👨‍💼رئیس شرکت گفت که من با مدرک سیکل وارد بازار کار شدم و انگیزه بالایی برای دستاوردهای جدید داشتم، فکر نمیکردم یک روزی کارخونه‌ای داشته باشم که ۹۰ نفر کارمند داشته باشم ولی با توکل بر خدا، و اینکه باور کردم میتونم موفق بشم و با این سطح مدرک که اعتماد به نفس این رو نداشتم که کسی منو استخدام کنه اقدام به تولید کردم 🏦 الان زبان انگليسی را بلدم و دارم چینی هم یاد میگیرم، الان سهام دار یک شرکت دیجیتال در خارج از کشور هم هستم و به شما میگم که اگه امید داشته باشید میتونید موفق بشید، به ما گوشزد کرد که خودمون رو دست کم نگیریم و اگر ایده‌ای داریم دنبالش کنیم. 🌱@surprised

🥀دیدم که توی قسمت خط تولید عکس شهید رئیسی نصب شده برام جالب شد که بدونم چرا عکسش رو نصب کردن وقتی بهشون گفتم دولت شهید رئیسی براتون فرقی هم با دولت‌های دیگه داشته، گوشی خودش رو نشون داد گفت که به شخصه شهید رئیسی پیگیر کارهای تولیدشون بوده و جوابگوی ما بوده و خیلی به ما کمک کرده 📎بقیه صحبت‌ها رو از زبون خودشون بشنویم... 🌱@surprised

زینب جان🥀 شرمنده که بهای حسینی شدن ما، بی‌حسین شدن تو بود و شرمنده‌تر که بی‌حسین شدی ولی ما حسینی نشدیم 🌱@surprised

🎨برخوردی شاعرانه با سبک عزاداری زنجیرزنی 🖤امروز ذهنم درگیر شد که معنای عزاداری زنجیرزنی چیست؟ ⛓در ابتدا به ذهنم رسید که تداعی‌گر اسارت است و صف‌کشی آن انسان را در فضای کاروان اسیران می‌اندازد. 🪟بعد درباره سبک عزاداری فکر کردم که ظاهر قضیه نشان می‌دهد که هر نوع عزاداری که در چارچوب عرف دینداران و اسلام بگنجد میتواند به نوع عزاداری‌ها اضافه شود. و زنجیرزنی یکی از این سبک‌های عزاداریست که زمانی پذیرفته شده است. 🧹در پایان شباهت زنجیر‌ها به جارو توجه من را جلب کرد، اگر کمی دقت کنیم عزاداری ما بخاطر ادای احترام و به امام حسین است و این ادای احترام برای ما پاکی روح به دنبال دارد، شاید گزافه نباشد که بگویم زنجیرزنان دارند روح خود را پاکیزه میکنند و با جارو‌های آهنین به شانه‌های خود میزنند تا جان خود را صفا بخشند. و گردوغبار هر چه که آن‌ها را از حال خوب دور کرده است را از جان و تن بزدایند. 📜در روایات داریم که بر شانه‌های چپ و راست فرشتگان مأمور هستند که اعمال ما را ثبت کنند، و شاید بتوان گفت که با این کار میشود توجهی پیدا کرد به رفتارهای خوب و بدمان، چنانچه بد را ترک کنیم و خوب را بهبود بخشیم. 💡شاید تراوشات ذهنی بنده برای عزیزی خوش نیاید، در اینجا برای رفع سوء تفاهم عرض کنم که هیچ معنایی را به هیچ چیزی نسبت نمیدهم، مانند شاعری که شعر گفتن بلد نیست، آنچه میشد شاعرانه دید را تصویر کردم. 🌱@surprised

⚠️اینا همون بچه‌هایی هستن که بهشون میگیم گودزیلا ! 💌 دلم نمیامد این بچه‌های فامیل ما دهه محرم سرشون توی گوشی باشه، و این روزا مثل همیشه براشون بگذره، واسه همین با یه مذاکره ساده تشویقشون کردم که یه تکیه عزاداری برای امام‌حسین بزنند، و همه چی این تکیه با خودشون باشه، منم قول دادم بهشون که توی تکیه حوصلشون سر نره و براشون مفید باشه، 😊خودم دست تنها بودم وگرنه فیلم میگرفتم از لحظاتی که دوس داشتند داستان کربلا رو براشون بگم و سوال میکردن تا لحظات سینه‌زنی که دوس داشتن بیشتر براشون بخونم، از بازی‌هایی که سعی میکردم همکاری و هماهنگی رو یادشون بدم تا نذری‌های متفاوتشون، هر روز یه نذری داشتن که خودشون تهیه میکردن و من فقط مهمون بودم، چقدر کنار همدیگه خاطره خوب ساختیم. 🪴امیدوارم این خاطره خوب توی ذهنشون بمونه و نمک‌گیر اهل بیت بشن. 🖤توی این تکیه از دو ماه قبل ذهنشون آماده شده بودن، با جذابیت بازی و داستان اونا با جذابیت عزاداری امام‌حسین آشنا شدن، کار گروهی رو تا حد امکان یاد گرفتن، خاطره و ذهنیت خوبی از محرم توی ذهنشون ثبت شد و پل ارتباطی برقرار شد واسه چالش‌هایی که در سالهای آتی زندگیشون دارن. 💢ان شاءالله این کارا واسه خدا بوده باشه و نشرشون هم واسه توزیع و تشویق مومنین باشه. 📎حرف زیاد دارم شاید وقتی پیدا کردم و براتون نوشتم. 🌱@surprised

🥀دوستان ما سنگر شاگرد رو هنوز خالی نکردن 🥀جمعی آمدند برای اقامه عزای اباعبدالله مردم اینگونه به انتظار و حسین حسین کنان پذیرای آنها هستند 🥀ای کاش از عزیز دل زهرا هم اینچنین در کربلا پذیرایی میشد. تو ته گودال رفتی من شدم بالا نشین🥀 🌱@surprised

ای کشته ی حسادت دنیا😭

ریان ابن شبیب! می اومد بوی سیب از تو صحرا

اما فیکم مسلم؟!😭

شب عاشورا حاج محمود کریمی

شب عاشورا حاج محمود کریمی😭

چقدر شلوغه قتلگاه نمی‌رسه صدات😭

روزی می‌آید که نیستیم گویی که هرگز نبوده‌ایم 🪴این جمعیت که به یاد گذشتگان خود هستند ۱۰۰ سال دیگر حتی من نویسنده هم قفس تن را رها خواهیم کرد و آیندگان از من که در اوج جوانی هزاران امید و آرزو دارم جز سنگ قبری نخواهند دید، نه کسی از من میپرسد کجا هستم و نه کسی جویای حالم میشود. به امید عنایت‌های اهل بیت به امید همسایگی اهل بیت به امید دیدن لطف و رحمت خدا به امید شفاعت اهل بیت به امید وعده‌های امام رضا از این جهان خواهم رفت... 📎اگه شهید نشیم عاقبت مبهمی داریم تهش میمیریم... 🌱@surprised

💡یکی از دلایل اینکه شکایت و اعتراض‌ها زیاد شده اینه که مسئولیت‌پذیری کاهش پیدا کرده، توی جامعه انسان‌هایی رو مشاهده میکنیم که نمی‌خواهند مسئولیت زندگیشان را بپذیرند و مدام دنبال مقصر میگردند، چه مقصری بهتر از دولت و حکومت و پدر و مادر و ژنتیک و... اینان مقصرانی هستند که دایره نسبت دهی به آنها بالاست و میتوانند تا دلشان خنک میشوند آن‌ها را مقصر بدانند. 📱این حجم از کاهش مسئولیت پذیری علت های زیادی دارد که یکی از آنها الگوریتم‌های فضای مجازی که سیستم پاداش مغز را تخلیه میکنند و مانع از انجام کارهای پرزحمت میشوند است. 👨‍🎤و دیگری تعریف ناقص و پرعیب از آزادی است، هرچقدر که آزادی بالا رود تعهد پایین می‌آید و هرچقدر تعهد بالا رود آزادی پایین می‌آید. 🖼وقتی مجرد هستیم آزادی بالایی داریم ولی تعهد پایینی را تجربه میکنیم و وقتی متاهل میشویم تعهد بالایی را تجربه میکنیم و به طبع آزادی ما کاهش پیدا میکند. 🌱@surprised

🎞فیلم زالاوا و فیلم بی‌همه‌چیز دو اثر خوب برای فهم توده مردم هستند. 📷هر دو اثر سعی دارند سطحی بودن توده مردم در مواجهه با پدیدهای اجتماعی را نشان دهند و به شخصه خوشحالم که سینمای ایران پا به چنین عرصه‌ای گذاشته است. 📹ضعف در داستان فیلم زالاوا ممکن است در وسط‌های فیلم ببینندگان حرفه‌ای را ناامید کند ولی در انتهای فیلم این ضعف جبران میشود. 📺اما فیلم بی‌همه‌چیز پر از ترفندها و درس‌ها برای شماست و از دیدنش خسته نمیشوید. 📽من اهل معرفی فیلم نیستم ولی این دو فیلم به درک اجتماعی شما عزیزان کمک خواهد کرد. 🎥برداشت این فیلم‌ها اسلامی نیستند ولی حاکی از واقعیت موجود جوامع بشری هستند و نمیتوان از آنان چشم پوشی کرد. 🌱@surprised

🚃هم‌کوپه‌ای‌ها 🖇اولین بار است که هم‌ کوپه‌ای‌های من هر سه نفرشان از دانشجویان نخبه هستند، از ساعت ۲۱ که سوار قطار شدیم تا ساعت ۲بامداد مشغول بحث و گفت‌وگو بودیم، از ریاست‌جمهوری گرفته تا مباحث فلسفی از قدیم بودن زمان گرفته تا استعمار نوین، از برده داری گرفته تا اثبات اعجار قرآن، از پهلوی گرفته تا [امام]خمینی از ترامپ گرفته تا استالین، از فیزیک گرفته تا عاشورا و... 📝و من در این ۵ ساعت با اینکه یکی از این سه نفر آتئیست بود و دیگری دیدگاه‌های غربی داشت بسیار لذت بردم و تمام عقاید خود را محک زدم، با اینکه هیچکدام‌مان نتوانستیم کسی را قانع کنیم ولی ادب گفت‌وگو را وقتی رعایت میکردیم هم یاد میگرفتیم و هم بینمان رفاقت شکل میگرفت، شاید برای یک طلبه یکی از بزرگترین دغدغه‌ها چگونه‌ای ارتباط با سایر اقشار جامعه باشد و من به چشم یک کارگاه عملی به این کوپه نگاه میکنم. ✂️قرار نیست ته همه داستان‌های تبلیغی اقناع سازی و توبه فردی باشد که متفاوت فکر میکند، ثمره این چند ساعت شد که هم من از آنها رفرنس گرفتم و هم آنها از من، هم من با دغدغه‌های آنها آشنا شدم و هم آنها با دغدغه‌های من آشنا شدند. 💡همین که روشنفکرانه به حرف‌های آنها گوش میدادم آنها ترغیب میشدند که به حرف‌های من گوش دهند، در صورتی که اگر کجی فکر او را میدیدم و فوری با او وارد بحث میشدم نمیشد انقدر به همدیگر نزدیک شویم. 📁بعد از این قطار من پرونده‌ انسان‌هایی که به دنبال حقیقت هستند و به نتیجه دیگری میرسند و در انتها چون به دنبال حقیقت بودند و تلاش کردند احتمال دارد عاقبت به خیر شوند، ولی استدلال‌های ما برای آنها قانع کننده نبود را برای خودم در ذهنم باز میکنم. 📁و او پرونده مذهبی‌هایی که پای حرف‌های او می‌نشینند و قرار نیست او را با اتهام نگاه کنند باز میکند. 🕯او ابتدا مذهبی بوده است ولی رفتار مذهبی‌ها مانعی شده برایش تا حقیقت را ببیند، او حقیقت را انکار نمیکند بلکه جستجو میکند و گناه گمراهی او را مذهبی‌هایی که دینداری بلد نبودند یدک میکشند... 😔امان از اینکه رفتار ما کسی را که در آغوش اهل بیت است در آغوش نیچه و گوته بیندازد. شاید کسانی پیدا شوند که بگویند باید او میپرسید و زود تصمیم نمیگرفت، ولی پاسخ من به این شخص، این است که قبل از راهکار دادن حجم سختی رفتارها را در ذهن آن فرد سنجیده است؟ آیا قضاوت تو متناسب با محیط زندگی این شخص است. و صدها سوال دیگر... 💎باشد که زینت دین باشیم 🌱@surprised

خلق را با تو چنین بدخو کنند تا ترا ناچار رو آن سو کنند 🌱@surprised

🫒استاد زیتون 🍈توی بچگی برای اولین بار از دبه ترشی عمه، یه دونه زیتون برداشتم و خوردم، انقدر به نظرم تلخ و بد مزه آمد که آن را تف کردم ⏳سال‌ها گذشت و به خیال اینکه زیتون خوش مزه نیست با تعجب به انسان‌هایی که نسبت به زیتون شوق نشان میدادند نگاه میکردم، گاه گاهی هم غیر مستقیم زیتون میخوردم مثلاً در پیتزا ولی متوجه نبودم دارم زیتون میخورم. 🏴تا اینکه در محرم پیرمردی مشتاقانه سبدی که ظاهرا خرمای کال درونش بود را در دست داشت و هوشمندانه افرادی را انتخاب میکرد تا به آنها نذری بدهد، خوشبختانه من هم یکی از آنها بودم ولی اصلا تمایلی به خوردن خرمای کال نداشتم، شوق پیرمرد مرا وادار کرد که جلوی او نذریش را مزه کنم، و ناگهان خرمای کالی که در ذهن داشتم تبدیل به زیتونی خوشمزه شد. 🫒انقدر اشتیاق زیتون در دلم زیاد شد که تا چند هفته دنبال تکرار آن طعم بودم، وقتی زیتون خریدم و به اندازه کافی زیتون خوردم، تمایلم نسبت به زیتون کاملا از بین رفت، مانده‌ام بقیه زیتون‌ها را چه کار کنم؟ 🍎همانطور که نیوتن با افتادن یک سیب قانون جاذبه را کشف کرد، من هم با طعم و اشتیاق به یک زیتون منفعل بودن دنیا را کشف و شهود کردم. 🌏گویی قرار نیست هیچ لذتی در این دنیا استمرار داشته باشد، مورد فشار قرار میگیریم و از رفع فشار لذت میبریم، این را فطرت من دوست ندارد. اما چه کنیم که گرفتار عالم ماده شده‌ایم و قرار است استمرار و ابدیت جایزه پایانِ خوبِ زندگیِ کوتاهمان باشد. 🌱@surprised

چه انسان‌های بی‌رحمی هستیم وقتی اشتیاق چشمان کودکان را از بین میبریم... 🇵🇸@surprised

#مداحی یاد من دادی که زیر بار ستم تا قیامت نرم، یا حسین ... 🌱@surprised