✍رســول الله(ص):
اگر بنده «خدا» مى دانست ڪه در
ماه رمضان چيست چه بـــرڪتى
وجـود دارد دوست مى داشت ڪه
تـــــمام ســــال، رمضــــان باشــــد.
📚بحارالانـوار ج ۹۳ ص ۳۴۶
🌼حلول ماه مبارک رمضان بر
مسلمانان جهان مبارک باد🌼
@sulook
از امروز خودمان شدیم و نفسی که تربیت شده و رنگ گرفته .. از امروز دست و پای #شیطان بسته شده و هرچه انحراف رخ میدهد از نفسی است که از قبل شاکله گرفته ..
این نظم را بر هم بزن طوری که بعد از ماه مبارک دوباره به عادت تکرارهای قبل از آن عادت نکنی ..
مراقب تراریختگی درون ات باش ..#شیعه ی تراریخته بدرد #امام_زمان نمی خورد رفیق ..
#ماه_رمضان ♡
@sulook
امام صادق (ع) : هرکس یک روز ماه رمضان را «بدون عذر» بخورد، روح ایمان از او جدا می شود!
منبع : منلایحضرهالفقیه..
@sulook
#رمضان عجب ماهیست ،؛
خوابیدن مان عبادت حساب میشود،
نفس کشیدن مان تسبیح خداست،
یک آیه ثواب یک ختم قرآن دارد،
افطاری دادن به یک نفر ثواب آزاد
کردن یک اسیر دارد...
و تمام گناهان را به عبادت و توبه
تو میبخشند...
وقتی خدا میزبانِ مهمانی شود معلوم است سنگ تمام میگذارد...
#ماهرمضان
@sulook
Ghasem Moosavi Ghahar - Doaye Sahar (320).mp3
18.29M
#دعا_سحر
🎤دعای سحر با نوای مرحوم سید قاسم موسوی قهار
🔸خواندن این دعا در سحرهای ماه رمضان به همه مسلمانان سفارش شده است.
✍🏻امام رضا(ع) درباره این دعای عظیم الشان میفرمایند که امام محمدباقر علیه السلام، هنگام سحر در #ماه_رمضان این دعا را می خواندند...
@sulook
🌷 امروز زیارت عاشورا رو به نیت تعجیل در فرج و به نیابت از امام زمان عج و شهید آرمان علی وردی و شهید سید روح الله عجمیان قرائت می کنیم.
آرمان به شدت اهل رعایت حق الناس بود.
یه سال #انتخابات بود و من و آرمان رفته بودیم برای شمارش آراء. نیمه شب گذشته بود و آرمان خیلی خسته شده بود؛ بهش گفتم پسرم شما برو قدری استراحت کن من خودم کار رو انجام میدم؛ فعلا هم به شما احتیاجی نیست.
آرمان رفت و حدود ۳ ساعت خوابید، فردای اون روز به من گفت: "بابا من چون رفتم خوابیدم واسه شمارش آراء پولی رو قبول نمیکنم".
گفتم: پسرم یه مقدار استراحت برای اعضاء طبیعیه و مشکلی نداره. اما آرمان راضی نشد.
گفت: "من وظیفهم بوده اونجا سرشماری آراء رو انجام بدم اما رفتم خوابیدم، پس این پول حق من نیست..."
آخرم پول رو نگرفت...
📎به روایت پدر شهید
#شهید_آرمان_علیوردی❤️
@sulook
روح الله کلا بچه شلوغی بود. خیلی تحرک داشت.خیلی هم سوال میپرسید. همه از جواب دادن خسته میشدن میومد پیش من،من حوصله بیشتری داشتم حداقل واسه بچه ها باحوصله بودم، بیشتر در مورد واقعه روز #عاشورا میپرسید، مخصوصا از #حضرتزینب(س).
با همون شیطنت خاصی که داشت چند تا بالش میزاشت وسط و دورش می چرخید بهش میگفتم:بشین جوابتو بدم. میگفت: تو بگو من همینجوری یاد میگیرم.
حضرت زینب(س) را به عمه زینب (س) میشناختند. همین باعث شد بزرگ که شد عاشق #شهادت، اون هم شهادت در راه دفاع از حرم عمه زینب(س) شد.
📎به روایت خواهر شهید سیدروحالله عجمیان❤️
@sulook
جز2.mp3
3.97M
🎧 تحدیر (تندخوانی قرآن کریم)
🎤 استاد معتز آقایی
📖 جزء 2 قرآن کریم
┄┄┅┅┅❅🌷❅┅┅┅┄┄
@sulook
💥💥#حل _مشكلات_دشوار با خواندن #زيارت_عاشورا
🌱🌱آقاى ... مى نويسد دوبار با مشكلات دشوارى مواجه شدم كه با خواندن زيارت عاشورا همه مشكلاتم حل شد.
🔆اولين توسل :
با سه مشكل مهم رو به رو شدم ، و به شدت از آنها متأثر شدم .
✨1 براى خريد منزل دويست هزار تومان مقروض بودم و در طى نه سال قادر به اداى قرض نبودم .
✨2 با مشكل سخت ديگرى مواجه شدم كه قادر به گفتن آن نيستم .
✨3 از لحاظ رزق و روزى در مضيقه بودم .
اين مشكلات به من بسيار فشار مى آوردند و براى حل آنها از همه چيز نا اميد شدم ، به حضرت فاطمه معصومه عليهاالسلام متوسّل شدن و به ذهنم خطور كرد كه زيارت عاشورا به مدت چهل روز بخوانم ، و ثوابش را به حضرت نرجس خاتون اهدا كنم ، و با شفاعت اين خاتون نزد فرزندش امام زمان همه اين مشكلات حل شود.
🌱توسل را به اين ترتيب آغاز كردم :
هر روز بعد از نماز صبح زيارت امين اللّه را به قصد زيارت حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام مى خواندم و سپس زيارت عاشورا را با صد بار لعن و صد بار سلام مى خواندم و سجده زيارت را به جاى مى آوردم ، و دو ركعت نماز زيارت را مى خواندم پس از آن دعاى معروف به دعاى علقمه را مى خواندم ، در روز بيست و هشتم و به طريقه اى شگفت مشكل دوم من حل شد.
🌱در روز سى و هشتم يكى از دوستانم كه به قرض منزلم آگاه بود آمد و حالم را پرسيد، سپس مبلغ دويست هزار تومان به من داد و گفت : اين مبلغ براى قرض منزل توست .
بعد از چهل روز وضع اقتصادى من نيز بهتر شد، و پس از آن با مشكل اقتصادى مواجه نشدم .
🔆دومين توسّل :
پس از گذشت يك سال از اولين توسّل ، با مشكل ديگرى مواجه شدم : يكى از تجار تهران نزد من آمد و گفت : ما كالاهاى بسيارى براى شما مى فرستيم تا بفروشى و مبالغ آن را ارسال كنى . با بعضى از دوستان و تجار در اين باره مشورت كردم گفتند: مبلغ هفتصد هزار تومان به عنوان پيش پرداخت براى او بفرست تا رضايت او را جلب كنى ، من نيز مبلغ يكصد هزار تومان از قرض الحسنه تهيه كردم و يكى از دوستان پانصد هزار تومان به من داد، به هر حال براى او مبالغ را جور كردم و فرستادم و به مدت سه روز منتظر ماندم تا اجناس برسد، اما متأ سفانه برايمان آشكار شد كه تاجر از حقه بازان بوده ، و پس از گرفتن پولها از بانك متوارى شده و بدهى بسيارى دارد كه بالغ بر هفتاد ميليون تومان مى شود... مدّت سه ماه دنبال او جستجو كرديم ولى اثرى از او نيافتيم تا ما را به او برساند.
✨با استفاده از اولين تجربه ام كه آن را از خواندن زيارت عاشورا به دست آورده بودم ، اين بار نيز با همان نيّت و با همان سبك متوسل شدم ، پس از بيست روز اين تاجر با من تلفنى تماس گرفت و مبلغ را پس داد، بعد از چند روز او را بازداشت كردند و به تهمت حقه بازى و مال مردم خورى به زندان انداختند، و هيچ طلبى به ديگران مسترد نشد.
مايلم متذكر شوم كه در هر دو بار با قلبى اندوهگين و با قطع اميد از همه به وسيله اين زيارت به سرور شهيدان متوسل شدم .
📚زيارت عاشورا و داستانهاى شگفت آن : ص 46
@sulook
✍️امر به معروف و نهی از منکر خادم حرم حضرت معصومه سلام الله علیها
🔵قبل از انقلاب يكى از خدّام حرم حضرت معصومه بنام آقاى عبدى مشاهده مى كند كه: خانمى دركنار قبر حضرت نشسته است؛ ولى مواظب حجاب خود نيست. جلو مى رود و مىگويد: خواهر! حجابت را رعايت كن! اينجا حرم حضرت معصومه است و حرمت دارد. زن اخم كرد، نزد شوهرش كه سرهنگ نظامى بود، مى رود. مرد پس از مشاهده حال زنش، با غرور نظامى به سوى آقاى عبدى آمد. و مى پرسد: تو چه كاره اى كه به خانمم دستور پوشاندن سر و صورت را مى دهى، به تو چه ربطى دارد؟ مگر تو فضولى؟ آنگاه دستش را بالا برد و سيلى محكمى به صورت خادم نواخت. اشك در چشمان او حلقه زد و بدون اينكه با كسى حرف بزند به سوى ضريح رفت و خطاب به حضرت معصومه عرض كرد: بى بى! من به احترام حرم شما امر به معروف كردم و سيلى خوردم! آنگاه بغض گلويش تركيد و با صداى بلند شروع به گريه كردن نمود در همين لحظات، ناگهان فرياد گوش خراشى شنيده شد. عقربى پاى زن سرهنگ را نيش زده بود. سرهنگ عقرب را زير چكمه هايش له كرد، و سراسيمه به اين سو و آن سو مى دويد و از مردم كمك مى خواست. خادم سيلى خورده به همراه يكى ديگر ازخادمين حرم، بيرون دويدند؛ درشكه اى را گرفتند و داخل صحن آورده زن را سوار درشكه كردند. سرهنگ هم گريه كنان به طرف بيمارستان فاطمى رفتند. دكترها پس از ديدن پاى سياه شده زن، گفتند: ، اگر سمّ به بقيه قسمتهاى بدن سرايت كرده باشد مرگش حتمى است. پزشكان مشغول معالجه شدند و سرهنگ به طرف حرم حضرت معصومه عليهاالسلام آمد و كنار ضريح رفت و به حال گريه و زارى گفت: بى بى! معذرت مى خواهم، نفهميدم، غلط كردم، زنم مرا تحريك كرد. فرداى آن روز، زن در حالى كه بهبودى نسبى يافته بود، با پاى باندپيچى شده به حرم آمد. از حضرت معصومه پوزش طلبيد و سراغ خادم رفت و از او معذرت خواست. وقتى قرار شد، به شهر خودشان تهران بروند، سرهنگ، آدرس خادم را گرفت. بعد از آن هر ماه پانزده تومان به آدرس خادم مى فرستاد و پانزده سال بعد از اين قضيه سرهنگ در گذشت.
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@sulook
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴در مسایل اجتماعی سکوت نکنیم.
▪️ پای همه گیره! تفسیر جالبی از آیه ای از سوره شمس
آنهایی هم که در برابر ظلم سکوت میکنند و راضی میشوند هم به اندازهی ظالم مقصرند.
✅نکته: شتر حضرت صالح را یک نفر کشت اما چون همه راضی بودند یا سکوت کردند همه عذاب شدند.
❌امر به معروف را تعطیل نکنیم.
@sulook
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥#حجت_الاسلام_قرائتی
امر به معروف و نهی از منکر
@sulook