انباری کتابخانه
ولی بعدش درد داره🥲
قشنگ یک هفته تمام من گوش درد میکشیدم و دهنم باز نمیشد یک تیکه غذا چیزی بخورم همش آبکی فقط..حرف هم به سختی میزنه آدم...
ان شاءالله زودتر سلامتیتون رو بدست بیارید☘
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
واکنش والده وقتی میفهمه من نشستم کلی برف خوردم و حالا نمیتونم سخنی برانم یا حتی آبی قورت بدم:
واقعا نمیفهمم چرا باید سر هر فاینال من بهم ریخته باشم:/// اون از سری قبل که شاهکاری بود برا خودش با ماجراهای روز قبلش و در عین حال استاد تاپیکی انداخت به من که ناگفتنی🤦🏽♂😂 و من اینجوری بودم با این شرایطی که میدونی از من همچین سیچوعیشینی داری بهم میدی؟!
این سری هم که جاگیر تخت شدم و نمیتونم دو کلوم حرف بزنم، چه برسه که بیام لکچرم بدم:///!!!
الله آر یو واچینگ ناموسلی؟؟
بابا خوب دهن من رفت زیر تریلی دورت بگردم...
#الاحوالات
Screenshot_20240307_212331_Video Player.jpg
54.3K
از هر صدم ثانیهاش متلذذ شدم و از زمین کنده شده بودم. با کیوان به بلژیک، پیونگ یانگ، چین، یانجا، برلین سفر میکردم و ثانیه به ثانیه درماندگی و کلافگیاش رو نفس میکشیدم.
در هر لحظهی این فیلم، استیصالِ ملموس رو با وجودم میفهمیدم و
اون نگاههای خالی، اون بدون چاره بودن، اون خستگی روحی و تاریک بودن و بیمعنی بودن آینده.
اون تمنا برای زندگی کردن در عین بیچارهگی وجنگ برای بقا، اون روحیهی جنگجو برای بقا که در وجود هممون هست در ضمنی که تنها رزمندهی باقی مونده تو صفحهی رزم خودتی و خودت. و اون بقا مستلزم عبور تو از این جنگ هست.
چیزی که برای من مدام چشمک میزد در میانهی این رخداد و نبرد برای بقا، برخلاف نام فیلم پیشین جونگکی(hopeless)، امیدواری برای نجات بود.
اگرچه کوچههای بن بست نقطه انتهایی همیشگی مسیرهایی بود که کیوان میرفت اما، نقطه تمایزش دقیقا همینجا بود.
در چشمهای جونگ کی پرهیبی از امید دیده میشه، پرهیبی که خودش زیر سایه خالی بودن و خستگی روحی پیچیده شده.
رهایش دستها، تکراری است که معنی ترک کردن دیگری رو به دیگر مفهوم تعبیر میکنه.
جونگ کی نقشش رو در حال زیست هست و نه در حال بازی، معذلک شما ریتم داستان رو از دست نمیدید، خسته نخواهید شد و در جریان روان و ملایم ضربهها خودتون رو گم نکرده و فرصت تحلیل رو به اندازهی مناسب خواهید داشت در حین حیرتزدگی مدام از هنرنمایی این فرد.
دوساعت و سیزده دقیقه و هفت ثانیهای که به تماشا نشستم، تصویر عبور از طوفانی به معادلهی زیر بود
(x²/a²)-(y²/b²)+(z²/c²)=1
به نتیجهی لبخند.
#My_name_is_loh_kiwan
#Hopeless
#Kdrama
این چیزا رو حتی اگه چندسال هم بگذره بازم یادم میمونه.
#Happiness
#Kdrama
I felt great comfort in seeing u escape from that horrible situation without destroying yourself. Everyone deserves happiness.(((((=
#My_name_is_loh_kiwan
#Kdrama
من و شیر تعزیه تو خیابونا و هرجا که باهم باشیم و شروع کنیم او اس تی های سریالا رو گوش کردن:
پ.ن: اون که رو دوشش گربه هست، اون شیر تعزیه است. دلیلش هم تو شات نشون دادم🗿🗿🗿