eitaa logo
سبک زندگی دینی
127 دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
23 فایل
آیدی ادمین: @mohammaddostmr
مشاهده در ایتا
دانلود
امیرالمؤمنین عليه السلام: طَلاقَةُ الوَجهِ بِالبِشرِ، وَالعَطِيَّةِ، وفِعلِ البِرِّ، وبَذلِ التَّحِيَّةِ، داعٍ إلى مَحَبَّةِ البَرِيَّةِ گشاده رويى و خوشرويى، بخشش، نيكوكارى و آغاز كردن به سلام، دوستى مردم را فراچنگ مى آورد غررالحكم حدیث6032 🆔 @hadisgraph
✳️ ۲۵ سال کارش همین بود! 🔻 دکتر، سرش را پایین انداخت و گفت: متأسفم. ترکش به نخاع شما خورده و فلج شده‌اید! چند روزی در بیمارستان ماندم. بعد از آن، خانواده‌ام آمدند و مرا بردند. 🔸 اوایل فروردین زنگ خانه را زدند. همسرم رفت و در را باز کرد. صدای آشنایی به گوشم خورد. آمد توی اتاق. درست می‌دیدم؛ قاسم سلیمانی به دیدنم آمده بود. با دست‌های گرمش مرا به آغوش کشید و چندبار بوسید. با آن همه مشغله چند ساعت با هم گپ زدیم. بعد به همسرم گفت: تصمیم گرفته‌ام اول هر سال بیایم و به ناصر خدمت کنم. 🔺 دقیقا ۲۵ سال این کارش بود. اول هر سال به کرمان می‌آمد، سری به پدر و مادرش می‌زد و بعد از دو سه روز می‌آمد و پرستارم می‌شد، غذا درست می‌کرد و حمامم می‌برد. هم خوشحال بودم که فرمانده‌ام کنارم هست؛ هم ناراحت که برایش مزاحمت درست کرده‌ام. خدا خیرش دهد! 📢 راوی: جانباز شهید ناصر توبه‌ای‌ها 📚 برگرفته از کتاب 📖 صفحات ۳۲ و ۳۳ ✳️ نصف، نصف! 🔻 مهربانی و دلسوزی شاید بسیار قوی‌تر از شجاعت و جسارت او بود. حسین، برادرش می‌گوید: پدرم دو تا دفتر چهل برگ برای ما دو نفر می‌خرید. قاسم دفتر خودش را ده برگ، ده برگ به دانش‌آموزانی می‌داد که پول خرید دفتر نداشتند و دفتر چهل‌برگ مرا نصف می‌کرد و با هم استفاده می‌کردیم. مداد خود را از وسط می‌برید و نصف آن را به دانش‌آموز هم‌کلاسی بی‌بضاعت می‌داد. حاج قاسم نصف غذایش را می‌خورد و نصف آن را برای هم‌کلاسی فقیرش می‌برد. 👤 راوی: محمدرضا حسنی سعدی، دوست و همرزم سردار 📚 برگرفته از کتاب «هزار و دوازدهمین نفر» 📖 ص ۲۲
🗨 سالگرد شهادت حاج قاسم سلیمانی را گرامی بداریم. بخشی از وصیت نامه حاج قاسم «بسم الله الرحمن الرحیم ... من دیدم هرکس در این عالم راهی برای خود انتخاب کرده است یکی علم می‌آموزد و دیگری علم می‌آموزاند. یکی تجارت می کند کسی دیگر زراعت می کند و میلیون‌ها راه یا بهتر است بگویم به عدد هر انسان یک راه وجود دارد و هر کس راهی را برای خود برگزیده است. من دیدم چه راهی را می بایست انتخاب کنم. با خود اندیشیدم و چند موضوع را مرور کردم و از خود پرسیدم اولا طول این راه چقدر است انتهای آن‌ها کجاست، فرصت من چقدر است. و اساساً مقصد من چیست. دیدم من موقتم و همه موقت هستند. چند روزی می مانند و می روند. بعضی‌ها چند سال برخی‌ها ده سال اما کمتر کسی به یک ‌صد سال می رسد. اما همه می روند و همه موقتند. دیدم تجارت بکنم عاقبت آن عبارت است از مقداری سکه براق شده و چند خانه و چند ماشین. اما آن‌ها هیچ تأثیری بر سرنوشت من در این مسیر ندارد . فکر کردم برای شــما زندگی کنم دیدم برایم خیلی مهم‌اید و ارزشمندید به طوری که اگر به شما درد برسد همه‌ی وجودم را درد فرا می‌گیرد. اگر بر شما مشکلی وارد شود من خودم را در میان شــعله‌های آتش می بینم. اگر شما روزی ترکم کنید بند بند وجودم فرو می ریزد. اما دیدم چگونه می توانم حلال این خوف و نگرانی‌هایم باشم. دیدم من باید به کسی متصل شوم که این مهم مرا علاج کند و او جز خدا نیست. این ارزش و گنجی که شما گل‌های وجودم هســتید با ثروت و قدرت قابل حفظ کردن نیست. وگرنه باید ثروتمندان و قدرتمندان از مــردن خود جلوگیــری کنند و یا ثروت و قدرتشــان مانع مرض‌های صعب‌العلاجشان شود و از در بسترافتادگی جلوگیری نماید. من خدا را انتخاب کرده ام و راه او را. اولین بار است که به این جمله اعتراف می‌کنــم؛ هرگز نمی خواســتم نظامی شــوم، هرگز از مدرج شــدن خوشــم نمی‌آمد. من کلمه‌ی زیبای قاسم را که از دهان پاک آن بسیجی پاسدار شهید برمی خاست بر هیچ منصبی ترجیح نمی دهم. دوست داشتم و دارم قاسم بدون پسوند یا پیشوندی باشم. لذا وصیت کردم روی قبرم فقط بنویسید سرباز قاسم، آن هم نه قاسم سلیمانی که گنده‌گویی است و بار خورجین را سنگین می کند. عزیزم از خدا خواستم همه‌ شریان‌های وجودم را و همه‌ی مویرگهایم را مملو از عشق به خودش کند . وجودم را لبریز از عشق خودش کند. این راه را انتخاب نکردم که آدم بکشم، تو میدانی من قادر به دیدن بریدن سر مرغی هم نیستم. من اگر سلاح به دست گرفته‌ام برای ایستادن در مقابل آدمکشان است نه برای آدم کشتن. خود را سرباز در خانه هر مسلمانی می بینم که در معرض خطر است و دوست دارم خداوند این قدرت را به من بدهد که بتوانم از تمام مظلومان عالم دفاع کنم. نه برای اسلام عزیز جان بدهم که جانم قابل آن را ندارد، نه برای شیعه‌ی مظلوم که ناقابلتر از آنم، نه نه... بلکه برای آن طفل وحشت‌زده بی‌پناهی که هیچ ملجأیی برایش نیست، برای آن زن بچه‌به‌سینه چسبانده هراسان و برای آن آواره در حال فرار و تعقیب، که خطی خون پشت سر خود بر جای گذاشته است می جنگم.  عزیزم من متعلق به آن سپاهی هستم که نمی خوابد و نباید بخوابد. تا دیگران در آرامش بخوابند. بگذار آرامش من فدای آرامش آنان بشود و بخوابند. دختر عزیزم شما در خانه من در امان و با عزت و افتخار زندگی می کنید. چه کنم برای آن دختر بی پناهی که هیچ فریادرسی ندارد و آن طفل گریان که هیچ چیز... که هیچ چیز ندارد و همه چیز خود را از دست داده است. پس شما مرا نذر خود کنید و به او واگذار نمایید. بگذارید بروم، بروم و بروم. چگونه می توانم بمانم در حالی که همه قافله من رفته است و من جا مانده‌ام.  دخترم خیلی خسته‌ام. سی سال است که نخوابیده‌ام اما دیگر نمی خواهم بخوابم. من در چشمان خود نمک می ریزم که پلک‌هایم جرأت بر هم آمدن نداشته باشــد تا نکند در غفلت من آن طفل بی‌پناه را سر ببرند. وقتی فکر می کنم آن دختر هراسان تویی، نرجس اســت، زینب است و آن نوجوان و جوان در مسلخ خوابانده که در حال سربریده شدن است حسینم و رضایم است از من چه توقعی دارید؟ نظاره‌گر باشم، بیخیال باشم، تاجر باشم؟ نه من نمی توانم اینگونه زندگی بکنم. والسلام علیکم و رحمت الله»
✳️ سؤالات شب اول قبر خیلی ساده است اما... 🔻 سؤالات شب اول قبر خیلی ساده است. پس چرا فرد، ۸۰ سال در دنیا بوده ولی وقتی از او می‌پرسند «مَن ربّک» (خدایت کیست) نمی‌تواند جواب بدهد؟ به‌خاطر اینکه آن سؤالات را از این زبان گوشتی که نمی‌کنند! از حقیقت وجود آدم سؤال می‌کنند که ربّت که در دنیا تحت تربیتش بودی که بود؟ اگر با خدا بودی می‌گویی «الله» اما اگر تحت تربیت شیطان بودی می‌گویی شیطان، می‌گویی نفس، می‌گویی خودم! 👤
🔶️حقیقت نماز، آن طور که در روایت شریف «الصلاة معراج المؤمن» آمده، نزع و کندن از عالم ماده و رفتن به عالم آخرت است، بنابراین حقیقت نماز، حقیقت ملک الموت است. نمازی که انسان احرام می بندد و با تکبیر از همه چیز جدا می شود و عالم ماده را پشت گوش می اندازد، رابطه با ملک الموت است! 🔶️اگر انسان به این شكل و با این نگاه وارد نماز شود، نمازش نماز می شود. به همین خاطر انسان به مقداری که نماز او را از عالم دنیا کنده، حقیقتا نماز خوانده و چنین نمازیست که مصداق آیه شریفه إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَىٰ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ است. 🔶️پس اگر نماز، انسان را از فحشا باز نداشت، معلوم می شود که فقط اسقاط تكلیف بوده و بیش از این چیزی نبوده است و مرات قبولی نماز غیر از قضا نداشتن آن است. کتاب تطهیر جان صفحه ۳۷۳ حجت الاسلام و المسلمین عابدینی
✳️ این‌ها اَشرافِ امت هستند! 🔻 «أشرافُ اُمَّتي حَمَلَةُ القُرآنِ و أصحابُ اللَّيلِ» اشراف امت من -شریف‌ترها، بالاترها- صاحبان شب، یاران شب، آن‌هایی که شب قرآن می‌خوانند، آن‌هایی که در شب نگهبانی می‌دهند، آن‌هایی که شب جنگ می‌کنند، آن‌هایی که شب نماز می‌خوانند، هستند. وَ حَمَلَةُ القُرآنِ؛ حاملان قرآن، قرآن در سینه‌شان است، قرآن در عملشان است، قرآن در زبانشان است، معارف قرآنی را بلدند، این‌ها اشراف امتند. این‌ها بالاتر هستند، به این‌ها احترام کنید؛ اگر این‌ها را دیدید، برایشان ارزش قائل بشوید، در مقابل این‌ها تعظیم کنید، خضوع کنید، عیبی ندارد، این‌ها اشرافند؛ اما «اَشرافُ اُمَّتی» پول‌دارها؟ ابداً؛ «اَشرافُ اُمَّتی» زوردارها؟ ابداً؛ «اَشرافُ اُمَّتی» زبان‌دارها، متملق‌ها، چاپلوس‌ها؟ ابدا؛ معیارها و ارزش‌های معنوی ملاک است. 👤 📚 از کتاب 📖 صفحات ۶۷ و ۶۸
❇️مرحوم آیت الحق آسید علی قاضی در وصایای خود فرموده بودند که مراقب وقت نماز باشید که اگر کسی بر اوقات نماز مراقبت کرد، من تضمین می کنم که باب مشاهده و مکاشفه بر او باز میشود. ❇️چرا که مکاشفه و مشاهده، ارتباط با عالم تجردی و بهره مندی از آنجا، ایجاد نسبت های جدید در وجود شخص و دیدن و رابطه برقرار کردن با نسبت های آن طرف است. در روایت هم آمده است که اوقات نماز، اوقات رابطه ی ملک الموت با انسان است و منظور اوقاتی است که انسان می خواهد از این عالم خارج و وارد عالم دیگر شود . ❇️پس در واقع وقت نماز، وقتی است که انسان می تواند از این عالم خارج و به عالم دیگر وارد شود اگر کسی مراقب بر این اوقات باشد، تمرین ورود به عالم دیگر در درون او محقق می شود و هرچقدر این امر را تثبیت کند، این حقیقت بیشتر در وجود او ثبات پیدا کرده، ملکه شده و غیر قابل تغییر می شود. 📚کتاب تطهیر جان_ صفحه ۳۷۲ حجت السلام و المسلمین عابدینی✏ 🔰 رسول خدا فرمود: ملک الموت در زمان نمازهای پنجگانه بر آنها وارد می شود، و آنان را نظاره می کند، اگر از کسانی باشد که بر نماز خود مداومت دارد، شهادت به لا اله الا الله و محمد رسول الله را به او تلقین می کند و ملک الموت، ابلیس را از او دور می سازد. بحار ج6ص169
🔻اولیای الهی در همین دنیا و در نظام مکاشفات خود، بوهای خوش و بد مردم را می فهمند و استشمام می کنند، در حالی که قطعاً این نظام مربوط به بدن آنها و همین دماغ دنیایی نیست، و این که در روایت آمده که ملائکه از بوی بد گناه آزرده می شوند. این بوی بد در حالی که واقعاً هست، اما با این دماغ دنیایی استنشاق نمیشود. 🔻همچنین در روایات دیگری داریم که از معصوم سؤال می شود: چطور شما از معاصی دوری می کنید؟ 🔻در پاسخ قابل فهم برای عموم مردم فرموده اند: وقتی که معصیت و حرام از دور خود را جلوه می دهد، بوی‌بد آن ما را می آزارد و ما به طرف آن نمی رویم و میل پیدا نمی کنیم. کتاب تطهیر جان 350 حجت الاسلام و المسلمین عابدینی
‍ آیت الله کشمیری نماز شب بخوانید. بعضی اعمال مقام می‌آورد مانند نماز شب «عَسى‏ أَنْ یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقاماً مَحْمُوداً» که انسان به مقام محمود می‌رسد و مجاور خدا می‌شود.
✅دین همان محبت و دوستی است ❤️امام ششم فرمود: هل الدین الا الحب ان الله عز و جل یقول قل ان کنتم تحبون الله فاتبعونی یحببکم الله نیست دین مگر محبت! زیرا خدای عز و جل می‌فرماید:بگو اگر شما خدا را دوست دارید مرا پیروی کنید تاخدا هم شما را دوست بدارد۰ 🍎🍎 📖خصال شیخ صدوق ص۷۳حدیث۶۹
🌸استاد قرائتی: از جوانی من یک حدیث را نمی‌فهمیدم یعنی چه. حدیث این است که مثلاً امام زمان(ع) وقتی ظهور می‌کند که مثلاً شرایط اینطور باشد و اینطور باشد. ما می‌خوانیم امام زمان یک چنین زمانی ظهور می‌کند که حالا حالا پس نمی‌آید. (مثلا یکی از شرایطش )زن‌های درون خانه بتوانند قضاوت کنند، یعنی قدرت تشخیص حق داشته باشند. نزد یکی از علما رفتم و گفتم: با این حدیث چطور می‌توانیم منتظر آقا باشیم(تا حصول آن شرایط خیلی فاصله داریم)؟ ایشان یک حدیث خواند قشنگ است. هرکس اهل کامپیوتر است می‌تواند دربیاورد. 👌«اصلح الله امره فی لیلة» یعنی خدا یک شبه همه کارهایش را اصلاح می‌کند. این ماجرای حججی که پیش می‌آید یا سردار سلیمانی، می‌گوید... اینکه مشکل پوشک داشت، این مشکل دلار داشت، این مشکل خودرو داشت، آن مشکل اختلاس بود، این همه مردم، این همه حرف... پیش هرکس می‌نشستی حرف می‌زد و خیلی از اشکال‌هایشان وارد بود. یعنی اشکال‌های به حقی داشتند و نمی‌دانستیم چه کنیم. یک مرتبه یک چیزی پیش می‌آید و همه مردم ۲۴ ساعته عوض می‌شوند(شهادت سردار سلیمانی). حالا فهمیدیم حدیث یعنی چه؟ «اصلح الله امره فی لیلة» یک شبه درست می‌شود.
⏪مواعظ لقمان به فرزندش 📜امام باقر (علیه السلام)- در مواعظ لقمان (علیه السلام) به فرزندش آمده است: فرزندم! ◀️ اگر نسبت به مرگ شک داری پس خواب را از خود بردار و هرگز نخواهی توانست که چنین کنی! ⬅️و اگر در رستاخیز شک داری از خود، بیداری بعد از خواب را بردار و هرگز نخواهی توانست که چنین کنی! ↔️ پس تو اگر در این امر تفکّر کنی، در می‌یابی که جان تو در دست غیر توست و ❇️همانا خواب به‌منزله‌ی مرگ است و بیداری بعد از خواب به‌منزله‌ی رستاخیز پس از مرگ است. 📚تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۱، ص۵۲۲ 📚 بحار الأنوار، ج۷، ص ۴۲