eitaa logo
ایستگاه 34 🇮🇷
82 دنبال‌کننده
311 عکس
22 ویدیو
0 فایل
«در وهله‌ی اول باید داستان نوشت، داستان خالص، باید ساخت، به هر شکل و هر جور....» بهرام صادقی ناشناس: https://daigo.ir/secret/9870724432 ناشناس جایگزین: https://harfeto.timefriend.net/17498192030002 ۴/۸/۱۴۰۴
مشاهده در ایتا
دانلود
غمگینم دارم کمرنگ میشم من تو ایستگاه یه زمانی بیشترین تعداد پیام ها رو داشتم ولی حالا همش به خودم میگم باید کنار بکشم تا تازه واردا و گرینی ها بیان وسط ولی هعب. غمگینم ___________ ایستگاه بدون شماها اصلا ایستگاه نیست 😭😭 منم دلم برای همه‌تون تنگ شده 😭😭😭
از یه طرف هم دلم نمیاد بدون بچه های دیگه و قدیمی ها پیام بدم. یه حسی بهم میگه ایستگاه دیگه قرار نیست به ددران طلاییش برگرده. شاید الان دوران نقره‌ایه. ولی من مال دوران طلاییم و نمی‌تونم تو این دوران دووم بیارم. من تو این دوران سرخ و قرمز نیستم، خاکستری ام... ___________ منم همینطور. می‌ترسم بعد یه مدت دیگه اینجا اونجایی نباشه که ما با هم بودیم.....
بزارین براتون در میان طوفان رو بفرستم نمی‌دونم قبلا فرستادم یا نه فکر کنم تو اون یکی کانال هست یه لحظه-
Unknown Artist-1308352768_-1751077920.mp3
زمان: حجم: 10.2M
درمیان طوفان (۸۰-۱۳۷۹) موسیقی متن: Hasta Siempre چگوارا در میان طوفان چون تیره شد نور امید یاد آریم سرود دیروز چون‌گرمای نور خورشید دیروز امید پریدن بالا رفتن و رسیدن راهی که با هم پیمودیم دیروزی که با هم بودیم در کوران پاییز دستمان به دست هم بود میبستیم پیمان یاری قلبمان گواهمان بود که تا خورشید فروزان از آسمان ها برآید با هم دنیا را بسازیم سبز و آزاد گرم و زیبا لاله ها سرودند آسمان در انتظار است بر زمین امید رویش در ارزوی بهار است فردا صد ستاره روید از آسمان ها بریزد فردا از قلب ظلمت ها نور گرمی برمیخیزد چون نور لحظه ها گذشتند دستمان از هم جدا شد رفتیم در دل نور پیمان ابر و دریا گریه کردند امروز هر گوشه ی دنیا گر با همیم و گر تنها با هم همراه و هم پیمان ره پیماییم سوی فردا فردا صد ستاره روید از آسمان ها بریزد فردا از قلب ظلمت ها نور گرمی برمیخیزد
هدایت شده از از آن سوی تاریکی
بگید خوشگل شده🥺🥺 پ.ن.اولین کارمه
ایستگاه 34 🇮🇷
بگید خوشگل شده🥺🥺 پ.ن.اولین کارمه
ژپدیدییممسمسوسوسممسمسپس یکیم از اینا واسه من بدوزه 😭😭😭😭✨✨❤️‍🔥❤️‍🔥❤️‍🔥❤️‍🔥❤️‍🔥❤️‍🔥
من که خونه تنها باشم میرقصم:
افسرده چیه من دارم سوالات فیزیک رو با آهتگ طرح میکنم..😂
https://eitaa.com/station34/943 باهوش، بازیگر، (یه کوچولوووو) خودخواه مخفی کاری و رد و بدل کردن اطلاعات اجبار، به خاطر دین یه نفر به گردنم، کاری رو انجام بدم که نمی‌خوام. یه دورانی خیلی سخت بود و تو فقر بودم و وقتی وضعم خوب شد، سنم کم بود اما مجبور شدم بزرگ بشم. از وقتی که یادمه، ولی وقتی که این آزارم داد زمانی بود که به خاطر یه تظاهر نتونستم سوارکاری و شمشیرزنی رو یاد بگیرم زخم هام من رو قوی کردن. اعتماد، اینکه یه نفر رو داشته باشی که توی این سلسله مراتب پر از دسیسه با تمام وجود بهش اعتماد داشته باشی. تبعیض، شایدم حرص و طمع. اگه واقعا تلاش کنم اتفاقی که می‌خوام میفته یا جلوی یه اتفاقو می‌گیرم. اما بعضی اوقات باید رها کرد خودم و خانواده‌ام. مهمتر از اینا؟ عشقو دیدم، ولی نمی‌دونم واقعیه یا نه. برای دوستم چه‌کار می‌کنم یعنی؟ تمام تلاشم رو برای کمک بهش تا جایی که در حیطه توانم باشه تلاش برای چیزی که میخوام، درسته که خودم میدونم به دست اوردن هر چیزی یه دروغ بزرگ در حق خودمه، ولی معنیش این نیست که تلاش نکنم. نمی‌دونم، شاید چهره جعلی که توی اجتماع ساختم، چون برام مثل یه شیشه ترک خوردس که برای شکستن به یه ضربه کوچیک نیاز داره. همون حس بقا و شاید به خاطر جبرلن کارایی که خانواده‌ای که منو به فرزندی گرفتن برام انجام دادن. هرچند یکی از تراسم اینه که به خاطر دین مجبور به انجام کاری بشم و تقریبا این ترسم اتفاق افتاده...
ای وای