eitaa logo
استیکر1و1
321 دنبال‌کننده
331 عکس
733 ویدیو
4 فایل
🚀 @stickernew کانال 📡 @atresalavat کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از حرف های خصوصی
⭕️ مانده لبیکتان بدون جواب ◽️در خبرها آمده است با هر باری که در ظهر عاشورا حضرت اباعبداللّه‏ عليه‏ السلام «هل من ناصر ینصرنی» مي‏ گفتند حضرت زينب مي‏ آمدند و لبیکی می گفتند. گاهي سوال مي‏شد که چرا شما لبیک می گویید؟! مي‏ گفتند: ایشان امام من است و يك نفر بايد به درخواست ایشان جواب مثبت بدهد و گرنه عذاب خدا نازل مي‏ شود. اما امام زمان تو و من بیشتر هزار سال است ندای (هل من ناصر ینصرنی) سر می‌دهند و لبیک شان حتی به تعداد سیصد و سیزده حنجره پاسخی ندارد، و چه عذابی بالاتر این عذاب که،کسی باید تا به حال آمده باشد و به خاطر بی غیرتی ما نیامده و این نیامدنش هم به حالمان فرقی ندارد. http://eitaa.com/joinchat/2827026458C0b79eb2936
هدایت شده از حرف های خصوصی
امام سجاد علیه السلام سی سال در فراق پدر گریه کرد و گفت: بازار شام جای عزیزان ما نبود ... http://eitaa.com/joinchat/2827026458C0b79eb2936
هدایت شده از حرف های خصوصی
◾️ دردناکترین روضه از نظر امام زمان عج ▫️حاج ملا سلطان علی روضه خوان تبریزی که از جمله عباد و زهاد بود، نقل کرد:  « در عالم رؤیا به حضور حضرت بقیة الله ارواحنا فداه مشرف شدم و خدمت ایشان عرض کردم: مولای من، آنچه در زیارت ناحیه مقدسه ذکر شده است که می فرمایید «:صبح و شام در مصیبت تو گریه می کنم و اگر اشک چشم هایم خشک شود خون گریه می کنم» فرمودند: بلی صحیح است.  🔰عرض کردم: آن مصیبتی که در آن بجای اشک خون گریه می کنید، کدام است؟ 💠 آیا مصیبت حضرت علی اکبر است؟ فرمودند: نه، اگر علی اکبر زنده بود، در این مصیبت او هم خون گریه می کرد.  💠 گفتم: آیا مصیبت حضرت عباس است؟  فرمود: نه؛ بلکه اگر حضرت عباس علیه السلام در حیات بود، او هم در این مصیبت خون گریه می کرد.  💠 عرض کردم: لابد مصیبت حضرت سید الشهداء علیه السلام است.  فرمود: نه، حضرت سید الشهداء علیه السلام هم اگر در حیات بود، در این مصیبت، خون گریه می کرد.  «عرض کردم: پس این کدام مصیبت است که من نمی دانم؟  فرمودند: آن مصیبت، مصیبت اسیری حضرت زینب علیها سلام است.» زینب همان کسی ست که در راه عفتش عباس می دهد نخِ معجر نمی دهد 📙 شیفتگان حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشّریف http://eitaa.com/joinchat/2827026458C0b79eb2936
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هرکی با خدا رفیق میشه، اهلِ بَلا میشه؛ هرکی هم اهل بلا بشه، اهلِ کربلا میشه! 🔹
✳️ ماجرای شفای فوزیه زیدان حاج شیخ محمد تقی صادق تحقیقاتی در مورد این داستان کرده و برای مرحوم آیت الله بروجردی نوشته و فرستاده که ترجمه آن این است که معظم له بعد از سلام و درود به مخاطب خود و به تمام مومنین از شیعه آل محمد چنین می نویسد: و به سوی تو کرامتی را که هیج گونه شک و شبهه ای در او نباشد و آن کرامت از علیا مکرمه حضرت زینب کبری علیه السلام بانوی بانوان عالم و برگزیده امت است تقدیم می دارم و آن قضیه این است👇 1 ✳️ زنی به نام فوزیه زیدان از خاندانی صالح و متقی در یکی از روستاهای جبل عامل به نام جویه مبتلا به درد پای بی درمانی شد تا جایی که به عنوان عمل جراحی متوسل به بیمارستان های متعددی گردید ولی نتیجه این شد که سستی در ران ها و ساق پای وی پدید آمد و هیچ قادر به حرکت نبود مگر اینکه نشسته و به کمک دو دست راه می رفت و روی همین اصل بیست وپنج سال تمام خانه نشین شد 2 ✳️ 👆 و به همان حال صبر می کرد و مدام با این حال بود تا اینکه عاشورای اباعبدالله الحسین علیه السلام فرا رسید ولی او دیگر از بیماری به ستوه آمده بود و عنان صبر را از دست داده ناچار برادران و خواهران خود را که از خوبان مومنین به شمار می روند خواست و از آنان تقاضا کرد که او را به حرم حضرت زینب علیه السلام در شام برده تا در اثر توسل به دختر کبرای علی علیه السلام شفا یافته و از گرفتاری به در آید برادران پیشنهاد وی را نپذیرفتند و گفتند : شرعا درست نیست که تو را با این حال به شام ببریم و اگر بناست حضرت تو را شفا دهد همین جا که در خانه ات قرار داری برای او امکان دارد. 3 ✳️ فوزیه هر چه اصرار کرد آنان در نپذیرفتن بیشتر اصرار می کردند ناجار وی خود را به خدا سپرده و صبر بیشتری را پیشه نمود تا اینکه در یکی از روزهای عاشورا در همسایگی او مجلس عزایی برای سید الشهداء علیه السلام برپا بود فوزیه به حال نشسته و به کمک دو دست به خانه همسایه رفت بیانات وعاظ را شنید و دعا کرد و توسل نمود و گریه زیادی کرد تا اینکه بعد از عزاداری به همان حال به خانه بر می گشت شب با حال گریه و توسل بعد از نماز خوابید و نزدیک صبح از خواب بیدار می شود که نماز صبح بخواند می بیند که هنوز فجر طالع نشده او به انتظار طلوع فجر می نشیند در این اثناء متوجه دستی می شود که بالای مچ وی را گرفته و یه کسی به او می گوید: ای فوزیه برخیز! 4 ✳️ او با شنیدن این سخن و به کمک آن دست فوری برمی خیزد و به دو قدمی خود می ایستد و از پایبندی که از او برداشته شده بی اندازه مسرور و خوشحال می شود آن وقت نگاهی به راست و چپ می کند کسی را نمی بیند سپس رو می کند به مادرش که در همان اتاق خوابیده بود و بنا می کند به 《 الله اکبر》و 《لا اله الا الله》 گفتن وقتی که مادرش او را به آن حال می بیند مبهوت می شود سپس از نزد مادرش بیرون دویده به خارج از خانه رفته و صدای خود را به 《 الله اکبر》 و 《 لا اله الا الله》 گفتن بلند می کند بعد برادارنش می آیند و صدا به صلوات بلند می کنند و همینطور همسایه ها خبر دار می شوند این خبر کم کم به تمام شهر می رسد و سایر شهر ها و روستاهای مجاور نیز خبردار می شوند و مردم از اطراف و اکناف برای دیدن واقعه می آیند و تبرک می جویند. والسلام 5
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا