eitaa logo
⌈.استوری مذهبی•.⌋
3.2هزار دنبال‌کننده
25.5هزار عکس
29.8هزار ویدیو
52 فایل
﷽ ° ° ' #اسـتورے‹💬💻 #جمعہ‌های‌امام‌زمانے 💚 #اللھم‌عجل‌لولیڪ‌الفرج💚 #منبع_استوری #پروفایل⚘ 🔮 تبلیغات ارزان 🆔 eitaa.com/joinchat/800784548C35b1345b7e
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از تبلیغات موقت طب الزهرا (س) ⚘
با 18 سال سابقه🇮🇷 ✅ لپتاپ های استوک و آکبند🏅 ✅ ها فوق العاده/ مطمئن♻️ ✅مهلت 7 روزه بدون قید و شرط⏰ ✅ارائه بیش از لپتاپ روز 💻 🔵توی هر خونه ای یه لازمه 😍 🔵اینجا کلی زیبا و ارزون هس🤩 🔵ما قدردان شما عزیزان هستیم ☺️ 🔴ارائه لپتاپ به بدون دریافت سود ( کسر 7 درصد ) انجام میشود 🙏 https://eitaa.com/joinchat/4214226998C95c1fe0815
هدایت شده از تبلیغات موقت طب الزهرا (س) ⚘
♨️درآمد زایی میلیونی از ایتا🤑 🤝سلام من هستم یک 👨‍🏫 بزرگ برای زایی💸 در ایتام فقط کافیه بهم ✅ کنید بقیشو به من بسپارید😍👇 🔷🔸همه تجربیاتمو اینجا به صورت کاملا رایگان💯 براتون میزارم 🦋👇 https://eitaa.com/joinchat/3529113897Cd33baa08d4 🚨عجله کن منتظر چی هستی👆🏃‍♂
هدایت شده از حامیان پورمحمدی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهید رئیسی اینگونه بود... ❌زبان‌تهدیدوباتوم جایی درفرهنگ‌ندارد ☑️ فرهنگ، زبانِ و است اما عده‌ای زبان را اشتباه گرفتند با زبان . ☑️اگر زبان فرهنگ خودش را با زبان عوض کند، جوابش است. ☑️ در دوره‌ای ناچار بودم در سخت‌ ترین مسئولیت‌ های تلخ در برابر #‎منافقین « علی الکفار و جاهد الکفار والمنافقین» باشم. و می‌گویم که بر جوانان، زنان و دخترانمان #‎رحما باشیم. ❅پایگاه‌مردمی حجةالاسلام پورمحمدی❅ 🆔 @Mostafapourmohammadi_ir
مادرم یه داشت به نام سعید،موقعی که کوچیک بودم هر وقت میومد خونه ما برام یه چیزی میخریدو منو توو می‌گرفت و میکرد و می‌گفت ماشاءالله چه دختر خوشکلیه. چند سالی از این قضیه گذشت و منم بزرگتر شدم،حالا پایه نهم بودم تا یه روز از مدرسه داشتم برمیگشتم یه مرتبه آقا سعید با ماشینش اومد گفت سارا سوار شو برسونمت.منم که کاملا بهش داشتم سوار ماشین شدم که یه مرتبه دیدم رفت سمت خودشون. گفتم سعید آقا کجا داریم می ریم گفت سارا جان مامان بابات امروز ناهار اومدن خونه ما،اما تا شدم یه مرتبه سعید...😭😱👇🔥 https://eitaa.com/joinchat/3279356058Cfda33c0c35 سرگذشت تلخ و درد ناکم و نوشتم بیا بخون😔👆🔥
هدایت شده از تبلیغات موقت طب الزهرا (س) ⚘
مادرم یه داشت بنام سعید،موقعی که کوچیک بودم هر وقت میومد خونه ما برام یه چیزی میخریدو منو توو می‌گرفت و میکرد و می‌گفت ماشاءالله چه دختر خوشگلیه🥰 چند سالی از این قضیه گذشت و منم بزرگتر شدم حالا پایه نهم بودم تا یه روز از مدرسه داشتم برمیگشتم یه مرتبه آقا سعید با ماشینش اومد گفت سارا سوار شو برسونمت.منم که کاملا بهش داشتم سوار ماشین شدم که یه مرتبه دیدم رفت سمت خودشون.! گفتم سعید آقا کجا داریم میریم؟ گفت سارا جان مامان بابات امروز ناهار اومدن خونه ما، اما تا شدم یه مرتبه سعید...😭😱🔥 https://eitaa.com/joinchat/3279356058Cfda33c0c35 سرگذشت دردناکم رو نوشتم بیا بخون🥺🔥