eitaa logo
سبک زندگی دینی
132 دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
1.5هزار ویدیو
24 فایل
آیدی ادمین: @mohammaddostmr
مشاهده در ایتا
دانلود
در حديث معراج آمده است: اى احمد! هر گاه انسان، شكم خويش را گرسنگى دهد و زبانش را نگه دارد، حكمت به او مى آموزم. اگر كافر باشد، حكمت او دليلى بر ضد او و بارى بر دوشش خواهد بود و اگر مؤمن باشد، حكمتش براى او نور و راهنما و شفا و رحمت خواهد بود. پس، آنچه را نمى دانست، خواهد دانست و آنچه را نمى ديد، خواهد ديد. نخستين چيزى كه به او نشان مى دهم عيب هاى خود اوست تا بدين سبب، از پرداختن به عيب هاى ديگران باز ماند و نكته هاى ظريف علمى را به او نشان دهم تا شيطان به وجود او راه نيابد. فى حديث المعراج: يا اَحْمَدُ! اِنَّ الْعَبْدَ اِذا اَجاعَ بَطْنَهُ وَ حَفِظَ لِسانَهُ، عَلَّمْتُهُ الْحِكْمَةَ، وَ اِنْ كانَ كافِراً تَـكونُ حِكْمَتُهُ حُجَّةً عَلَيْهِ وَ وَبالاً، وَ اِنْ كانَ مُؤْمِناً تَـكونُ حِكْمَتُهُ لَهُ نوراً وَ بُرْهاناً وَ شِفاءً وَ رَحْمَةً، فَيَعْلَمُ ما لَمْ يَكُنْ يَعْلَمُ وَ يُبْصِرُ ما لَمْ يَكُنْ يُبْصِرُ، فَاَوَّلُ ما اُبَصِّرُهُ عُيوبُ نَفْسِهِ حَتّى يَشْتَغِلَ عَنْ عُيوبِ غَيْرِهِ، وَ اُبَصِّرُهُ دَقائِقَ الْعِلْمِ حَتّى لايَدْخُلَ عَلَيْهِ الشَّيْطانُ؛ [بحار الأنوار، ج 77، ص 29، ح 6.]
امیرالمومنین در حکمت 289 نهج البلاغه مي‌فرمايد:  «و كان اكثر دهره صامتا» ؛ اين برادري كه من داشتم در بیشتر عمرش ساكت بود.  «فان قال بد القائلين» وقتي حرف مي‌زد همه گویندگان در مقابل حرف او مغلوب مي‌شدند، و او بر همه گویندگان چيره مي‌شد. پس کلید بسياري از گناهان زبان است. وقتي انسان ساكت مي‌شود باب اين ذنوب بسته مي‌شود. اما خود "صمت" با قطع نظر از سكوت، براي انسان يك حقيقتي را ايجاد مي‌كند. معناي «صمت» اين نيست که كسي كه هيچ مخاطبي ندارد سكوت كند. طبيعي است كه بايد سكوت كند. يعني جايي كه ديگران ميلي به صحبت دارند اين شروع كند به سكوت كردن و حرف نزند. اين كار بسيار مشكلي است. شما ده دقيقه در جمعي كه دوستانتان نشسته‌اند و همه حرف مي‌زنند، شروع كنيد به تمرين كردن، ببينيد در اين ده دقيقه مي‌توانيد خودتان را وادار به سكوت كنيد و حرف نزنيد؟ مگر اينكه كسي از انسان چيزي بپرسد، با انسان حرف بزنند، از انسان مطلبي را بخواهند. خيلي مشكل است، واقعا مشكل است. انسان صامت باشد، اما وقتي حرف مي‌زند، اين يك حرفش به اندازه هزاران كلام ديگران است. وقتي زبان سكوت مي‌كند، قدرت نفس انسان و تعالي‌اش بالا مي‌رود. وقتي زبان سكوت مي‌كند و حرف نمي‌زند دائره فكر انسان خيلي وسعت پيدا مي‌كند. انسان وقتي حرف مي‌زند، آنچه را كه قبلا فكر كرده است، معمولاً در حين حرف زدن نمي‌شود که يك فكر جديدي سراغ انسان بيايد، آن فكري كه قبلا پخته شده است و ابعادش بررسي شده باشد. هر چه انسان سكوت كند و تأمّل كند، قدرت فكري او بيشتر مي‌شود. البته بين سكوت و خواب خيلي فرق است. بعضي‌ها هم از آدم هاي ساكتي هستند كه سكوتشان با خواب يكي است. سكوتي كه در روايات خيلي مورد تأكيد قرار گرفته، سكوت همراه با تأمّل است. انسان در حال سكوت در خودش تأمّل كند و عيوب و نواقص خودش را بررسي کند. در عظمت خدا فكر كند، در دين فكر كند، در مشكلات مردم فكر كند. و الا چه بسا افرادي باشند که در يك سال ده كلمه حرف هم نزنند و اهل فكر هم نباشند. آن هم باز ارزشي ندارد، سكوت و صمتي كه همراه با تامل و فكر كردن است. ما طلبه‌ها بايد اين را خيلي آزمايش كنيم و خيلي هم پياده كنيم، كه چه مقدار قدرت داريم. 🔰🔰🔰🔰🔰 «سخن، نمایندهٔ روح است؛ سخن هرکس به همان دنیایی تعلق دارد که روح گوینده‌اش، به آنجا تعلق دارد.» سیری در نهج‌البلاغه؛ استاد مرتضی مطهری . ♻️ علامه طباطبائی (رحمه الله) : 💌 من از سکوت آثار گران‌بهایی را مشاهده کرده ام . چهل شبانه روز سکوت اختیار کنید و جز در امور لازم سخن نگویید ، و به فکر و ذکر مشغول باشید تا برایتان صفا و نورانیت حاصل شود .
امیرالمؤمنین عليه السلام: هر چه را مردم به تو گفتند، به مردم مگو و بر مگردان، كه همين در نادانى و حماقت، كافى است! لا تَرُدَّ عَلَى النّاسِ كُلَّما حَدَّثُوكَ فَكَفى بِذلِكَ حُمْقا. «شنيده»هايمان و «خوانده»ها بسيار است، ولى عاقلانه نيست كه بلندگوى تكرار شنيده ها و خوانده ها باشيم، بى آنكه آنچه را «مى گويند» و مى نويسند، به محك بزنيم و بسنجيم و راست و دروغ و صلاح و فساد آن را ارزيابى كنيم. وقتى بازار «شايعه» داغ است، نقل حرف مردم «شايعه پراكنى» مى شود. وقتى عده اى نان دروغ مى خورند و كسب تهمت دارند، بازگويى آنچه در گوش ما مى خوانند و در اطرافمان مى پراكنند، گاهى مصداق «نشر اكاذيب» مى شود. گرچه «دل»، مى خواهد انسان هر چه را شنيد، بگويد و از اين راه براى خود وجهه و عنوانى كسب كند، ولى «عقل»، فرمان درنگ و تأمل مى دهد. بايد در پالايشگاه ذهن خود، مطالب و شنيده ها را پالايش كنيم، ناسالم ها را دور بريزيم و براى گفتنى ها معيار داشته باشيم. گاهى رسوايى و بى آبرويى و پشيمانى، محصول و فرايند همين گونه «نقليات» و پراكندن «حرف مردم» است.
♦️ امیرالمومنین علیه‌السلام: 🔹آنچه را نمی دانی مگو، که دربیان چیزهایی که می دانی ، متّهم[به دروغگویی] می‌شوی 🔰﴿لا تَقُل ما لا تَعلَمُ ؛ فَتُتَّهَمَ بِإِخبارِکَ بِما تَعلَمُ.﴾ 📚 غرر الحکم ح۱۰۴۲۶ امام علی: 🟤کسى که پرحرفى مى کند سخنان ناروا و بى معنا فراوان مى گويد 📿مَنْ أَکْثَرَ أَهْجَرَ. نهج البلاغه نامه ۳۱. ✍ يکى از فوايد سکوت، گرفتار نشدن در دام سخنان بى معناست و اين بسيار به تجربه رسيده که افراد پر حرف پرت و پلا زياد مى گويند، زيرا سخنان سنجيده و حساب شده، فکر و مطالعه مى خواهد در حالى که افراد پر حرف مجالى براى فکر ندارند. چرا ما مطالب بیهوده می‌گوییم و از آن لذت می‌بریم؟ چون فکر کردن و اندیشیدن لازم ندارد و معمولاً سخنانی مضحک و خنده‌دار هستند و ما از سخنان خنده‌دار لذّت می‌بریم. افزون بر این‌ها، برای ما عادت شده است. انسان از انجام کار عادت‌شده لذت می‌برد و ترک عادت او را می‌آزارد. وقتی مهمل‌گویی و مهمل‌بافی برای انسان عادت شد، بهترین کار این است که بنشیند و دائماً از این‌گونه مطالب بگوید... آنچه گذشت روی ساده‌ی مسئله بود و فقط روی لغو بودن چنین کارهایی تأکید داشت. در این سخنان، مستمعِ عمومی وجود ندارد و درباره‌ی مسئله‌ای اعتقادی و مبنایی و ایدئولوژیکی هم بحث نمی‌شود و فقط مطالبی بیهوده گفته می‌شود. گاهی مسئله تنها لغو بودن و عمر را هدر دادن نیست. گاهی سخنان باطل درباره‌ی مسائل اعتقادی مطرح می‌شود... به‌کارگیری زبان در تبیین اعتقادای فاسد بسیار بدتر از به‌کارگیری آن در سخنان بیهوده است...
بیشتر از دانسته هایت حرف نزن گاهی ما در شبانه روز در موضوعات مختلفی اظهار نظر میکنیم که نه تنها تخصص نداریم که حتی آگاهی اجمالی هم نداریم. ریشه خیلی از این اظهار نظرها و حرف زدن های بدون علم، شهوتِ سخن گفتن و اظهار فضل است. مدیریت این میلِ سخن گفتن، خیلی در رشد انسان تاثیر گذار است. چقدر این روایت امام صادق علیه السلام زیباست حضرت در روایتی که حقیقت ایمان را معرفی میفرمایند یکی از موارد را این معرفی میکنند اِنَّ مِنْ حَقيقَةِ الاْيمانِ....وَ اَنْ لايَجوزَ مَنْطِقُكَ عِلْمَكَ؛ از حقيقت ايمان اين است كه گفتار تو از دانشت بيشتر نباشد. 📜 ابن حمدون (562ق)، نويسنده و شاعر بغدادی، از امام صادق روایت می کند که ایشان سه ویژگی برای فرد نادان شمرده اند: اول اینکه انسان نفهم، قبل از اینکه درست بشنود؛ جوابش آماده است و به پاسخگویی رو می آورد؛ دوم اینکه او پیش از درک مطلب، آماده دشمنی کردن است؛ سوم اینکه در آنچه سر رشته ندارد و به آن دانا نیست، وارد می شود و به آن حکم می کند. 🏷وقال جعفر بن محمد: من أخلاق الجاهل، الإجابة قبل أن يسمع والمعارضة قبل أن يفهم والحكم بما لا يعلم. 📚التذکرة الحمدونیة: 1: 273-274. ♻️ امام باقر علیه السلام: من خوش ندارم كه اندازه زبان مرد، فزونتر از اندازه دانش او باشد! «إنّي لَأكْرَهُ أن يكونَ مِقدارُ لِسانِ الرجُلِ فاضِلاً على مِقدارِ عِلمِهِ» 📚 ميزان الحكمه، جلد ۱۰ صفحه: ۱۹۵. صحبت ها، نظرات، قضاوت های ما آیا به اندازه دانسته هایمان است یا بیشتر از آن؟! به همین معیار می شود خودمان را بسنجیم که چقدر به حقیقت ایمان نزدیک هستیم یا دور در غیر ضرور از زبان حرف مکش یک نقطه اضافه تر، زیان می گردد
پیامبر خدا: امنیت و سلامت انسان، در حفظ زبانش است. بحارالانوار، ج ۶۸،صفحه ۲۸۶ اميرالمؤمنين: هیچ چیز به اندازه زبان شایسته نیست که در زندانی طولانی قرار گیرد . 🔴 «سکوت»، مهمترین سرمایه وجودی سالکان الی الله است که جز در مواردی که ارزش «سخن» بیش از «سکوت» باشد، از این سرمایه هزینه نمی‌کنند. 🚨حکایت ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﻗﺪﯾﻢ ﺷﻬﺮﯾﺎﺭﯼ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ سرمایه ﻓﺮﺍﻭﺍﻥ ﺩﺍﺷﺖ، ﭘﺴﺮﺵ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻋﺎﻟﻤﯽ ﺩﺍﻧﺎ ﺳﭙﺮﺩ ﺗﺎ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻋﻠﻢ ﻭ ﺍﺩﺏ ﺑﯿﺎﻣﻮﺯﺩ، ﻭ تاکید نمود که، ﻫﻢ ﻭ ﻏﻢ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﺮﭼﻪ ﺑﻬﺘﺮ ﺗﺮﺑﯿﺖ ﮐﺮﺩﻥ ﺍﻭ ﺻﺮﻑ کند. ﺭﻭﺯﯼ آﻥ ﭘﺴﺮ ﺯﯾﺮﮎ ﺑﻪ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺧﻮﺩ ﮔﻔﺖ ﻣﺮﺍ ﭼﯿﺰﯼ ﺑﯿﺎﻣﻮﺯ ﮐﻪ ﻣﻮﺟﺐ نجاتم ﺩﺭ ﻫﺮ ﺩﻭ ﺟﻬﺎﻥ شود. 🔹ﺍﺳﺘﺎﺩﺵ ﮔﻔﺖ : ﺧﺎﻣﻮﺷﯽ ﺍﺧﺘﯿﺎﺭ ﮐﻦ ﺗﺎ ﺭﺳﺘﮕﺎﺭ ﺷﻮﯼ. ﺍﺯ ﺁﻥ ﺑﻪ ﺑﻌﺪ ﺷﺎﻫﺰﺍﺩﻩ ﻟﺐ ﺑﻪ ﺳﺨﻦ ﺑﺎﺯ ﻧﮑﺮﺩ ﻭ ﺩﯾﮕﺮ ﻫﯿﭻ ﺳﺨﻦ ﻧﮕﻔﺖ. ﭘﺪﺭﺵ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺣﺮﻑ ﻧﺰﺩﻥ ﭘﺴﺮ ﻧﮕﺮﺍﻥ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻓﮑﺮ ﮐﺮﺩ ﮐﻪ ﺍﻭ ﺑﻪ ﺑﯿﻤﺎﺭﯼ ﺳﺨﺘﯽ ﺩﭼﺎﺭ ﺷﺪﻩ، ﺍﻭ ﺭﺍ ﻧﺰﺩ ﺣﮑﯿﻢ ﺑﺮﺩ ﺗﺎ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻣﻌﺎﻟﺠﻪ ﮐﻨﺪ. 🔸ﺣﮑﯿﻢ ﮔﻔﺖ : ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺷﮑﺎﺭ ﺑﺒﺮﯾﺪ ﺗﺎ ﺯﺑﺎﻧﺶ ﺑﺎﺯ ﺷﻮﺩ. ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺑﺎ ﮔﺮﻭﻫﯽ ﻋﺎﺯﻡ ﺷﮑﺎﺭ ﺷﺪ ﻭ ﻫﻤﭽﻨﺎﻥ که ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺻﯿﺪﯼ ﻣﯽﮔﺸﺘﻨﺪ ﻧﺎﮔﺎﻩ ﺍﺯ ﻻﺑﻼﯼ ﺩﺭﺧﺘﺎﻥ ﺻﺪﺍﯼ ﻃﻮﻃﯽﺍﯼ ﺷﻨﯿﺪﻩ ﺷﺪ. ﺷﺎﻩ ﮔﻔﺖ : ﺁﻥ ﻃﻮﻃﯽ ﺭﺍ ﺑﮕﯿﺮﯾﺪ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻦ ﺯﻧﺪﻩ ﺑﯿﺎﻭﺭﯾﺪ. 🔹ﻃﻮﻃﯽ ﺭﺍ ﮔﺮفته ﻭ ﺩﺭ ﻗﻔﺲ ﮐﺮﺩﻧﺪ. ﺷﺎﻫﺰﺍﺩﻩ ﮐﻪ ﺷﺎﻫﺪ ﺍﯾﻦ ﻣﺎﺟﺮﺍ ﺑﻮﺩ ﮔﻔﺖ : ﺍﮔﺮ ﻃﻮﻃﯽ ﺯﺑﺎﻥ ﻣﯽ ﺑﺴﺖ ﺩﺭ ﮐﺎﻡ ﻧﻪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻗﻔﺲ ﺩﯾﺪﯼ ﻧﻪ ﺩﺭ ﺩﺍﻡ ﭘﺪﺭ ﺍﺯ ﻓﺮﻁ ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﯽ ﻭ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ ﺳﯿﻠﯽ ﻣﺤﮑﻤﯽ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﭘﺴﺮ ﺯﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ : ﭼﺮﺍ ﻣﻬﺮ ﺳﮑﻮﺕ ﺑﺮ ﺯﺑﺎﻥ ﺯﺩﻩ ﻭ ﻣﺮﺍ ﭘﺮﯾﺸﺎﻥ ﺣﺎﻝ ﮐﺮﺩﻩﺍﯼ؟ 🔸ﭘﺴﺮ ﮔﻔﺖ : ﻫﺮﮐﻪ ﺧﺎﻣﻮﺵ ﻣﺎﻧﺪ ﻧﺠﺎﺕ ﯾﺎﻓﺖ، ﺍﮔﺮ ﻟﺐ ﺑﻪ ﺳﺨﻦ ﻧﮕﺸﻮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻡ ﺳﯿﻠﯽ ﻧﻤﯽﺧﻮﺭﺩﻡ ﮐﻪ ﮔﻔﺘﻪﺍﻧﺪ : ﻫﺮ ﺯﯾﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺁﺩﻡ ﻣﯽ ﺭﺳﺪ ﺍﺯ ﺯﺑﺎﻥ ﺍﻭﺳﺖ. ﻭ ﺯﺑﺎﻥ ﺳﺮﺥ ﺳﺮ ﺳﺒﺰ ﻣﯽﺩﻫﺪ ﺑﺮ ﺑﺎﺩ
📖 زبان مثل کفه ترازو است 🔻امیرالمؤمنین عليه السلام: 🔸زبان کفه ترازویی است که نادانی آن را سبک و عقل آن را سنگین سازد. اللِّسَانُ‌ مِعْيَارٌ أَطَاشَهُ‌ الْجَهْلُ وَ أَرْجَحَهُ الْعَقْلُ. 📚تحَف العُقُول، ص ۲۰۷. ‌ امیرالمؤمین علیه السلام: هنگامى كه عقل كامل گردد سخن كم مى شود إِذَا تَمَّ الْعَقْلُ، نَقَصَ الْكَلَامُ حکمت 71 نهج البلاغه 🌺🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂🍃🍁 🍃 اﺯ ﻋﺎﻟﻤﻲ ﭘﺮﺳﻴﺪﻧﺪ: ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻣﻲ ﺗﻮﺍﻥ ﺑﻪ ﻣﻴﺰﺍﻥ ﮐﺴﻲ ﭘﻲ ﺑﺮﺩ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ: ﺍﺯﺣﺮﻓﻲ ﮐﻪ ﻣﻲ ﺯﻧﺪ. ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﭘﺮﺳﻴﺪﻧﺪ: ﺍﮔﺮ ﭼﻴﺰﻱ ﻧﮕﻔﺖ ﭼﻪ؟ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ: ﻫﻴﭻ ﮐﺲ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﻋﺎﻗﻞ ﻧﻴﺴﺖ ﮐﻪ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﮐﻨﺪ.! 🍃 🌺🍃
♦️‍ علل سنگینی روح و دل کربلایی احمد تهرانی (ره) یکی از علّت‌هایی که ما توفیق سحرخیزی نداریم و در وقت آن سنگین هستیم و گویا گوش‌هایمان صدای مَلَک منادی را که همه‌ی اولیاء الله را بیدار می‌کند نمی‌شود، این است که روح و قلب ما به خاطر دو مسأله سنگین می‌شود و مثل گنجشکی که به دو پایش وزنه آویخته‌اند، به وقت سحر نمی‌تواند برخیزد و به ملاقات یار پر بزند؛ و یا در عبادات خود، روح بالا نمی‌رود و لذّت عبادت را نمی‌چشد: یکی از آن دو عامل، لغو و لهو و زیاد حرف زدن است؛ و دیگری که خیلی انسان را سنگین می‌کند، غیبت کردن است. من عیناً دیدم که غیبت شب، توفیق سحرخیزی را از انسان سلب می‌کند. پندهای آسمانی، ص ۱۸۸. امیرالمؤمنین (علیه السلام): تدارك و جبران آنچه بر اثر سكوتت از دست داده‌اى آسانتر است از جبران آنچه در اثر سخن گفتن از دست رفته. تَلاَفِيكَ مَا فَرَطَ مِنْ صَمْتِكَ أَيْسَرُ مِنْ إِدْرَاكِكَ مَا فَاتَ مِنْ مَنْطِقِكَ تحف العقول عن آل الرسول علیهم السلام ج ۱، ص ۶۸ 🔻إمام كاظمُ عليه السلام: 🔸 اى هشام! هر چيزى را راهنمايى است و راهنماى عقل، انديشيدن است و راهنماى انديشيدن، خاموشى. يَا هِشَامُ إِنَّ لِكُلِّ شَيْ‌ءٍ دَلِيلًا وَ دَلِيلُ الْعَقْلِ التَّفَكُّرُ وَ دَلِيلُ التَّفَكُّرِ الصَّمْتُ؛ 📚 الکافي، ج۱، ص۱۶، امام هادى عليه السلام: نادان، اسير زبان خويش است. الجاهِلُ أسيرُ لِسانِهِ الدّرة الباهرة صفحه 41 امام على عليه السلام: زبان نادان، كليد مرگ اوست. لِسانُ الجاهِلِ مِفتاحُ حَتفِهِ. غررالحكم حدیث7611
⭕️ وَإِذَا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا وَلَوْ كَانَ ذَا قُرْبَىٰ ♦️مؤمن در سخن گفتن هیچگاه از ریل اعتدال خارج نمی‌شود. نه غلو می‌کند نه حق‌پوشی. به اندازه حرف می‌زند و بجا. در حد فهم خودش و در خور فهم مخاطب حرف می‌زند. در حق نزدیکانش همانگونه حکم می‌راند که در حق بیگانگان. انعام: ۱۵۲
◻️«یا سخن دانسته گو ای مرد عاقل یا خموش» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ یکی از شرایط داشتن یک زندگی درست آن است که فقط در مورد مسائلی سخن بگوییم که از آنها «آگاهی» داریم. آن هم «آگاهی کافی و مطمئن»؛ و هرگز درباره اشخاص، افعال، تصمیمات یا مسائلی که از آنها آگاهی درستی نداریم، داوری نکنیم. به ما دستور می‌دهد که هرگز با اطلاعات و داده‌های ناقص یا بر اساس سوء‌ظن، به داوری دیگران نپردازیم؛ حتی اگر بالمآل معلوم شود که داوری ما بر اساس داده‌های نامطمئن، درست از آب درآمده باشد. وَ لا تَقْفُ ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ كُلُّ أُولئِكَ كانَ عَنْهُ مَسْؤُلا (اسراء، ۳۶) از آنچه به آن آگاهی نداری، پیروی مکن، چرا که گوش و چشم و دل، همه مسؤولند. رهبر فرزانه انقلاب ذیل همین آیه می‌فرماید: «اگر چنانچه ما چیزی را به کسی نسبت بدهیم که در او نیست، خب این می‌شود تهمت. اگر چنانچه چیزی را بگوئیم که به آن علم نداریم؛ مثلاً یک شایعه است - یک نفری یک حرفی را از قول یکی نقل می‌کند، ما هم همان را دوباره تکرار می‌کنیم - خب، این کمک کردن به شایعه است، این شایعه‌پردازی است؛ قول به غیر علم است. قول به غیر علم، خود قولش هم اشکال دارد، عمل کردن به آن امر غیرمعلوم و بدون علم هم اشکال دارد؛ «وَ لا تَقْفُ ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ». «لا تَقْفُ»، یعنی چیزی را که علم به آن نداری، دنبال نکن، دنبال نرو. دنبال کردن، هم در زمینه‌ی عمل هست، هم در زمینه‌ی گفتار هست.(۱۶ مرداد، ۱۳۹۱) از نظر فقهی هم کسانی که قول غیرعلم می‌گویند یا شایعه‌سازی می‌کنند و یا با پخش شایعه‌ها به شایعه‌سازان کمک می‌کنند، از عدالت ساقط‌اند؛ نه شهادت آنان پذیرفته است و نه می‌توان نماز را به امامت آنان اقامه کرد. علیه السلام می‌فرماید: لَيْسَ مِنَ الْعَدْلِ الْقَضَاءُ عَلَى الثِّقَةِ بِالظَّن؛ داوری، با تکیه بر گمان، عادلانه نیست. احمدحسین شریفی
🌱 وقتی به اوج موفقیت برسی، شاید خیلی‌ها ندونن چه سختی‌هایی کشیدی، ولی تو، طعم شیرین پیروزی رو حس می‌کنی... 💪 زنـــــــدگی یعـــــــــــــــنی: ایمان به خودت، حتی وقتی هیچکس باورت نداره! 🌱 وقتی یه گل رو بکاری، شاید مدت زیادی طول بکشه تا شکوفه بزنه، ولی صبر کردن ارزشش رو داره...👌 🌷 زندگی یعنی: صبر و امید، چون همه چیز به وقتش اتفاق میفته!
موفقیت اگر تلاشی برای هدفی نادرست به نتیجه برسد، همچنان یک شکست محسوب می‌شود. اما اگر تلاشی برای هدفی درست به نتیجه نرسد، باز هم موفقیت است. آنچه اهمیت دارد، نه صرفاً دستیابی به موفقیت، بلکه انتخاب هدفی شایسته و درست است. بعضی‌ها می‌گویند باید در زندگی موفق شویم تا دوستانمان خوشحال شوند، اما در حقیقت، آن‌ها موفقیت را برای تحت تأثیر قرار دادن دیگران می‌خواهند، نه برای رشد واقعی خود. عنکبوت، تار ظریف و هندسی خود را می‌بافد، گویی یک مهندس زبردست یا ریاضیدانی ماهر است. اما هدفش بافتن تار نیست، بلکه شکار مگس است. او با خلق شبکه‌ای ظریف، طعمه را به دام می‌اندازد. انسانی که در مسیر زندگی‌اش گم شود، سرگردان باشد، در پیچ‌وخم‌های راه سردرگم شود و ناگهان نشانی از مقصد بیابد و به آن برسد، در حقیقت، تمام مسیر و رنج‌هایش بخشی از موفقیت او محسوب می‌شود. کسی که در نهایت به هدف می‌رسد، کل سفرش موفقیت‌آمیز بوده است. همان‌گونه که اگر خداوند گناهان بنده‌ای را ببخشد، گذشته‌اش دیگر اهمیتی ندارد، و اگر کسی به اسلام برسد، کفر پیشین او دیگر ارزشی برای یادآوری ندارد. چراغی که در آینده روشن شود، تاریکی‌های گذشته را نیز از میان می‌بَرد. اگر اندیشه با امید و یقین همراه شود، گذشته دلنشین و آینده روشن خواهد شد. روشنایی از فکر انسان سرچشمه می‌گیرد، نه از اتفاقات و حوادث. فرعون در ظاهر یک پادشاه موفق بود؛ ثروت داشت، در میان مردم صاحب قدرت و احترام بود، فرمانروایی می‌کرد و دستوراتش اجرا می‌شد. اما موسی(ع)، پیامبر خدا، خانه‌به‌دوش، آواره در بیابان‌ها، از این دیار به آن دیار در حرکت بود. حالا قضاوت کنید: چه کسی حقیقتاً موفق بود و چه کسی شکست خورده؟ پاسخ، از پیش روشن است. خداوند شما را در زندگی چنان موفق گرداند که خود، این زندگی را بپذیرد و بر ضعف‌هایتان رحمت آورد، چراکه این، همان کلید گشایش هر سختی است. ✍ واصف علی واصف