💡با همدیگر مشورت و تبادل نظر کنید‼️
🌸خواستن رای و نظر همسر در امور زندگی علاوه بر این که سبب می شود که از توان فکری او در حل مسائل کمک بگیرید این حس را به همسرتان منتقل می کند که شما به او اعتماد دارید.
👈فرض کنید برای خرید یک خانه یا پیشرفت شغلی تصمیمگیری میکنید. به جای اینکه تنها نظر خود را مطرح کنید، از همسرتان میپرسید: «به نظرت بهترین گزینه کدام است؟»
💡💡این کار نشان میدهد که شما به او اعتماد دارید و نظراتش برایتان اهمیت دارد. این تعامل نه تنها به تصمیمگیری بهتر کمک میکند، بلکه اعتماد و همکاریتان را در زندگی مشترک تقویت میکند. 🏡💼❤️
6.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️عظمت دعای مادر
👈حتی پس از مرگ‼️
🔺استاد دانشمند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«بهشت زیر پای مادر است» یعنی...
📝 رهبر انقلاب:
اینکه در روایت دارد که «اَلجَنَّةُ تَحتَ اَقدامِ الاُمَّهات»، «تَحتَ اَقدام» یک کنایه است، تعبیر کنایی است؛ «بهشت زیر پای مادر است» یعنی دم دست مادر است.
📝 شما بهشت میخواهید، بروید سراغ مادر؛ او بهشت را به شما خواهد داد.
❤️به او محبّت کنید، به او مهربانی کنید، به او خدمت کنید، از او اطاعت کنید، به او احترام کنید، او بهشت را به شما خواهد داد.
احترام به پدر و مادر در قرآن و روایات
❤️«و اگر یکی از آنها یا هر دوشان نزد تو به پیری برسند...» از این فراز آیه چه میفهمیم؟
اینکه پدرومادر در دوران سالخوردگی که بیشترین نیاز را دارند بایددرکنار فرزندان خود باشند. مشغلۀ کاری زیاد نداشتن حوصلۀ سر وکله زدن، برنامهریزی برای رشد شخصی، تنش به خاطر دخالتهای بیجا و... هیچکدام بهانۀ شرعپسندی برای ترک محترمانۀ آنها و فرستادنشان به آسایشگاه نیست
📖اسراء آیه۲۳
🌺قال الباقرُ عليه السلام :
إنّ العَبدَ لَيكونُ بارّا بِوالِدَيهِ في حياتِهِما
🌺ثُمّ يَموتانِ فلا يَقضي عَنهُما دُيونَهُما ولا يَستَغفِرُ لَهُما فيَكتُبُهُ اللّه ُ عاقّا
🌺وإنّهُ لَيكونُ عاقّا لَهُما في حياتِهِما غَيرَ بارٍّ بِهِما
🌺فإذا ماتا قَضى دَينَهُما واستَغفَرَ لَهُما فيَكتُبُهُ اللّه ُ عَزَّوجلَّ بارّا
🌺امام محمدباقرعليه السلام :
🌺يك وقت هست كه بنده در زمان حيات پدر و مادر خود نسبت به آنان نيكوكار است
🌺اما وقتى مى ميرند نه بدهى آنان را مى پردازد و نه برايشان طلب آمرزش مى كند
🌺در اين صورت خداوند او را نافرمان قلمداد مى كند
🌺و يك وقت هم هست كه بنده در زمان حيات پدر و مادر خود ناخلف و نافرمان است و به آنان نيكى نمى كند
🌺اما وقتى مردند بدهى هاى آنها را مى پردازد و براى ايشان آمرزش مى طلبد
لذاخداوندعزوجل او را نيكوكارمى نويسد.
الكافي : 2/163/21
🌺🌺🌺
"خانه پدر و مادر"
بعد از خانه خدا،تنها خانه ای است که:
روزی ده ها بار می توانی بروی بدون دعوت
و هر بار صاحب خانه از دیدنت خوشحال و خوشحال تر می شود.
خانه ای که برای رفتن نیازی به دعوت ندارد
خانه ای که حتی خودت می توانی کلید بیندازی و وارد شوی
خانه ای که همیشه چشمانی مهربان به در دوخته تا تورا ببینند
خانه ای که یاد آور آرامش کودکانه توست
خانه ای که حضورت و نگاهت به پدر و مادر عبادت محسوب می شود و گفتگویت با آنها ذکر الهی است
خانه ای که اگر نروی دل صاحبخانه میگیرد و غمگین می شود.
خانه ای که قهر با آن ، قهر با خداست!
خانه ای که دو تا شمع سوخته اند تا روشنی به ما بدهند و تا وقتی سوسو میزنند، شادی و حیات در وجودت جریان دارد.
خانه ای که سفره هایش خالص و بی ریاست
خانه ای که وقتی خوردنی آوردند اگر نخوری ناراحت و دلشکسته می شوند
خانه ای که همه بهترین هایش با خنده و شادمانی تقدیم تو می شود
خانه ای که .........
چقدر خانه والدین به خانه خدا شباهت دارد
"قدر این خانه ها را بدانیم"
"قدر این فرشته های آسمانی را بدانیم"
شاید خیلی زودتر از آن که فکر کنیم
دیر می شود.
این بخش از سخنرانی ۸ خرداد ۱۴۰۳ سید حسن نصرالله در مراسم ختم مادر مرحومهشون (ره) خیلی جای کار داره. #نکات_تربیتی زیادی داره و میشه در موردش کلی فکر و بحث کرد ...
با هم بخوانیم؛
------------------------
مِنَتی که مادر و پدرمان بر ما، من و برادران و خواهرانم دارند، قابل بیان نیست. ما در حومهای از کمربندهای فقر و فقرا در شرق بیروت، به نام محلهی شرشبوک در همسایگی منطقهی کرنتینا به دنیا آمدیم و تقریبا ۱۵ سال در آن زندگی کردیم.
در حومهی ما هیچ مسجد، نمازخانه، روحانی، فعالیت مذهبی و در مدرسهی ابتدایی، راهنمایی و متوسطهای که میرفتیم هیچ درس دینیای وجود نداشت، اما به برکت این پدر و مادر، خداوند بر ما منت گذاشت و ما را به ایمان و تدین راه نمود و از کودکی نماز، روزه، تلاوت قرآن و خداترسی را آموختیم.
در این محیط دور، بیگانه یا بیطرف نسبت به هر چیز مرتبط با دین، تدین یا فعالیتهای دینی بزرگترین نعمت پس از وجود و واسطههای وجود یعنی پدر و مادر، نعمت ایمان است. به برکت و فضل ایشان، خداوند متعال به ما منت گذاشت و این نعمت را به ما بخشید. همچنین نعمت وابستگی به خط سیاسی که در آن قرار داشتیم و همچنان قرار داریم.
ما در آن حومه هیچ کس را نمیشناختیم و هیچ کس به دیدن ما نمیآمد. یک حومهی فقیر، دور و جدا افتاده بود. حتی اگر کسی میخواست یارگیری سیاسی کند، حومهی شرشبوک آخرین گزینهاش بود. اما پدر و مادرم ما، من و برادران و خواهرانم را که بچههای کوچک ۹، ۱۰ یا ۱۲ ساله بودیم با حضرت امام موسی صدر آشنا و ما را عاشق او کردند.
عکس او در مغازه و خانه جلوی چشم ما و منشش همواره بر زبان آنها بود. از جایگاه تربیتی، پدرانه و از آغاز به مکتب، خط و جنبش او پیوستیم و هنوز هم همان است. حال چه من و برادرانم در حزب الله باشیم و چه در جنبش امل.
------------------------
این رو مقایسه کنیم با رویهای که این روزها در تعلیم و تربیت رسمی و غیررسمی و محیط خانه، محل توجه هست. در موردش بیشتر صحبت میکنیم ...
🔴 تجلیل و قدردانی امام خمینی و رهبر انقلاب از همسرشان
امام در وصیتنامه خود به فرزندشان حاج سید احمد توصیه کردهاند که:
«پسرم! بزرگترین وصیت من به تو فرزند عزیز، سفارش مادر بسیار وفادار تو است. حقوق بسیار مادرها را نمیتوان شمرد و نمیتوان به حق ادا کرد. یک شب مادر نسبت به فرزندش، از سالها عمر پدر متعهد، ارزندهتر است. تجسم عطوفت و رحمت در دیدگان نورانی مادر، بارقه رحمت و عطوفت رب العالمین است.»
در جای دیگر اشاره کردهاند که: «و به احمد، پسرم، وصیت میکنم که با ارحام و اقربای خود به خصوص خواهران و برادر و خواهرزادگان با مهر و محبت و صلح و صفا و ایثار و مراعات رفتار کند و به همه فرزندانم وصیت میکنم که باهم یکدل و یک جهت باشند. و همه در راه خداوند و [کمک به] بندگان محروم او قدم بردارند که خیر و عاقبت دنیا و آخرت در آن است.»
رهبر انقلاب: «از باب حقگزاری هم که شده، باید به نقش همسرم در زندگیام اشاره کنم. ایشان قبل از هرچیز از طمأنینه و آرامش و روحیهای قوی برخوردار است. من بارها دربرابر او بازداشت شدم، بارها مورد ضرب و جرح واقغ شدم و علیرغم همه اینها هیچگاه ترس و ضعف و ملالتی در او مشاهده نکردم. باید به صبر و شکیبایی فراوانش در تحمل سختی و مشقت زندگی پیش از انقلاب و اصرار او بر سادهزیستی در دوران انقلاب اشاره کنم. بحمدالله خانه ما همواره تا کنون از زوائد زندگی و زرق و برقهای دنیوی به دور مانده است و همسرم در این امر بالاترین نقش را داشته است. این بانوی صالحه، هرگز از من درخواست خرید لباس نکرده، هیچوقت برای خود زیورآلات نخرید و مقداری زیورآلات از هدیه بستگان داشت که برای خرید زغال جهت کمک به سرمای فقرا در زمستان مشهد آنها را فروخت...»
کتاب چهارم لیگ کتاب «خون دلی که لعل شد»، ص159 و 160
🌱>>>
یک سنگ ریزه، ناچیز است
اما اگر همین سنگ در جوراب یا کفشت باشد،
تو را از رفتن و حرکت باز میدارد...!
بعضی چیزها ریز است، ناچیز است
اما انسان را از حرکت در راه خدا و به سمت خوبیها باز میدارد...!
مثل نامهربانی نسبت به پدر و مادر
هرچند کم باشد و درحد اه گفتن باشد
راه بندان خواهد کرد...!
این حرف خداست که فرمود :
‹‹به پدر و مادر خود، اُف نگو»
✳️ دعای مادرم مرا بدین جا رسانید
🔻 از بایزید بسطامی پرسیدند که ابتدای کار تو چگونه بود؟ گفت: من ده ساله بودم، شب از عبادت خوابم نمیبُرد. شبی مادرم از من درخواست کرد که امشب سرد است، نزد من بخُسب. مخالفت با خواهش مادر برایم دشوار بود؛ پذیرفتم. آن شب هیچ خوابم نبرد و از نماز شب بازماندم. یک دست بر دست مادر نهاده بودم و یک دست زیر سر مادر داشتم. آن شب هزار «قُل هُوَ اللّهُ اَحَد» خوانده بودم. آن دست که زیر سر مادرم بود، خون اندر آن خشک شده بود. گفتم: «ای تن، رنج از بهِر خدای بکش.» چون مادرم چنان دید، دعا کرد و گفت: «یا رب، تو از وی خشنود باش و درجتش، درجهٔ اولیا گردان.» دعای مادرم در حقّ من مستجاب شد و مرا بدین جای رسانید.
📚 برگرفته از کتاب «بُستان العارفین»