📚حضرت آیت الله حاج شیخ حسنعلی نجابت شیرازی(ره) ، شرح مناجات شعبانیه کتاب انوار هدایت
...کیف آیَسُ چطور من خدایا مأیوس بشوم در حالتی که در این نشئه زندگی فعلی غیر از نظر صحیح و کارهایی که مورد ترقّی من هست با من معامله نکردی، مرا در فشار نگذاشتی، مرا در کودنی نگذاشتی، مرا در جهالت صِرف نگذاشتی، زیر بغلم را گرفتی از طفولیّتم تا الان که سنّ من به اینجا رسیده هرچه به من عطا کردی و هرچه برای من خواستی همهاش خوب بوده.
تو در دنیا متصدّی من بودی به نحو احسن و به نحو جمیل و من از تو پروردگارا در این دنیا غیر از خوبی ندیدم، چطور آدم از چنین منعمی که غیر از خوبی در این نشئه نشان به من نداده بیاید امیدش را در نشئه دوم بردارد بگوید فردا چه میشود؟
اینجا دار کسب است ولی اینجا غیر از خیر برای من هیچچیزی نخواستی؛ هرچه تو خواستی برای من تعالی و ترقّی بوده، هرچه خواستی برای من آبروی مرا حفظ فرمودی، هرچه خواستی برای من سعادت من را تأمین میفرمودی. اینجا که اینجور است نشئه دوم خدا استغفرالله عوض میشود؟! غیر از خوبی هیچچیزی ندادی بیرون، حالا خودبخود دیوانه شدهام برگردم امیدم را از تو بردارم؟!
کَیفَ آیَسُ مِنْ حُسنِ نَظَرِكَ، برای من بعد از مرگم و حال آنکه تو در این نشئه غیر از جمال به من نشان ندادی آن هم جمالت را نشان دادی و مرا جمیل فرمودی، مرا با جمال فرمودی، مرا باشرف فرمودی، بوی نشئه دوم را به من رساندی، مزه آن را به کامم چشاندی، ذوق به من دادی، حالا در نشئه دوم که همه از همهکار منعزلاند و فعّالیت منحصر به ساحت قدس ربوبی و آنجا پروردگار جلیل جزا میدهد، آنجا میآید شپشکشی کند؟ استغفرالله اگر تو فلانکار کردی صفرت بدهم، اگر...
مرجع و ملاذ کریم است یعنی چه؟ یعنی مفت به آدم میدهد؛ مفت مفت مفت.
📚حضرت آیت الله حاج شیخ حسنعلی نجابت شیرازی(ره) ، شرح مناجات شعبانیه کتاب انوار هدایت
"الهی تَوَلَّ مِنْ اَمری ما انتَ اهلُهُ " رجوع کن پروردگارا به من به فضلت نه به عدلت، اگر بخواهی رجوع کنی و به عدالت رفتار کنی خبری نیست ولیکن تو بزرگی و تو مفت و مجّان به خلقت عطا میکنی، به من هم مفت و مجّان بده، من عملم قیمتی ندارد، عقلم قیمتی ندارد، نفسم قیمتی ندارد؛ ولی قیمت مال لقاء تو است، مال عنایت تو است؛ تفضّل بفرما، عنایت بفرما خدایا به من، نظر خاصّت را از من برندار.
....الهی تو بزرگتر روح من بشو و هرچه تو میخواهی به من بده، تو متولّی بشو روح من را، امر من یعنی روح من، یعنی جان من را تو بزرگترش بشو.
...." وَ عُدْ عَلَیَّ بِفَضْلِکَ " ؛ به چی نظر کنی؟ به بنده گنهکار نافهم فرورفته در معصیت، فرورفته در نادانی، نادانی سر تا پای ما را گرفته خدایا، آدم نادانی که سرتا پایش را گرفته تو به او فضل بفرما؛ و فضل بفرما یعنی چه؟ یعنی خدایا اعمال ما لایق تو نیست، اعمال ما نزد تو قیمتی ندارد، نه تنها اعمال ما بلکه اعمال بشر نزد تو قیمتی ندارد، هرچه قیمت است مال تو هست، تو به فضل خودت به آدم گنهکاری که فرورفته در جهل، چطور استحقاق دارد و با حالت زار میگوید خدایا نظر خاص به من بفرما و تو میفرمایی، با من هم همین جور معامله کن.
" قَد غَمَرَهُ جَهلُهُ " نادانی این شخص را برده در آخرین مرتبه تاریکی، پرده جهل این شخص قوی شده، خدا را نمیشناسد، پیغمبر را نمیشناسد، احکام شریعت را به جا نمیآورد، لکن تو به او فضل میکنی، مرا هم همینجور فرض کن خدایا با من فضلی بفرما آنچنان فضلی که به یک آدم سرتا پا هُرهُری تفضّل میکنی، خدایا به من هم همینطور تفضّل بفرما.
📚حضرت آیت الله حاج شیخ حسنعلی نجابت شیرازی(ره) ، شرح مناجات شعبانیه کتاب انوار هدایت
... " الهی قَد سَتَرْتَ عَلَیَّ ذُنُوباً فِی الدُّنیا " خدایا تو مستور فرمودی گناهان مرا در این نشئه، نگذاشتی گناهانِ مرا مخلوقت آگاه بشوند که بیایند مرا تکهتکه بکنند، من را صورت جمیل دادی، من را اهل خودت در نظر مردم قلمداد فرمودی، حالا که چنین است و مستور کردی گناهان من را و آبروی مرا نبردی و گناهان مرا پنهان کردی، غلطهایی که کرده بودم سرپوش گذاشتی؛ من در نشئه دوم بیشتر احتیاج دارم به بخشش تو، در اینجا تندوتند بخشش میفرمایی، همه چیز را اداره میفرمایی، آنجا بیشتر من احتیاج دارم به کمک حضرتعالی.
پروردگارا " وَ انا اَحوَجُ الی سَترِها عَلَیَّ مِنْكَ فِي الاخرَی " در نشئهی دوم من بیشتر احتیاج دارم که آبرویم ریخته نشود؛ چون در آنجا هرکه هر عیبی دارد یا خدا او را می بخشد یا مردم میفهمند، من آنجا بیشتر میخواهم آبرویم محفوظ باشد. کرم تو باید بیشتر به درد من بخورد تا اینجا وَ اَنا اَحوَجُ اِلی ستر آنگونه گناهان بر من از تو در نشئه دوم.
تو ستّاریت بفرما، گناهان مرا نگذاشتی خلق متوجّه بشوند، در نشئه دوم هم همینجور با اینکه احتیاجم هم آنجا بیشتر است. خدایا تا بهحال شنیده نشده که تو آبروی یک مؤمنی را برده باشی، هر جا مؤمن است تو پوشاندی ، مستور فرمودی، گناهان من را هم خدایا در نشئه دوم مستور بفرما " اِذ لم تُظهِرها لِاحدٍ مِن عِبادِکَ الصّالِحینَ "؛ ظاهر نکردی گناهان هیچیک از بندگان خودت را پس " فَلا تَفضَحنِی یَومَ القِیامةِ " پروردگارا مرا روز قیامت مفتضح نفرما. آن مقداری که تفضّل فرمودی به این مقدار آنجا بیشتر محتاجم تا اینجا، اینجا ممکن است با حقّهبازی هم استغفرالله آدم رد بشود؛ لکن آنجا راه حقّهبازی نیست،راه خیانت نیست، کسی نمیتواند غیر از حقّ و حقیقت رفتار کند.
📚حضرت آیت الله حاج شیخ حسنعلی نجابت شیرازی(ره) ، شرح مناجات شعبانیه کتاب انوار هدایت
...." إلهی جُودُکَ بَسَطَ أمَلِی "؛ خداوندا عطای فراوان تو آرزوی من را زیاد کرده؛ یعنی توسعه داده به آرزوی من، لحظه بهلحظه تفضّل تو میرسد، ما از اوّل آرزو داشتیم که ببخشی ما را، حالا هم آرزو داریم که ببخشی ما را و هم چیزی به ما بفهمانی و ما را اهل خودت قرار دهی. این تقاضا در اثر کثرت بخشش است، اگر کثرت بخشش نبود ما اینقدر طمع نداشتیم به دستگاه پروردگار عالم، به دستگاه تو.
" وَ عَفْوُكَ أفضَلُ مِنْ عملي " أمل اول به همزه است یعنی آرزو. عمل دوم به عین است یعنی پروردگارا تو عفو میفرمایی، هزار میلیارد بالاتر است از کاری که من میکنم، تو مرا عفو بفرمایی من با اولیاء تو مینشینم، من با دوستان تو خلط و آمیزش پیدا میکنم، ولی اگر عملم قبول شود یک نمازی دارم، یک بهشتی هم پهلویش است، لکن آن بهشتی که اولیاء خدا در آن نیست، آن بهشت که بخور و بخواب است، این بهشتی که آب جاری و سبزی هست آنقدر دستگاه تو وسیع است و نِعَم تو فوق این حرفهاست.
عمل من ارزشی ندارد، نماز من ارزشی ندارد، روزه من ارزشی ندارد، مرا آنقدر بلند نمیکند، امّا عنایت تو مرا بلند میکند. یعنی همه روحانیّت شخص این است که خدا به آدم نظر بکند، نه اینکه آدم صرفاً نماز بخواند.
نماز خواندن والله قسم خیلی خوب است، بسیار خوب است، لکن عفو خدا بالاتر از نماز آدم است. نماز را باید حتماً آدم بخواند تا اسباب تقرّب خدا را برای خودش فراهم بکند، بله این آقا پنجاه سال نماز دارد، مثل شیطان نستجیربالله، شیطان حَسَب بعضی از روایات شش هزار سال عبادت میکرد صنّار به دردش نخورد. یعنی از کبریائیت نینداخت او را، یعنی در مقابل پروردگار عالم سر تسلیم فرود نیاورد. لذا عمل آدم بالنسبه به تفضّل و عنایات پروردگار عالم هیچ است، اصلاً قیمتی ندارد. فضل او آدم را میاندازد در حیات ابد. این نماز که آدم را نمیاندازد در حیات ابد مگر قبول شود به نحو اتَمّ.
📚حضرت آیت الله حاج شیخ حسنعلی نجابت شیرازی(ره) ، شرح مناجات شعبانیه کتاب انوار هدایت
...." إلهي فَسُرَّنِي بلِقائِكَ يَوْمَ تَقْضِي فِيه بين عِبادِكَ "
فَسُرَّنِي؛ ای خدای جلیل، ای خدای اجلّ، مسرور بفرما به دیدن خودت.
اعظم آرزوها و اهمّ آرزوها همین ملاقات خداست که آدم همین پوست و گوشت و استخوان است؛ ولیکن چنان خدای تعالی سبب فراهم میآورد که میشود اهل الله، میشود اهل خدا، نمیشود اهل شکم.
الهی فَسُرَّنی؛ مسرور بفرما به ملاقات خودت " يَوْمَ تَقْضِي فِيه بين عِبادِكَ " ؛ در روزی که قاضی هستی خودت، ما را با لقاء خودت مسرور بفرما.
پروردگارا مسرور بفرما مرا بدیدن خودت، مسرور فرما به لقاء خودت.
انسان در آن روز(قیامت) بیشتر لازم دارد که صاحب خانه را ببیند؛ الان محتاج هستم و روز قیامت احتیاجم بیشتر است، الان اسباب هست ولی در روز قیامت میخواهند بفرمایند سر و کار آدم به خداست و هیچ حامی نیست جز خداوند (نه مادر نه پدر نه فرزند) مگر مؤمنان، تو را وکیل خودم قرار میدهم.
📚حضرت آیت الله حاج شیخ حسنعلی نجابت شیرازی(ره) ، شرح مناجات شعبانیه کتاب انوار هدایت
...." إلهي إِنْ أَخَذْتَنِى بجُرمى أخَذْتُكَ بعَفْوِك" یکی از نِعم پروردگار عالم و یکی از موهبتهای الهی به انسان این است که زبانشان باز میشود که با پروردگار خودش حرف میزند، میفهمد که غنی پروردگارش است و محتاج خودش است، و خودش را در کنف و پناه خدا میبیند، بنا میکند به درد دل کردن با خدا به اصطلاح، لهذا حضرت میفرمایند پروردگار من اگر گریبان مرا بگیری به جرمهایی که از من صادر شده، به غفلتهایی که از من صادر شده، به گناهانی که از من صادر شده، اگر چنین فرمودی چون من یقین دارم ای پروردگار عالم که تو عفوّ هستی یعنی دعوای تو بر عفو است قهراً متوجّه عفو تو میشوم و یقین دارم که اگر متوجه عفو تو شدم هرگز جرائم مرا به رخ من نمیکشی.
" إِنْ أَخَذْتَنِى بجُرمى " اگر تو مرا محکوم فرمودی به جرم خودم، متوجه تو میشوم که غیر از عفو و غیر از آقایی هیچ چیز نداری. از بابِ بدیِ من، مأخوذ میشوم، لکن پروردگار عالم تو هم از خوبیت از گناهان من میگذری، یعنی همینقدر بفهمم که من میهمان کریم میخواهم بشوم، حالا که میخواهم از این نشئه بروم بیرون، حالا که بعد از صد و بیست سال از اینجا بروم میخواهم به آدم کریم وارد بشوم، به آدم بخشش کننده، به ربّی که همهاش عَفو است، همهاش تفضّل است، همهاش ستر است، میخواهم به همچین آقایی وارد شوم، قهراً نهایت آسایش برای آدم حاصل میشود هنگامی که نکیر و منکر یا خود حضرت احدیت به جرم شخص را محکوم بفرماید آناً خدای جلیل به آدم قدرت میدهد که آقا عفو حضرت عالی بیشتر از گناهان من است و این موجب نجاتش میشود.
" إلهي إِنْ أَخَذْتَنِى بجُرمى أخَذْتُكَ بعَفْوِك" پروردگارا اگر مطالبه کنی و مرا محکوم فرمایی هر آینه من متوجّه عفو حضرتعالی میشوم، و اگر موفّق شوم که عفو پروردگار عالم را متذکّر بشوم جرائم اعمال من از بین میرود. اگر این کار را کردی و مرا موفق فرمودی من هم میگویم تو عَفُوّی پروردگار عالم. اگر تذکّر به عفو پروردگار خودم پیدا کردم دیگر گناه نمیماند، دیگر گناه نیست،البته پایین تر از گناه است، جرائم است، یعنی غفلات، نادانیها، جهالتها.