در ذهنش، هیچ چیز لذت بخش تر از زندگی کردن در تنهایی، لذت بردن از زیباییهای طبیعت و گه گاه خواندن چند کتاب نبود.
پاستا واقعا عجیبه. تاحالا دیدید کسی بگه من ازش بدم میاد؟ یا حتی اون لحظهای که داری پاستا میخوری هم باز دلت پاستا میخواد.🤏🏼😂
دستهامو بلند میکنم اما تو دورِ دورِ دوری
به من بگو چطوری قراره دستهامو بگیری؟
یک گربه که خودشو کش میده و خر خر میکنه، و یک شومینهی بزرگ با ترق ترق صدایِ سوختن چوبش، و یک ماگ بزرگ پر از قهوهی وانیلی برای ادامه ی زندگی کافیه ☕🪵