کشیدمشش~✨🫐.

شیطونه میگه برم کل پولمو کتاب بخرم=)

𖤐˙∘˚࿐

: «دوست داشتن یک نفر ، مثل رفتن به یک خونه ی جدیده، اولش شما عاشق همه چیز های جدید خونه نو می شید، هر روز صبح که از خواب بلند می شید از همه ی چیز هایی که متعلق به شماست شگفت زده می شید و انگار یه جورایی می ترسید کسی یکدفعه از راه برسه و به شما بگه یه اشتباه بزرگ صورت گرفته، و شما نباید تو همچین خونه ی محشری زندگی کنید، اما کم کم دیوار های خونه ترک می خورند، چوبهای این جا و آن جا می شکنند، و شما این بار کم کم عاشق خونه می شوید نه به خاطر کمالاتش، بلکه به خاطر نقص هایش. همه سوراخ سنبه هایش را بلدید، اینکه وقتی هوا بیرون سرده چطور کلید رو توی قفل بچرخونید که گیر نکنه. کدوم تکه های کفپوش وقتی روش پا می دارید سر میخوره و چطور باید در کمد های لباس رو باز کنید که صدا نده. همه اینها راز های کوچکی اند که باعث میشن خونه رو متعلق به خودتون بدونید». _𝖠 𝗆𝖺𝗇 𝖼𝖺𝗅𝗅𝖾𝖽 𝖮𝗏𝖾༄⊹

| وقتی وارد کتابخونه میشم دوست دارم کلی زمان بهم بدن ، من تک تک قفسه ها رو بگردم و هر کتاب رو ورق بزنم تا بعد از یه عالمه سکوت شروع کنه به گفتن داستانی که داره. هر بار یادم میوفته که این همه کتاب وجود داره که من هیچ چیز ازشون نمیدونم و نخوندمشون..

صبح دو تا شمع خریدیم، منم واسه اینکه ساده نباشه روشون سنبل کشیدم و الان واقعا ساده و خوشگلن..

سلام قشنگای من)) امسال هم با تموم شادی ها و غم هاش گذشت. خواستم سال جدید رو بهتون تبریک بگم. امیدوارم امسال بهترین ها براتون اتفاق بیوفته و از تهِ تهِ دلتون شاد باشین و بخندین، چون واقعا هیچی با ارزش تر از این نیست✨💗 و ممنون از همتون که کنارم بودین و بهترین لحظه ها رو برام ساختین✨🤍

کجای دنیا انقد زیبا اومدن بهار رو جشن میگیرن؟