هدایت شده از از آن سوی تاریکی
من یه نویسندم:
معلومه که یه شخصیت میسازم،روش کراش میزنم ،بدترین سرنوشت رو براش در نظر میگیرم،ناراحت میشم
بچهها عزیزم، نامآور خوبه حالش، فقط سرش خیلییییی شلوغههه
قول داد که زود بیاد و یه قابلمه شیرینی هم بهتون بده 😭
هدایت شده از <تيمارستانستارگانفراموششده>
من یه نویسنده م
معلومه تمام احساساتی رو که نمیتونی توی دنیای واقعی تجربه کنی با نوشته هام بهت تزریق میکنم
هدایت شده از "Sunrise" and other life problems🚮
من یه نویسنده ام
طبیعیه به خاطر سناریو هایی که مینویسم قلبم درد بگیره ، معلومه که به یه گوشه خیره میشم و سناریو سازی میکنم
هدایت شده از My library 📚 | 🌕 کافه کتاب
فقط چون آدرین داره میفرسته و منم دلم میخواد این ایده های جذاب باقی بمونن:)
هدایت شده از My library 📚 | 🌕 کافه کتاب
(بچه ها شوخی میکنما، فکر نکنین واقعی میگم)
یه بار یکی پرسید مگه آدرین خودت نبودی؟🥀
ایستگاه 34 🇮🇷
(بچه ها شوخی میکنما، فکر نکنین واقعی میگم) یه بار یکی پرسید مگه آدرین خودت نبودی؟🥀
تو آدرینی، منم کتابخونم، بعد تو کتابخونی، منم آدرینم
هدایت شده از My library 📚 | 🌕 کافه کتاب
من یه نویسندم، البته که هر لحظه، هر جایی، یهویی جرقه میخوره تو ذهنم و یه داستان جدید میسازم و البته که ایده ی اولیش رو مینویسم ولی کامل کردنش رو میذارم واسه بعد.