﴿استورےخونه﴾
.
|• #دلبـرانهـ 🌸🌿
مهدیازشناساییڪه آمد
نیمهشب بودوخوابید.بچههاڪه
براینمازِشب بیدار شدهبودنداونو
صدانڪردنچونمیدانستند
حسابیخستهاست .
اماصبحڪه برای نماز بیدار شد
باناراحتیگفت:مگـہنگفته بودم
منو برای نماز شببیدارڪنید ؟
دلیلش را گفتند،
آهـِ سردیڪشید وگفت :
افسوسشبآخر عمرم،
نماز شبم قضا شد ۰۰۰
فردا شب مهدی هم
بهخیل شهیدان پیوست .
#شهــیدمهـدیسامـع
﴿استورےخونه﴾
ツ♡
|• #دلـبرانهـ :)🌸🍃
حسین برای ما دو بخش داشت.
یڪبخشجدی وجهادی ویڪ بخش شوخ و رفاقتی.این دو بخشباهم ڪاملا متفاوت بود.فـرماندههای حاجحسین میگـفتند هیـچوقت اهل شوخی درڪار نبود و همیشه در پاسخ به هرسوالی ڪوتاهترین جواب را میداد؛✨🍃
اماهمانشخصیتهمدر محله و میاندوسـتانشبہشـدتشـوخطبع بود.
آنقدرڪہ از رویشـوخی باهمہ حـسابی ڪتڪ ڪاری میڪرد.خاصیت شوخیهایشاین بودڪہهیچڪس ناراحت نمیشد.بہاین فڪرڪنیدڪہ ما یڪ حسین را از دست دادهایم و دیگر حال شوخی نداریم. اما حسین خیلیها را از دست داده بود، ولینشاطش را در جمع نگہمیداشت و غصههایش را درون خودشمیریخت.همین روحیه باعث شده بود #آدمتاثیرگذاری باشد. یادم میآید میگفتم فلانی با پدرومادرش بد برخورد میڪند. حسین سریع طرح رفاقت میریخت ویڪ جوری دوستیمیڪردڪه طرف نمیتوانست از حسین جدا شود. در این دوستی خیلی چیزها برای طرف مقابل تغییر میڪرد. شیوهاش این بودڪہمیگفت:↓
فلانی بدیهای من را بگو بعدطرف مقابل میگفت تو هم بیا بدی هایمن را بگو و ڪمڪم دراینرفاقتایراداترامیگفت.(:
در دوستی واقعا مهربان بود.»
#شـهیدحسـینمعـزغݪامی
﴿استورےخونه﴾
.
| #دلبـرانهـ 💔🍃
همیشهمیگفتبایدزکاتاینبدن
روداد.یاخادمیامامرضا «ع»رو
میکردیاتویهیئتوتکیهبود.
سخترینکارهارومیکردوهمیشهاز
دیدهشدنفراریبود! سرشومینداخت
پایینوکارخودشومیکردمعتقدبود کار
تویهیئترزقوروزیشه:)
اهلریاکردنومنمکردننبود!
فقطیهجاریاکرد..!!
گفت:منمیدونمبلاخرهیهروز
شهیدمیشموبلاخرهشهیدشد...
#شهیدحسینولایتیفر