زنی برای همه «فحول»!
وصف حال «مریم رجوی» و شوق سیریناپذیرش به قدرت در دنیای سیاست قرینه آن بخش از ترانه «حالیته» با خوانشگری «عهدیه» خواننده بهائی و مبتذل خوان دوران پهلوی است که میگفت:
میخام امشب بغل این یکی باشم حالیته!؟
شب دیگه بغل اون یکی باشم حالیته!؟
من میخوام از بدن من همه لذت ببرند
دم و ساعت بغل هر یکی باشم حالیته!؟
علیا مخدره وقتی «مسعود» چشماش گرفت با امریه از شوهرش (ابریشمچی) جدا شد و به آغوش مسعود خزید! و با مرگ مسعود «جولیانی» و بعد «بولتون» و آنک «پومپئو» را آباد کرد و اکنون نیز میکوشد از «بنسلمان» دلرُبائی کند!
ظاهراً «تکرُّر ارباب» موجبات بضاعت مُزجات قوه عاقله آن علیا مخدره شده و شورمندانه خویشتن را رئیس جمهور محبوب و منتخب ایرانیان معرفی فرمودهاند.
گویا شامه این حسرتالملوک از میانه آشوبیان «زن زندگی آزادی» رایحه کباب استشمام کرده اما تا این اندازه همه شعور نداشته تا بفهمد «آشوبیان مزبور» صرف نظر از توهمشان در «براندازی نظام» اما شعارشان و نمادشان در انقلاب فانتزیشان «روسری سوزی» است!
پرنسس ترور لااقل اون «چارقد تصنعی» را از سر بردارند تا شاید بستر ادخال سرور و اقبال به وفور «مهسویون» به خود را ولو «توهماً» آرزوتراپی فرمائیند!
اشتیاق این «الهه جنایت» به کرسی ریاست همتراز شوق آن پیرزن کلاففروشی است که در ماجرای فروش «حضرت یوسف» در بازار مصر شانه به شانه پریوشان مصری روانه شد و در پاسخ به نگهبان محل که پیرزن را طعن زد:
عجوزه ـ تو هم خریدار یوسفی؟ پیرزن نیز پاسخ داد:
گر چه یوسف به کلافی نفروشند به ما
بس همین فخر که ما هم ز خریدارانیم!
#داریوش_سجادی