eitaa logo
سربازان ولایت
451 دنبال‌کننده
33.2هزار عکس
16.3هزار ویدیو
1.8هزار فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
✨﷽✨ 📚 👌 جواني نزد شیخی آمد واز او پرسيد: من جوان كـم سني هـستم امـا آرزو هـاي بزرگـي دارم و نميتوانم خـود را از نگاه كردن بـه دختـران جـوان منـع كـنم، چـاره ام چـيست؟ شیخ نيز كوزه اي پر از شير به او داد و بـه او توصـيه كـرد كـه كوزه را بـه سـلامـت به جـاي معـيني ببـرد و هـيچ چـيز از كوزه نريزد واز یکی از شاگردانش نیز درخواست كرد او را هـمراهي كند واگر یک قطره از شـير را ريخت جلوي همه مردم او را حسابی كتك بزند! جوان نيز شير را به سلامت به مقصد رساند و هيچ چيز از آن نريخت. وقتي شیخ از او پرسـيد چند دختـر را در سـر راهـت ديدي؟ جوان جواب داد هيچ، فقط به فكرآن بودم كه شير را نريزم كه مبـادا در جـلوي مردم كتك بـخـورم و در نـزد مـردم خـوار و خـفـيـف شـوم.. شیخ هم گفت: اين حكايت انسان مؤمن است كه هميشه خداوند را ناظر بر كارهايش ميبيند وحواسش را جمع میکند تا سمت گناه کشیده نشود و از روز قيامت بيم دارد... 🌷کانال (یس)🌷 🆔@yasin36ir sapp.ir/yasin36ir eitaa.com/yasin36ir 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🌸🍀🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀 مردی وارد کاروانسرایی شد تا کمی استراحت کنه کفشاشو گذاشت زیر سرش و خوابید، طولی نکشید که دو نفر وارد آنجا شدند ! یکی از اون دو نفر گفت: طلاها رو بزاریم پشت اون جعبه اون یکی گفت: نه اون مرد بیداره وقتی ما بریم طلاها رو بر میداره گفتند: امتحانش کنیم کفشاشو از زیر سرش برمیداریم اگه بیدار باشه معلوم میشه مرد که حرفای اونا رو شنیده بود، خودشو بخواب زد، اونها کفشاشو برداشتن و مرد هیچ واکنشی نشون نداد ! گفتند: پس خوابه! طلاها رو بزاریم زیر جعبه... بعد از رفتن آن دو، مرد بلند شد و رفت که جعبه طلای اون دو رو برداره اما اثری از طلا نبود و متوجه شد که همه این حرفا برای این بوده که در عین بیداری کفشهاش رو بدزدن!! یادمان باشد در زندگی هیچ وقت خودمان را به خواب نزنیم که متضرر خواهیم شد... 🌷کانال (یس)🌷 🆔@yasin36ir sapp.ir/yasin36ir eitaa.com/yasin36ir 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
◽️ ◽️ خانم ها تو اتوبوس پیرمرد به دختره که کنارش نشسته بود ! گفت : دخترم این چه حجابیه که داری ؟ همه ی موهات بیرونه ؟ دختره با پررویی گفت : تو نگاه نکن ! بعد از چند دقیقه  پیر مرد کفشش را درآورد بوی جوراب در فضا پخش شد !! دختره درحالی که دماغشو گرفته بود به پیر مرد گفت : اه اه اه این چه کاریه میکنی خفمون کردی ؟ پیرمرد باخونسردی گفت : تو بو نکن ! جامعه چهاردیواری اختیاری ما نیست ! دست برداریم از توجیهات شیطانی...! جامعه محل شهوترانی نیست پوشش نامناسب تو در حریم عمومی , حق الناس است... حق به هم ریختن امنیت اخلاقی جامعه را نداریم⛔️ اگر دین هم ندارید , دنیای دیگران را با توجیه شیطانی" دلم می خواهد" به هم نریزید... حق الناس , حق الناس است چه دلت بخواهد و چه نخواهد بدحجابی تو حق الناس است...☝️ دین و دنیای دیگران را تباه نکن هر پوششی مناسب مکان عمومی نیست ..همانطور که هر رفتاری مناسب مکان عمومی نیست... 💥کانال (یس)💥 🆔@yasin36ir sapp.ir/yasin36ir eitaa.com/yasin36ir 🍂🌼🌙 🌼🌙🍂🌼🌙🍂 🌙🍂🌼🌙🍂🌼🌙🍂🌼
📖 💢 حسن ظن به دیگران ♦️فردی برای امام صادق(ع) خبری آورد که فلانی در مهمانی علیه شما حرف میزد! ♦️امام صادق فرمود: حتما اشتباه شنیده ای! ♦️گفت: نه مطمئنم ♦️امام صادق فرمود: شاید تاریک و شلوغ بوده و اشتباه فهمیده ای ♦️گفت: نه یقین دارم! ♦️امام فرمود: شاید در عصبانیت و اجبار بوده و حرفی زده! ♦️گفت: در آرامش و اختیار بوده است. ♦️امام صادق(ع) آنقدر بهانه آورد (۷۰ مرتبه بهانه و تاویل آوردن) تا آن فرد خبرچین خسته و پشیمان شد! ✅ اخلاق مؤمنانه یعنی نسبت به برادر دینی ات حسن ظن داشته باشی چون امام صادق (ع) فرمود حسن ظن و خوش گمانی از قلب سالم ناشی میشود. ❓ما در جامعه اینگونه رفتار میکنیم؟ اخلاقمان مومنانه است؟ 📚مصباح الشریعه ص ۵۱۵ 🌸کانال (یس)🌸 🆔@yasin36ir sapp.ir/yasin36ir eitaa.com/yasin36ir 🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
چهار حکایت کوتاه اما تاثیر گذار: 🍁حکایت اول: از کاسبی پرسیدند: چگونه در این کوچه پرت و بی عابر کسب روزی میکنی؟ گفت: آن خدایی که فرشته مرگش مرا در هر سوراخی که باشم پیدا میکند!! چگونه فرشته روزیش مرا گم میکند!!!؟ 🍁حکایت دوم: پسری با اخلاق و نیک سیرت، اما فقیر به خواستگاری دختری میرود... پدر دختر گفت: تو فقیری و دخترم طاقت رنج و سختی ندارد، پس من به تو دختر نمیدهم...!! پسری پولدار، اما بدکردار به خواستگاری همان دختر میرود، پدر دختر با ازدواج موافقت میکند و در مورد اخلاق پسر میگوید: انشاءالله خدا او را هدایت میکند...! دختر گفت: پدر جان؛ مگر خدایی که هدایت میکند، با خدایی که روزی میدهد فرق دارد؟؟!!!!... 🍁حکایت سوم: از حاتم پرسیدند: بخشنده تر از خود دیده ای؟؟... گفت: آری... مردی که دارایی اش تنها دو گوسفند بود؛ یکی را شب برایم ذبح کرد... از طعم جگرش تعریف کردم.. صبح فردا جگر گوسفند دوم را نیز برایم کباب کرد...! گفتند: تو چه کردی؟ گفت: پانصد گوسفند به او هدیه دادم... گفتند: پس تو بخشنده تری...! گفت: نه، چون او هر چه داشت به من داد!! اما من اندکی از آنچه داشتم به او دادم...!! 🍁حکایت چهارم: عارفی راگفتند: خداوند را چگونه میبینی؟! گفت آنگونه که همیشه میتواند مچم را بگیرد، اما دستم را میگیرد...🍁 ‎‌ 💚اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج❤️ ✅کانال سربازان ولایت 🟢@Svelayat_313
مردی شب‌ هنگام قبل از سپیده دم در ساحل دریا نشست و کیسه‌ای پر از سنگ یافت. پس دستش را داخل کیسه برد و سنگی از آن برداشت و به دریا انداخت. از صدای سنگ خوشش آمد که در دریا فرو می‌رفت لذا سنگی دیگر را برداشت و به دریا انداخت و همین‌طور به انداختن سنگ‌های داخل کیسه به دریا ادامه داد چرا که صدای سنگ‌ها به هنگام افتادن در آب ، این مرد را خوشحال می‌کرد و او را به وجد می‌آورد. 🖌 به کارش ادامه داد تا اینکه هوا رو به روشنایی نهاد و معلوم شد در کیسه‌ای که کنارش قرار داشته فقط یک سنگ باقی مانده است 🖌 هوا کاملا روشن شد و آن شخص به سنگ باقیمانده نگریست و دید که یک جواهر است و متوجه شد تمام آنهایی که قبلا به دریا انداخته و فکر کرده سنگ هستند جواهر بوده‌اند! 🖌 لذا پیوسته انگشت پشیمانی خود می‌گزید و به خود می‌گفت : چقدر احمق هستم که آن همه جواهر را به دریا انداختم و فکر می‌کردم که همگی سنگ هستند آن هم بخاطر اینکه از صدای افتادن آنها در آب لذت ببرم!! 🖌 به خدا قسم اگر از ارزش آنها باخبر بودم حتی یکی از آنها را نیز از دست نمی‌دادم. ☘ همه ما مانند آن مرد هستیم : ☘ کیسه جواهرات همان عمری است که داریم ساعت به ساعت به دریا می‌اندازیم. ☘ صدای آب همان کالاها، لذتها، شهوتها و تمایلات فناپذیر دنیا است. ☘ تاریکی شب همان غفلت و بی‌خبری است. ☘ برآمدن روشنایی روز نیز آشکار شدن این حقیقت است که هنگام آمدن مرگ، بازگشتی در کار نیست، ☘ لذا از همین الآن بیدار شو و اوقات گرانبهای همچون جواهر خود را بدون فایده از دست نده چرا که پشیمان می‌شوی و پشیمانی هم سودی برایت ندارد. 🔰 🔰 💚اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج❤️ ✅کانال سربازان ولایت 🟢@Svelayat_313