eitaa logo
استخاره مجرب و دعاهای ناب
3هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
514 ویدیو
63 فایل
استخاره توسط حاج آقا دیانت، با ۲۵ سال سابقه تحصیل و تدریس در حوزه های علمیه و دانشگاهها مولف کتابها و مقالات متعدد پژوهشگر و متخصص در زمینه های تفسیر، طب، روانشناسی ، مباحث خانواده، حافظ قرآن با سابقه ۲۰ سال استخاره گرفتن و... جهت ارتباط @mrd2344
مشاهده در ایتا
دانلود
💠مصرعی که امام زمان(عج) به شعر محتشم اضافه کرد محتشم بیدار شد مصرع دیگر در خاطرش بود. همان ساعت به برکت توجّه امیرالمؤمنین (ع) شروع کرد ادامه شعر را گفت تا به این مصرع رسید: «هست از ملال‌گر چه بری ذات ذوالجلال… »هر چه فکر کرد مصرع دیگر به خاطرش نمی‌رسید… چند روز گذشت، ولی یادش نمی‌آمد. تا اینکه شبی حضرت مهدی (عج) را در خواب دید که فرمودند: «او در دل است و هیچ دلی نیست بی‌ملال…» و شعرش کامل شد. 💠سالهاست که این شعر را بر در و دیوار و کتیبه‌ها می‌بینیم و در روضه‌ها می‌شنویم. انگار این شعر لوگوی اصلی محرم شده است. بعد از گذشت ۵۰۰ سال از سرودن شعر، هنوز تازه است و قدیمی نمی‌شود. وقتی این روایت را می‌خوانیم تازه به رمز و راز این شعر پی می‌بریم. راز جذابیت و تازگی شعر بعد ۵ قرن شاید این است که سفارش پدر بوده است در عزای پسر. آن هم چه پدر و پسری. علی که پادشاه دو جهان است و حسین بهانه خلقت. اما قصه این شعر محتشم کاشانی همینجا تمام نمی‌شود. 💠ماجرای خواب مقبل کاشانی و مرثیه‌خوانی مقبل و محتشم بقیه داستان را از زبان مقبل کاشانی می‌شنویم: «یک سال زوار زیادی، از اصفهان برای زیارت عاشورا عازم کربلا شدند. من از لحاظ مالی فقیر بودم. به یکی از دوستان خود گفتم که می‌ترسم بمیرم و آرزوی زیارت سیدالشهداء در دلم بماند. دلش به حال من سوخت و من را هم راهی کربلا کرد. نزدیک گلپایگان راهزنان، شبانه به کاروان حمله کرده و دارو ندار همه را غارت کردند. برهنه و عریان وارد گلپایگان شدیم. بعضی قرض کردند و رفتند ولی من همانجا ماندم. نه وسیله رفتن داشتم و نه دل برگشتن. تا آنکه ماه محرم شد. حسینیه‌ای در آنجا بود که شبها شیعیان در آن عزاداری می‌کردند. من هم در حسینیه ماندم و شب و روز گریه می‌کردم. تا اینکه شب عاشورا شد، اشعاری را که سروده بودم خواندم. مردم به شدت گریه می‌کردند و حسابی غوغا شد. همان شب در عالم رؤیا خواب دیدم مشرف شدم به کربلا و وارد صحن شدم. اذن دخول گرفتم که وارد حرم شوم. کسی مانعم شد. با دست اشاره کرد که برگرد، الان وقت زیارت کردن تو نیست. گفتم بنا نبود حرم جناب اباعبدالله الحسین (ع) مانعی داشته باشد. گفت: ای مقبل در این لحظه، حضرت زهرا (س) و مادرش خدیجه کبری (س) و مریم و حوا و آسیه و جمعی از حورالعین، با جمعی از انبیاء به زیارت آمده‌اند. کمی صبر کن، آن‌ها که فارغ شدند نوبت تو می‌شود. گفتم تو کیستی؟ گفت من از فرشته‌های حول حرم مطهر هستم که دائم برای زوار استغفار می‌کنم. پس در این لحظه دست مرا گرفت و در میان صحن می‌گرداند. جمعی را در صحن مقدس می‌دیدم که شباهت به اهل دنیا نداشتند. تا اینکه رسیدیم به موضعی که در آنجا محفلی بود آراسته، و جمعی موقر با خضوع و خشوع نشسته بودند، آن ملک پرسید: آیا اینها را می‌شناسی؟ گفتم نه، گفت اینها حضرات انبیاء هستند، که به زیارت حضرت سیدالشهداء (ع) آمده‌اند. آنکه در صدر مجلس نشسته حضرت آدم ابوالبشر است و آنکه در طرف راست او نشسته، حضرت نوح است. در طرف چپش حضرت ابراهیم و آن یکی شیث است. پیامبران دیگر، ادریس، هود و صالح و اسماعیل و اسحاق و داود و سلیمان و کلیم الله و روح الله هستند. در این لحظه دیدم بزرگواری از حرم بیرون آمده، در حالتی که دو نفر زیر بغلهای او را گرفته بودند. پس همه انبیاء برخاستند و احترام گذاشتند. آن بزرگوار رفت و در صدر مجلس نشست. بعد از لحظه‌ای سر بلند کرد و فرمود: محتشم را بیاورید. پرسیدم این بزرگوار کیست؟ گفت خاتم الانبیاء محمد مصطفی (ص) است. لحظاتی نگذشت که محتشم را آوردند. او مردی خوش سیما و کوتاه قد بود و عمامه ژولیده بر سر داشت وارد که شد تعظیم کرد و ایستاد. حضرت رسول اکرم (ص) فرمودند: ای محتشم امشب شب عاشوراء است، پیامبران برای زیارت فرزندم حسین (ع) آمده‌اند و می‌خواهند عزاداری کنند، برو بالای منبر و از اشعار دلسوز خود بخوان تا ما بگرییم به امر پیامبر اکرم منبری گذاشتند، و محتشم رفت در پله اول آن ایستاد، پیامبر(ص) اشاره کرد بالاتر برو، و در پله دوم ایستاد فرمود بالاتر برو تا آنکه در پله نهم منبر ایستاد حضرت فرمودند بخوان. حواسم را جمع کردم ببینم محتشم کدام بند مرثیه را میخواند که از همه دلسوزتر است، شروع کرد به خواندن این بند کشتی شکست خورده طوفان کربلا در خاک و خون فتاده به میدان کربلا گر چشم روزگار بر او فاش می‌گریست خون می‌گذشت از سر ایوان کربلا از آب هم مضایقه کردند کوفیان خوش داشتند حرمت مهمان کربلا محتشم عرض کرد یا رسول الله بودند دیو و دد همه سیراب و می‌مکید خاتم ز قحط آب، سلیمان کربلا صدای پیامبر به ناله بلند شد و رو به انبیاء کردند فرمودند ببینید امت من با فرزند من چه کرده‌اند.آبی را که خدا بر سگ‌ها و گرگ‌ها و کفٌار مباح کرده، امت من بر اولاد من حرام کرده‌اند.پس محتشم شروع کرد به این مرثیه روزی که شد به نیزه سر آن بزرگوار خورشید سر برهنه برآمد زکوهسار
موجی به جنبش آمد و برخاست کوه کوه ابری به بارش آمد و بگریست زارزار 💠چون محتشم به این شعر رسید پیامبران همه بر سر می‌زدند، محتشم رو به پیامبران کرده و گفت: جمعی که پاس محملشان بود جبرئیل گشتند بی‌عماری و محمل شترسوار پیامبر (ص) فرمود: بلی این جزای من بود، که دختران مرا در کوچه و بازار مثل اهل زنگبار بگردانند. محتشم سکوت کرد و ایستاد که پیامبر (ص) او را مرخص فرماید و از منبر به زیر آید. 💠 پیامبر اکرم (ص) فرمودند: محتشم هنوز دل ما از گریه خالی نشده است بخوان. محتشم شوقی پیدا کرد و به هیجان آمده که پیامبر (ص) میل دارد از اشعار او بگرید عمامه را از سر برداشت و بر زمین زد و با دستش اشاره کرد به طرف قبر سیدالشهداء (ع) و عرض کرد: یا رسول الله منتظری من بخوانم و بشنوی؟ اینجا نظر کن این کشته فتاده به هامون حسین توست وین صید دست و پا زده در خون حسین توست خاموش محتشم که دل سنگ آب شد مرغ هوا و ماهی دریا کباب شد فرشته‌ای صدا زد، محتشم پیامبر غش کرد، در این هنگام محتشم از منبر پایین آمد. وقتی رسول خدا (ص) به هوش آمد، ردای مبارک خود را به عنوان خلعت به او عطاء فرمود. می‌گوید با خود گفتم: خاک بر سرت، ای بی‌قابلیت، این همه شعر و مرثیه گفته‌ای، حالا معلوم شد که پسند نشده. تو حاضر بودی و پیامبر (ص) اعتنا نفرمود به تو. محتشم را احضار فرمود و اشعارش را خواند و پیامبران گریه کردند و خلعت هدیه گرفت. خودم را خیلی سرزنش کردم. راضی بودم که زمین دهان باز کند و من در زمین فرو بروم. خواستم زودتر از صحن بیرون بروم که مبادا آشنایی مرا ببیند و خجالت بکشم. چون روانه شدم، و نزدیک درب صحن رسیدم، دیدم حوریه سیاه پوش، از حرم بیرون آمد و دوان دوان رفت خدمت پیامبر (ص) و عرض کرد یا رسول الله (ص) دخترت فاطمه (س) می‌گوید: چرا دل مقبل را شکستی، او هم برای فرزندم حسین مرثیه گفته است. 💠شعری که حضرت زهرا(س) از شنیدنش غش کرد در این هنگام فرمود مقبل بیا، دخترم فاطمه (س) میل دارد تو هم اشعار خود را بخوانی. مقبل می‌گوید از خوشحالی چیزی نمانده بود که جانم از بدنم برود. آمدم تعظیم کردم و رفتم بالای منبر. در پله اول ایستادم، حضرت نفرمود بالاتر برو فرمود بخوان. فهمیدم میان من و محتشم، چقدر فرق است. با خود خیال می‌کردم که در مقابل آن مرثیه‌های دلسوز و پر گریه محتشم چه بخوانم. یادم آمد که واقعه شهادت را از همه بهتر به نظم آورده‌ام سه شعر خواندم و عرض کردم یا رسول الله: روایت است که چون تنگ شد بر او میدان فتاده از حرکت ذوالجناح از جولان نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت نه سیدالشهداء بر جدال طاقت داشت هوا ز باد مخالف چو قیرگون گردید عزیز فاطمه از اسب سرنگون گردید بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد وقتی این شعر را خواندم، صدای شیون بلند شد، و پیامبر اکرم (ص) بر سر می‌زد و می‌گفت وا ولداه، که یک مرتبه حوریه‌ای صدا زد، مقبل بس است. فاطمه زهرا (س) روی قبر حسین (ع) غش کرد. میگوید از منبر فرود آمدم در دلم گذشت کاش مرا هم خلعتی مرحمت می‌کردند، که پیش آشنایان، و پیش محتشم سرافراز می‌شدم. ناگهان دیدم از حرم مطهر، جوانی بی‌سر، و با بدن پاره پاره، بیرون آمد، و از حلقوم بریده فرمود: دلت نشکند، خلعت تو را هم خودم می‌دهم. ✔️🔅✔️🔅✔️✔️🔅🔅 https://eitaa.com/stekhare_ostad_dianat
✅داستان بالا حتما بخوانید 🌺🌺🌺🌺🌺🌺
💠فضائل امام حسین (ع) ✔️جلسه سوم ✖️سخنرانی استاد دیانت 🔅کوتاه ، جذاب ، مستند 👇👇👇👇👇
فضائل اهلبیت(۴۳)فضائل امام حسین (جلسه۳).mp3
7.58M
فضائل اهلبیت (به مناسبت ایام محرم) 🔸جلسه : 43 ✅ :📣 🔸 : 218 🔴(جلسه 3) ✍محبان امام حسین و بهشت ✍روایت جالبی از پیامبر ✍زینت بخش بهشت ✍اولیا خدا در ✍زینت آسمانها و‌ زمین ✍دشمنان امام در جهنم اند ✍عزاداری آسمانیان ✍شباهت امام حسین به یحیای نبی 🔅🔅🔅🔅🔅🔅 📲آی دی ارتباط @mrd2344 🔅🔅🔅🔅🔅🔅 💠استخاره_مجرب_و_دعا_درمانی https://eitaa.com/stekhare_ostad_dianat 🔅🔅🔅🔅🔅 💠کانال_نکات_ناب_طبی https://eitaa.com/ostad_dianat
💠 ✅پيامبر خدا فرمودند :  صدقه ، بلا را دفع مى كند و مؤثرترين داروست ؛ صدقه ، قضاى حتمى را دفع مى كند و چيزى جز دعا و صدقه درد و بيماريها را از بين نبرد .  ✔️السلام علیک یا بقیه الله 🔅روز و صبحمون رو با برا سلامتی زمان و سلامتی خودمون و خانواده هامون وبرکت در زندگیمون شروع کنیم
5892101062206905
🔅روی شماره ضربه بزنید 🔅برای فقرا مواد غذایی خریده میشود . 🔅🔅🔅🔅 https://eitaa.com/stekhare_ostad_dianat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلیپ های ناب اربعین ✔️ شماره / 4 💠 بوی بهشت می وزد از کربلا 🌺صلوات 🔅🔅🔅🔅🔅 ✅کانال استخاره مجرب و دعا درمانی https://eitaa.com/stekhare_ostad_dianat 🔅🔅🔅🔅🔅 ✅کانال نکات ناب طبی https://eitaa.com/ostad_dianat 🔅🔅🔅🔅🔅 ✖️آیدی ارتباط @mrd2344
دعا درمانی و نسخه های معنوی 🔵ثوابی فوق العاده  🌺حضرت باقر(ع) فرمودند : هرکه سوره «قدر» را بعد از نماز صبح ده مرتبه و هنگام ظهر ده مرتبه و بعد از عصر ده مرتبه بخواند، (ثواب آن بحدی است که ) دوهزار نویسنده را سی‌سال به زحمت می اندازد. 💐منبع :بحار ج ۸۶ ص ۱۶۱باب ۴۳ 🌷🌺💐🔴🍎🌷👇🌺💐 ⭕️ارتباط با ما @mrd2344 https://eitaa.com/stekhare_ostad_dianat
✅یک مورد از استخاره ها سلام از حاج آقا تقاضای استخاره دارم برا مسافرت زیارتی با یکی از آشناهامون .. 🔸❌جواب استخاره سلام علیکم خوب نیست و به اختلاف و نزاع و ناراحتی و کینه و دعوا منجر میشه و اثر و نشاط این زیارت هم از بین می‌ره صلوات 🌷🌺💐🌷🌺💐🌷 💠ارتباط با ما @mrd2344 🔅🔅🔅🔅🔅 https://eitaa.com/stekhare_ostad_dianat
💠فضائل امام حسین (ع) ✔️جلسه چهارم ✖️سخنرانی استاد دیانت 🔅کوتاه ، جذاب ، مستند 👇👇👇👇👇
فضائل اهلبیت(۴۴) فضائل امام حسین (جلسه۴).mp3
7.91M
فضائل اهلبیت (به مناسبت ایام محرم) 🔸جلسه : ۴۴ ✅ :📣 🔸 : ۲۱۹ 🔴(جلسه ۴) ✍امام حسین در قرآنخانواده امیرالمومنین درقرآن ✍ ولایت ✍اصالت خانوادگی امام‌حسینخطاب امام صادق به امام حسین ✍پلیدی و ناپاکی یزیدیان ابن زیاد ✍بی اصل و نسب بودن ابن زیاد 🔅🔅🔅🔅🔅🔅 📲آی دی ارتباط ╔══════ @mrd2344 ╚══════• 🔅🔅🔅🔅🔅 💠استخاره_مجرب_و_دعا_درمانی https://eitaa.com/stekhare_ostad_dianat 🔅🔅🔅🔅🔅🔅 💠 https://eitaa.com/ostad_dianat
💠 ✅پيامبر خدا فرمودند :  صدقه ، بلا را دفع مى كند و مؤثرترين داروست ؛ صدقه ، قضاى حتمى را دفع مى كند و چيزى جز دعا و صدقه درد و بيماريها را از بين نبرد .  ✔️السلام علیک یا بقیه الله 🔅روز و صبحمون رو با برا سلامتی زمان و سلامتی خودمون و خانواده هامون وبرکت در زندگیمون شروع کنیم
5892101062206905
🔅روی شماره ضربه بزنید 🔅برای فقرا مواد غذایی خریده میشود . 🔅🔅🔅🔅 https://eitaa.com/stekhare_ostad_dianat