eitaa logo
سید سلمان علوی
363 دنبال‌کننده
480 عکس
293 ویدیو
15 فایل
ارتباط با من: @ss_alavi
مشاهده در ایتا
دانلود
🔷 بریانی می‌پزیم و عقیده می‌سازیم! 📝«در میانه جنگ جهانی، زنی پاکستانی با پنج فرزند به تورنتو مهاجرت کرد و با فعالیت‌های خانگی، زمینه‌ رشد اسماعیلیه در آمریکای شمالی شد». این👆 آغاز کتابی‌ست که انتشارات آکسفورد اخیراً با عنوان «بازسازی اجتماع: زنان مهاجر و ساخت هویت شیعيان اسماعیلی» منتشر کرده است‌. 🔺 در این کتاب خانم «مولجی» ـ نوه آن‌ زن مهاجر ـ و استاد جرج‌تاون نشان می‌دهد چطور زنان در آن زمان توانستند از برخی عناصر فرهنگی مثل غذا ابزاری برای انتقال پیام‌های دینی بسازند. 🔹مادربزرگ خانم مولجی مرجعی برای حل مسائل زنان مسلمان در غربت بوده‌است. در سال‌های مقابله دولت کانادا با جلسات مسلمانان، او در مناسبت‌های مذهبی، زنان را جمع می‌کرد تا باهم غذاهای محلی نظیر بریانی بپزند و خیرات کنند‌ و از این طریق با مبانی اسماعیلی آشنا می‌شدند. 🔸شاید بحث‌های نظری و کتاب نوشتن، راه تعمیق یک آئین باشد، اما نشست‌های دوستانه و حلقات خانوادگی نقش بی‌بدیلی در گسترش یک باور در ساحت اجتماعی دارد که گاه کتاب ندارد. ⚠️ سنت روضه‌های خانگی و خانوادگی را دست کم نگیریم!!! 🆔 @ss_alavi_ir
🏴 امیرالمؤمنین علیه‌السلام: ... وَ لَقَدْ كُنْتُ أَنْظُرُ إِلَيْهَا فَتَنْكَشِفُ عَنِّي الْهُمُومُ وَ الْأَحْزَانُ به او [فاطمه] می‌نگریستم، پس نگرانی‌ها و غم‌ها از من دور می‌شد.🥀 📚 کشف الغمه، ج۱، ص۳۶۳. 🆔 @ss_alavi_ir
🔷 شرکت بین المللی puma به قرارداد اسپانسرینگ با تیم ملی پایان داد. 🔸آیا در ایران شیعیِ پرچمدار مبارزه با صهیونیسم، فکری به حال برندهای حامی صهیونیسم خواهد شد؟! 🆔 @ss_alavi_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حسین سیب سرخینماهنگ شب جمعه.mp3
زمان: حجم: 2.17M
در شب جمعه صدای مادر آید از حرم من تمام عمر دنبال صدای مادرم میزند ناله بُنیه کو لباس کهنه ات کو سرت کو حنجرت کو یاورت کو دخترت 🏴 شب جمعه است هوایت نکنم می میرم 🎙 حسین سیب سرخی 🆔 @ss_alavi_ir
سید سلمان علوی
... از ماجرای غزّه 🇵🇸 غروب در صدد ناله‌ای‌ست آهسته قلم شکسته، نفس بسته، سینه‌ها خسته هوا گرفته فضای
🔷 ماجرای یک بیت مجهول‌الشاعر مثنوی «از ماجرای غزّه» را اوایل آبان کامل و منتشر کردم. لیکن بخشهایی از این مثنوی را در دهه هشتاد گفته بودم. پس از دو دهه که از سرودن ابیاتی از این شعر گذشته، گمان داشتم یک بیت از این مثنوی متعلق به برادر عزیزم جناب محمدسعید میرزایی است: ستارگان همگی یک به یک شهید شدند و با گذشت زمان ماضی بعید شدند بنابراین به رسم امانت در کانال خودم هم پاورقی گذاشتم. (که البته الان پاک کردم) اما اخیرا مثنوی «امام کودکی‌ها» را که ایشان با این وزن و پیش از من گفته بودند، نگاه کردم، این بیت نبود. ساعتی پیش با محمد سعید تماس گرفتم؛ گفت بیت از ایشان نیست. حالا یا این بیت از خودم بوده و تشابه این بیت با بیت: زمانه خواست تو را ماضی بعید کند، ضمیر غایب مفرد کند شهید کند / الواح صلح باعث اشتباه شده، و یا از شاعر دیگری است که نمی‌شناسمش. دوستان شاعر، چنانچه پیش از این بیت را شنیده و صاحبی برایش را می‌شناسند اطلاع دهند. 🆔 @ss_alavi_ir
سید سلمان علوی
🔷 ماجرای یک بیت مجهول‌الشاعر مثنوی «از ماجرای غزّه» را اوایل آبان کامل و منتشر کردم. لیکن بخشهایی ا
فکر کنم از این لحظه به بعد باید منتظر فهرست صاحبان این بیت باشم. فعلا در نخستین دقایق، اخوی خودم چراغ اوّلو روشن کردن😐😅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرّحمن الرّحیم انّا انزلناه فی لیلة القدر... مثل نزول لحظه‌ی توحید در قطره‌های نازک باران آن سوی اشک‌های خداوند، «لیله» زنی است روشن و پنهان با «لیله» داستان بلندی‌ست در سینه‌ی سترگ خداوند پیراهنش سپیدتر از نور، در چادری سپیدتر از آن بیش از هزار ماه، درخشان، پیش از هزاره‌های نیایش روح هزار ساله‌ی مهجور در کوچه‌های شهر رسولان فانوس در اطاق خدا بود، فانوس را گرفت و کمی بعد در کوچه‌باغ عرش الهی روشن شد آیه‌های درخشان وقتش رسیده بود که باران بر خاک‌های مرده ببارد وقتش رسیده بود که کم کم آدم شود طبیعت بی‌جان برداشت چادر سفرش را، یک پرده از غم پدرش را می‌خواست تا نخوانده نماند، آیات بکر روضه‌ی رضوان شیرین‌ترین بشارت ایزد، قرآن‌ترین کلام محمّد بار امانتی که نشسته‌است بر دوش جهلِ حضرت انسان!! آنقدر مختصر شد و کوتاه تا قدر آسمان و زمین شد پیراهنی سیاه به تن داشت با یازده ستاره به دامان «لیله» زنی که بغض نگاهش، در خنده‌های گاه به گاهش آواز عارفانه‌ی قوهاست در آفتاب ظهر زمستان آنگاه چشم‌های ترش را... یا فکر کن که بال و پرش را... اصلا تمام دور و برش را... ای وای وای وای بر انسان یا فکر کن که سوخته باشد وقتی که چشم دوخته باشد در چشم کودکان هراسان در عصر خیمه‌های فروزان زنهار تا نسوخته باشد وقتی هزار سال کشیده‌ست چشم انتظاری پسرش را ـ ارواحنا فداه ـ به دندان با «لیله» داستان بلندی‌ست، اینجا مجال بیشترش نیست امّا همین قصیده‌ی کوتاه، تاریخ را رسیده به پایان پاکیزه‌ای که میل وضویش، آغاز آب‌های جهان است در قامتش تمامِ تمدّن، سجّاده‌اش حقیقت ادیان ▫️▫️▫️ ای خون‌بهای وحدت مستور، بانوی بی‌کرانه‌ی رنجور بودیّ و آفریده شدی باز در وسعت تجلّی سبحان توصیف سجده‌های تو... یاحق! تسبیح اشک‌های تو... یاهو! از بی تو ماندگان به هیاهو جز یاوه چیست در صف عرفان؟ تعظیم اگر به پای تو باشد، مریم شوند خیل ملائک تقدیر اگر هوای تو باشد، «سلمان» کوچک است «سلیمان» از داغ‌های کهنه یکی را در من بریز و تازه‌ترم کن یا با نگاه خویش نگه دار، یا در پناه خویش بسوزان ✍️ سید سلمان علوی 🆔 @ss_alavi_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
29.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نماهنگ | 🎙 📝شاعر: محمد رسولی 🏴 ویژه ایام سلام‌الله‌علیها 🆔 @ss_alavi_ir