حزب الله
تاملی در منطق عمل سیاسی سعید جلیلی
✍ دکتر سعید خورشیدی
🔹قسمت یک از دو
🔻این روزها که متاثر از نتایج انتخابات ریاست جمهوری، برخی گروههای سیاسی و رسانههایشان، انگشت اتهام را به سمت سعید جلیلی و الگوی سیاستورزی او نشانه رفتهاند و سعی در حذف او از سپهر سیاست ایران دارند، فرصتی است برای نیروهای انقلاب اسلامی تا در الگوی متفاوت سیاستورزی سعید جلیلی تامل کنند.
اگر الگوی منش سعید جلیلی را فهم کنیم، حتی میتوان عملکرد خودش را بر اساس الگوی کلان خودش نقد کرد. برای مثال این که بتوان ایدهها و برنامههای خود را با زبان توده مردم بیان کرد، الزامی جدی ذیل رویکرد تبیینی و تربیتی در انتخابات است.
پس چه طرفدار جلیلی باشیم چه منتقد یا مخالف او، مسأله مهم، فهم منطق کنش اوست. او چگونه میاندیشید که انصراف نداد؟ چرا در موضع منتقد وضعیت موجود جمهوری اسلامی ننشست؟ چرا در مناظره از داماد پزشکیان مستقیم نام نبرد؟ و... ابتدا باید این پدیده را «فهم» کرد و سپس موضع جانبداری، بی تفاوتی و یا مخالفت اتخاذ کرد
🔻در دو دهه اخیر، خصوصا پس از رای نیاوردن در انتخابات ۹۲، جریان سیاسی اصولگرا فرصت و زمینه یافت تا ابتدا به صورت تلویحی و زیرپوستی و سپس عریان و صریح این انگاره را در میان حزباللهیها ترویج کند که «مسیر کسب قدرت از طریق سیاست ورزی مکتبی، مسدود است! و اگر تمنای تحقق آرمان های انقلاب اسلامی در جامعه را دارید، راهکاری جز تن دادن به قواعد سیاست ورزی متداول (البته با کمی روتوش و آرایش) وجود ندارد».
اصولگرایان چنین تصویر کردند که جبهه انقلاب تا وقتی که به «قواعد قبیلهای سهم بندی در لیستبندیها»، «فنون جنگ روانی»، «بازیهای تبلیغاتی»، «مصلحتسنجیهای بیمبنا»، و «تاکتیکهایی چون اجماع» و... تن ندهد، اساسا گشایشی در وضعیت سیاسیاش رخ نخواهد داد. در این نگاه، انقلاب اسلامی و آرمانهایش، صرفا ویترین شعارها و وجهه ما را تامین میکند، اما قرار نیست #روش را هم تعیین کند، بلکه سازوکارهای سیاستورزی را باید از دیگران الگو بگیریم.
تمکین به این راهبرد، نه تنها باعث شد که حزب الله آرام آرام از روشهای سیاستورزی خاص خود تنازل کند و کنش سیاسیاش رنگ و بوی عرفی بگیرد، بلکه منجر به کودتایی در فرهنگ سیاسی او شد، کودتایی که آن چه بر اساس مبانی نظری انقلاب اسلامی «فرع» دانسته میشد را بر «اصل» مسلط کرد.
🔻در نظامهای سیاسی عرفی، اصلی ترین کارکرد انتخابات، انتقال قدرت به روشی غیرخشونتآمیز است و طبیعتا اصلی ترین هدف متصور برای حاضران در کارزار انتخابات نیز کسب قدرت سیاسی است. اما در نظام #جمهوری_اسلامی مبتنی بر نگاه امام و رهبری، انتخابات فراگیرترین سازوکار «سیاستورزی» عموم مردم است.
«سیاستورزی» در مکتب امام اساسا یک «کنش #تربیتی و رشدمحور» است. همان طور که فرد برای رسیدن به کمال و تقرب الهی، در جهاد با موانع درونی مثل حسد و کینه و عجب و... اخلاق میورزد، در جهاد با موانع بیرونی مثل ساختارهای ظالمانه و طاغوتها و... باید سیاستورزی کند.
در این نگاه، کسب قدرت (ولو با انگیزه خالصانه خدمت) فرعِ رشد و تعالی روحی سیاستمدار، هواداران او و مخاطبان کنش سیاسی او قرار میگیرد. در این چارچوب، «سیاستورزی مکتبی» برای یک کاندیدا صرفا محدود به رعایت اخلاق فردی اسلامی (مثل دروغ نگفتن، توهین نکردن، تهمت نزدن و...) نمی شود بلکه سنخی از کنش سیاسی است که در پی رشد و تعالی معنوی و اخلاقی سیاستمدار، بسیجشدگان و عامه مردم باشد و یا حداقل با رشد و تربیت هیچ یک از اینان در تعارض نباشد. پیروزی و شکست در انتخابات نیز صرفا بر اساس شاخص رای آوردن یا نیاوردن کاندیدای اصلح سنجیده نمی شود بلکه کاندیدایی موفقتر است که در برنامه رقابتی و انتخاباتی خود زمینه چنین «سلوک» تربیتی را بیش از دیگران برای هواداران خود و عامه مردم فراهم ساخته باشد.
🔻شاید یکی از دلایلی که الگوی کنشگری سیاسی سعید جلیلی برای دیگران (و حتی برای برخی از دغدغه مندان گفتمان انقلاب اسلامی) بعضا نامانوس و عجیب به نظر میرسید این بود که جلیلی از دریچه چنین مبنایی به انتخابات مینگریست.
سابقه این نگاه سعید جلیلی به انتخابات را در فضای مجازی میتوان در متن سخنان او در جمع دانشجویان در زمستان ۸۳ (چند ماه قبل تر از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۴) پیگیری کرد. (isna.ir/x3LBrY)
در شرایطی که نقل محافل تشکلهای دانشجویی مباحثه و مشاجره بر سر احتمال حضور این کاندیدا و آن کاندیدا بود، او در کسوت یک استاد دانشگاه (و نه کاندیدای ریاست جمهوری) توجه دانشجویان (به مثابه کنشگران سیاسی عرصه انتخابات) را به اهمیت گفتمانسازی در فرصت انتخابات جلب میکند و آنان را به مجاهدت برای طرح یک گفتمان «حقیقی» و «کارآمد» در انتخابات ریاست جمهوری فرامیخواند.
ادامه دارد...
@sr_jalily