eitaa logo
ایستگاه 34 🇮🇷
82 دنبال‌کننده
312 عکس
22 ویدیو
0 فایل
«در وهله‌ی اول باید داستان نوشت، داستان خالص، باید ساخت، به هر شکل و هر جور....» بهرام صادقی ناشناس: https://daigo.ir/secret/9870724432 ناشناس جایگزین: https://harfeto.timefriend.net/17498192030002 ۴/۸/۱۴۰۴
مشاهده در ایتا
دانلود
هعی چرت و پرت می‌گم جو اینجا هم خراب میشه
«حس می‌کنم دیگه خاطرات قدیمی خوشحالت نمی‌کنن. حس می‌کنم اون آدم عوض شده و نمی‌تونه تو رو خوشحال کنه. من حس می‌کنم تو آدمی که می‌بینی رو دیگه دوست نداری. که دیگه نمی‌تونی خاطرات من رو دوست داشته باشی. که دیگه نمی‌خوای من بخشی از زندگیت باشم. حس می‌کنم بهت آسیب زدم و این بیش از هرچیز من رو می‌ترسونه و می‌رنجونه. چون تو مهمی. چون تو خیلی خیلی خیلی مهمی. و من می‌ترسم دیگه اعلان پیام‌های من تو رو شاد نکنه. که دیگه کنار من لبخند نزنی. می‌ترسم که از من خسته بشی. من نمی‌خوام تو آزرده وگرنه روح من که آزردگی براش همیشگیه. هر بار می‌بینم خسته‌ای، که آزرده‌ای، که خودت رو محکوم می‌کنی، که به خودت کم ارزش می‌دی، منم می‌سوزم. و هر روز می‌سوزم و انقدر که سینه‌م رو اگه باز کنی توش خاکستر می‌بینی نه قلب. وقتی تو حالت بده اشک از چشم من میاد. وقتی تو غمگینی گلوی منم می‌سوزه. وقتی کلافه‌ای منم می‌خوام دراز بکشم و تا ابد بخوابم. پس بگو، بهم بگو چی کار کنم؟ چیکار کنم تا برگردی؟ تا بهتر بشی؟ تا خوب بشی؟ چیکار کنم دیگه هیچ‌وقت آسیب نبینی؟ بهم بگو... بگو چرا نمی‌تونم مثل قبل خوشحالت کنم؟» ۱۲/۹/۱۴۰۴ به یاد همه‌ی چیزهای تمام‌شده...
ستون فقراتم داره تو نگه داشتن بدنم شکست فجیعی می‌خوره و ممکنه هر لحظه خرد بشه و مثل پیچ و مهره بریزه ولی بازم ازش ممنونم که تا الان دووم آورده 🙏
خصلت کتابرین همینه!
هدایت شده از شاعرِ آیینه‌ها
در چشم‌هایش هم عشق دیدم و هم مرگ.
هدایت شده از شاعرِ آیینه‌ها
دستهایم را در باغچه میکارم سبز خواهم شد، میدانم، میدانم، میدانم. و پرستوها در گودی انگشتان جوهریم، تخم خواهند گذاشت.
سلاملکم صوبتون بخیر