رائفیپور باعث نجات من از #حجتیه
🔻سال چهارم یا پنجم ابتدایی بودم که ناظم مدرسه وارد کلاس شد و چند پاکت به معلممان داد، چیزی به او گفت و رفت! پایان کلاس معلم آن پاکت ها را به چند دانشآموز ممتاز به رسم تقدیر داد که به من هم رسید. داخل پاکت یک کارت پستال با طرحی مهدوی بود که متن یک دعوتنامه به یک جشن امام زمانی با آدرس یک منزل مسکونی در محلهمان نگارش شده بود.
🔻در روز مقرر به همراه دو تن از همکلاسی ها به محل رفتیم. منزلی که تزئیناتش مذهبی بودن اهل خانه را نشان میداد. چهره های آشنای کلاس و مدرسه و ناآشنا را دیدم. جشن بسیار پرشور بود. برنامه های شاد و جذاب، سرودهای زیبای مذهبی پذیرایی دلچسب و... مسابقه و جایزه هم داشت.
🔻در پایان یک حدیث در برگه تحویل دادن و گفتند برنده مسابقه هفته بعد کسی است که این حدیث و ترجمهاش را حفظ کرده باشد. بعد از چند جلسه شرکت در این محافل، در پایان آخرین آنها، بچه ها را به کلاسهای قرآن دعوت کردند. آنها که علاقه نداشتند رفتند و آن ها که داشتند ماندند.
🔻این ها به چند حلقه تقسیم شدند و یک استاد به آن ها معرفی شد. از اینجا بود که کلاس های قرآن و مهدویت آغاز شد. جلسات به صورت هفتگی و چرخشی در منزل هر یک از بچه ها شکل میگرفت. با مشورت با خانواده اجازه به من داده شد.
🔻والدینم مذهبی بودند رساله امام را داشتند و از لحاظ سن و سال بزرگتر از والدین دوستانم بودند. شرکت در جلسات مذهبی را امری پسندیده میدند وحجتیه بودن آن ها قابل تشخیص نبود. کلاس ها با آموزش مبانی پایه قرآن مثل روخوانی آموزش ترجمه آغاز شد و به موازات آن اصول دین و احکام تدریس میشد. سال به سال به سطح این مباحث افزوده میشد.
🔻تا اینکه گفتند شما وارد دوره متوسطه شدید و پیش از این در دوره مقدماتی بودید. فکر میکنم اواسط سال اول دبیرستان بود. اما در همان دوره مقدماتی باگهایی را میدیدم ولی برا ذهن کودکانه من قابل تحلیل نبود. مثلا مسائل سیاسی. سیاست مسئله کثیفی جلوه داده میشد که سنخیتی با دین ندارد. در کنار آن امامین انقلاب را علمای قابل احترام مینامیدند.
🔻خب در ذهن من دینی تر و سیاسی تر از امامین نبود. و این یک باگ ایجاد میکرد و ذهن را ناصحیح بودن ولایت فقیه سوق میداد. لازم به ذکر است که در این سالها یک تعلق عاطفی و مودت با بچهها و استاد شکل گرفته بود و این هم خود اثرگذار بود. یا در مورد دیگر که فکر میکنم موعد انتخاب مرجع تقلید بود مربیمان نکاتی را به ما میگفت.
🔻مثلا موضوعی پیش آمد و در لابهلای بحث چیزی که گفت این بود: خاصیت سیاست طوری است که انسان محبور است دروغ بگوید (و دروغ را طبق حدیث که زیاد اشاره شده بود کلید همه گناهان میدانستیم.) باگ دیگر اینجا بود که ما نمیفهمیدیم امامین انقلاب عالم محترمی اند یا زبانم لال دروغگو!!
🔻برگردیم به آغاز دوره متوسطه! در این دوره مباحث وارد فاز شناخت و مقابله با فرق ضاله مثل شیخیه، بابیه، بهائیت، وهابیت و... شده بود. تا اینکه سی دی سخنرانی آقای #رائفی_پور درمورد فراماسونری و سلطه جهانی صهیونیسم را دیدم.
🔻در شرایطی که مواضع رهبری و کشور ضدیت و و دشمنی اولویت دار با صهیونیسم و استکبار جهانی بود، اولویت کلاس های ما مقابله با شبهات فرق ضاله بود. و این خود یک باگ دیگر محسوب میشد.
🔻این یک نقطه عطف برای من بود جهت شناخت #انجمن_حجتیه. از این موعد بود که ذهن من شروع به تجزیه و تحلیل کرد. و وقتیکه دورهای برای تحصیل و کار به تهران رفتم مجالی پیش آمد که با فاصله گرفتن از این کلاس ها ذهنم را به روی مباحث جدیدی باز کنم.
🔻سخنرانی های آقای رائفی پور باعث شد شناخت بهتری از مبانی و آرمان های انقلاب به بدست آورم و باعث شد به دنبال مبانی فکری امام خمینی و امام خامنه ای بروم. سیاست ماعین دیانت ماست چیزی نبود که در کلاس ها بر ذهن ما القا شده باشد.
🔻در همین جستجو ها بود که اولین بار کلمه انجمن حجتیه را پیدا کردم. با تحقیقاتی که در این خصوص کردم فهمیدم که آنچه که در این سالها گذشت مبانی فکر #حجتیه بود که در لابه لای قرآن و مهدویت به من القا میشد.
🔻وقتی از تهران برگشتم شروع کردم به طرح مباحثی که کشف کرده بودم. البته حجتیه بودن را گردن نمیگرفتند و آنچه که انجام میدادند را با مجوزی از فلان مرجع تقلید میدانستند.
🔻مباحثه زیاد کردم ولی تحقیقات من به قدری بود که دور این کلاس ها و افراد را یک خط قرمز بکشم. و همه بخاطر #رائفی_پور بود. دینم را از او یاد نگرفتم! یادگرفتن دین از مسیر درست که همان از علما و روحانیت هست را یادگرفتم. اندیشه های امامین انقلاب راهگشای مسیر نجات من بود که عامل ورود به این مسیر رائفی پور بود. خدا او را عاقبت به خیر کند.
🔴 تفکر حجتیهای؛ تفکری شبیه صهیونیستها
🔹 یادم افتاد به برخی از افرادی که طرفدار انجمن حجتیه بودند، معتقد بودند باید اوضاع را خراب کرد تا ظهور امام زمان (عج) نزدیکتر شود. به نظرم، این طرز فکر شباهتهایی به برخی اندیشههای صهیونیستی در یهودیت دارد. آنها نیز میگویند باید فساد در جامعه زیاد شود تا مسیح مصلح بیاید، «شعب مختار» آزاد شوند و دیگران از بین بروند.
🔹 یکبار که به کانادا و آمریکا سفر کرده بودیم، یکی از دوستان که در مونترآل زندگی میکرد، تعریف کرد که خانهای در محلهای یهودینشین گرفته است. وقتی از او پرسیدیم چرا این محله را انتخاب کرده، گفت: «اینجا امنترین و تمیزترین محله شهر است.» سپس توضیح داد که یهودیان در جامعه خودشان نظم و ارتباطات دقیقی دارند. آنها بسیار مودبانه و خانوادگی رفتار میکنند؛ حتی برای تفریحات بیرون از خانه هم معمولا بهصورت خانوادگی برنامهریزی میکنند.
🔹 دوستم اضافه کرد که در این جوامع، روابط درونخانوادگی بهشدت اهمیت دارد. بهعنوان مثال، برادر بزرگتر مسئول مراقبت از برادر کوچکتر است و آنها کمتر با افرادی خارج از فامیل خود معاشرت میکنند. با این حال، هدفشان این است که سایر جوامع را بهنوعی به سمت فساد بکشانند. میگفت: «آنها خودشان را «شعب مختار» میدانند و معتقدند باید سالم بمانند، در حالی که دیگران باید فاسد شوند و از بین بروند.»
🔹 این دوستمان همچنین گفت که خانههایشان بسیار امن و تمیز است و بچههایشان اغلب سالم هستند؛ به ندرت کسی از آنها به مواد مخدر یا مشکلات مشابه گرفتار میشود. با این حال، برخی از آنها قاچاق فروش هستند.
📚 برشی از گفت و گوی مرحوم علامه مصباح یزدی با پروفسور محمد لگن هاوزن، ۱۳۹۰/۰۲/۳۰
#حجتیه
#انجمن_حجتیه
19.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بررسی روایات «هر پرچم قیامی قبل از قیام قائم بلند شود، صاحبش طاغوت است»
شگرد انجمن حجتیه در رد جمهوری اسلامی و پاسخ حدیثی و فقهی به آن.
#حجتیه