#اسوه_پایدار_یحیی_سنوار
سر خط هرچه خبر خوانده شده در اخبار
قصه مرد بزرگی است میان آوار
رفته بر قله نشسته است وَ باقی مانده
زنده در آتش و خون، قصه ی یحیی سنوار
مرد بر قله نشسته است و سلاحی در دست
مرد بر قله نشسته است، نه زیر آوار
دور او پر شده از دشمن در گل مانده
دور او پر شده از گله ی گرگ و سگ هار
لحظه آخر پرواز و نگاهی به حرم
چشمها غرق صلابت وَ به صورت دستار
مرد، اسطوره صبر است و جهاد است و قیام
مرد، اسطوره ی تا لحظه آخر، پیکار
می رود تا نفسی تازه کند فرمانده
بازمی گردد از این راه به هنگام بهار
شاعر: معصومه اسماعیلی